چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۳

چهارشنبه ۳۰ خرداد ۱۴۰۳

سخنی با مهدی نصیری: اگر آخرین پروژه استبداد حاکم نیستید! – محمود دلخواسته

دو سال پیش، در جریان جنبش انقلابی مهسا/سیمرغ ایران/۴۰۱ و زمانی که تحت شعار “همه با هم” و “وحدت” کوشش شد تا آقای رضا پهلوی را به جنبش انقلابی تحمیل کنند، مقاله ای تحت عنوان: « سلطنت طلبها، ستون پایه دیگر استبداد حاکم»  نوشتم و در آن از جمله هشدار دادم:

« در این بحران سازی جدید رژیم، دو بازیگر وجود دارند که  یکی استبداد مذهبی است و دیگری استبداد سلطنتی.  اینگونه که بعد از سالها ایجاد فضا های گسترده رسانه ای در داخل کشور که مکمل رسانه های وابسته در خارج از کشور بوده است، حال، خامنه ای در سخنرانی خود، سلطنت طلبان را از میان دیگر نیروها ی بر انداز برکشید و به عنوان  حریف اصلی خود معرفی کرد. به این ترتیب، به روش شاه، سعی در سانسور و حذف آلترناتیو اصلی که همان جریان مصدقی استقلال و آزادی و دیگر جمهوریخواهان است، نمود.  باز به سخن دیگر، جریانی را برکشید که رو به عقب دارد و دارای ماهیتی ارتجاعی است و اینگونه سعی به عقب زدن جریانی نمود که رو به جلو دارد و کوشش دارد تا با استقرار جمهوری شهروندان ایران، جنبشهای ۱۳۰ ساله ایرانیان را به نتیجه برساند. 

آقای خامنه ای، به حساب خود، با اینکار، سبب ایجاد بحران در درون نیروهای برانداز و لذا مانع ایجاد جنشی سراسری برای براندازی می شود. در واقع،  با روش اختلاف بیانداز و حکومت کن، سلطه جنایتکارانه خود را بر وطن ادامه می دهد.» (۱)

متاسفانه هشدارهای انگشت شماری از وطن دوستان در غوغا و گرد و خاک رسانه های وابسته گم شد و حتی کسانی که تمام عمر سیاسی خود را اصلاح طلب بوده اند و حال یک شبه بر انداز شده بودند، ما را که همیشه و بگونه ای مکرر تکرار می کردیم که استبداد مذهبی، بنا بر ماهیتش اصلاح پذیر نیست و تنها اصلاح ممکن، همان نبود آن است را اتهامی نبود که  نثارمان نکنند.  البته به علت تناقضی که در اندیشه راهنمای انقلاب موجود بود، سکته ای به این جنبش انقلابی وارد و دوباره زیر پوست جامعه رفت تا در زمانی دیگر فوران کند.  

همین راستا تحلیلی در چرایی فروکش کردن جنش انجام داده و تحت عنوان:

«استقلال و دشمنانش: حلقه مفقوده انقلاب ۴۰۱، اصل استقلال بود که قربانی “وحدت” با “رضا پهلوی” شد»

منتشر کردم و در آن از جمله یادآور شدم:

«چرا که در چنین فضایی است که جنبش انقلابی ۴۰۱/مهسا/سیمرغ ایران، بگونه ای خود جوش رخ می دهد. ولی هنوز کوتاه زمانی از جنبش انقلابی نگذشته که ناگهان رسانه های وابسته، با استفاده از منطق صوری، انقلابیون را به “اتحاد” و “یگانگی” خواندند و اینکه برای سرنگونی استبداد مذهبی باید با سلطنت طلبان همراه شد. البته این همراه شدن بدون حذف اصل راهنمای استقلال ممکن نبود و اینگونه هم شد. اینگونه نسل جوان که فاقد حافظه تاریخی لازم بود، در تله “اتحاد” افتاد و در نتیجه نه تنها شعار استراتژیک:

«مرگ بر ستمگر/چه شاه باشه چه رهبر»

از دهانها افتاد، بلکه اصل راهنمای «استقلال» که بدون آن «آزادی» امکان حضور نمی یابد نیز از شعارها حذف شد.

