وضعیت سنجی دویست و پنجاه و پنجم، وضعیت سال ۱۳۹۸ سنجیده شدهاست. آن زمان ویروس کرونا به جان بشر نیفتاده بود. این ویروس چهل روز آخر سال را مرگبارتر و ویرانگرتر کرد. وضعیت سنجی سال جدید هم همان وضعیت سنجی است. راهکارها هم همانها هستند. هرگاه مردمی نخواهند تغییرکنند، البته وضعیت همچنان بدتر خواهد شد. در سال جاری، دو عامل یکی ویروس کرونا و دیگری نتیجه انتخابات ریاست جمهوری امریکا. ویروسشناس آلمان، پروفسور کریستیان دورستن، مشاور حکومت آلمان، گفتهاست: از همه کشورها، وضع ایران بدتر است. میدانیم که او راست میگوید. پس، هرگاه ویروس همهگیر شود و ترامپ هم برای چهار سال دیگر رئیس جمهوری امریکا بگردد، وضعیت سال ۱۳۹۹ در قیاس با وضعیت سال ۱۳۹۸، بسیار بدتر میشود. اگر نامزد دموکراتها به ریاست جمهوری برسد و مردم ایران،خود از جان خویش مراقبت کنند و سرایت بیماری را متوقف کنند، وضعیت میتواند به همان بدی نشود که بنابر فرض مهارگسیختگی ویروس کرونا و تجدید انتخاب ترامپ میشود:
❋ وضعیت ایران در پایان سال ۹۸:
سمتیابی وضعیت سال جدید را با مراجعه به وضعیت سنجی سال ۱۳۹۸، به قلم بنیصدر، نقل کنیم. خوانندگان میتوانند با مراجعه به وضعیت سنجی شماره ۲۵۵، از تفصیل آگاه شوند. امید که از خود بپرسند: اگر واقعیت را همانسان که هست دیده و پذیرفته بودیم و راهکارهای پیشنهادی را تجربه کرده بودیم، وضعیتی جز این وضعیت را میداشتیم:
● اقتصاد:
۱. با فقیر شدن مردم، بودجه به ضرورت، مدام بزرگتر میشود. ۲. جامعۀ فقیر، بطور روزافزون به بخش دولتی اقتصاد وابسته میشود. ۳. بدانخاطر که اقتصاد مصرف و رانت محور است، نابرابریها پرشمارتر و بزرگتر میشوند. ۴. خشونتگری و آسیبهای اجتماعی روزافزون میشوند. ۵. تورم همچنان بیشتر میشود. ۶. وابستگیِ اقتصادِ بند از بند گسسته به اقتصادِ مسلط، در افزایش میماند. ۷. اقتصاد و جامعه، گرفتار پویایی بند از بند گسستگی میگردند و ۸. دولت در همان حال که گرفتار از بند از بند گسستگی و بلبشوی درونی میشود، نسبت به جامعۀ ملی، خارجیتر میشود. ۹. نیاز دولتِ واقعی (دستگاه ولایت مطلقه فقیه) به ِاعمالِ خشونتِ بازهم بیشتر در درون، و به بحران سازیها در درون و بیرون، زمان به زمان بیشتر میشود. ۱۰. ارزی که وسیلۀ واردکردن کالاها و خدمات میشود، هم باید مانع از آن شود که تورم مهار ببَرَد و هم واردات را عامل گسستن بندهای اقتصاد و وابسته شدن بیشترش به بیرون میکند– مدار بستۀ اقتصادی درون با بیرون- و هم واردات را جانشین تولید داخلی میگرداند و فرصتهای رانت خواری ایجاد میکند. ۱۱. چون سرمایهها از امنیت برخوردار نیستند و به تولید راه نمیبرند و در قلمروهایی بکار میافتند که در کمترین زمان بیشترین رانت را حاصل کنند، مدار بستهای پدید میآید و آمده است. در این مدار، نظام بانکی نقش انتقال سرمایه به خارج از کشور را ایفا میکند. و ۱۲. همراه با سرمایه، نیروی محرکهای از ایران میگریزد که تولید کنندۀ نیروهای محرکه است: سیل استعدادها به خارج از ایران، همچنان، جریان مییابد. حاصل این دوازده امر واقع، بزرگ شدن قرضههای دولت و محکوم شدن دولت و مردم به پیشخورکردن و از پیش متعینکردن آیندهای است که به ضرورت بدترین وضعیت میشود.
