جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

“ناکامی” (برای مهسا امینی) – مهین خدیوی

در گذرگاه‌ی مرگ چهره سیاه کردم

خانه‌های رنگی به کبودی زدند

از پشت بام این برج

ویرانه‌های وارونه می بینم

زنی سیاه

با ماتیک سرخ، صورتش را خونی می‌کند

و مرد آواز رفتن سر می‌دهد

شهر بوی نا می‌دهد

بوی پوسیدگی می‌دهد

بوی کهنه  پاره‌های خیابان ناصر خسرو را می‌دهد

من به زاغه‌ها پناه می برم

سکوت شهر در این صبحگاه

بوی مردن می دهد.

وارونگی به سرانجام نمی رسد

وارونگی جهان شتاب دارد

شتاب مرگ یا نیستی

در فراموشی غرق شدم

عکس‌هایم را به یاد ندارم

عکس برگردان‌ها را به دیوار

عکس برگردان‌ها را به دیوار کوبیده‌ام

چراغ خاموش است

تاریکی را فریاد می زنم

حنجره ام خونی است

خونی سیاه فوران می زند

از گذرگاه نیستی پرت شدم

مردان قداره بند دنبالم می کنند

جنازه ام را بر دوش می کشم

چهارراه ها به بن بست ختم شدند

در بیراهه گم شدم

فراموش نکن نامت را هم از یاد بردم

مصیبت پاره پاره شد

عقیق آبی را بر پنجره حک کردم

مهین خدیوی

آتلانتا- شهریور ۱۴۰۱

https://akhbar-rooz.com/?p=170551 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x