به سخن دیگر، از آنجا که دو اصل راهنمای استقلال و آزادی، به مانند دو روی یک سکه می باشند و یکی بدون دیگری نمیتواند وجود داشته باشد (برای مثال، حتی در سطح فردی، آیا تصور می شود کرد که فردی فاقد استقلال باشد، ولی بتواند در آزادی تصمیم بگیرد؟) با حذف اصل استقلال ملی، جنبش در واقع، ندانسته، خود را از اصل آزادی نیز محروم کرد.   

باز به سخن دیگر، اصل استقلال قربانی شد تا فضا برای وابستگی و پهلویسم باز شود. البته حذف اصل استقلال، بگونه ای اجتناب ناپذیر، حذف آزادی را نیز به همراه داشت و شعارهای سلطنت طلبان طلیعه ظهور و کوشش در بازسازی دیکتاتوری پهلوی را می داد و شعارهایی در این راستا داده شد:

«رهبر ما پهلویه/هر کی نگه اجنبیه »(۲)

البته با وجودی که جنبش انقلابی که از رژیم گذر کرده بود، در ظاهر فروکش کرد، ولی از آنجا که نه تنها دلایلی که سبب ساز آن شده بود حل نشده بود بلکه بر آن افزون هم شده بود، دستگاه اطلاعاتی رژیم در صدد این بر آمد که قبل از سر بر آوردن جنبش در آن اختلال ایجاد کند. اینگونه بود که ناگهان خبر آمد که آقای مهدی نصیری که دهها سال در جریان ارتجاعی ترین قشر استبداد حاکم قرار داشت و همکار نزدیک آقای شریعتمداری و کیهان او بود و کم کم از منتقدان رژیم شده بود، از ایران خارج شده و با شعار “از شازده تا تاجزاده» به میدان آمده است.

این در حالی بود که به علت آگاه شدن بخش وسیعی از نسل جوان در نقش مخرب آقای رضا پهلوی در به شکست کشاندن جنبش انقلابی مهسا، چماقداران سلطنت طلب در وضعیت دفاعی و آقای رضا پهلوی درغیبت صغری به سر می برد.

البته بر نویسنده و تنی چند از دوستان بسرعت معلوم شد که امکان اینکه آقای نصیری برای انجام پروژه رژیم وارد شده اند، بسیار بالاست، بنابراین یاداشت زیر را منتشر کردم:

«رضا پهلوی، مدوسای زمان

در تاریخ اسطوره ای یونان، هیولایی وجود دارد به نام مدوسا که وقتی چشمش به کسی می افتد، آن فرد را سنگ  می کند.

رژیم خیانت، جنایت و فساد خوب  می داند که آقای رضا پهلوی صهیونیست بوسه زن بر دیوار ندبه (که نتانیاهو فقط حاضر می شود این فرد بی شخصیت را تنها چند دقیقه ای در آبدارخانه خود ببیند و عکسی گرفته شود) چنین وضعیتی را پیدا کرده است. رژیم می داند که به علت سابقه سیاسی و از زمانی که در دوران ریگان، سازمان سیا ایشان را در برابر دوربین نشاند تا پیامی را خطاب به مردم با عنوان “من برخواهم گشت” را بخواند، به نمادی از وابستگی محض، فساد محض و بی کفایتی محض تبدیل شده است. بنا براین نزدیک شدن به ایشان همان و مرتکب خودکشی سیاسی شدن همان. اگر بخواهیم از ادبیات دینی استفاده کنیم، اینگونه می شود گفت که استبداد حاکم می داند که هر کسی که دستش به ایشان بخورد، درجا نجس می شود!

به همین علت، در اوج جنبش انقلابی مهسا/سیمرغ ایران، برای شکستن آن و تمام کردن تاثیر سیاسی مخالفان خود، کوشش کرد تا به اسم «وحدت”، آنها را به این آقا نزدیک کند.  پس با پرکردن اطراف ایشان از جان نثاران سابق آقای خمینی و خامنه ای و کسانی که اینک خاک آستان “رضا شاه دوم” را طوطیای چشم خود کرده اند، توانست جنبش را از اوج، فرود آورد.  اینگونه بود که با «توئیت گیت» و «وکالت گیت» و «پیمان مهسا گیت» با یک تیر دو نشان زد: هم سکته ای به جنبش وارد کرد و هم فرصت طلبهای بی اخلاق و بی کفایتی که دور و بر ایشان جمع شده بودند را اگر نه به سنگ، بلکه به زامبی تبدیل کرد. زامبی هایی که هنوز فکر می کنند زنده اند و هنوز بر کره خاکی سیاست منشاء اثر.

