دهها شخصیت از امریکای لاتین، بهویژه از آرژانتین در رابطه با درگیری اوکراین و روسیه بیانیه ی سرگشاده ای منتشر کرده اند. در میان برجستهترین امضاها میتوان به امضاهای برندۀ جایزۀ صلح نوبل، آدولفو پرز اسکیول (Adolfo Pérez Esquivel)، سناتور کلمبیایی، پییداد کوردوبا (Piedad Córdoba) و نویسندۀ برجستۀ آرژانتینی لوئیسا والنزوئلا (Luisa Valenzuela) اشاره کرد. رائول تورس (Raúl Torres) خوانندۀ کوبایی و نیز روزنامهنگاران آرژانتینی ساندرا روسو (Sandra Russo)، خورخه الباون (Jorge Elbaun) و استهیا کایونی (Stella Calloni) نیز به این بیانیه پیوستنده اند. این متن توسط ایرج زارع به فارسی برگردانده شده است:
متن کامل بیانیه
جنگ در اوکراین بیان (یقیناً نهتنها) فرایند تجزیۀ سرمایهداری در مرحلۀ نولیبرالی آن است، زیرا در حالی که رسانههای فراگیر بر اروپای شرقی متمرکز هستند، اسرائیلیها به سوریه و کرانۀ باختری حمله کردهاند و در آنجا باعث مرگ و مجروح شدن صدها فلسطینی شدهاند و پنتاگون بهتازگی سومالی را بمباران کرده است. با این حال، به نظر میرسد که تنها اوکراین شاهد نقض حق تعیین سرنوشت خود بوده است.
اما در عین حال، واضح است که با تضادها، پیشرفتها و عقبنشینیها، بشریت بهسوی نظم چندقطبی جدید پیش میرود، نه بدون مقاومت قدرتی که بیش از یک سده است که بزرگترین قدرت روی کرۀ زمین بوده است. این امر توضیحدهندۀ تشنجهای اقتصادی، سیاسی و نظامی است و با رقابت چین قابل بررسی است.
اقدام نظامی روسیه علیه اوکراین را نمیتوان بدون زمینهسازی آن در جنگی که دولت طرفدار غرب اوکراین از سال ۲۰۱۴ علیه جمعیت طرفدار روسیه در دونباس به راه انداخته است درک کرد، جایی که تاکنون ۱۴۰۰۰ نفر کشته شدهاند و گروههای شبهنظامی نئونازی بهدلیل قساوتشان برجسته شدهاند، گروههایی که از سوی ناتو و ایالات متحد مسلح شدهاند. این حملهها توافقنامۀ مینسک در سال ۲۰۱۵ را نقض میکنند.
عزم ایالات متحد برای گسترش ناتو بهسوی مرزهای فدراسیون روسیه همراه با تحویل تسلیحات مدرن به اوکراین، در واقع بهمنزلۀ یک محاصرۀ نظامی پیشرونده است که هیچ دولتی نمیتواند آن را بپذیرد.
یک کارزار واقعی دروغپردازی و سانسور و خاموش کردن هر صدایی که مخالف نسخۀ برتریطلبانۀ طرفدار ناتو و ایالات متحد است، خواست ضد دموکراتیک سخنگویان سرمایۀ بزرگ را آشکار میسازد.
دستیابی به یک صلح پایدار، که ما به آن خوش بین هستیم، نمیتواند به قیمت تهدید امنیت هیچیک از کشورهای عضو جامعۀ بینالمللی به دست آید. بازگشت به توافقهای مینسک ممکن است بهترین راه برای بازگرداندن گفتوگو بین طرفهای درگیر باشد.
مبارزۀ اساسی که طبقۀ کارگر و تودۀ مردم باید ادامه دهند، مبارزه برای یک نظم جایگزین در برابر سرمایهداری است، نظمی بدون استثمار و با همکاری بین خلقها، کالاییزداییشده و در همبستگی، با احترام به طبیعت و زندگی.
