شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

فرهنگ سیاسی یا چگونه در سیاست حرفه‌ای باشیم؟ – مهرداد خامنه ای

توضیح عکس: سمت راست ایویتسا راچان، سمت چپ فرانیو توجمان در کمپین انتخاباتی  سال ۱۹۸۹ کرواسی

حذف در عرصه سیاست یعنی نادیده گرفتن یک تفکر، اندیشه و به دنبال آن بخشی از جامعه که طرف‌دار آن هستند. در عرصه سیاست مطلق‌گرایی و فضای تک‌صدایی دیر یا زود محتوم به شکست است. اگر یک اندیشه و مشی سیاسی سالم و صحیح باشد، باید بتواند خود را در حضور آزادانه‌ی دیگر اندیشه‌ها در پراتیک سیاسی خود به اثبات برساند

«علم درک این موضوع که کار سازمانی ما چقدر محدود و بدوی است و تا چه اندازه ما در این رشته مهم «خرده‌ کار» هستیم، به نظر من بیماری حقیقی جنبش ما است. البته به خودی خود معلوم است که این بیماری انحطاط نبوده بلکه بیماری رشد است.»*

مهرداد خامنه ای

ایویتسا راچان دبیر اول حزب کمونیست کرواسی در سال ۱۹۸۹ بنا به مصوبه کنگره یازدهم این حزب اعلام انتخابات آزاد و دموکراتیک در کشور می‌کند. او در سال ۱۹۴۴ در اردوگاه کار اجباری «ایبرسباخ» نازی‌ها به دنیا آمد و در بمباران شهر «درسدن» یک هفته با مادرش زیر آوار بود و جان سالم به در برد. در کرواسی در دانشگاه زاگرب حقوق خواند و پس از عضویت در حزب در انستیتو پژوهش‌های اجتماعی در موضوع «خودگردانی کارگری» تحقیق می‌کرد تا به ریاست آکادمی علوم سیاسی یوسیپ بروز تیتو درآمد و سپس مسئول بخش ایدئولوژی کمیته فرهنگ حزب شد و در سال ۱۹۸۹ دبیر اول شد.
در اولین انتخابات چند حزبی پس از جنگ جهانی دوم در کشور کرواسی او تمام امکانات حزب را به خدمت گرفت تا اطمینان حاصل شود که این انتخابات به صورت کاملا دموکراتیک و سالم انجام می‌گیرد. در همین انتخابات او به رقیب خود فرانیو توجمان از حزب دست راستی اتحاد دموکراتیک کرواسی با اختلاف پنج درصد آراء شهروندان باخت و به عنوان رهبر اپوزیسیون دولت جدید به فعالیت خود ادامه داد.

فرانیو توجمان در دوران جنگ جهانی دوم به عنوان پارتیزان در نبرد رهایی‌بخش ارتش خلق یوگسلاوی به فرماندهی مارشال تیتو برای آزادی کشور از اشغال نازی‌ها شرکت داشت. پس از جنگ در ارتش یوگسلاوی در مقام سرلشگر خدمت کرد و در وزارت دفاع به عنوان متخصص ژئوپولیتیک تحلیل‌گر بود تا در مقام استاد در دانشکده علوم سیاسی زاگرب به کار خود ادامه داد. در سال ۱۹۶۵ موفق به اخذ مدرک دکترای تاریخ شد و از این پس به عنوان مورخ دست به پژوهش زد. با شرکت در جنبش «بهار کرواسی» در سال ۱۹۷۱ به منظور اعمال رفرم‌های جدی در ساختار حکومت در تضاد با سیاست‌های حزب کمونیست یوگسلاوی قرار گرفت و به دلیل فعالیت‌هایش در سال ۱۹۷۲ زندانی شد. پس از آزادی در همین سال تا انتخابات سال ۱۹۸۹ در سکوت به تلاش‌های خود ادامه داد.

