یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

قطره ای اشک در اقیانوس جنبش چپ ایران

توضیح انجمن سابق تاریخ شفاهی چپ ایران درباره انتشار کتاب گفتگو با دکتر احمد شایگان

این کتاب حاصل یک برخورد است. برخورد اولین نسل چپ ایران پس از کشتار دهه ۶۰ با نسل پیش از خود. همان قدر که از انقطاع سخن می گوید، از پیوند هم نشان دارد. ما نسلی بودیم که به قول هدایت زیر بته عمل آمده بودیم، بی معلم و خودرو. پر از سوال بودیم و گاه حتا پرخاشگر و پرتوقع. اما سیر مصاحبه ما را به شناخت بهتری از زمانه ها و زمینه ها رساند. درک از موقعیت هم دلی و همدردی می آفریند

از میانه سالهای اصلاحات، شکست آن برای ما جمعی از دانشجویان چپگرا در دانشگاههای تهران مسجل بود. کابینه دوم خاتمی نشان از عقب نشینی دولت اصلاح طلب از اصلاحات سیاسی و اجتماعی و تمایل آن برای تثبیت دستاوردهای اقتصادی بخشی از بورژوازی داشت. ائتلاف طبقاتی بین بخشهایی از بورژوازی جهان گرا (یا همان کمپرادور سابق) و طبقه متوسط جدید شکسته بود و نشانه های آن از قهر طبقه متوسط از انتخابات شوراهای دوم شهر و روستا نمایان شد.

در آن سالها بن بست اصلاحات سبب شده بود که نیروهای پیشروی اجتماعی، به خصوص دانشجویان به فکر راه های دیگری برای پیشبرد اصلاحات سیاسی و اجتماعی بیفتند. حتی در میان برخی از نیروهای دفتر تحکیم وحدت پروژه عبور از خاتمی کلید خورد که سریعا با مداخله نیروهای امنیتی و دستگیری علی افشاری و سپس اعترافات تلویزیونی خاموش شد. جمعی از دانشجویان چپگرا که در خانواده و محیط های دوستانه به سمت چپ گرایش پیدا کرده بودند، یکدیگر را یافتند و پس از تلاش های ناکام برای ایجاد جبهه مشترک با اصلاح طلبان رادیکال و ملی مذهبی‌ها در دانشگاه، خود را در قالب گروه هایی مستقل و با هویت چپ مارکسیستی متشکل کردند. این گروه ها در نشریات دانشجویی تجلی یافتند. نشریات گون، پویان و رستا از این دست نشریات بودند. لازم به ذکر است که گروهی دیگر از نشریات چپ گرا در همان سالها به وجود آمدند که خاستگاه و خط و ربط متفاوتی داشتند.

پس از آغاز به کار این نشریات و متشکل شدن گروه ها، چند نفر از فعالان متوجه شدند که بحث های درون گروهی و برون گروهی در سطح نازلی دنبال می شود و نیاز به آموزش و ارتقاء دانش اعضا وجود دارد. به همین دلیل بخشی از این نیروها در یک گروه بازخوانی تاریخ متشکل شدند و پس از جستجوی منابع و خواندن بخشی از آن به این فکر افتادند که انقطاع نسلی پیش آمده را با گفتگو و مصاحبه با نسل پیشین پر کنند. برخی چهره ها در آن زمان بیشتر مطرح بودند. به عنوان مثال فریبرز رییس دانا و ناصر زرافشان دو چهره شاخص برای ما دانشجویان چپگرا بودند و از طریق آن دو ما تا حدی بر انقطاع نسلی ناشی از کشتار دهه ۱۳۶۰ فائق آمدیم. مثلا متوجه شدیم که مجلات فرهنگ توسعه و چیستا گرایش های چپگرا دارند و یا حتی مجموعه کتاب توسعه. متوجه شدیم که اکثر نویسندگان عضو کانون گرایش های ترقی خواهانه دارند. همان روزها مجله نقد نو با گرایش مشخص تر به چپ نیز انتشار می یافت که به ما فرجه و فرصتی داد تا با روشنفکران مولد و موزع اندیشه های مارکسیستی بیشتر آشنا شویم. البته گروهی دیگر از گروه های چپگرا در دانشگاه های به خصوص تهران شکل گرفته بودند که سبک و سیاق دیگری را دنبال می کردند.