ولی حال که می بیند کار پیمان مهسا ای ها به «زامبی ستان» کشیده شده است، در پی آن است تا دیگرانی را که فکر می کند هنوز منشاء اثری می توانند باشند را وارد این زامبی ستان کند. در اینجاست که ناگهان شعار «از شاهزاده تا تاجزاده» را ورد زبانها می کنند و آقای مهدی نصیری که در تمام عمر سیاسی اش همیشه از پاسداران ارتجاعی ترین جریانها در داخل استبداد مذهبی بوده است، ناگهان خواب نما می شود و آب توبه بر سر می ریزد  و رژیم با سلام و صلوات پاسپورت بدست ایشان می دهد و از وطن خارجش می کند.  اینگونه، ایشان حال از وطن خارج شده، شمشیر بدست می گیرد تا رژیمی را که زندگی و هویت و همه چیزش را از آن دارد کن فیکون کند.  البته راه این کن فیکون کردن را نیز می یابد و پیشنهاد جبهه مشترک اصلاح طلبان سابق با آقای رضا پهلوی را می دهد تا تاجزاده (ها) دستشان را در دست شاهزاده گذاشته تا همانگونه که آقای خمینی قبرستانها را آباد کرد، ایشان نیز «زامبی ستان» و «نجس ستان» را آباد کند.

خلاصه اینکه بنظر می رسد که این یکی از آخرین ترفندهای دستگاه اطلاعاتی رژیم باشد و تله ای است و پرستویی است، ریش دار، برای به زامبی تبدیل کردن این آقایان و خانمها.

( توضیح اینکه، زمانی که مصاحبه ایشان را در بی بی سی دیدم و بنظرم رسید ممکن نیست که ایشان آقای رضا پهلوی را نشناسد و تاریخش را نداند، به دوستانم گفتم که اگر فردا معلوم شد که ایشان در حال اجرای پروژه دستگاه اطلاعاتی رژیم است هیچ نباید تعجب کرد.)

بعد از این یاداشت، مقاله ای را از آقای احمد ایزدی، تحت عنوان: «از آخوند زاده به شاهزاده» (۳)

خطاب به آقای مهدی نصیری دیدم.  آقای ایزدی در این مقاله با شک و تردید بسیار به ایشان و پروژه ایشان، سوالاتی بس مهم را پرسیده است که متاسفانه من در جای دیگری  مشابه آنرا ندیده بودم. ایشان پرسیده اند: 

«خطاب به ایشان باید گقت: شما حداقل چهل سال در حساس ترین مراکز این نظام بوده‌اید از کم و کیف عملکرده‌ها مطلع هستید.

اول بگویید در این‌چهل سال آنجا چه خبر بوده است؟

از کودتای حزب جمهوری اسلامی و شاگردان مظفر بقایی، (طراح کودتا سال ۳۲) علیه انقلاب ۵۷،

از اکتبر سورپرایز و ایران‌گیت و معاملات پنهانی ریگانیان و خمینی،

از گروگانگیری تا قتل عام‌ ارتش بعد از کودتای نوژه،

از زندان و شکنجه و اعدام‌های دهه ۶۰،

از کشتار سال ۶۷،

از قتل‌های زنجیره‌ای.

از به دره انداختن اتوبوس نویسندگان.

از قتل کاظم سامی، مجید شریف، پوینده، مختاری، زال زاده، فروهر و اسکندری و…

از سرکوب دانشجویان در ۷۸ در مقاطع بعد.

بگویید.

اگر واقعاً به سوی مردم برگشته‌اید چیزهای نگفته را برای مردم‌ بازگو کنید. از روابط شخصی قدرت که شما هم یکی از مجریان بودید.

اینها مهمتر از سیاسی بازی با سلطنت طلبان بدنام است.»

