همزمان با طولانی شدن جنگ در اوکراین، رسانه های مستقل جهانی در مورد خطر تبدیل شدن اوکراین به یک افغانستان جدید و سربرآوردن «القاعده سفید برتری طلب» هشدار می دهند و می گویند ایده تبدیل اوکراین به افغانستان برای مدتی در محافل امنیت ملی آمریکا مطرح بوده و با حمله ی مسکو به اوکراین، آشکار شده است. در زیر برگردان دو مقاله که این هشدارها را مطرح کرده اند، می خوانید:
اعضای بخش راست، یک گروه نئونازی اوکراینی، برای جنگ چریکی شهری در خارکف، ۲۹ ژانویه ۲۰۲۲ آموزش می بینند. اوگنی مالولتکا / AP
پس از سقوط زلنسکی، ایالات متحده قصد دارد اوکراین را به افغانستان تبدیل کند
س.جی. آتکینس – دنیای مردم: لیرغم صحبتهای خوشبینانه در رسانههای جریان اصلی اوکراین که ارتش این کشور به شدت در برابر نیروهای مهاجم ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه ایستادگی میکند و ادعایی نظیر این که اوکراین به باتلاقی برای روسیه تبدیل شده است، واقعیت این است که واشنگتن انتظار دارد که دولت اوکراین در نهایت سقوط کند.
با الهام از استراتژی جنگ نیابتی دهه ۱۹۸۰، ایالات متحده در نظر دارد یک جنگ شورشی طولانی مدت در اوکراین را با الگوبرداری از مداخله مخفیانه سیا در جنگ افغانستان به راه بیاندازد. آن اقدام امپریالیستی به یک جنگ داخلی مرگبار دامن زد و نیروهای پشت حملات تروریستی ۱۱ سپتامبر را قدرتمند کرد.
این بار، این به معنای دستبرد به خزانه عمومی در ایالات متحده برای مسلح کردن ارتش مختلطی است که نه تنها شامل اوکراینیهایی صادقی که برای دفاع از میهن خود تلاش میکنند است، بلکه عناصر نئونازی ای را نیز شامل میشود که برای پاکسازی قومی میجنگند – تولید کنندگان عمده سلاح در مجتمع نظامی-صنعتی سود چنین سیاستی را خواهند برد.
بسته هزینه های عظیم ۱.۵ تریلیون دلاری که با حمایت قاطع جمهوری خواهان و دموکرات ها در چهارشنبه شب تصویب شد شامل پیش پرداخت برای جنگ چریکی پیش بینی شده علیه روسیه است. نزدیک به ۱۴ میلیارد دلار، که به طور مساوی بین کمک های بشردوستانه و تسلیحات تقسیم می شود، برای اوکراین کنار گذاشته شد – علاوه بر بیش از ۳ میلیارد دلار کمک نظامی ارسال شده از سال ۲۰۱۴. ۳ میلیارد دلار دیگر برای استقرار نیروهای بیشتر ایالات متحده در اروپای شرقی در نظر گرفته شده است.
با این حال، کشورهای غربی به رهبری ایالات متحده، در تلاش برای جلوگیری از تضعیف علنی مقامات در کیف، در پشت صحنه یک دولت در تبعید را آماده می کنند که بتواند به عنوان یک مرکزی برای شورش علیه نیروهای اشغالگر روسیه عمل کند.
بر اساس اطلاعات واشنگتن پست، وزارت امور خارجه آمریکا و پنتاگون به سرعت در حال برنامه ریزی برای اتفاقات بعدی پس از سقوط دولت ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین هستند. در حال حاضر، ظاهراً ایالات متحده پیش بینی می کند که دولت اوکراین در کشور دیگری، به احتمال زیاد لهستان، دوباره پیکربندی شود.
