جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳

آب در خوابگه مورچگان – حمید سالک

در این نوشتار تلاش بر این است که نشان دهد چرا در کشور تا این حد اعتراضات، سریع و عمیق، گسترش یافته است. دیگر اینکه چرا صف مخالفان نسبت به کنش غیر انسانی گشت ارشاد، تا پشت درهای بیت رهبری امتداد یافته است. شعار "زن، زندگی، آزادی" وام گرفته از مبارزین کوبانی، به روشنی بیان می کند که...
تهران ۲۸ شهریور

مردم درخواست دارند تمام حقوق ابتدایی خود را بدست آورند و حتی گروهی از آنان خواستار برچیده شدن کل نظام هستند. در مقابل حاکمیتی وجود دارد که با عنوان “سبک زندگی ایرانی اسلامی” تلاش دارد این حقوق را سلب کند. این رویارویی توانسته اتحادی را اطراف شعار مرحله ای برچیدن گشت ارشاد و امر حجاب اجباری بین آحاد مردم، از میان تمامی اقوام، طبقات، و نحله های فکری ایجاد کند. به عبارت ساده تر قدمت محل تنازع و گستردگی طیف های درگیر، عامل مهمی است که توانسته نیروی بزرگی را آزاد کند

حادثه جانسوز قتل ژینا (مهسا) امینی به دست عوامل انتظامی جمهوری اسلامی، موج وسیعی از اعتراضات را در ایران و بسیاری از شهرهای دیگر دنیا به همراه داشت. اگر چه اعتراضات از مناطق و شهرهای کردنشین آغاز شد، اما به سرعت به سایر نقاط کشور گسترش یافت. دانشجویان که مدت ها بود، بنابر دلایل متعدد از جمله همه گیری بیماری کووید و بسته بودن دانشگاه ها، حضوری فعال در رخدادهای سیاسی نداشتند، بار دیگر به میدان آمدند. حضور زنان بیش از گذشته مشهود بود. بنا بر ارزیابی های موثق، از سال ۹۸ چنین عمق و گستردگی در اعتراضات مردم دیده نشده است.

در این میان شمار زیادی از چهره های هنری، ورزشی، سیاسی و علمی از ایران و بقیه نقاط دنیا، خشم و اعتراض خود را نسبت به این رفتار غیرانسانی نشان دادند. افراد مشهوری که به این عمل اعتراض کردند تنها به مخالفین و معترضین داخل و خارج کشور محدود نشد. نقطه قابل توجه حضور تعدادی از اصولگرایان است که پیش از این به هیچ روی امکان نداشت پا به این عرصه ها بگذارند. برخی نمایندگان مجلسی که از فیلتر بسیار تنگ شورای نگهبان گذشته اند به این عملکرد جنایتکارانه عوامل امنیتی واکنش نشان دادند. آن بخشی از عوامل حاکمیتی هم که به طور رسمی از این واقعه شکایت نکردند، تلاش کردند با زبانی نرم اوضاع را کنترل کنند. حتی رئیسی در مصاحبه با سی بی اس مجبور شد به دروغ مدعی شود که حجاب به طور داوطلبانه از سوی زنان در ایران انتخاب شده است. به خلاف گذشته که از رفتار حاکمیت در این زمینه دفاع می کردند.

در این نوشتار تلاش بر این است که نشان دهد چرا در کشور تا این حد اعتراضات، سریع و عمیق، گسترش یافته است. دیگر اینکه چرا صف مخالفان نسبت به کنش غیر انسانی گشت ارشاد، تا پشت درهای بیت رهبری امتداد یافته است.

