
هیچ بعید نیست که حشمت مهاجرانی با کمک مربیان همیشه آماده به خدمت، مثل پرویز مظلومی، بیژن ذوالفقارنسب، محمود یاوری، ابراهیم قاسم پور، حمید استیلی و حسین فرکی، اصغر شرفی و یا جوانی مثل وحید هاشمیان، ناگهان روی نیمکت تیم ملی بنشینند!
نازک بین: به احترام هواداران میلیونی فوتبال ایران، کلمه-تیم ملی- را به کار می گیرم چون در جمهوری اسلامی -ملی- معنائی ندارد و کلمه-میلی- مناسب بخشهای مختلف نظام ولایت فقیه است. به هر حال بعد از رفتن کارلوس کی روش پرتغالی که به مدت هفت سال امپراطوری فوتبال را یک نفره اداره می کرد و فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی ایران در خصوص تیم ملی اختیاری نداشت و انتخاب بازیکنان این تیم و مسایل دیگر درونی و پیرامونی آن و خدمات لجستکی و تدارکاتی دربست در اختیار کی روش بود تیم ملی تا حدودی وضعیت مشخصی داشت و اگر عدم مسابقه های تدارکاتی جدی با تیمهای بزرگ را بخاط موضوع تحریم ها کنار بگذاریم کی روش خود همه کاره بود و فدراسیون فوتبال نظام اطلاعات مورد نظر را از کی روش دریافت می کرد بدون این که اختیار دخل و تصرف در آن را داشته باشد!
اینجا بحث نتیجه گیری گارلوس کی روش مطرح نیست بلکه وضعیت تشکیلات تیم ملی مورد نظر است که بطور خلاصه در بالا به آن اشاره شد!
پایان جام ملتهای آسیا در اواسط ژانویه و روزهای آغاز سال ۲۰۱۹ مدت قرارداد موقت کیروش که بعد از جام جهانی روسیه تمدید شده بود پایان یافت و وزارت ورزش بخاطر مشکلات مالی و هم چنین نداشتن سهمی از قرارداد کی روش برای آینده تیم ملی، فدراسیون فوتبال را زیر فشار گذاشت تا همکاری با کی روش را ادامه ندهند!
تشدید تحریم ها و فشار اقتصادی و سیاسی از یک طرف و از سوی دیگر بی اعتباری فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی در نزد مجامع جهانی فوتبال و اکثریت مطلق مربیان صاحبنام فدراسیون فوتبال ایران با جایگزینی کی روش با مشکل جدی روبرو شد. همزمان شکایت کی روش علیه فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی به نزد فیفا ضربه زیادتری بر بی اعتباری جهانی فوتبال ایران زد و حتی مربیان ترکیه نیز با این که رجب طیب اردوغان انان را ترغیب کرده بود که به کمک فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی بروند این توصیه اردوغان را رد کردند و نپذیرفتند!
روزنه نفت نیز که تنها نقطه امید فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی بود و می توانستند در این حوزه روی کمک ایتالیائی ها حساب باز کنند بخاطر تحریم ها بسته بود و تنها راه موجود رجوع به آلمان و بلژیک باز بود. آلمان ها روی خوشی نشان ندادند و فقط بلژیک اولین و آخرین گزینه نهائی باقی مانده بود.
از آن جائی که در جمهوری اسلامی فوتبال مثل سایر بخشها دولتی است و از طریق دستورالعملهای دولتی اداره و کنترل می شود و نهادها و سازمانهای انتخابی و مستقل بر اساس تخصص و کارشناسی واقعی سهمی در آن ندارند این بار نیز رئیس فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی با کمک وزارت خارجه نظام و سفارتخانه جمهوری اسلامی در بروکسل و کمک بدون سر و صدای مهدی بیات، رئیس ایرانی باشگاه شارلوای بلژیک که سال گذشته در انتخابات فدراسیون فوتبال بلژیک به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال بلژیک انتخاب شد شرایط مساعدی را برای عقد قرارداد با ویلموتس فراهم کرد. موضوع قرارداد فدراسیون فوتبال جمهوری اسلامی با ویلموتس مربی سابق تیم ملی بلژیک در رسانه های این کشور منتشر شد که پی آمد به عقب نشینی رئیس فدراسیون فوتبال بلژیک در حمایت از این قرارداد منجر شد که تصمیم معقول و منطقی از طرف مهدی بیات بود.