یک مقام ناشناس دولت بایدن گفت: “ما در حال انجام برنامه ریزی اضطراری برای هر احتمالی هستیم.” دیپلمات های آمریکایی و اروپایی در حال ایجاد چارچوب قانونی برای چنین دولت در تبعیدی هستند که مورد شناسایی بین المللی قرار بگیرد. این اقدامات با قطعنامه سازمان ملل در محکومیت تهاجم روسیه که هفته گذشته در مجمع عمومی با ۱۴۱ رأی به تصویب رسید؛ آغاز شد.
در حالی که دولت بایدن ترجیح می دهد صحبت از اوکراین ِ پس از زلنسکی را مخفی نگه دارد، هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه سابق، تهدید به یک شورش طولانی و خونین را اخیراً در یک مصاحبه تلویزیونی در شبکه ام اس ان بی سی به طور علنی اعلام کرد.
کلینتون گفت: «به یاد داشته باشید که روس ها در سال ۱۹۸۰ به افغانستان حمله کردند. این برای روسها پایان خوبی نداشت… واقعیت این است که یک شورش مسلحانه با انگیزه، و با پشتیبانی مالی، روسها را از افغانستان بیرون راند.”
یک افغانستان دیگر
اشاره کلینتون به مبارزات چریکی مسلحانه بود که توسط گروه های مجاهدین – مبارزان بنیادگرای اسلامگرا – علیه دولت سوسیالیست افغانستان انجام شد. در اواخر سال ۱۹۷۹، مقامات افغانستان از اتحاد جماهیر شوروی همسایه، درخواست کمک نظامی برای مبارزه با شورش مذهبی روستایی کردند که توسط ایالات متحده، پاکستان و سایر دولت های ضد کمونیستی حمایت می شد.
ایالات متحده که مصمم بود «جنگ ویتنام خود را به اتحاد جماهیر شوروی تحمیل کند» تأمین مالی و تسلیح شورشیان اسلامگرا در افغانستان را هماهنگ کرد. برنامه مخفی سیا، معروف به “عملیات طوفان”، بین سال های ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۲ حداقل ۳ میلیارد دلار برای مردم آمریکا هزینه داشت. هدف، ایجاد یک جنگ طولانی برای تخلیه منابع اقتصادی شوروی، ایجاد نارضایتی داخلی در بین مردم اتحاد جماهیر شوروی و برانگیختن افکار عمومی علیه کمونیست ها و سوسیالیست ها در سراسر جهان اسلام بود.
ایالات متحده برای دستیابی به اهداف جنگ سرد خود با نیروهای مجاهدین متحد شد و موشکهای ضدهوایی استینگر و سایر تسلیحات پیشرفته دیگر را در اختیار آنها قرار داد – که همگی هزینههای مرگباری را بر سربازان شوروی و افغانستان تحمیل کردند. ایالات متحده هشدارهای متحدان خود را که در تعقیب مأموریت ضد شوروی خود، ممکن است مشکلات بزرگتری ایجاد کند، نادیده گرفت. در اواخر دهه ۱۹۸۰، بی نظیر بوتو، نخست وزیر پاکستان، به رئیس جمهور جورج اچ دبلیو بوش گفت: “شما در حال ایجاد یک فرانکشتاین هستید.” *
سرانجام در سال ۱۹۸۹ اتحاد جماهیر شوروی از افغانستان خارج شد. دولت سوسیالیستی کمی بیشتر دوام آورد و در سال ۱۹۹۲ تسلیم شورشیان تحت حمایت ایالات متحده شد. بیش از ۱۵۰۰۰ سرباز شوروی در جنگ کشته شدند و بیش از یک میلیون افغان جان خود را از دست دادند.
از میان گروههای مجاهدین پراکنده، طالبان پدید آمدند، گروه وحشی ای که از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۱ یک رژیم ارتجاعی تئوکراتیک را بر افغانستان تحمیل کرد. طالبان نیز به نوبه خود به اسامه بن لادن و القاعده پناه دادند – تروریستهای پشت حملات ۱۱ سپتامبر در نیویورک و واشنگتن.
