سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

سنندج؛ اَبَر قلب قیام – مادح احمدی

شهرها بەعنوان یک پدیدەای مدرن در بافت سیاسی و اجتماعی یک واحد جغرافیایی جایگاە ویژەای دارند و در روند توسعەی اقتصادی و ایجاد روابط با واحدهای دیگر در بعد داخلی و بین‌المللی ایفای نقش می‌کنند. علیرغم این، شهرها در روند تغییر و تحولات جامعە و سازماندهی و شکل دهی آنها نیز به صورت دینامیک ایفای نقش خواهند کرد. از منظر سیاسی شهرها متشکل از نهادها و تشکلهای گوناگونی هستند کە در تبادل و تاثیرگذاری، در روابط میان ملتها و دولتها نقش کلیدی دارند. در چهارچوب یک واحد جغرافیایی، شهرها بە میزان رشد و توسعە اقتصادی، بە میزان رشد و توسعەی فرهنگی و هنری، بە میزان پویایی و تحول خواهی در آن واحد جغرافیایی دیدە می‌شوند و از این طریق بر دیگر شهرها اثرگذار و یا از آنها تاثیرپذیز هستند. در جنبشهای سیاسی و اعتراضات مردمی، شهرها از نقش کلیدی برخوردار هستند و در شکل دهی بە نتیجە رساندن اعتراضات نقش سرنوشت‌سازی را ایفا می‌کنند. از این منظر، با در نظر گرفتن چند الگوی مبارزاتی و مقاومتی، بە نقش شهر سنندج در برپایی و گسترش قیام ژینا خواهیم پرداخت. از نقطەی شروع قیام ژینا تاکنون، شهر سنندج بدون هیچ وقفەای روزانە میدان مقاومت در برابر سرکوب شدید نیروهای حکومت بودە و تاثیر این مقاومت فراتر از مرزهای سنندج و شهرهای کردستان  بودە است.

در نبرد استالینگراد ( ۱۲ سپتامبر ۱۹۴۲ – ۲ فوریه ۱۹۴۳ ) کە بە یکی از طولانی‌ترین نبردهای تاریخ شهرت دارد، مقاومت این شهر در مقابل یورش ارتش آلمان (برای سلطە بر این شهر و کرانەی رود ولگا) و در نهایت ضد حملەی ارتش روسیە و محاصرەی نیروهای آلمان، این نبرد را بە یکی از سرنوست‌سازترین نبردهای جنگ جهانی دوم بدل ساخت و در نتیجە هم معادلات پایان جنگ را تحت شعاع خود قرار داد و نیروهای آلمان نازی متحمل شکست سنگینی شدند. این نبرد، استالینگراد را بە نماد مقاومت علیە آلمان نازی بە رهبری آدلف هیتر تبدیل کرد، علیرغم خونین بودن آن، در نهایت نیروهای هیتلر را در هم کوبید و معادلات جنگ را در جبهە شرقی جنگ جهانی دوم بە نفع ارتش سرخ تغییر داد.

در سپتامبر ٢٠١۴ نیروهای داعش با حملە بە شهر کوبانی در روژاوای کردستان، این شهر را بە محاصرەی خود درآوردند. در جریان این نبرد بیش از چهارصد هزار نفر بە آنسوی مرزها آوارە شدند. علیرغم حملات  خونین و مرگبار داعش، نیروهای کرد کە در درون شهر محاصرە بودند، تسلیم مرگ و حملات وحشیگرانەی نیروهای داعش نشدند و با مقاومتی سرسختانە دوبارە زیستن را انتخاب کردند. این مقاومت سرسختانە، باعث جلب توجە افکار عمومی جهانیان و فشار برای حمایت از مقامت کوبانی  و آزادسازی این شهر از محاصرە نیروهای داعش شد. در نهایت با حمایت نیروهای ائتلاف بە رهبری آمریکا و ارتش آزاد سوریە و نیروهای پیشمرگە حکومت اقلیم کردستان – عراق، در اواخر ژانویە ٢٠١۵ محاصر شهر سکستە شد و کوبانی آزاد شد. در واقع این مقامت باعث شد کە ورق جنگ بە نفع نیروهای YPG برگردد و کوبانی بەعنوان نماد مقاومت در برابر بربریت داعش در قرن بیست ویکم نزد جهانیان شناختە شود. 