از آن سو مجموعه شکل گرفته در دانشکده های حقوق و علوم سیاسی تهران، مجموعه علوم پزشکی تهران و همچنین دانشگاه امیرکبیر تلاش کردند با دعوت از این روشنفکران چپگرا به جلسات سخنرانی ها و گردهم آیی ها، خود را به عنوان یک “رقیب” برای اصلاح طلبان مطرح کنند. هر چند که اصلاح طلبان ما را به عنوان “دشمن” خود می دیدند. شاید آن ها شم طبقاتی تیزتری داشتند.

با دکتر احمد شایگان از این طریق آشنا شدیم. در کلاس های تابستانی دانشگاه امیرکبیر که به عنوان دانشگاه آلترناتیو شناخته می شد. در میزگرد اقتصاد سیاسی با اشاره زنده یاد رییس دانا متوجه شدیم که او از فعالان شناخته شده کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور بوده است. کتاب های افشین متین و حمید شوکت در زمینه شناخت این حرکت جمعی و موفق در مبارزه با رژیم شاه بسیار به شناخت این شیوه سازمان دهی به ما کمک کرده بود. حال یکی از مسوولان این سازمان را در کنار خود داشتیم که می توانستیم از او بیاموزیم.

تقلید از کنفدراسیون ایده ما برای سازماندهی گروه های چپگرای تازه شکل گرفته در سطح دانشگاه ها بود. از آنجا که این گروه ها عموما خاستگاه های متفاوتی داشتند، امکان گردآوری آنها در ذیل یک سازمان وجود نداشت. به همین دلیل ما شیوه سازماندهی چترگونه کنفدراسیون را بسیار می پسندیدیم تا بتوانیم در امور دفاعی و تبلیغی با یکدیگر هماهنگی بیشتری داشته باشیم و در عین حال به بحث و فحص بیشتر بپردازیم و همگرایی فکری ما هم بیشتر شود. البته گروهی دیگر که در آن زمان به عنوان دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب شکل گرفته بود، راهی متفاوت و گاه متضاد با ما را طی می کرد.

دکتر احمد شایگان را ابتدا در دفتر کارش در نزدیکی روزنامه شرق آن روزگار می دیدیم. گفتگوهای اولیه در رابطه با فعالیت هایش در کنفدراسیون را همان جا انجام دادیم که در یکی از شماره های مجله نقد نو منتشر شد. در گفتگو با ایشان با سازمان وحدت کمونیستی بیشتر آشنا شدیم و برخی کتاب های سازمان را هم دیدیم و خواندیم. مجموعه کاملی از نشریات رهایی را نیز از ایشان دریافت کردیم که پس از خواندن دوره دو ساله آن به این نتیجه رسیدیم که این سازمان اگرچه کوچک ولی در عرصه اندیشه مارکسیستی در ایران معاصر بسیار تاثیرگذار بوده است. به همین دلیل جمعی که در آن روزگار به نام انجمن تاریخ شفاهی چپ ایران شناخته می شد، به این نتیجه رسید که پس از تکمیل پروژه صبر تلخ (مصاحبه با محمدعلی عمویی) به سراغ این سازمان برویم و تلاش کنیم که در رابطه با کنفدراسیون و سازمان وحدت و هم در رابطه با زمینه ها و زمانه های فعالیت سیاسی در دهه ۱۳۴۰ تا ۱۳۶۰ به پرسشگری بپردازیم.

