۱
همرقصِ تو، دخترم! ببین، بید آمد!
خنیاگرمان، به بزم، ناهید آمد!
از داغِ برادرت مکن یاد امروز:
نوروز است این! ببین، ببین، عید آمد!
۲
داغِ دلِ تو داغِ دلِ من هم هست:
امّا نوروز گاهِ شیون هم هست؟!
بگذار، سبا! خیال مان یار شود:
یعنی که گمان کنیم هومن هم هست!
۳
عید است،سبا! زاری و شیون بگذار!
همراهِ پدر، قدم به گُلشن بگذار!
ور داغِ برادر نگذارد، آن را
در کُنجی از انبارِ دلِ من بگذار!
بیست وهشتم اسفندماه۱۳۹۷،
بیدرکجای لندن