در بعدی وسیعتر، بعد از آغاز حملەی روسیە در اواخر فوریەی ٢٠٢٢ بە اوکراین، اکثر تحلیها بر این بود کە اکراین در برابر تهاجم چند جانبەی نیروهای روسیە توان مقاومت را ندارد و حتی امریکا از رئیس جمهور این کشور خواست کە کشور را ترک کند. در واقع، ولادمیر زلنسکی، با ماندن کنار مردم اوکراین بە نماد شجاعت و قلب مقاومت این کشور علیە حملات روسیە بدل گشت. این مقاومت و ماندگاری، باعث ایجاد اتحاد در داخل اوکراین علیە روسیە و جلب حمایتهای بین‌المللی شد. از این رو، اوکراین نە تنها زیر سلطەی روسیە نرفت، بلکە بە باتلاقی برای ارتش روسیە بدل گشتە و تاکنون هزینەهای سنگینی را روی دوش روسیە گذاشتە است. از سوی دیگر هم، بە نماد مقاومت تمام اروپا علیە زیادەخواهی و فشارهای روسیە تبدیل شدە و جامعەی جهانی از آن حمایت می‌کنند.

بعد از مرگ ژینا امینی در روز ٢۵ شهریور (١۶ سپتامبر٢٠٢٢)،  تظاهرات علیە مرگ وی و نقش نیروهای امنیتی در جانباختن ژینا، در روز ٢۶ شهریور از شهر سنندج آغاز شد. در مدت زمانی کوتاهی این تظاهرات بە دیگر شهرهای کردستان همچون سقز، بوکان، مهاباد و سایر شهرهای ایران رسید و بە یک قیام سراسری علیە ۴٣ سال حاکمیت نظام جمهوری اسلامی بدل گشت. در طول هفتەهای گذشتە، در بیش از ١٢٠ شهر ایران بەصورت متمادی و پراکنندە مردم بە خیابانها آمدەاند و خواستار سرنگونی حاکمیت جمهوری اسلامی شدەاند.

در این میان نقش شهر سنندج از چند جهت اهمیت بیشتری دارد و این شهر عملا نقش کلیدی را در این قیام بر عهدە گرفتە است. نخست، سنندج بەعنوان نقطەی شروع تظاهرات در طول ۵٠ روز گذشتە بەصورت متمادی، صحنەی رویارویی میان مردم و نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی بودە است. دوم، سنندج بە نقطەی تکثیر و گسترش تظاهرات علیە جمهوری اسلامی بدل گشت است. بەگونەای کە با اوجگیری تظاهرات و درگیری میان مردم و نیروهای سرکوبگر حکومت، تظاهرات و بە خیابان آمدن مردم در دیگر شهرهای کردستان و ایران اوج گرفتە است. تظاهراتهای روز ١۶ مهر و چهارشنبەی گذشتە مصداق این ادعا هستند. سوم، در شهر سنندج، تظاهرات در انحصار گروە سیاسی خاصی و یا طبقەی خاصی نیست، بلکە تمام اقشار و طیفهای کە ساختار این شهر تشکیل می‌دهند در این قیام حضور گستردەای دارند. از دانشجویان و محصلین گرفتە تا کارگران و بازاریان، از معلمین و پرستاران  و پزشکان گرفتە تا بخشی از کارمندان شماری از نهادهای دولتی، از محلەهای حاشیەای و فقیرنشین تا مرکز شهر و محلات بالا شهر در این خیزش سرتاسری مشارکت فعال دارند. البتە نباید فراموش کرد حضور نسل جوان، در پیشروی و رادیکالیزەتر کردن تظاهرات، در تمام شهرها پررنگتر و جشمگیرتر است. این ویژگیها نقش محور بودن سنندج در قیام اخیر را بر جستە کردە است و اکنون بە یک نماد و الگوی مبارزاتی علیە جمهوری اسلامی در کردستان و ایران تبدیل شدە است.