در تابستان ۱۳۸۴ این فرصت دست داد تا مصاحبه ها را با ایشان آغاز کنیم. این مصاحبه ها در بهترین زمان خود انجام گرفت زیرا پس از آن سلامت دکتر شایگان دستخوش مشکلات بسیاری شد و دیگر امکان تداوم کار پس از آن میسر نبود. با این حال مشکلات سلامتی ایشان در یادآوری خاطرات دور (دوران کنفدراسیون) خود را بیشتر نشان می داد. از آن سو آگاهی ماهم از کنفدراسیون به دو کتاب و چند مصاحبه و چند یادداشت محدود بود. به همین دلیل این بخش از مصاحبه ها فقط یک فضای کلی از فعالیت اعضای جبهه ملی در کنفدراسیون را بازنمایی می کند. اما پس از رسیدن به مقطع ارتباط با سازمان چریک ها هم سوالات ما و هم پاسخ های دکتر شایگان کیفیت بیشتری پیدا می کند.

در ادامه مصاحبه هایی که به دوران انقلاب می پردازد از دو وجه بسیار مهم هستند. اول برای فعالان چپ آینده ایران برای اینکه شکل سازمان دهی و سازمان یابی یک سازمان اساسا دمکراتیک را دریابند. نحوه عضوگیری و ارتباط بین اعضا و کلا گذران یک تشکیلات تمام دمکراتیک را در مقایسه با دیگر سازمان های سلسله مراتبی آن روزگار مشاهده کنند و حل و فصل اختلافات در عین مخفی کاری را فرا بگیرند. این بخش در حقیقت بررسی تاریخ موفق یک سازمان کوچک اما کارآمد است که شاید بتواند به عنوان الگویی در آینده به کار بیاید.

جنبه دیگر این مصاحبه ها شناخت نظرگاه های بخشی از روشنفکران کم پیدای جامعه ایران در رابطه با انقلاب، مسوولیت چپ در دوران انقلاب و نتایج انقلاب بهمن ۱۳۵۷ است. ما اکثرا از نظرگاه های سازمان فداییان خلق یا حزب توده ایران در ارتباط با انقلاب ایران و تحولات بعدی آن باخبر هستیم. این سازمان های بزرگ که در حقیقت بخش عمده گفتمان چپ ایران را بازنمایی می کردند، بر دیگر سازمان ها و گروه های تشکیلاتی با اندیشگی چپ ایران سایه انداخته بودند و اشکال مترقی سازمان دهی چندان به چشم مخاطبان آن روز و امروز نمی آمد. این بخش از مصاحبه ها پنجره ای است که به این جنبه اگر نگوییم ناپیدا که کم پیدای چپ ایران باز می شود.

پس از پایان مصاحبه ها، پیاده سازی و ویراستاری اولیه، این مجموعه تحویل خود دکتر شایگان شد تا پس از حک و اصلاحات لازم برای زمان انتشار آن تصمیم بگیرند. ما در آن زمان مطلقا فکر نمی کردیم که دکتر شایگان آنقدر زود از میان ما خواهد رفت. به هر روی، ایشان تصمیم گرفتند که پس از نبودنشان این کتاب منتشر شود. به خصوص که شرح شکنجه های زندان ممکن بود پس از انتشار برای خود ایشان ایجاد مشکل کند.

پس از بدتر شدن وضعیت سلامتی و سفر بی بازگشت ایشان به خارج از کشور، این مجموعه مصاحبه ها از سوی ایشان در اختیار دوستان و رفقای سابق و لاحق قرار گرفت. هر کدام از این عزیزان نکاتی را در تصحیح و تدقیق اطلاعات موجود در کتاب و مصاحبه ها گفتند که از سوی خود دکتر شایگان به مجموعه اضافه شد. کار نهایی پیش از فوت ایشان به دست ما رسید و حتی قراردادی برای انتشار آن با یک انتشاراتی- آنهم از رفقای سابق سازمان وحدتی- در داخل ایران منعقد کردیم. با بدتر شدن شرایط سیاسی ایران در اواخر دهه هشتاد و اوایل نود خورشیدی دیگر دورنمایی برای انتشار این کتاب در داخل ایران وجود نداشت. مضاف بر اینکه گروه ما نیز به دلایل شخصی و خانوادگی از هم پاشید و پیگیری کارها به دوش یک فرد از گروه افتاد.

