در شب آتشبازی خاورمیانه ۱۸۵ پهپاد، ۳۶ موشک کروز و ۱۱۰ موشک میانبرد جمهوری اسلامی از ایران به سمت اسرائیل شلیک کرد که بر اساس اخبار رسانهها، ۹۹ درصد این جنگ افزارها در هوا رهگیری و نابود شده و در نهایت تنها ۷ موشک آنهم بدون هدفی خاص به خاک اسرائیل رسیده است.
آتش زدن نزدیک به ۶۰۰ میلیون دلار از سرمایههای مردم ایران تنها در یک شب، برای یک آتشبازی حقیر، فقط برای اینکه دیکتاتور بتواند با اسباببازیهای محبوبش وقت بگذراند و در نهایت کسی که بیش از یک دهه پیش در سخنرانی عمومی، جواب کمترین تحرک از سمت اسرائیل را با خاک یکسان کردن تلآویو و حیفا میشمرد، ظاهرا به همین شکست نیز راضی است، چنانکه تمام رسانههای وابسته به هسته سخت قدرت نیز از این شکست، اخبار کاذب پیروزی برای مخاطبین سادهلوح خود مخابره میکنند.
آنهم با تحمل این رسوایی که بعد از دو دهه تاکید و افتخار به اینکه “اگر امروز در فلان جا و بهمان جا نجنگیم فردا باید در ایران بجنگیم” ، اکنون صحنهی نبرد به سرزمین ایران انتقال داده شده و با این شیرینکاری پرخرج فرصت یک حمله تلافیجویانه به خاک ایران نیز -چنانکه در حمله به اصفهان یک شمه از آن را دیدیم- به طرف مقابل هدیه شده است.
بنابراین بار دیگر رژیم ایران با کوهی از کریخوانیهای مکرر از انتقام سخت، نهایتا به کاریکاتور کج و کولهای از یک اقدام واقعی در حد زاییدن موشی نحیف بسنده نموده و طبق معمول با امنیتی کردن فضای داخل به افزایش فشارها و تشدید سرکوب مردم اقدام کرده است.
البته این نوع انتقامهای سخت! برای رژیم ایران مسبوق به سابقه و یکی از معروفترین آنها حمله انتقامی! ایران به پایگاه نظامی آمریکایی عینالاسد عراق پس از کشته شدن قاسم سلیمانی است، که با اطلاعرسانی کامل به طرف آمریکایی، کسب اجازه از آنها و پس از تخلیه کامل پایگاه انجام شد.
اینجا اما به یاد میآورم که چند سال قبل و در اوایل پاندمی کرونا، رییس سپاه با معاونان و مشاوران خود در یک برنامه تلویزیونی به معرفی وسیله عجیبی به نام ویروسیاب!! “مستعان” به عنوان یک اختراع بزرگ و ارزشمند برای یافتن ویروس کرونا پرداخته بود!
چیزی که در واقعیت تنها یک قابلمه بود که شیادی میان مایه به سرداران بلند پایه سپاه قالب کرده بود و دروغین بودن آن در حدی واضح بود که حتی به اطلاعات تخصصی پزشکی هم نیاز نداشت و همین امر باعث ایجاد یک افتضاح بزرگ رسانهای در داخل و خارج گردید.
صرف تصور اینکه فرمانده یک نیروی نظامی با انبانی از ادعای قدرت و اشراف اطلاعاتی در داخل و خارج، مشغول معرفی چنین وسیلهای باشد، مخلوطی از تمسخر و تاسف به همراه دارد، اما این سوال مهم را هم پیش میآورد که چگونه افتضاحی در این سطح از تمام لایههای راستی آزمایی موجود در چنین نهادی گذشته و در عالیترین سطح آن رخ داده است؟
پاسخ به این سوال در کنار اتفاقات مختلف رخ داده طی این سالها: از جمله همین حملهی اخیر به اسرائیل و اتفاقاتی چون حادثه عینالاسد، نفوذ گسترده جاسوسی در مراکز امنیتی رژیم و … نشان میدهد که مسوولان حکومت جمهوری اسلامی در واقعیت عرصه، در نهایت ناپختگی و بیکفایتی قرار دارند و آنچه باعث میشود این حجم بزرگ از بیکفایتی چنانکه باید به چشم نیاید، ایجاد جو امنیتی دائمی در کشور و سرکوب مردم به وحشیانهترین شکل ممکن، در کنار درآمدهای ناشی از نفت است و خود این به این معنا است که روش “مستعانی” در مدیریت امور کشور، نه استثناهای موردی ناشی از اشتباهات اتفاقی، که رویهای رایج در جمهوری اسلامی است.
به بیان دیگر ساختار حاکمیت به گونهای تنظیم شده است که برای اکثریت مردم آگاه و خصوصا شایستگان واقعی جامعه -به جز استثناهای ناشی از اتفاق- هیچ فرصتی برای رسیدن به جایگاههای مدیریتی میانی و عالی وجود ندارد و گویی خود عدم لیاقت و ناشایستگی شرطی کلیدی برای ورود به دایره قدرت است، چرا که نفس وجود بیکفایتی و کم مایگی در حلقه مدیران ارشد کشور ، اطاعت کورکورانه و خوش خدمتی آنان نسبت به هسته سخت قدرت را تضمین میکند.
هرچند سیستمی که به جای شایستگان و نخبگان از افراد پخمه و نالایق تشکیل شده است نیز در گذر زمان و در دریایی از تصمیمات راهبردی اشتباه، حکم نابودی و غرق قطعی خود را امضاء میکند.
در این میان این عمر ارزشمند مردم و سرمایههای عمومی است که قربانی این مدیریت نالایق شده، تباه میگردند.