آدولفو پرز اسکیول، برندۀ جایزۀ صلح نوبل، آرژانتین.
پییداد کوردوبا، سناتور، مدافع حقوق بشر، کلمبیا.
آتیلییو بورون، تحلیلگر جهانی، آرژانتین.
رائول تورس، خوانندۀ کوبایی و نمایندۀ مجلس، کوبا.
آلخاندرو روسکونی، دبیر روابط بینالمللی جنبش اویتا، آرژانتین.
سائول اورتگا، معاون ملی حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا.
استهیا کایونی، روزنامهنگار و نویسنده، آرژانتین.
ساندرا روسو، روزنامهنگار و نویسنده، آرژانتین.
خورخه کرئینس، دبیر روابط بینالمللی حزب کمونیست آرژانتین.
لوئیس والنزوئلا، نویسنده، آرژانتین.
لوئیس پرز لیرا، نویسنده و فیلمساز، آرژانتین.
تانیا والنتینا رودریگز، رئیس نمایندگان محلی حزب کارگر مکزیک.
ادواردو سیگال، معاون رئیس حزب جبهۀ بزرگ، آرژانتین.
نیدیا دیاز، مذاکرهکننده و امضاکنندۀ صلح از سوی جبهۀ فارابوندو مارتی، السالوادور.
رافائل مندز، معاون سابق کشوری، جمهوری دومینیکن.
لوئیس د الیا، دبیر MIELS. آرژانتین.
نورمن بریسکی، بازیگر، آرژانتین.
خورخه الباون، جامعهشناس و روزنامهنگار، آرژانتین.
روبرتو پردیا، آرژانتین.
کارلوس آزنارز، روزنامهنگار، آرژانتین.
خولیو گامبینا، استاد دانشگاه.
کریستیانه بارکهاوزن، نویسنده، آلمان.
خولیو لاکارا، نوازنده، آرژانتین.
کارلوس لنین وییا توربیو، پروفسور و عضو بخش بینالمللی کار حزب خلق پاناما.
و ۴۳ شخصیت دیگر از کشورهای مختلف امریکای لاتین
منبع: Rebelión – برگردان: ایرج زارع
جنگ اوکراین فرصتی بود برای احزاب و سازمان های چپ تا بتوانند پیشگامی خود را در حمایت از مردمی که در سرمای زمستان با خانه ویران و عزیزانی زیر آوار, زخمی و آواره شده اند نشان دهند. چپ با محکوم کردن راه حل اختلافات از طریق لشگر کشی و حمله نظامی از طرف هر کس و به هر بهانه, با ارائه پیشنهاد های سازنده به طرفین جنگ برای آتش بس , با به راه انداختن راهپیمایی های ضد جنگ در کشور های خود, با برپایی صندوق های کمک به آوارگان جنگ, با فشار به دولتهای خود در پذیرفتن پناهندگان جنگ زده و اقدامات میانجیگرایانه میباید نشان میداد که مردمی ترین و دلسوز ترین و عاقل ترین و کاردان ترین نیروییست که توده ها میتوانند برای آینده ای بهتر روی آن حساب کنند. اما افسوس که اکثرا چنان دستان خود را در بندهای ایدیولوژیک گره زده اند که تو گویی نفس های آخر را میکشند. اگر چپ نتواند که نتوانسته در جنگی که تا مرز جنگ جهانی و اتمی پیش میرود نقشی فعال و مثبت و موثر ایفا کند, با چه اعتباری میتواند ادعای رهبری ملت خویش در عبور آنان از مشکلات و پیروزی آنان را در داشتن زندگی بهتر و صلح آمیز نوید دهد؟
بلاخره یک بیانیه خواندیم که نوشته طبقه کارگر. “چپ” ها آنقدر مشغول حزب بازی بوده اند که طبقه کارگر را فراموش کرده اند.