ما قصد انتشار این مجلد را چند سال پیش داشتیم. اما جمعی از دوستان آقای دکتر از ما خواستند به علت آنکه نام افرادی در این خاطرات آمده که شاید با انتشار آن زندگی شان به خطر بیفتد، انتشار را به تعویق بیندازیم. ما هم موافقت کردیم و متن را تحویل دوستان هم سازمانی ایشان دادیم. تغییراتی که حاصل ویراستاری این دوستان بود به سه مورد خلاصه شد: اول اضافه کردن یک یادداشت کوتاه از دکتر صالح نیکبخت وکیل دادگستری به ابتدای کتاب، دوم تبدیل کردن برخی از اسامی به مخفف آنها و همچنین اضافه کردن پانوشتهایی که برخی سخنان دکتر شایگان را تصحیح یا تدقیق می کند یا ذکر این نکته که این اضافات در حقیقت نظر این دوستان است. ما (در اینجا یک فرد به نمایندگی از گروه سابق انجمن تاریخ شفاهی چپ ایران) این تغییرات را موافق روح کلی کتاب تشخیص دادیم و با آن موافقت کردیم. این کتاب به همت همین دوستان در خارج از کشور منتشر شد. ناشر (نشر باران و کتاب رها) با اضافه کردن چندین عکس به انتهای کتاب و همچنین فراهم آوردن نمایه به کیفیت نهایی کتاب افزوده است.

این کتاب حاصل یک برخورد است. برخورد اولین نسل چپ ایران پس از کشتار دهه ۶۰ با نسل پیش از خود. همان قدر که از انقطاع سخن می گوید، از پیوند هم نشان دارد. ما نسلی بودیم که به قول هدایت زیر بته عمل آمده بودیم، بی معلم و خودرو. پر از سوال بودیم و گاه حتا پرخاشگر و پرتوقع. اما سیر مصاحبه ما را به شناخت بهتری از زمانه ها و زمینه ها رساند. درک از موقعیت هم دلی و همدردی می آفریند. ضرب المثل فرانسوی که می گوید آنانکه درک می شوند، بخشیده خواهند شد، گویی اینجا مصداق دارد…

در آخر آنکه این کتاب دومین کتابی از مجموعه کارهای انجمن است که منتشر شده. این کتاب حاصل وقت، توجه و سازمان دهی جمعی از جوانانی است که گاه بخش بزرگی از درآمد خود را به پیش برد اهداف این انجمن اختصاص داده بودند، بی آنکه توقع داشته باشند که حتی نام خود را در ذیل این کارها ببینند. این هم درسی دیگر بود که ما از نسل پیشین خود یاد گرفتیم. از نسلی که گاه در زمان حیاتشان حتی شناخته شده هم نبودند، اما در زندگی کوتاه یا بلند خود از هر تلاشی برای اعتلای این جامعه فروگذار نکردند. آنان قطراتی در اقیانوس جنبش چپ ایران بودند و هستند…از همین رو این کتاب به فرزندان سیاهکل تقدیم شده است… 

https://akhbar-rooz.com/?p=207024 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
سیمین اصفهانی
سیمین اصفهانی
10 ماه قبل

با سلام و خسته نباشید
این کتاب را کجا و چگونه باید تهیه کرد؟

یک دوست
یک دوست
10 ماه قبل

با درود به شما
از سایت کتاب نشر باران و کتاب رها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x