امر حقوق پایمال شده زنان و به ویژه حجاب اجباری در جمهوری اسلامی یکی از نقاطی است که از ابتدا مورد اختلاف حاکمیت با جامعۀ مدنی بوده است. شاید با جرات بتوان گفت قدیمی ترین نزاع زنان با جمهوری اسلامی است. زنان در روزهای نخستین پس از پیروزی انقلاب علیه حجاب اجباری به میدان آمدند و در نهایت در سال ۷۲ هما دارابی، یکی از اساتید دانشگاه، به دلیل همین تضییع حقوق دست به خودسوزی زد. متاسفانه در ابتدا اکثریت مردم به این اعتراضات توجهی نکردند. حتی با تقبیح بسیاری از گروه های سیاسی روبرو شدند. از آن زمان تاکنون این کشمکش ادامه داشته و حاکمیت ناچار دست به عقب نشینی های عمده زده است. اما این از منظر جامعه مدنی، که نسبت به اوایل پیروزی انقلاب دچار تحولات بنیادی شده است،  و در راس آنان زنان پایان ماجرا نیست. مردم درخواست دارند تمام حقوق ابتدایی خود را بدست آورند و حتی گروهی از آنان خواستار برچیده شدن کل نظام هستند. در مقابل حاکمیتی وجود دارد که با عنوان “سبک زندگی ایرانی اسلامی” تلاش دارد این حقوق را سلب کند. این رویارویی توانسته اتحادی را اطراف شعار مرحله ای برچیدن گشت ارشاد و امر حجاب اجباری بین آحاد مردم، از میان تمامی اقوام، طبقات، و نحله های فکری ایجاد کند. به عبارت ساده تر قدمت محل تنازع و گستردگی طیف های درگیر، عامل مهمی است که توانسته نیروی بزرگی را آزاد کند.

نکته دیگری که باد را در جهت پرچم مخالفان افکنده است، تکرر و تعدد اعتراضاتی است که در “جامعه جنبشی” ایران اتفاق می افتد. سعید مدنی، اندیشمند برجسته ایرانی که در حبس حکومت سرکوبگر جمهوری اسلامی به سر می برد، این اصطلاح را در مورد ایران به کار می برد. وی در مصاحبه با اعتماد بیان می کند که در نتیجه عدم اعتماد مردم به حاکمیت هر بحران اجتماعی منجر به اعتراضات وسیع می شود. اما این تغییرات کمی به تغییرات کیفی منجر شده است که پیش بینی فرزانگان قرن نوزدهم هم بوده است. به همین منظور است که شعارهای این دور از اعتراضات با بلوغ بیشتری با اهداف مورد نظر در حرکت مردم هماهنگی پیدا کرده است. به عنوان مثال شعار “زن، زندگی، آزادی” وام گرفته از مبارزین کوبانی، به روشنی بیان می کند که بدون حضور فعالانه زنان در زندگی، آزادی محقق نخواهد شد. یا شعار ” کردستان چشم و چراغ ایران” نشان از وحدت و یکپارچگی ملی برای حل مشکلات کشور است. در عین حال قادر است تبلیغات مسموم حاکمیت را برای شایعات تجزیه طلبی بی اثر نماید. در این مسیر که به پختگی نزدیک تر می شود؛ به رغم فقدان رهبری و تلاش های مذبوحانه عده ای برای مصادره به مطلوب،  این اعتراضات می تواند بخش های وسیع تری از مخالفین نظام را در یک سنگر قرار دهد.

افزایش حرکت های مردمی، همان طور که در بالا به آن اشاره شد، بخش بزرگتری از عناصر حکومتی را به اعتراض واداشته است. اولین دلیل را باید در تنگ تر شدن دامنۀ و شعاع هستۀ سخت قدرت دید. تازه ترین آن را می توان در گزینش افراد مجمع تشخیص مصلحت دید. این بار رهبر بیل ناطق نوری و روحانی را پشت در گذاشته است. ناطق نوری کسی بود که در انتخابات دوم خرداد به طور قاطع از سوی خامنه ای و نزدیکانش حمایت شد. این حمایت ها به حدی بود که دخالت شورای نگهبان در اعلام اسامی نامزدهای انتخابات را به نفع نوری و به ضرر خاتمی در پی داشت. قبل از آن هم شاهد پیاده کردن علی لاریجانی و بسیاری از دیگر نزدیکان ولایت از “قطار انقلاب” بودیم. هسته سخت قدرت به مرکزیت خامنه ای، هر چه بیشتر در میان مردم مشروعیت خود را از دست داده است، دامنه نزدیکان خود را کوچک تر یافته است. بخشی از آن خود خواسته بوده و برخی از ایشان خود از مرکز فاصله گرفته اند. به همین دلیل واکنش ها در چنین مواردی از سوی “عقلای” اصولگرا، که دیگر تعلق خاطری چندان احساس نمی کنند، شدت می گیرد. به این ترتیب این رانده شدگان نارضایتی خود را از عملکرد حاکمیت نشان میدهند و در عین حال برای آینده غیر قابل پیش بینی خط خود را جدا می کنند.