این یک نمونه تاریخی است: ماجراجوییهای امپریالیستی در خارج از کشور که در نهایت منجر به حملات مستقیم به خود آمریکا و سپس جنگ 20 ساله ایالات متحده در افغانستان شد. اشغال این کشور توسط ایالات متحده بالاخره در سال گذشته پایان یافت و طالبان بار دیگر به قدرت بازگشتند.
کلینتون در لاف زدن در مورد هزینههایی که شورشهای مجاهدین بر «روسها» تحمیل کردند، به عملیات طوفان که به ایجاد طالبان و القاعده کمک کرد و تبدیل شدن افغانستان به یک سرزمین بایر جنگزده، اشاره نکرد. تنها به این بسنده کرد که بگوید: «همانطور که همه ما میدانیم، عواقب ناخواستهای داشتیم.»
ایالات متحده در اوکراین برای مدت طولانی می ماند
یک هیئت از نمایندگان کنگره تحت رهبری مایکل والتز، ر. فلا، و ست مولتون، د. ماس، قبل از تهاجم روسیه، در ماه دسامبر، با فرماندهان عملیات ویژه اوکراین دیدار کردند تا تسلیحات و پشتیبانی لازم برای انجام یک عملیات طولانی چریکی را ارزیابی کنند.
طبق گزارشها، اوکراینیها در آن زمان از اینکه ایالات متحده هنوز موشکهای پیشرفته هارپون را برای حمله به کشتیهای روسی یا موشکهای استینگر برای سرنگونی هواپیماهای روسی ارسال نکرده بود، ناامید بودند. مجاهدین در دهه ۱۹۸۰ از هلیکوپترهای شوروی استفاده کردند.
مدت کوتاهی پس از آن جلسه، برخی از سلاح هایی که برای مبارزه با طالبان در افغانستان در نظر گرفته شده بود، به اوکراین منتقل شد. سلاح های سبک و بمب های کنار جاده ای در میان محموله ها بود. پیش بینی می شود که آنها برای خرابکاری در خطوط تامین مواد غذایی، سوخت و مهمات روسیه مورد استفاده قرار گیرند. والتر در پستی گفت : “اینطور ارتش روسیه مجبور به گرسنگی کشیدن می شود.”
با این حال، حتی قبل از آن سفر، دولت بایدن ارسال محمولههای استینگر، موشکهای جاولین، راکتهای شانهپرتاب، نارنجکانداز و سایر سلاحها به اوکراین را تایید کرده بود.
چنین سلاح های پیچیده ای نیاز به آموزش توسط متخصصان آمریکایی دارد که نشان دهنده دخالت مستقیم بیشتر ایالات متحده در درگیری است، حتی اگر در خاک اوکراین نباشد.
مولتون که در زمان اشغال عراق توسط آمریکا یک افسر پیاده نظام بود، درباره این سلاحها می گوید: «نمیتوانید آنها را در آخرین لحظه به اوکراین ارسال کنید و انتظار داشته باشید که یک گارد ملی یک استینگر را بردارد و یک هواپیما را ساقط کند». چریک ها و خرابکاران به راهنمایی و هدایت نیاز دارند.
رئیس جمهور جو بایدن همچنان می گوید که ایالات متحده به نبردهای زمینی در اوکراین نخواهد پیوست. اما برخی از مقامات ناشناس درباره آموزش شورشیان اوکراینی توسط نیروهای آمریکایی در قلمرو یک کشور عضو ناتو مانند لهستان ابراز نگرانی کرده اند. هنگامی که این شورشیان حملاتی را علیه نیروهای روسیه انجام می دهند، این نگرانی وجود دارد که روسیه آن را یک حمله ناتو قلمداد کند.
این تنها یکی از احتمالاتی است که یک واحد شورشی اوکراینی تحت هدایت یا حمایت ایالات متحده از کنترل خارج شده و موجب عواقب ناخواسته ای شود. با توجه به تنوع گروههای دست راستی که در ارتش اوکراین ادغام شدهاند، ایالات متحده میتواند در نهایت به عناصر قاتل نئونازی و فاشیست که مصمم به تشدید جنگ هستند، آموزشهای مرگبارتری ارائه دهد.