در واقع سوال اصلی این نیست که چرا دیگران به این امور نپرداخته اند، بلکه چرا شخص ایشان یعنی جناب نصیری، داوطلب در میان گذاشتنِ پاسخ اینگونه سوالات با مردم نبودند و نیستند که در نتیجه بر شدت مشکوک بودن ماجرا می افزود.  به این معنی که اگر ایشان بواقع کلام از رژیم خیانت و جنایت و فساد بریده اند، اولین وظیفه ایشان پس از خروج از ایران، این می بود که صندوقچه اسرار استبداد را گشوده و اسرار مگو را بگو کرده و در اختیار صاحبان اصلی آن که همان مردم ایران می باشند بگذارند. چرا که این مردم حق دارند بدانند که چگونه انقلابی که بر علیه دیکتاتوری و با اهداف مردمسالاری و استقلال و آزادی و برای استقرارعدالت اجتماعی و رشد، که به «گفتمان پاریس» معروف و انجام شد منجر به استقرار استبدادی سرکوبگرتر و فاسدتر و جنایتکارتر از استبدادی که سبب ساز انقلاب شد، گردید؟

از جمله به همین علت است که هیچگاه به کسانی که از استبداد بریده و ظاهرا به مردم پیوسته اند، تا زمانی که نقش را خود در ایجاد و استمرار استبداد روشن نکرده اند و نیز اطلاعات خود در مورد مستبدین را بگونه ای شفاف و صریح و روشن در اختیار مردم نگذاشته اند، نباید اعتماد کرد.

بنا براین، تا زمانی که آقای مهدی نصیری دریچه صندوق اسرار را باز نکرده و تمامی آن را در اختیار مردم نگذاشته اند، باید به ایشان به عنوان آخرین پروژه استبداد حاکم نگاه کرد. پروژه ای که برای ایجاد اختلاف در میان مردم (بازهم به بهانه وحدت) دوباره آنها را با  میان دوسنگ آسیاب قراردادن، اجرایی شده است. چرا که اگر شما بواقع از استبدادی که دهها سال در قلب اطلاعاتی آن قرار داشته اید بریده اید، نه تنها هیچ دلیلی برای خاموش بودن ندارید، بلکه همه دلایل برای گفتن حقیقت را دارید.  بنا بر این سوالات احمدی ایزدی را بسط می دهم و منتظر پاسخ شما هستم.  چرا که آنرا که حساب پاک است از محاسبه چه با است و حال این گوی و این میدان:

