شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

به احزاب، سازمانها، کنشگران و نهاد های مدنی: قرارداد سیاسی-اجتماعی جمعی:”قدرت به دست مردم” – مجید تمجیدی

عکس مربوط به دیدار مجید تمجیدی (سمت راست) به همراه جاوید رحمان نماینده ویژه سازمان ملل در امور ایران با مسئولین وزارت امور خارجه سوئد

درخواست من از تمام شخصیت ها، احزاب، سازمانها و نهادهای مدنی کارگری و بیش از هر کس تشکل ها و فعالین زنان به عنوان پیشقراولان این انقلاب این است که با همنوایی با شعار “قدرت به دست مردم”، آن را به پاسخ روشن همه مردم ایران به پرسش “بعدش چی می شود؟” تبدیل کنند تا انقلاب زن، زندگی، آزادی با ماهیت آزادیخواهانه ای که دارد همچنان متکی بر مردم و برای مردم به پیش رود

رژیم جمهوری اسلامی با وجود کاربرد خشن ترین شیوه های ارعاب و سرکوب تاکنون در شکست انقلاب زن، زندگی، آزادی ناموفق بوده است. این انقلاب با وجود دادن قربانی های بسیار، اما با توسل به شیوه های نوین مبارزه و بروز خلاقیت فوق العاده در مقابله با نیروهای رژیم  روز به روز در عمق جامعه گسترش یافته، حقوق و مطالبات متنوع تری را شامل شده، قلبهای بیشتری را تسخیر کرده و سر باز ایستادن ندارد. روند این انقلاب منحصر به خویش است و آینده آن را با هیچ قیاس ساده اندیشانه ای از جمله در قیاس با انقلاب ۵۷ نمی توان پیش بینی نمود. آینده این انقلاب نیز در گرو اتخاذ کنشهای سنجیده ای است که کنشگران دخیل در آن در هر مقطع اتخاذ میکنند و پیش بینی کنشهای آتی کنشگران دخیل در آن نیز با ارجاع به تئوریهای کلیشه ای در مورد وضعیت و مرحله انقلاب و یا مقایسه با انقلابات دیگر، اگر چه پرگماتیستی به نظر میرسد، اما بخشی از واقعیت این انقلاب است.

در این مقطع، و به درست، تمرکز اصلی همه کنشگران عرصه های مختلف مبارزاتی بر تقویت مبارزه همگانی علیه جمهوری اسلامی و تسریع روند زوال این رژیم می باشد. این نیز روشن است که هر یک روز عمر بیشتر این رژیم به قیمت تباهی بیشتر و از دست رفتن سالها عمر جامعه ایران است. در عین حال و با تاکید مجدد بر این نکته درست، ارائه پاسخ های شفاف به پرسش های چالشگرانه نیز به تقویت این انقلاب یاری می رساند. یکی از این پرسشها که بکرات در سه ماهه اخیر مطرح شده این است که: “بعدش چی می شود؟”

بسیاری از لابی ها وشخصیت های سیاسی شناخته شده در خارج از کشور، از جمله خانم مسیح علینژاد و آقای رضا پهلوی پس از دیدار با سران کشورهای مختلف بکرات عنوان کرده اند که مقامات دولتی این کشورها به آنها گفته اند که آنها می خواهند که از مبارزات مردم ایران حمایت کنند اما می پرسند که بدیل جایگزین این نظام کجاست؟ تلاش آنها برای ایجاد آلترناتیو برای دوره پس از جمهوری اسلامی نیز بخشا با استفاده از این گزاره توجیه می شود.

عدم پاسخ صریح، شفاف و مشترک به پرسش “بعدش چی می شود؟”موجب تضعیف انقلاب جاری شده، بخشی از مردم را در پیوستن به این انقلاب مردد کرده و لازم است که در پاسخ به آن ابهام زدایی شده و مهمتر آنکه این پاسخ به آگاهی جمعی تبدیل شود.

اول آنکه باید به همه اطمینان داد که هیچ سناریویی در ایران بدتر از تداوم عمر جمهوری اسلامی حتی برای یک روز بیشتر نیست. آین رژیم مرتجع ترین بخش جامعه ایران است که با اتکاء به زر بادآورده و با توسل به زورعهد عتیق بر مردم ایران تحمیل شده است. روی کار آمدن هیج رژیم دیگری، تاکید می کنم هیج رژیم دیگری با هر گرایش سیاسی موجود دیگر در ایران، اوضاع ایران و مردم آن را از اینکه هست بدتر نمی کند. این نگرانی ها عمدتا از طریق اتاق های فکری رژیم و دستگاه های اطلاعاتی آن برای ایجاد تردید و کند کردن لبه تیز این انقلاب تولید شده و به جامعه تزریق می شود. پادزهر مقابله با این نگرانی ها نیز اعلام تعهد مشترک به تضمین حقوق اولیه مردم از طرف همه احزاب، سازمان ها، نهادها و کنشگران عرصه های مختلف، و در رآس آن تعهد جمعی به اصل تعیین سرنوشت توسط خود مردم است.