در شرایطی که ایالات متحده و روسیه هر دو مجهز به سلاح هستهای، درگیر یک نبرد بسیار شانه به شانه هستند، هرگونه حرکت اشتباه یا برداشت نادرست میتواند به ویرانی برای کل جهان منجر شود.
اگرچه استراتژی مجاهدین ممکن است در طول جنگ سرد به عنوان بخشی از یک حمله ضد کمونیستی علیه اتحاد جماهیر شوروی تدوین شده باشد، اما در حال حاضر این گونه اقدامات برای هدف قرار دادن هر نیرویی – از جمله دولت متجاوز و ملی گرای ولادیمیر پوتین – که بخواهد ارتش جهانی ایالات متحده را به چالش بکشد بازسازی می شوند.
برای بقای اوکراین و جهان، روسیه باید فوراً عملیات تهاجمی خود را متوقف کند. این کشور به همراه مقامات اوکراینی، ناتو و ایالات متحده باید متعهد به کاهش تنش و مذاکره شوند. جنگ طولانی به جز سازندگان سلاح و سایر سودجویان جنگ، به نفع کسی نخواهد بود.
تبدیل اوکراین به افغانستان دیگر یک ایده فاجعه بار خواهد بود
برانکو مارسیتیچ – ژآکوبن: از سرچشمه همیشگی ایدههای خطرناک واشنگتن، اکنون نغمه ی خطرناک دیگری شنیده می شود. نغمه ای که می خواهد اوکراین را به باتلاقی به سبک عراق یا افغانستان برای روسیه تبدیل کند.
این ایده برای مدتی در محافل امنیت ملی آمریکا مطرح بوده است. اما با حمله مسکو به اوکراین، آشکار شده است. هیلاری کلینتون به باتلاق شوروی در افغانستان در دهه ۱۹۸۰ اشاره می کند و می گوید: «کشورهای زیادی وجود داشتند که اسلحه و مشاوره و حتی برخی از مشاوران را جهت کسانی که برای جنگ با روسیه استخدام شده بودند تأمین میکردند». وی می افزاید آن جا «الگویی است که مردم اکنون به آن نگاه میکنند». در حالی که بایدن از اواخر سال گذشته این ایده را بررسی و بررسی کرده بود، اکنون هم کارشناسان و هم دولت بایدن و متحدانش اکنون روی این سیاست کار می کنند. بنا بر گزارشها، مقامات آمریکایی و اروپایی درباره چنین سیاستی با یکدیگر گفتگو می کنند. کنایه تا حدودی مبهم بایدن در سخنرانی خود خطاب به ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه که مجبور است «بهای گزافی را در درازمدت بپردازد» به چنین برنامه هایی اشاره دارد.
محتملتر به نظر میرسد که واشنگتن و سایر دولتهای ناتو از شورش بلندمدت اوکراین حمایت کنند. همان کاری که بیست سال ایالات متحده را در افغانستان درگیر کرد، اکنون برای روسیه – به عنوان محتمل ترین نقشه – درنظر گرفته اند. این یک سیاست باورنکردنی و وحشتناک.
بیایید به این فکر کنیم که چنین سیاستی برای خود اوکراینی ها چه معنایی دارد. زندگی در یک منطقه جنگی دائمی باعث ارتقای سلامت و عمر طولانی نمی شود. نزدیک به بیست هزار غیرنظامی افغان تنها در دوازده سال گذشته در دوران اشغال کشته شدند، در حالی که بر اساس برخی آمارها، کمی کمتر از ۱۰۸۰۰۰ غیرنظامی عراقی از سال تهاجم تا خروج ایالات متحده در سال ۲۰۱۱ از این کشور کشته شدند. حتی پس از خروج ایالات متحده (که در نهایت ماندگار نشد)، نزدیک به نود هزار غیرنظامی در سال های پس از آن به لطف شرایط ایجاد شده توسط ایالات متحده کشته شدند.