دلیل دومی که تا این حد در بدنه حاکمیت نارضایتی از روند نابسامان نهادهای حکومتی، از جمله عوامل سرکوب، بالا گرفته است قهقرای بیش از پیش شیوۀ حکمرانی است. جمهوری اسلامی هیچگاه از یک روش حکمرانی معقول و منطقی برخوردار نبوده است. بارها گره هایی را که به آسانی می شد با دست باز کرد، یا به دندان انداخته اند و یا اینکه پشت گوش انداخته، گرفتاری مردم را افزون کرده اند. اما هر چه پیش رفته ایم، عمدتا به دلیل دخالت های بیجای رهبری، این حکمرانی وضعیت نگران کننده تری یافته است. آخرین دست پخت رهبری و نزدیکانش برکشیدن شخصی چون رئیسی به عنوان رئیس جمهور است که این عبا بیش از اسلافش به تن او گشاد بود. از آنجایی که “آیت الله قتل عام” فاقد صلاحیت های مدیریتی بوده و هست، تنها توانست انسان هایی ناکارآمدتر از خودش را بر کرسی های وزارت بنشاند و از این طریق مشکل اداره حکومت دوچندان شد. وعده های بسیاری که در دوران انتخابات به مردم داده شده بود، بر زمین ماند و بر مشکلات گرانی، تورم و معیشت مردم افزوده شد. وزیری که قرار بود سالی یک میلیون مسکن برای این ملت ستم دیده بسازد، نه تنها کمترین کاری از پیش برد، بلکه درگیر دفاع از مشاورش شد که او هم به جرم دریافت رشوه گرفتار دستگاه های امنیتی و قضایی شده است. وزیری که قرار بود از جوانان ایرانی سازندۀ “لامبورگینی” حمایت کند، در کمتر از یک سال دست از پا درازتر کابینه را ترک کرد. این همه بی لیاقتی قطعاً توانسته تا مخالفین حکومتی، که خود نیز دست کمی از آخرین رئیس دولت نداشته اند، را به خط کند. چه بهانه ای بهتر برای ایشان از خطای بزرگی که این بار توسط عوامل گشت ارشاد صورت گرفته است. حالا زمان مناسبی برای رقبای رئیسی و حتی خود رهبری است که به صف آرایی بپردازند.

بعید است این اعتراضات اخیر طومار جمهوری اسلامی را در هم بپیچد. اما به قول معروف اعتراض های مردمی بارها تکرار می شود، اما حکومت ها تنها یک بار سقوط می کند. اینکه چه هنگامی زمان اسقاط جمهوری اسلامی برسد حداقل بر نگارنده این سطور روشن نیست. اما هر زمانی که این امر حادث شود، بی شک نتیجه انباشته همین اعتراضات پی در پی مردم و بی توجهی حاکمیت بوده است که حاضر نشده واقعیت جهان حاضر را بپذیرد. چشمه ای که در خوابگه مورچگان افتاده است، دیر یا زود می تواند به رودخانه ای خروشان تبدیل شده، بنیان این خانه و لانه را برکند، اگر حاکمیت نخواهد در روش خود تغییری ایجاد کند. هر چند که چندان چشم اندازی در مسیر تغییر دیده نمی شود.

https://akhbar-rooz.com/?p=169762 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x