پیش زمینەی این نقش محوری سنندج، فراتر از آغاز قیام ژیناست.  از همان روزهای آغازین سرکار آمدن جمهور اسلامی، شهر سنندج مقاومت خونین ٢۴ روزە سال ١٣۵٨ را در کارنامەی مبارزاتی خود علیە این نظام دارد. شهرت و محوریت سنندج در عرصەی موسیقی، هنر و فرهنگ فراتر از مرزهای کردستان و ایران است و از یک جایگاە بین‌الملی برخوردار است. در عرصەی فکر و اندیشە نیز، سنندج کانون اصلی مباحثات فکری و گفتمانی در کردستان بودە است. این کانون در بیش از دو دەهەی گذشتە، عملا مسیر تحول‌خواهی و ترقی‌خواهی شهرهای کردستان را در میان جریانهای فکری بەسوی نواندیشی هدایت کردە است. در عرصەی مبارزات سیاسی جنبش ملی مردم کردستان، سنندج در قالب یک شهر پویا و متنوع، سکان‌گذار از یک جنبش لوکال بەسوی یک جنبش سراسری و ملی در شهرهای کردستان را در دست داشت و موتور متحرکەی جنبش حق‌‌طلبانەی مردم کردستان بودە و هست.

این ویژگیها، باعث شدە کە سنندج در قالب یک شهر پویا در بافت سیاسی و اجتماعی کردستان بەعنوان یک واحد جغرافیایی وسیع نقش محوری را ایفا کند. از این رو، با در نظر گرفتن گوناگونیهای ساختاری و جمعیتی سنندج و نقش و حضور آنها در رویداهای درون جامعە، این شهر بە نقطەی اتصال طیفهای مختلف فکری و سیاسی در کردستان تبدیل شدە است. بنابراین، سنندج کانون بهم رسیدن طیفهای مختلف درون مبارزات مردم کردستان در شهرهای مختلف علیە حاکمیت جمهوری اسلامی بودە است. بنابراین، میزان رشد و توسعەی فعالیتهای سیاسی، فرهنگی، هنری و… در شهر سنندج، در دیگر شهرهای کردستان تاثیر گذار بودە و بازتاب داشتە است.

در قیام اخیر، از نقطەی شروع تاکنون، شهر سنندج کانون توجە و تکثیر تظاهرات بودە و خیزش مردم در سراسر شهرهای کردستان و ایران را تحت شعاع قرار دادە است. نقش محوری این روزهای سنندج، کمتر نیست از نقش مقاومت استالینگراد در جنگ جهانی دوم برای روسیە در برابر نیروهای آلمان نازی و کمتر نیست از نقش محوری کوبانی در مقاومت روژاوا در برابر توحش نیروهای داعش. همانگونە کە مردم اوکراین، با مقاومت شجاعانەی خود، تهاجم ارتش روسیە را ناکام گذاشتند، امروز سنندج نیز بە نماد و قلب مقاومت قیام ژینا در مقابل توحش یکی از “قویترین ساختارهای سرکوب” در جهان تبدیل شدە است.  وجە تمایز میان سنندج و نبردهای استالینگراد، کوبانی و مقاومت اوکراین در این کە کوبانی و استالینگراد و اوکراین از سوی یک ارتش یا نیروی خارج از مرزهای خود مورد تهاجم و محاصرە قرار گرفتند، ولی این در مورد سنندج کاملا بر عکس است و مردم این شهر بیش از ۵٠ روز است کە مورد حملات و شلیک مستقیم نیروهای سرکوبگر جمهوری اسلامی در داخل قرار گرفتەاند و جوانان این شهر با دستهای خالی در برابر این بربریت ایستادەاند و مقاومت می‌کنند.