این سیاست، حتی سلامتی و سایر اثراتی را که با تخریب مداوم زیرساختها و اختلال دائمی در زندگی و فعالیتهای اقتصادی در اوکراین به همراه خواهد داشت، در نظر نمیگیرد. وقتی یکی از بزرگترین بازارهای قاچاق اسلحه اروپا را با تسلیحات اشباع کنید چه اتفاقی میافتد؟
یک جنگ همیشگی به معنای افزایش سرکوب مردم عادی اوکراین در هر دو طرف خواهد بود. با توجه به تقسیمات مختلف فرهنگی، قومی و سیاسی کشور، احتمالا شاهد جنگ داخلی ای خواهیم بود که در هشت سال گذشته مناطق شرقی آن را فراگرفته است. گروه های رقیب برای کسب قدرت در اوکراین رقابت خواهند کرد. بدتر از همه، کسانی که که بیش از همه مشتاق فرو بردن مردم اوکراین برای سال های طولانی در این جهنم هستند، احتمالا با صدای بلند به شما خواهند گفت که چقدر دلشان برای این مردم خون است.
چنین نقشه ای خطرات قابل توجهی برای ایالات متحده و غرب دارد. هیلاری کلینتون در مصاحبهای با اماسانبیسی، پیش از این که بگوید حمایت واشنگتن از مجاهدین ضد شوروی دهه ۱۹۸۰ «عواقب ناخواسته دیگری» داشت، پوزخند می زد.این روشی آشکارا مبهم برای یادآوری حمله ۱۱ سپتامبر، اوج حمایت ایالات متحده از افراط گرایان در افغانستان در دهه ها پیش، و چیزی است که کلینتون هفت سال پیش کمتر خنده دار می دانست.
با این وجود، در اینجا او به یک خطر بزرگ اشاره می کند. از زمانی که شرق اوکراین هشت سال پیش پس از انقلاب ۲۰۱۴ وارد جنگ شد، اوکراین به قبله ای برای افراط گرایان راست افراطی در سراسر جهان، از جمله در ایالات متحده تبدیل شده است. راست گرایان افراطی از آن جا الهام گرفته و حتی برای برقراری ارتباط با همتایان افراطی خود در اوکراین و آموزش از آنان به آن کشور سفر می کنند.
هماکنون با این جنگ، نئونازیهای جهان و دیگر برتریطلبان سفیدپوست در میان هزاران جنگجوی خارجی هستند که به اوکراین سرازیر میشوند و این جنگ را بهعنوان آموزش خشونتی میدانند که قصد دارند در کشورخود انجام دهند. – از جمله در آنچه که فکر میکنند «بوگالو» آینده یا جنگ داخلی دوم آمریکاست. این موضوع به طرز شگفتآوری در گزارشهای جریان اصلی رسانه ای نادیده گرفته می شود. حتی اگر مبارزه با برتریطلبان سفیدپوست به عنوان دلیل اصلی انتخاب جو بایدن به ریاستجمهوری و مخالفان لیبرال ترامپ باشد، از سال گذشته ایده تسلط مسلحانه راست افراطی بر آمریکا، بسیاری از سیاستهای ایالات متحده را تحت تأثیر قرار داده است.
یک باتلاق طولانی به سبک افغانستان به معنای فرصتهای بیشتری برای آموزش رزمی برای این افراطگرایان است که وقتی به خانه میآیند، خدا میداند چه کاری انجام خواهند داد. (و خشونت آنها به راحتی برای توجیه ایجاد یک دولت امنیتی مورد استفاده قرار می گیرد). این همچنین به معنای گروهی از شبهنظامیان راست افراطی است که سلاحهای غربی و آموزش های ناتو در نیروهای مسلح اوکراین به آن ها ارایه می شود و به سوی اروپا سرازیر شوند.