چون مراحل عقد قرارداد از طریق آژانس های رسمی فیفا صورت نمی گرفت و به شیوه کدخدائی انجام می شد تاج توپ را به زمین سفارتخانه جمهوری اسلامی در بروکسل انداخت و تلاش کرد سفیر نظام در بلژیک را طرف ویلموتس کند که چنین نشد و سفیر خود از جمله افرادی است که به قول عوام-دیگران را دو در -می کند!
در حالی که پیش از بازی رفت با عراق (قهر سرمربی تیم ملی در تاریخ ۲۳ آبان) در دور اول مقدماتی جام جهانی ۲۰۲۲ قطر و جام ملتهای ۲۰۲۳ چین، مشخص شده بود که همکاری فدراسیون فوتبال با مارک ویلموتس ادامه نخواهد یافت در نهایت این موضوع حدود ۲۰ روز بعد در تاریخ ۱۲ آذر ماه سال جاری شکل رسمی به خود گرفت. بدون تردید افزون بر موضوع مالی خیزش مردم در آبان ماه و سرکوب خونین مردم توسط حکومت تاثیر بسیار زیادی در تصمیم ویلموتس در ترک ایران داشت که کمتر کسی به آن توجه داشت!
به نوشته رسانه ها از آن تاریخ تا امروز اسامی چند نفر به عنوان گزینه های مدنظر هیئت رییسه فدراسیون فوتبال اعلام شده ولی همچنان کسی برای این پست انتخاب نشده است. در هر فدراسیونی و در چنین مواقعی کمیته فنی با اجماع نظر اهل فن این رشته بهترین گزینه ها را به رییس فدراسیون معرفی می کند و در نهایت یک گزینه از بین چندین گزینه مختلف انتخاب می شود. اما در این زمینه کمیته فنی فدراسیون فوتبال غیر از برانکو ایوانکوویچ که خودش در دوران سرمربیگری کارلوس کی روش همواره آلترناتیو او محسوب می شد هیچ پیشنهاد جدیدی نداشت و این روزها نیز یکی از منفعل ترین کمیته های فدراسیون فوتبال در همین ارتباط است! فدراسیونی که پس از استعفای تاج با سرپرست اداره می شود و معلوم نیست سکان آن به چه کسی خواهد رسید.
حتی برانکو ایوانکوویچ که مهمترین گزینه تیم ملی بود باعث شد این مربی به بهانه انجام مذاکره برای چگونگی دریافت طلبش از باشگاه پرسپولیس سه بار هم تا دفتر سفارت کشورمان در کرواسی برود اما در نهایت پس از معطلی زیاد و اما و اگرهایی که بر سر موضوع استفاده از سرمربی خارجی برای تیم ملی کشورمان مطرح بود نتوانست بیش از این منتظر مسئولان فوتبال ایران بماند و با عمانی ها قرارداد بست. در این بین گفته می شد وحید هاشمیان که در دوره ویلموتس دستیار اول او در تیم ملی بود موقتا هدایت تیم ملی را در دست می گیرد که او نیز خیلی زود از گردونه تصمیم گیری های فدراسیون خارج شد. در همان روزها بود که علی دایی و امیرقلعه نویی به عنوان جدی ترین گزینه های مدنظر فدراسیون فوتبال مطرح شدند. حتی خبر رسید فدراسیون از هر دو این مربیان برنامه هم درخواست کرده است اما بار دیگر نام یک مربی خارجی به اسم دی بیاسی مطرح شد و در حالی که حدود یک هفته از عنوان شدن نام این گزینه سپری می شد و رسانه های ایتالیایی از باقی ماندن یکی دو امضا تا سرمربیگری اش در تیم ملی ایران خبر می دادند تازه فدراسیون فوتبال به یاد تکذیبش افتاد و در فضایی کاملا مشکوک هرگونه مذاکره ای با دی بیاسی را رد کرد!
حالا و در حالی که کمتر از دو ماه تا اولین بازی دور برگشت تیم ملی باقی مانده هر روز بین دو گزینه علی دایی و امیر قلعه نویی این پرسش مطرح می شود که بالاخره کدامیک قرار است هدایت تیم ملی ایران را در دست بگیرند؟
از یکسو درباره علی دایی گفته می شود همه بازیکنان تیم ملی دوست دارند او هدایت تیم را در دست داشته باشد و هیئت رییسه فدراسیون نیز او را گزینه اول خود عنوان کرده اند اما از طرفی گفته می شود به دلیل مصاحبه ای که علی دایی پس از خروجش از باشگاه سایپا انجام داد همچنان مورد غضب برخی مسئولان است و برای همین است که ماه هاست در هیچ تیمی نتوانسته فعالیت مربیگری داشته باشد.