  • کودتا بر علیه پیش نویس دموکراتیک قانون اساسی از طریق وارد کردن اصل ولایت فقیه چگونه ممکن شد؟
  • چرایی تبدیل تصرف سفارت آمریکا که قرار بود چند روز بیش طول نکشد و تبدیل آن به گروگانگیری بمدت ۴۴۴ روز چگونه انجام شد و چه افرادی در پس توطئه قرار داشتند؟
  • اطلاعات چگونگی سازش پنهانی دستگاه ریگان با آقایان خمینی و رهبران حزب جمهوری اسلامی، یعنی آقایان خامنه ای، رفسنجانی و بهشتی برای به تاخیر انداختن آزاد کردن گروگانها تا اینگونه رونالد ریگان برنده انتخابات ریاست جمهوری انجام که به «اکتبر سورپرایز» معروف شد را منتشر کنید.  یکبار ژورنالیست پژوهشگر آمریکایی، رابرت پاری، که بیشترین تحقیقات را در این باره انجام و بهای بزرگی برای افشاگری هایش پرداخته بود از اینجانب سوال کرد که چرا طرفهای ایرانی در این رابطه ساکت هستند؟ از بنی صدر علت را سوال کردم و گفتند که به ایشان بگویید که تمامی آنهایی که در این خیانت دست داشته اند، در خوردن از کیک قدرت هم دست دارند و حاضر نیستند منافع خود را به خطر بیاندازند.
  • حتما می دانید که جنگ قرار بود که در خرداد ۶۰ با پیروزی ایران و گرفتن غرامت سنگینی به پایان برسد.  ولی بگونه ای ناگهانی و درست قبل از ورود هیئت عدم تعهد به ریاست اولاف پالمه، رئیس جمهور سوئد ( که بعدا بگونه ای مشکوک ترور شد.) آقای خمینی در ساعت ده شب، رئیس جمهور را از فرماندهی کل قوا عزل و  نزدیک به دو هفته بعد، با کودتای خرداد ۶۰، بنی صدر از ریاست جمهوری برکنار و فتوای ۷ بار اعدامش را آیت الله گیلانی اعلام و آدمکشان مجاهدین انقلاب اسلامی و دیگران کوشش در یافتن و به قتل رساندن رئیس جمهور شده و کسانی را که به رئیس جمهور قانونی کشور پناه داده بودند را اعدام کردند.  بنی صدر هر چه را در این باره می دانست منتشر کرده است.  حال وظیفه شماست که اطلاعات آن طرف، یعنی طرف خود را منتشر کنید.
  • چگونگی انجام کودتای خرداد ۶۰ (۴) که آخرین مرحله کودتا بر علیه انقلاب بهمن بود و کودتای خمینی جماران بر علیه خمینی پاریس را شرح دهید.
  • از اعدامهای فله ای بعد از کودتای خرداد ۶۰ که در بعضی شبها چند صد نفر اعدام می شدند و از شکنجه ها و تجاوزات جنسی به دختر و پسر بدست پاسداران بگویید و اینکه چرا آیت الله بهشتی، یک بزاز، اسد الله لاجوردی، را به سمت دادستان دادگاه انقلاب تهران و رئیس اوین بر گماشته بود تا آنگونه کشتار کند؟
  • از روابط پنهان رژیم کودتا با اسرائیل و خرید اسلحه از این کشور و چرایی و چگونگی آن بگویید؟ می دانیم که خرید اسلحه از اسرائیل نتیجه ساخت و پاخت خائنانه خمینی و همراهانش بود، ولی صندوق اسرار مگوی استبداد انبوهی از اسناد را در خود جا داده است.  بیرون بریزید.
  • از کشتار ۶۷ بگویید و چرایی آن.  آقای سید حسین موسوی در توجیه این کشتار گفته بودند که قرار بوده زندانیان از زندان بیرون بریزند.  آخر زندانی که برای به توالت رفتن هم باید اجازه می گرفت چگونه چنین امکانی را داشت؟  علت و علل در جای دیگر قرار دارد.  بیرون بریزید.
  • زمانی که بنی صدر اعلام کرد که سقوط  اتوبوس نویسندگان به دره در راه ارمنستان نه اتفاقی که طرحی بوده است برای به قتل رساندن آنها، حتی در خارج از کشور، بسیاری به او تاختند که داستان سازی می کند.  شما هر چه را می دانید، بیرون بریزید.
  • در مورد ترورهای سیاسی که به قتلهای زنجیره ای معروف شد، هر چه می دانید را بیرون بریزید؟
  • در مورد نقش رای دادگاه میکونوس و نقش کلیدی بنی صدر سخن بگویید و اینکه چگونه، ناگهان از درون رژیمی منزوی و منفور و در ضعف کامل، ناگهان اصلاح طلبان سر بر آوردند و  اینگونه بر عمر خود بیش از ۲۵ سال افزود و فرصتهای تاریخی برای استقرار مردمسالاری در وطن مستقل و آزاد را از بین برد.  چگونه اینگونه شد؟ هر چه می دانید بیرون بریزید.
  • در دادگاه میکونوس و شهادت معاون اطلاعات رژیم، ابوالقاسم مصباحی، معلوم شد که آقای خمینی دو بار ایشان را به نزد بنی صدر فرستاده بود تا به ایران باز گردد ( و البته رئیس جمهور.) و هر دو بار بنی صدر شرط بازگشت خود را استقرار تمامی آزادی بی اما و اگر و اعتراف  آقای خمینی به ساز خائنانه خود با دستگاه ریگان و اینکه « این بنی صدر نیست که باید به ایران بر گردد، بلکه آزادی ها هستند.»  بنا بر این سوال رابرت پاری را دوباره تکرار می کنم و هر چه را در این مرد می دانید، بیرون بریزید.    
  • و….و.

شما ممکن نیست ندانید که اقای رضا پهلوی مادوسای ایران می باشد و دستش به هر کس که بخورد نجس می شود.  دست از عامل این پروژه شدن بر دارید و با گفتن حقایق سعی در جبران مافات کنید.
 