سلاح های هسته ای هم وجود دارد. جنگهای عراق و افغانستان هر چقدر هم که وحشتناک بود، با توجه به دخالت -مستقیم و غیرمستقیم- دولتهایی که ذخایر بزرگ هستهای جهان را کنترل میکنند، تقریباً خطر هستهای مشابهی را که جنگ طولانیمدت در اوکراین به همراه دارد، نداشتند. به یاد داشته باشید که اعضای ناتو، فرانسه و بریتانیا، که احتمالاً در حمایت از شورش نقش دارند، هر کدام بیش از دویست کلاهک هسته ای دارند.
همیشه این خطر وجود دارد که نبرد به خارج از مرزهای اوکراین و به کشورهای عضو ناتو نزدیک شود و کل اروپای غربی را به درگیری با روسیه بکشاند. در چند سال گذشته در ایالات متحده در مورد ایده استقرار تسلیحات اتمی در لهستان همسایه که به طور بالقوه می تواند محل استقرار یک دولت اوکراینی در تبعید به رهبری رئیس جمهور فعلی ولودیمیر زلنسکی باشد، بحث بوده است.
تنها دوازده روز از تهاجم مسکو می گذرد، و ما قبلاً چند هشدار هسته ای، از قرار دادن تسلیحات هسته ای پوتین در حالت آماده باش در پاسخ به تحریم های غرب، تا گلوله باران و آتش سوزی در محوطه ای که بزرگترین نیروگاه هسته ای اروپا در آن قرار دارد، داشته ایم. هر چه جنگ طولانیتر باشد، احتمال بیشتری برای فجایع احتمالی مشابه، که ممکن است هر بار نتوانیم از آنها اجتناب کنیم، وجود دارد.
در نهایت، این به معنای تشدید اختلال عمیق اقتصادی است که تهاجم پوتین تنها آن را بدتر کرده است. ما هنوز در حال کشف این موضوع هستیم که وقتی بخواهید اقتصادی را فلج و تحریم کنید که ۳ درصد تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل میدهد، سومین تولیدکننده بزرگ نفت جهان، چهارمین صادرکننده بزرگ گندم است و ۴۰ درصد از تولید ناخالص داخلی را تامین میکند، دقیقا چه اتفاقی می افتد. این اقتصاد تامین گاز اتحادیه اروپا در حال حاضر را بر عهده دارد. قیمت انرژی در حال افزایش است و قیمت هر چیز دیگری را افزایش می دهد و پیش بینی می شود وضعیت بدتری به وجود بیاید.
حتی اگر دولتهای غربی منبع انرژی جایگزینی پیدا کنند و حتی اگر تحریمها را به محض درگیر کردن مسکو در یک جنگ بیپایان در اوکراین لغو کنند، با توجه به وضعیت اوکراین، تبدیل جمهوری شوروی سابق به یک منطقه جنگی دائمی، اثرات موجدار خود را خواهد داشت. اوکراین پنجمین صادرکننده بزرگ گندم در جهان است. ممکن است به دور دنیا نگاه کنیم و خشم مردمی بیشتر، بیثباتی سیاسی بیشتری را ببینیم، گرسنگی بیشتر را نگوییم. اگر تکنوکرات های بانک های مرکزی به استفاده از این وضعیت برای حفظ شرایط مالی سخت ادامه دهند، این به معنای مجازات برای کارگران در همه جا و احتمالاً بازگشت رکود تورمی خواهد بود.
و این حتی تغییر آب و هوا را هم تحت تاثیر قرار می دهد و اگر جهان به جای همکاری برای جلوگیری از فاجعه، صرفاً به بلوک های رقیب تقسیم شود، به وخیم ترین تهدید برای امنیت جهانی خواهد بود.
به طور خلاصه، جدا از این واقعیت که تبدیل اوکراین به عراق یا افغانستان عمیقا بی معنی و بی رحمانه است، به معنای تداوم مرگ و رنج غیرنظامیان، خطر وحشتناک واکنش از سوی راست افراطی، تشدید تنش های هسته ای دائمی، و طولانی شدن و حتی بدتر شدن شرایط سخت اقتصادی خواهد بود. چنین وضعیتی برای هیچ کس خوب نخواهد بود، نه برای فقرای جهان، نه برای روسهای معمولی، نه برای اروپا، نه برای آمریکاییهای عادی، و قطعاً نه برای اوکراینیها.