دوم آنکه تعجب و پرسش من این است که در چهارچوب دیداری که هدف آن جلب حمایت از مبارزات مردم ایران و محکوم کردن رژیم توسط نهادهای مختلف دولتی و بین المللی است چگونه چنین پرسشی مطرح می شود! شخصا در طی دیدارهای متعددی که با مسئولین نهادهای بین المللی و مقامات دولتی با هدف افزایش فشار به جمهوری اسلامی و حمایت از مبارزات مردم ایران طی سالهای متمادی داشته ام حتی در یک مورد نیز با این پرسش که مطلقا خارج از چهارچوب اهداف این نوع دیدارها است روبرو نشده ام. آخرین بار که از طرف کنفرانس سندیکاهای کارگری سوئد در رابطه با معلمان ایران و به همراه جاوید رحمان، گزارشگر ویژه سازمان ملل در امور ایران، دیداری با مسئولین وزارت خارجه سوئد برای افزایش فشار به جمهوری اسلامی و  آزادی زندانیان مدنی و سیاسی داشتیم این درخواست ها با صراحت تمام مطرح شد و از طرف کسی هم شرطی مبنی بر ارائه آلترناتیو به عنوان شرط محکومیت و اعلام حمایت عنوان نشد. پرسشی که شایسته شفاف سازی است این است که آیا دیدارهای آقای رضا پهلوی و خانم مسیح علینژاد و … خارج از چهارچوب فوق انجام می گیرند؟ در صورت پاسخ مثبت پرسش بعدی این است که به نیابت از چه کسانی؟

پرسش فوق پرسش شخصی و یا از سر کنجکاوی نیست. شفاف سازی در این مورد بخشی از روند دموکراتیزه کردن جامعه ایران حتی قبل از سرنگونی جمهوری اسلامی ایران است. این پرسش از جمله به وسیله اطلاعیه ای که  توسط جمعی از زنان مبارز داخل کشور منتشر شده نیز مطرح شده است. در این اطلاعیه از جمله تاکید شده که “هر گونه لابیگری به معنی حذف مردم و نادیده گرفتن قدرت اجتماعی آنان است، مردمی که زیر گلوله مبارزه می کنند، راههای مذاکره را نیز بخوبی می شناسند”. (منبع: اخبار روز)

در همین حال شورای هماهنگی صنفی معلمان ایران که توده ای ترین تشکل به رسمیت شناخته شده سندیکایی در ایران بوده و نماینده قشر وسیعی از معلمان در سراسر ایران است شعار نمادین “سقف و کتاب و گندم، قدرت به دست مردم” را مطرح کرده است. (کانال تلگرامی و اینستاگرام این شورا) طرح این شعار زمینه مناسبی برای همنوایی جمعی از طرف همه ایرانیان در داخل و خارج از کشور برای پاسخ به پرسش “بعدش چی می شود؟” فراهم کرده است. درخواست من از تمام شخصیت ها، احزاب، سازمانها و نهادهای مدنی کارگری و بیش از هر کس تشکل ها و فعالین زنان به عنوان پیشقراولان این انقلاب این است که با همنوایی با شعار “قدرت به دست مردم”، آن را به پاسخ روشن همه مردم ایران به پرسش “بعدش چی می شود؟” تبدیل کنند تا انقلاب زن، زندگی، آزادی با ماهیت آزادیخواهانه ای که دارد همچنان متکی بر مردم و برای مردم به پیش رود. همنوایی با و ارائه پاسخ مشخص، شفاف و جمعی در مورد ماهیت حکومت جانشین جمهوری اسلامی یکی از ابزارهای موثر تقویت انقلاب جاری در ایران است.

https://akhbar-rooz.com/?p=183113 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آرش
1 سال قبل

” اول آنکه باید به همه اطمینان داد که هیچ سناریویی در ایران بدتر از تداوم عمر جمهوری اسلامی حتی برای یک روز بیشتر نیست . ”