ایویتسا راچان و فرانیو توجمان به عنوان دو رهبر سیاسی یکی در جناح چپ و دیگری در جناح راست سرنوشت کشور کرواسی را در دهه نود میلادی به صورت دراماتیک رقم زدند. اولین اقدام انتخابات دموکراتیک در کشور بود که توسط جناح چپ صورت گرفت و جناح راست با شرکت منسجم و سازمان‌یافته خود در آن و پیروزی خود باب تازه‌ای در حاکمیت سیاسی کشور گشود. سپس اعلام استقلال از کشور یوگسلاوی بود که از سوی جناح راست مطرح شد و از سوی جناح چپ مورد پشتیانی تمام‌ عیار قرار گرفت و «جمهوری کرواسی» جدید متولد شد.
در دوران جنگ پس از اعلام استقلال کشور این دو جناح با تمام اختلافات سیاسی جدی در یک چیز همچنان با هم هم‌صدا بودند و آن دولت ائتلاف ملی در مقابل متجاوزین بود. هر دو در اعمال رفرم‌های ساختاری برای پیوستن به اتحادیه اروپا با هم توافق داشتند و کمیسیون‌های مشترک تشکیل دادند.

این دو سیاست‌مدار در طول ده سال نبرد سیاسی شدیدترین انتقادات را به سیاست‌های یکدیگر وارد کردند اما هرگز ایده‌ها و نظرات سیاسی خود را در حد جنگ لفظی و تحقیر یکدیگر تنزل ندادند. نزد مردم در کمال احترام با یکدیگر روبرو می‌شدند و در بسیاری موارد حتی در کنار هم بودند.
فرانیو توجمان به سهم خود از هیچ کمک دولتی برای پا گرفتن دوباره تشکیلات چپ‌ها کوتاهی نکرد.
او با وجود اختلاف نظر سیاسی خود در هیچ تصمیم‌گیری جدی در مورد کشور از مشورت با ایویتسا راچان چشم‌پوشی نمی‌کرد. او معتقد بود که در یک فضای دموکراتیک سیاسی نیروی قوی دست‌راستی بدون حضور یک نیروی قوی چپ نمی‌تواند وجود داشته باشد.
این حزب دست‌راستی در دو دوره انتخاباتی پیروز میدان شد و سیاست‌های نئولیبرال خود را اعمال کرد و در انتخابات سال ۲۰۰۰ میلادی نیروی چپ پیروز شد و ایویتسا راچان به عنوان رهبر سوسیالیست‌ها دولت جدید را تشکیل داد و پس از ده سال مجددا سیاست چپ مسیر رفرم‌ها را بر پایه عدالت اجتماعی اما این بار در جامعه‌ای آزاد و دموکراتیک ادامه داد.

درسی که ضروری است از این تجربیات تاریخی بگیریم، این است که تلاش برای ساختن فضایی که در آن رقابت سیاسی شکل بگیرد و نه دشمنی سیاسی، تا چه حد مهم و حیاتی است. دشمنی سیاسی راه گفتگو را می‌بندد و لاجرم به حذف افراد منجر می‌شود. گرچه در ظاهر به طور مقطعی برای برنده میدان پیروزی به شمار آید، اما حذف در عرصه سیاست یعنی نادیده گرفتن یک تفکر، اندیشه و به دنبال آن بخشی از جامعه که طرف‌دار آن هستند. در عرصه سیاست مطلق‌گرایی و فضای تک‌صدایی دیر یا زود محتوم به شکست است. اگر یک اندیشه و مشی سیاسی سالم و صحیح باشد، باید بتواند خود را در حضور آزادانه‌ی دیگر اندیشه‌ها در پراتیک سیاسی خود به اثبات برساند. در غیر این صورت تنها به یک بوروکراسی بی‌جان تبدیل می‌شود که به مرور از ایده اولیه خود فاصله گرفته و هرگز -حتی در صورت حقانیت- قادر نخواهد بود که در افکار عمومی از خود دفاع قابل قبولی داشته باشد.


*از فصل چهارم «چه باید کرد» درباره خرده‌کاری اکونومیست‌ها و سازمان انقلابیون
– مجموعه آثار و‌ مقالات لنین
ترجمه از محمد پورهرمزان

https://akhbar-rooz.com/?p=186661 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نوری
نوری
1 سال قبل

مهرداد عزیز، اگر چپ مورد نظر شما موافق با پیوستن به اتحادیه اروپا و ناتو نبود، حتما و حتما نمی گذاشتند در یک انتخاب دمکراتیک به قدرت برسد و اگر هم در انتخابات پیروز می شد حتما و حتما با شیوه های گوناگون سرتگونش می کردند. دولت بر آمده از انتخابات دمکراتیک در اکراین که نه چپ بود و نه مدعی چپ، تنها برای عدم تمایل به ارتباط گسترده اقتصادی با غرب را با کودتا سرنگون کردند.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x