هیچ راه حل نظامی برای این جنگ وجود ندارد که اوضاع را بسیار بدتر از این نکند. شاید چندان رضایتبخش به نظر نرسد، اما راهحل، همانی است که در آستانه این تهاجم رد شد و صداهای پیشرویی آن را تشویق کردند و با ادامه این جنگ وحشتناک، هر روز بیشتر درستی آن نشان داده می شود. یک راهحل مذاکره قابل قبول دوجانبه که تمامیت ارضی اوکراین را تضمین میکند (و به مسکو راهی برای خروج از آنچه که اکنون یک اشتباه محاسباتی فاجعهبار است می دهد) و در عین حال به نگرانیهای امنیتی طولانی مدت روسیه رسیدگی میکند. در حالت ایدهآل، سرمایهگذاری فعال برای دور شدن از سوختهای فسیلی دنبال میشود، که توانایی همه مستبدان نفت و گاز را برای قلدری بر همسایگان کوچکتر خود و زیر پا گذاشتن قوانین بین المللی. تضعیف میکند.
به ما گفته شده است که “به حمایت ایالات متحده از مجاهدین افغان در دهه ۱۹۸۰ نگاه کنید” تا بفهمیم چرا تبدیل اوکراین به افغانستان ایده خوبی است. اما این مثال باید همه چیز را در مورد خطر عواقب ناخواسته و ناتوانی ما در کنترل نتایج ماجراجویی های بی پروا روشن کند. دولت های غربی در حال حاضر در بسیاری از فاجعه های خودساخته اشتباه کرده اند. چرا فقط همین یکبار سعی نکنیم از اشتباهاتمان درس بگیریم؟
این مقاله کاملا جنایتکارانه بودن دموکراسی و یا استبداد سیستم بردگی مزدی و سیاستمداران این سیستم کنترل توده ها را نشان میدهد. متوجه شوید که بحثها بر سر بازی با جان توده های کارگر فریب خورده و به انتخابات و میدان جنگ کشیده شده است. هدف بحثهای طرفین شکست دادن حریف برای حفظ منافع و سودآوری های خودشان است نه نجات بشریت. نجات بشریت فقط از طریق الغای بردگی مزدی ممکن است زیرا تنها چنین چیزی رقابت و مرز را از بین می برد و دیگر جنگ و سیاستی در کار نخواهد بود.
جناب کاوه اگر به نظر شما دموکراسی مقوله ای جنایتکارانه است پس رژیم حق دارد هر آنکه برای دموکراسی در ایران مبارزه میکند را دستگیر و اعدام کند؟
متوجه کامنت من نشدید. دموکراسی بردگی مزدی و استبداد بردگی مزدی هر دو ارتجاعی و جنایتکارانه است. اگر بورژواهای ایران برای دموکراسی مبارزه کنند و رژیم آنها را بکشد، چشمشان کور، اگر بورژواهای ایران برای مذهب مبارزه کنند و بورژواهای دموکرات آنها را بکشند، چشمشان آنها هم کور. مسئله ما کارگران سیستم سرمایه داری است نه نوعی که ما را اسیر خود کرده اند.
وقتی سی جی اتکینس C.J. Atkin در مورد تجاوز روسیه به اوکراین نظر میدهد انگار کیانوری در مورد اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی مقاله نویسی کند!
ارگان حزب کمونیست امریکا نمیتواند از این بهتر و ساده تر از شر تجاوز وحشیانه روسیه که جلوی چشم در حال وقوع است بگذرد و به آینده ای که هنوز رخ نداده هاست اشاره کند.
حد اقل از مترجم انتظار میرود در مورد نویسنده و پست ایشان در سر دبیری یک نشریه کمونیست شفاف سازی کنند تا خواندگان دچار سر در گمی نشوند. لازم به توضیح است که C.J در مورد سیایست های داخلی امریکا و خباثت های دونالد ترامپ مواضع مترقی داشته است.