بدیهی است که وضعیت بدتر از وضعیت سنجی است. هم بخاطر اینکه در وضعیت سنجی، بنا باید بر شناسایی آنچه قطعیتر است، باشد و هم بدینخاطر که ویروس کرونا نیز وارد عمل شد.
● وضعیت سیاسی:
۱٫ در سال ۹۸، بند از بندگسستگی رژیم بیشتر شد. رژیم عریانتر شد («انتخابات» رسوای مجلس و حکم حکومتی خامنهای در باره بودجه و تشدید سرکوبها). در سال ۹۹، به حکم تحریم گسترده «انتخابات» و بر فرض پیروزی مردم بر ویروس کرونا، بند از بندگسستگی رژیم تشدید میشود. رژیم مشکلتر خواهد توانست خود را از مسیر مرگ به راه زندگی برگرداند. بنابراین، همچنان ضعیف و ضعیفتر خواهد شد؛
۲٫ جنبشها که در عراق و لبنان روی دادند و دست بالایی که حکومت روسیه در سوریه پیدا کردهاست و وضعیتی که افغانستان دارد پیدا میکند (توافق صلح امریکا با طالبان و قول ترامپ که طالبان میتوانند در افغانستان به قدرت برسند و دو رئیس جمهوری و…)، موقعیت رژیم ولایت را در منطقه ضعیفتر میکند. بنابراین، کمتر میتواند از موقعیت در کشورهای منطقه و «دشمن» در سلطه بر مردم کشور، بهره جوید؛
۳٫ پویایی عریان شدن ( استبدادی بدون پوشش مقامهای انتخابی) رژیم و تضعیف موقعیت رژیم در ساختار منطقهای قدرت، سبب میشوند که اصلاحطلبی که بنوبه خود، پوشش استبداد بود نیز بیمحلتر بگردد؛
۴٫ گروههای وابسته به قدرتهای خارجی، از آنچه بودند نیز ضعیفتر میشوند. به ترتیبی که استفاده از آنها برای آلودن جنبشهای اعتراضی و سرکوب جنبش کنندگان، مشکل میشود؛
۵٫ بند از بند گسستگی رژیم دست به دست عوامل سیاسی که در این وضعیت سنجی شناسایی میشوند، قوای مسلح، اعم از نظامی و انتظامی را، در همانحال که تنها عامل بقای رژیم میکند، در معرض تحولی قرار میدهد که آنها را از رویارویی به هرقیمت با مردم کشور، باز میدارد. و
۶٫ بهمان میزان که وجدان به حقوق همگانیتر میشود، نیروهای محرکه پرتوانتر و فعالتر میگردند و بدیل پیشنهادکننده حقوق پنجگانه و قانون اساسی برپایه این حقوق و قانون اساسی دوران گذار و برنامه عمل، پرتوانتر میگردد.
● وضعیت اجتماعی:
۱٫ بند از بند گسستگی اجتماعی همچنان ادامه پیدا میکند: قشرهای میانه فقیرتر میشوند و فقیرترینها به حاشیههای شهرها رانده و این حاشیه را بزرگتر میکنند؛
۲٫ بیابان شدن کشور و اقتصاد مصرف و رانت محور و تحریمها و ویروس کرونا، گسستن از کار تولیدی را ناگزیرتر میکند. بنابراین، منزلت اجتماعی شهروند ایرانی نازلتر میشود؛
۳٫ ترک زود به زود هویت اجتماعی، بحران هویت را بازهم شدیدتر میکند. درنتیجه،
۴٫ جریان انفراد، انزوا، «بیکس و کار» شدن ادامه مییابد، با شدت و شتاب بیشتر. درنتیجه،
۵٫ هرگاه در بطن جامعه و «پایین»، یعنی در سطح جمهور مردم، همبستگی بند از بندگسستگیها را ترمیم نکند، انواع مرزهای اجتماعی، از جمله مرزهای قومی، عبورناپذیرتر میشوند؛
۶٫ آسیبهای اجتماعی و نیز بیماریهای روانی دامن میگسترند. در نتیجه،
۷٫ جامعه از دولت ولایت مطلقه فقیه، بیش از پیش، میبرد؛ از جمله به دلیل وجدان به بیکفایتی و فساد درمانناپذیر رژیم. در نتیجه،
۸٫ نقش نیروهای محرکهای که دانشگاهیان و دانشجویان و معلمان هستند، بعنوان منسجم کننده جامعه پراکنده و درگیر بحرانها، بیشتر و تعیینکنندهتر میشود.