از سوی دیگر امیر قلعه نویی هم از یکطرف با مخالفت شدید باشگاه سپاهان مواجه شده که تابش اعلام کرده اگر در این برهه او را از دست بدهند چه کسی را جایگزینش کنند و از طرفی اطرافیان قلعه نویی عنوان می کنند با توجه به ابراز علاقه ملی پوشان به حضور علی دایی در رأس کادر فنی تیم ملی و شرایطی که این روزها در فضای مجازی در حمایت از این چهره فوتبال مطرح شده امیر قلعه نویی در پذیرش این سمت مردد شده است.
حشمت مهاجرانی با دایی و قلعهنویی خاطرات خوبی نداریم؛ اما…
سپهر خرمی در شرق گفتگوئی با حشمت مهاجرانی سرمربی کهنسال سابق تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی ۱۹۸۷ آرژانتین در خصوص بحران موجود در انتصاب مربی تیم ملی فوتبال داشته است. وی نوشت : حشمت مهاجرانی، عقیده دارد در شرایط فعلی و با توجه به عدم امکانات موجود، مربی ایرانی انتخاب بهتری است تا مربی خارجی. همچنین مهاجرانی عقیده دارد علی دایی و امیر قلعهنویی با وجود خاطرات نهچندان مثبت در بین افکار عمومی، از لحاظ فنی در تیم ملی در گذشته، فاکتورهای لازم را برای هدایت تیم ملی دارند، اما این فاکتورها صرفا مستلزم موفقیت در آینده نیست.
شرق پرسیده است: بازیهای تیم ملی ایران برای صعود به دور دوم انتخابی جام جهانی قطر از فروردین ۹۹ مجددا آغاز میشود، اما هنوز فدراسیون فوتبال در معرفی سرمربی جدید تیم ملی ایران تعلل میکند. فکر میکنید با اتفاقات رخداده، زمان کافی برای موفقیت همچنان وجود دارد؟
مهاجرانی گفته است: ما پنج دوره به جام جهانی صعود کردیم که سه دوره با مربیان خارجی و دو دوره با مربیان ایرانی در آن حضور داشتیم. در گذشته شرایط صعود به جام جهانی بسیار سخت بود؛ حتما میدانید که در گذشته از دو قاره اقیانوسیه و آسیا فقط یک تیم صعود میکرد، اما درحالحاضر پنج تیم از آسیا صعود میکنند. درحالیکه ما یکی از پنج تیم قدرت برتر در آسیا هستیم خب طبعا میتوانیم در بین پنج تیم قرار داشته باشیم. اگر نتوانیم در بین پنج تیم باشیم، پس قطعا مشکلات بسیاری داریم که باید آن را بررسی کنیم. ما مشکلات مربیان خارجی را به خوبی میدانیم و تجربه هم کردیم که باید خودمان را با امکانات موجود تطبیق دهیم. وقتی میبینیم امکانات سختافزاری و نرمافزاری را نمیتوانیم برای مربیان خارجی فراهم کنیم، چه اصراری داریم که آنها را به ایران بیاوریم و بعد فراریشان بدهیم؟ مربی خارجی هم آمد و امتحانش را پس داد و چه شد؟ میراث کیروش برای فوتبال مملکت ما چه بود؟ غیر از صعود به جام جهانی، ما هیچ برداشت دیگری از حضور ایشان طی هشت سال نداشتیم. بله در دو نوبت صعود به جام جهانی، نظم و انضباط تیمی و همچنین جلوگیری از بازیکنسالاری محصول حضور ایشان بود، اما درواقع هیچ مورد دیگری توسط ایشان به فوتبال ما اضافه نشد.