رویارویی جوانان و مردم مقاوم سنندج در هفتەهای گذشتە علیە نیروهای سرکوبگر رژیم، این شهر را بە اَبَر قلب قیام سراسری مردم شهرهای کردستان و دیگر شهرهای ایران بدل ساختە و مقاومت و مبارزە مردم سنندج در برابر دستگاە سرکوب رژیم، بر آیندە خیزش و تظاهرات در سایر شهرها تاثیرگذار خواهد بود. در واقع دستگاە سرکوب حکومت در کنترل مقاومت مردم سنندج ناتوان و ازکار افتادە است، بدون شک ادامە این روند، ساختار سرکوب حکومت را در شهرهای دیگر نیز فلج خواهد کرد.

https://akhbar-rooz.com/?p=178246 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حسن نکونام
حسن نکونام
1 سال قبل

آقای احمدی، در مورد ویژگی شهر سسندج، اشارات بسیار خوب و بجائی داشته اند. من هم می خواهم به چند ویژگی دیگر سنندج و بطور کلی جغرافیای کردستان اشاره کنم :
اول / مردم کردستان و جریان های سیاسی فعال در آن، در رفراندوم سال ۵۸، که حکومت گزینیه مسخره « جمهوری اسلامی، آری یا نه » شرکت نکردند. بنابراین مردم کردستان و سنندج، از همان آغاز این بدعت اسلامی، به این حکومت « نه » گفتند. نه تنها نه گفتند، بلکه آلترناتیوی را هم بدرون مردم بردند و شروع به سازماندهی مردم در « بنکه ها و کمیته های شهرها و روستاها » کردند. زنان و مردان متشکل و مسلح شدند، و از حریم زندگی خود در مقابل نیروهای سرکوبگر، که در ۲۸ مرداد ۵۸ با فرمان حمله به کردستان بوسیله خمینی آغاز شد، مقاومت جانانه ای را سازمان دادند، ودر این مقاومت نه تنها بر نیروهای حکومت ضربات بزرگی وارد کردند، بلکه با بیرحمی نیروهای حکومت، متحمل ضربا سنگینی بر خود شدند. هزاران نفر از زنان و مردان در کردستان کشته شدند. مردم کردستان در این مقاوت چند ساله خود، نهادها و سازمان ها و احزابی را تشکیل دادند و راه و روشی را برای یک زندگی آزاد و برابر، به تجربه زیسته مردم آن دیار تبدیل کردند.

دوم / جامعه کردستان، نه تنها دارای پیشینه مبارزات تاریخی و اجتماعی خود در گذشته است، بلکه از همان بدو تشکیل حکومت اسلامی، و بطور وسیع تری امروز، جامعه ای « متحزب » است. احزاب مختلفی در کردستان فعال بوده و هستند، و تقریبن همه مردم در کردستان، به یک یا جند حزب فعال در آن جغرافیا ، گرایش و تمایل دازند. جامعه کردستان، تنها جغرافیائی در ایران است، که مردم آن متحزب هستند. نمونه مشخص این تحزب و سیاسی بودن مردم در اعلام اعتصابهای احزاب فعال در این خطه ، و پذیرش اعلام این اعتصاب ها بوسیله مردم، و آنهم چندین بار، و همین روزها هم، شاهد بوده و هستیم. هیچ جغرابیا و استانی در ایران به اندازه کردستان متحزب نیست.

