پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳

چه کسی به جماعت شکم سیر تعلق دارد؟ – محمود قزوینی

پاسخی کوتاه به حسین اکبری

آقای حسین اکبری در مطلبی در اخبار روز با عنوان ” دفاع از کارگران با توسل به جعل و دروغ برای چیست؟،  به مبحثی در کلاب هاووس در باره “بررسی جنبش شورایی با مصداق هفت تپه…” پرداخته است. سه نفر، من، عباس منصوران و اقای علیرضا بیانی در این جلسه سخنرانی داشتیم، که بطور روشنی نظرات متفاوتی در باره برخی مسائل داشته ایم. اقای حسین اکبری که معلوم نیست چه چیزی را در مبحث ارائه شده دروغ مینامد زمین و زمان را به هم بافته و با توهین و شانتاژ سعی در خلط مبحث دارد.

او به شیوه همان دوستانش در خانه کارگر و شورای عالی کار و شوراهای اسلامی کار، که بنا به قول آقای حسین اکبری نمایندگان واقعی کارگران هستند که تنها با اصلاح بند ششم قانون کار باید اختیارات بیشتری به آنها داده شود تا همه چیز درست شود، هر کسی که به هر دلیلی نتوانسته در ایران زندگی کند را “جماعت شکم سیر” مینامد و من را با این عنوان مورد لطف خود قرار داده است:

 ” آیا این ادعاهای صدمن یک غاز از نظر کارگران هفت‌تپه و فعالان کارگری صادق و با شعور آن پذیرفتنی است ؟ چرا عده‌ای جماعت شکم سیر از میان مهاجران و تبعیدیان خارج از ایران که حتی در اتحادیه های همان کشورهای محل سکونت خود کمترین اثربخشی را هم نمی توانند داشته باشند چنین نسخه های بی‌مقداری را برای طبقه‌ی کارگر ایران تجویز می‌کنند؟” (از مطلب حسین اکبری)

قبلا رضا رخشان هم با همین عنوان ها در بحثی من را مورد حمله قرار داد. آقای حسین اکبری که ادعا دارد حرفهایش جعل نیست برای خواننده بنویسد که بر چه اساسی میگوید من از جماعت “شکم سیر” در خارج کشور هستم؟ ایا او شغل من را میداند، از حساب بانکی من با خبر است؟ از پیشینه زندگی من در ایران مطلع است؟ ایا این شیوه همان روزنامه هایی نیست که آقای اکبری به عنوان فعال کارگری در آنها در ایران مطلب مینویسد و مصاحبه می کند؟ ایا این شیوه همان نهادهای شناخته شده رژیم برای ساکت کردن مبارزین خارج از کشور نیست؟

من هیچگاه شغلم را وسیله ای برای درستی و یا نادرستی نظرم در یک مبحث قرار نداده ام، هیچگاه با “من کارگر و کارگر زاده ام” و “فقر را چشیده ام”  و… نخواسته و نمی خواهم کسی را مجاب کنم تا به درستی و یا نادرستی حرف هایم نگاه کند و این را در شان خودم نمیدانم. از این حرف ها احساس بدی به من دست می دهد و کسانی که به چنین وسائل نازلی در یک بحث توسل می جویند را انسان های فریبکاری بیش نمی دانم. می دانید چرا؟ برای اینکه کارگر و زحمتکش و حتی  کارگر مبارزی که به خدمت سیستم حاکم درآمده باشد در جهان به وفور یافت میشود. برای اینکه من تجربه زندگی در کشوری را دارم  که  فقیرترین کارگر و رهبر اتحادیه ای، حداقل دو بار در تاریخ پست نخست وزیری را اشغال کردند و سیستم بورژوازی را از بحران های مهمی عبور دادند. برای اینکه من در کشوری زندگی می کنم  که زمانی رئیس یک اتحادیه ملوانان در دوره ای با تشکیل یک حزب دست راستی با یک حزب راسیستی ائتلاف کرد و وارد پارلمان شد، برای اینکه هم اکنون رئیس یک حزب سوسیالیست میانه، یک کارگر زن می باشد که در تصویب قوانین بر علیه کارگران و مردم نقش بازی کرده و می کند. برای اینکه رئیس دست راستی ترین حزب اینجا، حزب راسیستی و مهاجر ستیز و ضدمسلمان، خانمی است که شغل او قبلا کار در مراکز نگهداری سالمندان، یعنی سخت ترین کارها بود. در یک کلام  بگویم لخ والساها در جهان کم نبوده و نیستند. این را کسر شان خود میدانم تا شغلم را در مباحث سیاسی به عنوان استدلال به رخ دیگران بکشم.

با همه اینها به دلیل تکرار چند باره این نوع شانتازها می خواهم برای یکبار هم شده به فریبکاری های رخشان ها و حسین اکبری ها در باره شکم سیری م پاسخ دهم. آقای حسین اکبری، من یک کارگر برق با نزدیک به ۳۰ سابقه کار در دانمارک می باشم که در طول مدت زندگیم در دانمارک در رابطه با اتحادیه ها فعال بوده و هستم و برای همین هم در همان جلسه مورد اشاره شما در کلاب هاووس از وجود اتحادیه ها، علارغم هر نقدی به عنوان سد دفاعی طبقه کارگر در این کشورها در مقابل بورژوازی دفاع کرده ام. حرف های من در کلاب هاووس در دفاع از جنبش مجمع عمومی و جنبش شورایی بود و نه نفی تشکیل اتحادیه ها در ایران و حتی نه نفی شان در کشورهایی که اتحادیه موجود است در شرائط امروز. اگر واقعا سندیکایی در ایران شکل بگیرد که در یک مرکز کاری توده کارگران را در ایران متشکل کند، حتما کلاهم را برایشان به هوا می اندازم.

محمود قزوینی

۱۲ مارس ۲۰۲۳، ۲۱ اسفند ۱۴۰۱

https://akhbar-rooz.com/?p=196612 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
محمد
محمد
1 سال قبل

جناب محمودقزوینی تا آنجا که ما رفیق اکبری را میشناسیم ایشون منتقد جدی خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار وسایر تشکیلات رسمی قانون کاری است ومقالات بسیارزیادی هم در نقد اینها نوشته است و از کسانی است که سالها غیرمستقل بودن اینها را به کارگران تفهیم کرده و آموزش داده و خب اینکه شما می گویی خانه کارگری ها دوستانش هستند خب دروغ و افترا زنی است چرا دروغ می گویی ؟ شما چطور به خودت اجازه می دهی اورا با رضا رخشان امنیتی یکی کنی؟ این هم اتهام زنی است شما یا نمیشناسی و این حرفها را میزنی که خب خطاکاری و یامیشناسی و برای تخریب شخصیت ایشان نسبت های ناروا میدی که دروغگویی . بهتره افترا و دروغ را از زندگی ات حذف کنی آنوقت حرفت شاید خریداری داشته باشد .

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x