در فدراسیون فوتبال نیز ما کمیته فنی داریم، اما فدراسیون فوتبال هیچ اشارهای به این موضوع ندارند که کمیته فنی نقطهنظر خاصی دارد؛ فقط مصاحبه میکنند و اصلا درباره مشکلات ساختاری صحبت نمیکنند. هیچ کار تشکیلاتی و برنامهریزیای ندارند، به همین خاطر همیشه تصمیمات آنها همراه با اشتباه است. وقتی صداقت نداشته باشند، فرصت و زمان را از دست میدهند. کمیته فنی باید با صداقت اعلام کند که امکانات ما محدود است. درحالحاضر دو مربی فاکتور هدایت تیم ملی ایران را دارند؛ علی دایی و امیر قلعهنویی. این دو مربی هیچ خاطره خوبی از تیم ملی برای مردم بهجا نگذاشتند. البته این دلیل نمیشود که درحالحاضر اشتباهات گذشته توسط این دو تکرار شود. باید به اینها شانس داده شود و با صداقت پیش رفت، چون فرصت کم است و با نیروی انسانی فعلی باید ساخت و پیش رفت. در کشوری که من هستم (امارات)، بسیاری از مربیان بزرگ دنیا میآیند، اما نتیجه نمیگیرند، چراکه نیروی انسانی کافی برای موفقیت ندارند. در ایران اما نیروی انسانی بهقدر کافی وجود دارد.
شرق: به نظر شما چه تضمینی است که ما بتوانیم با مربیان ایرانی، به جایی برسیم که با مربیان خارجی نرسیدیم؟
مهاجرانی: بله صحبت شما را قبول دارم. هدف ما فقط صعود به جام جهانی نیست، به همین دلیل معتقدم که میتوانیم با مربی ایرانی به جام جهانی صعود کنیم و گامبهگام برنامهریزی کنیم. اما هدف اول ما صعود به دور دوم انتخابی و بعد صعود به جام جهانی است. شرایط را باید سنجید.
رسانهها ارتباط مستقیمی در مطرحکردن نام افراد دارند. علی دایی و قلعهنویی فاکتورهای لازم را برای هدایت تیم ملی دارند، اما فاکتور، تضمینکننده موفقیت نیست. غیر از مواردی که شما اشاره کردید؛ یحیی گلمحمدی، تارتار و نکونام هم گزینههای مقبولی برای تیم ملی ایران هستند. منتها از بین این جمع، دو نفر کاندیدای نهایی هستند. اما فدراسیون فوتبال چرا اینقدر طول میدهد و قدرت تصمیمگیری ندارد؟ چرا آقای محصص و معینی که در کمیته فنی هستند هیچوقت برنامه مشخصی را اعلام نمیکنند؟ چرا دوستان فقط در اتاقهای دربسته نتیجهگیری میکنند؟ مطمئن باشید با این سبک مدیریت، به مشکل خواهیم خورد، اما باز هم تأکید میکنم انتخاب مربی ایرانی در شرایط فعلی بهتر از خارجی است.
شرق: شما تجربه کار در تیم ملی ایران را دارید. کاریزمای شما طوری بود که علی پروین هم بارها اعلام کرده بود حساب خاصی از شما میبرده، اما سردار آزمون چندوقت پیش در برنامه «دورهمی» مقابل مهران مدیری نشست و تلویحا گفت ما با بازیکنان جلسه گذاشتیم و اعلام کردیم که ویلموتس را عوض کنند. فکر میکنید با انتخاب قلعهنویی (با توجه به اینکه شانس بیشتری دارد) یا در کل مربی ایرانی، بازیکنان تیم ملی با چنین رویکرد و اخلاقی از سرمربی تبعیت کنند و حرفشنوی داشته باشند؟ و اینکه شما اصولا چنین موضوعی را تأیید میکنید که باندبازی در تیم ملی توسط بازیکنان برای کلهکردن سرمربی وجود داشته باشد؟
مهاجرانی: اینکه بازیکن درباره آینده سرمربی تیم ملی تصمیم بگیرد و جلسه بگذارند که این مربی را میخواهیم یا خیر اصلا قابلقبول نیست. شما باید فاتحه فوتبال را بخوانید اگر بازیکن برای سرنگونی یا عوضکردن سرمربی جلسه بگذارد. در همهجای دنیا سرمربی، بازیکن را انتخاب میکند نهاینکه برعکس باشد. در همهجای دنیا بازیکنان باید منتظر باشند تا سرمربی اسامی بازیکنان را اعلام کند. فکر نمیکنم فدراسیون فوتبال و مردم و رسانهها با این رویکرد بازیکنان موافق باشند و اصلا ایده و رفتار خوبی نیست.
*
علی دائی به دو دلیل واضح نمی تواند یکی از دو گزینه باشد. نخست کارنامه فنی وی در مقدماتی جام جهانی ۲۰۱۰ منفی زیر صفر است. اما دومین عامل مهم افشای شناسنامه و فعالیت یکی از تروریستهای حرفه ای نظام که رئیس باشگاه سایپا شده است. فردی که در ترور رهبران حزب دموکرات در وین اطریش یکی از افراد شلیک کننده بسوی دکتر عبدالرحمان قاسملو بوده است. بدیهی است که نظام نمی تواند به چنین ریسک بزرگی دست بزند!