متاسفانه اینطور هم هست ، شده است و وجود هم خواهد داشت .
به عراق و افقانستان و لیبی … بنگریم . در عراق پانصد هزار کودک با اسلحه تحریم‌های اقتصادی از بین رفتند . میلیونها کشته ، زخمی ، آواره بی خانمان و در به در شدند . کشور به سه تکه پاره پاره شد ، کورد ، سنی و شیعه …
کشور لیبی چه شد ؟ چه کسانی در اولین مرحله به ” انقلاب ” لیبی … تبریک گفتند ؟!
کلیه تلاش‌ها، مبارزات آزادیخواهانه در سوریه انجام گرفت ولی بشار اسد دیکتاتور از بین نرفت حتی اقدامات ” بشردوستانه ” کشورهای بیگانه باعث شد که از او یک ” قهرمان ملی ” ساخته شود .
از طرف دیگر ” سکوت ” عده‌ یا اکثریتی دلیل بر راستگرایانه بودن آنها نیست . آنان تبر درخت افکن نظام در مانده را می بینند ولی به جنگلی که پشت این درخت‌ها به انتظار ایستاده اند می اندیشند .
به چه می‌اندیشند ؟ عراق ، لیبی سوریه ، افغانستان شدن ؟ یا سیاست جنگل منتظری را به حرکت درآوردن ؟
فرمانده کیست و با چه سیاستی می‌تواند این جنگل انبوه نود و چهار درصدی را همصدا و همراه کند ؟
آرش و آرش ها به تنهایی نمی‌توانند ایران و مرزهای آنرا از دشمنانش رها کنند ولی انبوه جنگل آرش های منتظر می‌توانند .
چگونه و چطور ؟ آن رهبر ، آن سازمان ، ان جبهه و یا آن حزب باید بداند که جنگل منتظر در برابر چه دورنما و خواسته هایی حاضر است به میدان بیاید و جان خود را فدا کنند .
این قیام ، این جنبش و یا شورش هر چه هست قابل ستایش است ولی انقلاب نیست . انقلاب یعنی ؛ ” زیر و رو شدن یا زیر و رو کردن ” یعنی اهرم قدرت از طرف چهار در صدی ها بطرف نود و چهار درصدی ها چرخیدن …

نیک
نیک
1 سال قبل

جناب تمجیدی با سلام.
میفرمائید ” اول آنکه باید به همه اطمینان داد که هیچ سناریویی در ایران بدتر از تداوم عمر جمهوری اسلامی حتی برای یک روز بیشتر نیست.” متاسفانه بخشی از جریان چپ که ناتوان از پیشاهنگی توده ها بوده و هست تا زمانی که مردم آنان را بر سر دست نگرفته و جلویشان فرش قرمز در راه کاخ ریاست جمهوری پهن نکرده باشند با تغیر رژیم مخالفت میورزند و تغیر رژیم را تا زمانی که انقلابی کمونیستی به رهبری طبقه کارگر نباشد و یا صد در صد ضد آمریکایی نباشد را جابجایی از دست یک جناح سرمایه داری به دست جناحی دیگر قلمداد کرده حتا اگر حکومت دموکراتی چون سوئد در ایران تشکیل شود. در سوال بعدی رضا پهلوی و خانم علی نژاد را مورد سؤال قرار میدهید که به نیابت از چه کسانی با رهبران کشور های دیگر به مذاکره مینشینند. طرح این سوال برای مدعیان دموکراسی بسیار عجیب است چرا که این مطلب به هیچ وجه به معنی ” حذف مردم و نادیده گرفتن قدرت اجتماعی آنان ” نیست. این نه تنها حق هر کسیست بلکه اقدامی بسیار ارزشمنداست که هر آنکه امکان ملاقات با رهبران دیگر کشور ها را پیدا میکند, جنایات رژیم را مطرح و از آنان در حد توانایی درخواست پشتیبانی کند. متقاعد کردن رهبران کشور های مدعی حقوق بشر در محکوم کردن جنایات رژیم و اطمینان دادن به آنان از آینده بهتری برای منافع دو کشور در آینده از وظایف همه ماست. مطلب دیگری که میباید به آن توجه نمود تفاوت بین حمایت یک سندیکا به نمایندگی از یک گروه یا صنف با رئیس جمهور به نمایندگی از قشر ها و طبقات مختلف یک کشور از یک انقلاب است. این موضوع کاملا منطقی است که رئیس جمهور یک کشور بداند که از چه کسانی و چه ایده ای در یک انقلاب کشور ثالثی پشتیبانی میکند و دولت انقلابی آینده چه خطرات و یا منافعی برای کشورش میتواند در بر داشته باشد. توقعی که ما نیز از رئیس جمهور پس از انقلابمان خواهیم داشت.
و اما در انتها به درستی میفرمایید “همنوایی با و ارائه پاسخ مشخص، شفاف و جمعی در مورد ماهیت حکومت جانشین جمهوری اسلامی یکی از ابزارهای موثر تقویت انقلاب جاری در ایران است.” در این صورت میباید از شعار هایی با تفاسیر مختلف پرهیز کنیم و اصل را بر شفافیت قرار دهیم. به نظر حقیر زمان آن رسیده تا با طرح شعار ” پیش به سوی جمهوری سکولار بر مبنای منشور حقوق بشر” به این نیاز داخلی و جهانی پاسخ دهیم.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x