سوم / از همان روزهای حمله به کردستان، و عقب نشینی نیروهای مسلح احزاب و سازمان ها به مرز با عراق، یک « حکومت نظامی اعلام نشده » در کردستان برقرار است. نیروهای سرکوبگر حکومت، نوعی انتقام جوئی کور، نسبت به مبارزات و مقاومت این مردم در دل دارند. رابطه احزاب فعال در کردستان با مردم آن، هیچگاه قطع نشده است . در حالی که احزاب و سازمان ها در سراسر ایران، سرکوب شده و ارتباط آنها با مردم فطع شده است، جریان های فعال در کردستان، با وجود عقب نشینی به مرز عراق، رابطه ای « سیمبیوتیک » ( رابطه ای ارگانیک و دینامیک ، و مبتنی برتاثیر کذاری ئ تاثیر پذیری ) داشته و دارند. تغذیه ممتقابل داشته و دارند. رابطه این جریان های سیاسی، هرگز با مردم کردستان، و همه ایران هم، قطع نشده است.

چهارم / حکومت مرکزی، توجهی به مناطق حاشیه کشور نداشته و ندارد. کردستان و سیستان و بلوچستان، از کمترین بهره از اقتصاد کشور، و توسعه زیر ساخت های لازم برای پیشرفت و توسعه برخوردار بوده اند.بیکاری و فقر باعث شده اسن که مردم این دو حوزه جغرافیائی، به مشاغلی مانند « کولبری » و « سوختبری » بپردازند، که در واقع نوعی بردگی است. به همین دلیل این مناطق، و از جمله مردم عرب زبان ما در خوزستان، انگیزه قوی تری برای مبارزه داشته باشنذ.

پنجم / پس از سلطه ارتجاع مذهبی در ایران، برای یکی دوسال هنوز بخاطر جابجائی هائی، در حرکت از گذشته با آینده، یک نیمچه آزادی ای دمیده بود، و جریان های سیاسی مختلف می توانستند با مردم رابطه داشته باشند، و تا حدی به سازماندهی مردم بپردازند. اما، از سال ۶۰ ببعد، حکومت سرکوب گریهای خود را تشدید کرد، و کم کم جا و مکانی برای نیروهای سیاسی باقی نماند. بعد از کشت و کشتاری که حکومت براه انداخت، زندان ها پر و جوخه های اعدام بر قرار، و بخش زنده مانده نیروهای سیاسی، ناچار بایستی برای حفظ خود صحنه را موقتن ترک کنند. چه شب ها و روزهائی که، خیلی از انقلابیون، سرگردان و فراری، در زیر پل ها و ساخمان های مخروبه، به حیات خود ادامه می دادند. زندگی آنقدر بر این انقلابیون تنگ و سخت شد، که می بایستی راهی را برای خروج از کشور جستجو کنند. اما به کجا بروند؟ احتمالن خوب حدس زده اید. « می رویم به کردستان، به قلب تبنده انقلاب ». بسیاری از مردمی که با مشکل امنیتی مواجه بودند، از هر گرایش سیاسی و فکری و اعتقادی، راهی کردستان شدند. مهمان مردمی مهمان نواز شدند، مردمی که کوه های سر بع فلک کشیده کردستان، از آنها انسان هائی با اراده و عزمی قوی، و در عین مهربان و صمیمی ساخته است. احزاب فعال کردستان، به بسیاری از انقلابیون و سیاسیون و دیگران، کمک صمیمانه کردند، و با آغوش باز به آنها کمک کردند تا ایمن باقی بمانند و بهر جای دنیا که می خواهند، بروند. کردستان و مردم آن، و جریان های سیاسی فعال در آن، مظهر « شرافت و انسانیت » شدند، و بیشتر نجات یافتگان از جوخه های مرگ اسلام، خود را « مدیون بزرگواری » مردم این خطه می دانند. چرا به این مردم نبالیم، و « ویژگی کردستان و سنندج » را در نکات آقای احمدی و آنچه من، با بضاعت محدودم بر شمردم، جستجو نکینم؟ راستی، ژینا هم دختری کرد بود، و دختر ایران و جهان شد، و با خون پاکش، خطی را ترسیم کرد، و به سمبولی تبدیل شد، که موتور جنبش و انقلاب را روشن نمود .

ژن ، ژیان ، ئازادی & مهسا – امینی

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x