دائی با آن افشاگری مهم توانست تاحدی انتقادات به وابستگی وی به حکومت را کاهش دهد و در مقام یک مخالف جدی نظام در نزد سرویسهای امنیتی و اطلاعاتی نظام در آید. سخنان دائی برای نظام جمهوری اسلامی خیلی سخت بود که چنین بر زبان آورد:
«ببیند اول از همه که آقای مصطفی مدبر برای من وجود خارجی ندارد و من اصلاً آدم حقیقی به این اسم نمیشناسم. تا جایی که ذهن ناقص من یاری میکند از زمانی که من ایشان را میشناسم از زمانی که ریاست حراست صدا و سیما را داشتند سردار غفور درجزی را میشناسم! و برای من خیلی جالب است. دفعه اولی که ایشان را در برنامه نود با اسم آقای مصطفی مدبر رییس سازمان تجهیز توسعه شنیدم. اصلاً تلویزیون را در آن لحظه نگاه نمیکردم و از تن صدای ایشان شناختم. بعد تلویزیون را نگاه کردم و گفتم عجب! سردار غفور خودمان است، اردبیلی است و چطور مصطفی مدبر؟ الان هم برای من جای سؤال است. کاش یک نفر از سازمان ثبت احوال اینجا بود و از او سوال میکردم برایم جالب است که آیا میشود یک نفر کل اسم و فامیلش را عوض کند. من شنیده بودم که اتفاق افتاده به ندرت فامیلیاش را عوض کرده اما خیلی اتفاق افتاده طرف از اسمش خوششش نیامده و عوض کرده. این را باید افراد حقوقی جواب بدهند که مگر میشود با شناسنامه عوض کردن گذشته طلاییات و شخصیتات و خیلی چیزها را عوض کنی. «
امیر قلعه نوعی نیز دو نگاه متفاوت به این موضوع دارد.نخست آینده مبهم تیم ملی و اعتماد نداشتن به انجام تعهدات فدراسیون فوتبال و در نگاه دوم موضوع آینده مربیگری وی در میان است که در حال حاضر با سپاهان خوب بیش رفته و هنوز در بورس است ولی پذیرفتن مربیگری تیم ملی در این اوضاع نابسامان ممکن است شرایط پایان فوتبال و مربیگری وی را فراهم کند!
بخوانیم که ناهید خانم چه گفته است:

هر مربی داخلی و خارجی که در این شرایط آنارشیستی ایران, و بحرانهای فزاینده آن، روی نیمکت تیم فوتبال جمهوری اسلامی ایران, بنشیند مترسکی بیش نیست زیرا علاوه بر تشکیلات فوتبال و وزارت وورزش و سایر مربیان داخلی بازیکنان تیم نیز هر یک برای خود حق دخالت در امور تیم را قایل هستند!
فراموش نکنیم، فوتبال در سطح ملی در جمهوری اسلامی دیگر جای شهریار سقوط کرده و ژنرال خلع لباس شده نیست! فدراسیونی که رئیس ندارد و اعضائ هئیت رئیسه ای که فوتبال را برای منافع خود می خواهند، و هر روز همه را سرگرم بازیهای خود می کنند و کمیته فنی که معلوم نیست که در دور همی های شان فقط چای زعفرانی با گز اصفهان می نوشند یا پا را درازتر از این کرده و قهوه ترک و نسکافه فرانسوی را با سوهان قمی سر می کشند و از کجا خط توقف یا بیش روی می گیرند، و مجمعی که با ۷۵ نفر عضو که هر کدام برای خود کدخدائی می کنند، اگر مربی و تیمی بنام ملی هم نداشته باشد اتفاق خاصی نیفتاده است!
هر چند هیچ بعید نیست که خود آقای مهاجرانی با کمک مربیان همیشه آماده به خدمت مثل پرویز مظلومی، بیژن ذوالفقارنسب، محمود یاوری، ابراهیم قاسم پور و حسین فرکی، اصغر شرفی و یا جوانی مثل هاشمیان ناگهان روی نیمکت تیم ملی بنشینند! این روزها هم ,که رهبر نظام از خطر بازگشت خاندان -منحوس پهلوی-یاد می کند!
آرزو می کنم وحید هاشمیان وارد بازی نشستن روی نیمکت تیم ملی نشیند که حیف است وی در آینده فوتبال ایران نقشی نداشته باشد!