● وضعیت فرهنگی:
۱٫ از خود بیگانه کردن دین در بیان قدرت و خالیکردن آن از محتوایی که داشت و پرشدنش از انواع خرافهها، رژیم را فاقد فکر راهنمایی کرده است که، از آن، مشروعیت کسب میکرد. سرایت ویروس کرونا و رویه دین تکلیفمدار توجیهگر ولایت مطلقه فقیه با آن، از تکیه گاه اجتماعی ناچیز رژیم، بیش از بیش، میکاهد؛
۲٫ بنبست اندیشه راهنما که جهان با آن روبرو است و اهمیت اندیشه راهنما در رویارویی با مسئلهای که جهان با آن روبرو است، جامعهها را در برابر انتخاب میان تسلیم پویایی مرگ ماندن و پویایی زندگی، قرار داده است. برای اینکه جامعهها پویایی زندگی را برگزینند، وجدان همگانی به حقوق و عمل به حقوق بایسته است. به دلیل بلایی که قدرت بر سر دین آورد، بحران اندیشه راهنما در ایران شدیدتر است. و به مردم ایران، حقوق پنجگانه پیشنهاد شده است. بسا این مردم زودتر از مردمان دیگر کشورها، بتوانند زندگی را انتخاب کنند. هرگاه چنین نکنند، در سال جدید، نازایی فرهنگی تشدید خواهد شد و از اسباب و امکانات زندگی بازهم کاستهتر خواهد شد؛
۳٫ بخش بزرگ «تولیدهای فرهنگی» گرفتار مدار بستهای هستند که استبدادو اعتیاد به آن، ایرانیان را در آن زندانی کردهاست. از اینرو، ضد هنر هستند. چراکه کار هنر نه تنها گشودن فضای زندگی است، بلکه کشف و پیشنهاد فضاهای جدید است. هرگاه هنر نقش خویش را بازنیابد، تولیدها، بخصوص آن بخش که رژیم و شبکههای وابسته آن تولید میکنند، خود آسیب اجتماعی مهلکی هستند. امر مهمی که نسل امروز باید به آن توجه کند، این است که در فیلمها و «کارهای هنری» دیگر، خودانگیختگی و انسان مستقل و آزاد، وجود ندارد. آنچه ترویج میشود زندگی به دستور است و دستور دهنده نقش اول را برعهده دارد؛
۴٫ بدینخاطر که قدرت رابطهها را تنظیم میکند، علم و فن در ترکیب با پول و زور کاربرد پیدا میکند. از نتایج آن، یکی فرار مغزها از کشور است. بدینخاطر که نظام اجتماعی – اقتصادی باز نیست تا که بتواند امکانهای لازم را در اختیار استعدادها قراردهد؛
۵٫ ایران در موضع زیرسلطه میماند. بنابراین، پویاییهای رابطه مسلط -زیرسلطه، بطور روزافزون رمق زندگی را از مردم ایران میستاند. فرهنگ کشور ویژگیهای ضد فرهنگ قدرت را مییابد و در موضع زیرسلطه، عناصر فرهنگی را به خود جذب میکند که از عوامل صدور نیروهای محرکه (استعدادها، سرمایهها، نفت و گاز، مواد کانی و غیر کانی) هستند. از آن جمله است منزلت یابی از راه کم و کیف مصرف و موقعیت جویی در سلسله مراتب قدرت. در نتیجه،
۶٫ طبیعت ایران تخریب میشود و سرزمین وطن را بیابان میبلعد.