(۱)

(۲)

(۳)

https://news.gooya.com/2024/05/post-86847.php

(۴)

https://www.radiozamaneh.com/283403

https://akhbar-rooz.com/?p=241474 لينک کوتاه

2.6 5 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
4 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
باران اذرمینا
باران اذرمینا
30 روز قبل

بنی صدر همراه خمینی با شعار مخالفت بازور ورزی به ایران امد به همین دلیل با تشکیل حزب و سازمان سیاسی ( هم چون نماد زور) مخالف بود اما با سازمانی (مجاهدین)ائتلاف کرد که گذشته ی خشونت ورزداشت و عصاره ی زور ورزی بوده و هست.جالب این که تظاهرات سی خرداد مجاهدین در اعتراض به برکناری بنی صدر از سوی مجلس اسلامی وسرکوب ان بدست رژیم را ،بنی صدریون باقی مانده ،کودتا می خوانند و مجاهدین بدون نام بردن از بنی صدر ان را به حساب خود می برند.بنی صدر هیچ گاه درباره ی تشکیل شورای ملی مقاومت و دولت موقت در پاریس توضیحی نداد.این نابفه ی دهر پیرانه سر مدعی شد که ۴۸ مورد از استثمار یافته است .؟؟؟؟ شما میپندارید بنی صدر و بنی صدریون با این گذشته ی درخشان و این نظریات هوش ربا جایی در میان نسل جوان ازادی طلب ایران داشته باشند ؟

باران اذرمینا
باران اذرمینا
30 روز قبل

۱ــ اگر سلطنت طابان نیروی قابل ملاحظه ای نیستند و جایی در میان مردم ایران ندارند این هراس شما و همکارانتان از چیست ؟اگر دارند چرا نمی کوشید همه ی تلاش خود را بر طرح یک الترناتیو حمهوری خواه سکولار متمرکز کنید .؟ نخست روشن کنید خواهان جمهوری اسلامی به سبک بنی صدر هستید یا نه واگر نه چرا عنوان گاهنامه و سایت تان انقلاب اسلامی است ؟افزون براین روشن کنید بنی صدر که رئیس جمهور جمهوری اسلامی در چارچوب قانون اساسی مبتنی بر ولایت فقیه و رهبری خمینی بود چگونه می توانست سکولار و جمهوری خواه باشد ؟باز بگویید ائتلاف او با مجاهدین تشکیل دولت موقت در پاریس با نخست وزیری رجوی که با اقدامات ماجراجویانه (اخوند کشی و حزب الاهی کشی و بمب گذاری و ..) بدام رژیم برای سرکوب اکثریت اپوزیسیون افتاده بود مورد تایید بنی صدررئیس جمهور دولت موقت بود یا نه؟

کمال
کمال
30 روز قبل

آقای دلخواسته از نصیری می خواهد برای ثابت کردن مخالفت خود با نظام اسرار هویدا کند و در این رابطه لیست بلند بالایی از حوادث ۴۵ سال گذشته ارایه می کند و از نصیری می خواهد نام مسببین جنایات جمهوری اسلامی را فاش کند .به باور من در مورد میزان آگاهی نصیری در مورد اسرار امنیتی نظام اغراق شده است و اجازه خروج به نصیری دادن هم دلیل بر اثبات این مدعا است ، از طرف دیگر دلخواسته بر پایه فرض نامعلوم تصمیم نصیری در مورد اقامت دایم در خارج از کشور چنین تقاضایی کرده است و اگر نه اگر ایشان بداند که نصیری قصد باز گشت به ایران دارد و همچنان از او بخواهد تا اسرار هویدا کند به این معنی است ایشان قصد به کشتن دادن نصیری را در سر می پروراند که مشکوک به نظر می رسد

کمال
کمال
1 ماه قبل

از نظر من آقای نصیری پروژه نظام نیست ، ایشان از قشر مذهبی سنتی در ایران است که از مشاهده کثافت کاری های حاکمان که به نام دین انجام می شود دلش خون است و به سکولاریسم باورمند شده است جمهوری اسلامی از امثال ایشان بیشتر از خارج نشینان می ترسد چون می تواند در جبهه حامیان حکومت شکاف ایجاد کند و به همین خاطر حکومت نمی خواهد که ایشان در ایران بماند و به او پاسپورت می دهد
من هوادار نظام پادشاهی نیستم ولی اعتقاد دارم رضا پهلوی و نظام پادشاهی در ایران هواداران زیادی دارند و نمی توان آنها را نادیده گرفت .

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


4
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x