❋ راهکار:
راهکار همان است که در وضعیت سنجی ۲۵۵ پیشنهاد شدهاست. اما با توجه به این واقعیت در سرتاسر جهان، این فرهنگ است که میتواند از پس حمله ویروس برآید، فرهنگی که پزشک و پرستار و داروساز را، بنابر وجدان به حق حیات و مسئولیت و نظم شناسی، به عمل بر میانگیزد و یا بر نمیانگیزد، فرهنگی که جمهور مردم را، بنابر نوع نظام اجتماعی هرجامعه و نوع فرهنگ آن، به رعایت نظم جدید بر میانگیزد و یا بر نمیانگیزد، شهروندان به یمن وجدان به حقوق، مسئولیت و نظم شناس هستند و خودانگیخته، نظم جدید را رعایت میکنند و یا چنین نیستند و نمیکنند و اگر نمیکنند، به دولت اعتماد لازم برای پیروی از دستوراتش وجود دارند و یا ندارند، ویروس شکست میخورد و یا پیروز میشود. حالا دیگر همگان میتوانند در یابند چرا راهکار یکی و آنهم وجدان به حقوق پنجگانه و بازیافت، استقلال و آزادی فردی و جمعی است. بدون وجدان به حقوق، نه مردم بدیل خود میشوند و نه بدیلی که الگوی حقوندی باشد شکل میگیرد. بنابراین، ایران و مردم آن گرفتار رژیم مرگ و ویرانیآور میمانند.
حمله ویروس گرونا که جنگی دیگر بر جنگهایی افزوده است که رژیم ولایت مطلقه فقیه ایرانیان را بدان گرفتارکرده است، مورد مشحصی است که این وضعیت سنجی امکان میدهد، شدت آن را برآورد کنیم:
● هرگاه پزشکان و پرستاران و داروسازان که هم در معرض خطر هستند و هم باید بدون امکانهای ضرور با بیماری بجنگند – که درود فراوان به آنها باد – توسط مردم در خطر، از راه وجدان به حقوق، بنابراین، مسئولیت شناسی و نظمشناسی و بازیافت توانایی، بطور خودانگیخته، بابکاربردن رهنمودهای پزشکان، بر ویروس کرونا پیروز شوند، در سال جدید، بیماری مهار میشود با کمترین تلفات. بسا تلفاتی کمتر از تلفاتی که بنابر وقوع احتمال اول، ممکن است رخ دهد؛
● دانشگاه صنعتی شریف بنابر سه الگوی رفتاری، سه احتمال را تشخیص دادهاست.
– بنا بر احتمال اول – مردم بسیار فهیمند و یا دولت به قوه قهریه آنها را ناگزیر میکند حجم ارتباطات خود را ۸۰ درصد کاهش دهند. در اینصورت، تا پایان بحران، تلفات ۱۲ هزار تن میشود.
– در حالت دوم، میزان ارتباطات ۵۰ درصد کم میشود. در این صورت، تا پایان بحران، ۱۲۰ هزار تن جان خود را از دست خواهند داد.
– در حالت سوم، وضعیت بهداشتی بدتر میشود و رعایت بهداشت ۴۰ درصد کاهش پیدا میکند. در این صورت، تاپایان بحران به، ۵٫۳ میلیون نفر خواهد رسید.
در حال حاضر، نماینده سازمان بهداشت جهانی که از ایران دیدن کرده است، میگوید آمار واقعی مبتلایان یک پنجم آمار واقعی است. بنابراین، جلوگیری از کشتار مردم توسط بیماری، درگرو به عمل برخاستن دانشگاهیان و دانشجویان و معلمان است از راه هرچه همگانیتر کردن وجدان به حقوق و عمل به حقوق، بنابراین، مسئولیتشناسی شهروندان ایران و نظم دانی آنها، بنابراین، همکاری همه مردم در مبارزه با ویروس کرونا.
آیا حمله ویروس مردم ایران را به خود میآورد و این مردم پرده اوهام را میدرند و میبینند کمتر از هرجای دیگر جهان از امنیت برخوردارند و یا همچنان چشم بر واقعیت میبندند؟ پاسخ این پرسش نیز بستگی به عمل نیروی محرکه اجتماعی و اندازه همگانی شدن وجدان به حقوق دارد.