سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

آیلا نویدی با نمایشنامه “۴۲۱۱ کیلومتر ” برنده‌ی جایزه‌مولیر فرانسه شد! – محمد اعظمی

آیلا نویدی کارگردان و میزان سن و نویسنده نمایشنامه “۴۲۱۱ کیلومتر” (فاصله پاریس تا تهران) است. این نمایشنامه به سرگذشت پناهندگان سیاسی پرداخته و مشکلات آنها را در تبعید بازتاب داده است. این کار هنرمندانه، گذشته از توانائی های ذهنی او، حاصل نگاه و تجربه اش در تبعید است.  نمایشنامه “۴۲۱۱ کیلومتر” در مراسم مولیر فرانسه برنده جایزه شد.

آیلا دختر ژینوس پزشکی و پرویز نویدی است. پدرش از فعالان چپ دوره محمد رضا شاه است که به دلیل فعالیت سیاسی در سال ۱۳۵۱دستگیر و تا نزدیک انقلاب در زندان بود. او جزو فعالان سیاسی بوده است که از آن زمان تا امروز همواره در جبهه چپ علیه استبداد و نابرابری مبارزه کرده است. ژینوس پزشکی نیز از زنان چپ علاقمند به سیاست بود که در آستانه انقلاب با پرویز ازدواج کرد. از آن تاریخ تا امروز او در کنار و همراه پرویز درگیر مشکلات مبارزه سیاسی علیه استبداد بوده است. این زوج دوست داشتنی چند سال پس از انقلاب مخفیانه از طریق کردستان به پاریس آمدند. آیلا در سپتامبر ۱۹۸۳ در این شهر در زمانی که خانواده اش شرایط سخت اولیه دوره پناهندگی را می گذراندند به دنیا آمد. چند سال اولیه کودکی آیلا در یک آپارتمان ۳۰ متری گذشت. در این دوره، جمهوری اسلامی با تکیه بر پایگاه مردمی خود بسیاری از فعالان تشکیلاتی مخالف را بشدت سرکوب می کرد. کم نبودند دستگیر شدگانی که به جوخه اعدام سپرده شدند. مهاجرت ایرانیان سیاسی نیز، بسیار زیاد بود. روحیات مبارزاتی، آرمانخواهی انسانی، همبستگی و إحساس مسئولیت در این روزگار سخت و دشوار، بر زمینه روابط بسیار گسترده این خانواده، خانه کوچک آنها را نیز به پناهگاهی برای رانده شدگان اجباری از وطن، بدل کرد. تراکم جمعیت در این آپارتمان کوچک به حدی بود که گاه حمام خانه آنها، مناسب ترین مکان برای استراحت و خواب آیلای کوچک بود. آیلا در این منزل با این ویژگی ها رشد کرد و پرورش یافت. پس از آن نیز تا سالها آپارتمان کوچک این خانواده، ماوای بسیاری از دوستان و رفقا و یارانشان بود. آیلا نه تنها کودکی خود را در این محیط گذراند، زمانی هم که نوجوان شده بود، برای دوره هائی زندگی جمعی داشت.

آیلا نویدی آنچه را که در این دوره شنیده و یا دیده و یا با آن زندگی کرده، در قالب این تئاتر، هنرمندانه به نمایش در آورده است. او در این نمایشنامه هر چند با پدر و مادرش آغاز کرده، و مسیر زندگی آنها را دنبال می کند، اما در زندگی خانوادگی خودشان متوقف نمی شود. از آن می گذرد و توجه ها را به دنیای بزرگتر پناهندگان سیاسی متمرکز می کند و روی تناقضات و دشواری های آنها مکث می کند. بازیگران نمایشنامه او، هر کدام سمبل یک خانواده اند. انتخاب نام ها، رفتار بازیگران، مناسبات عاطفی و روابط جمعی آنها با محیط زندگی، همگی به خصوصیات عام این مجموعه اختصاص یافته است. این نمایشنامه، آئینه ای است که می توان نقش عموم پناهندگان سیاسی را در آن دید. در این سناریو منافع شخصی با نفع عمومی، بسیار ظریف با هم به اصطکاک می رسد و این سئوال را جلو روی ما می گذارد که این خانواده به عنوان یک خانواده شرافتمند و انسان دوست به این تناقض چگونه می توانستند پاسخ دهند؟ آیا زمانی که حکومتی جبار با خشونت و وحشیگری غیر قابل توصیفی فعالان سیاسی را به جوخه مرگ می سپارد، با یارانی که از زیر تیغ گریخته اند چگونه می شود رفتار کرد که هم حریم خصوصی محترم شمرده شود و هم مسئولیت عمومی فراموش نشود؟ توجه کنیم ثقل بالای مهاجرت اجباری و پناهندگان آن دوره را نیروهای چپ تشکیل می دادند. چپ ها، در آن هنگام از ایران رانده و حداقل در فرانسه درمانده بودند. دولت به پناهندگان سیاسی رسیدگی چندانی نمی کرد. در چنین شرایطی که کادرها در اروپا به کارهای غیر حرفه ای و سخت رو آورده بودند، برای اینکه از پا نیفتند نیاز به همبستگی و همیاری داشتند. کسانی که مدتی زودتر و امکانی بیشتر بدست آورده بودند نمی توانستند به یاری تازه واردها نشتابند. این شرایط وضعیت بخشی از خانواده هائی که سرهاشان در گریبان نبود، پیچیده تر می کرد. آیلای عزیز پرورش یافته این شرایط و در چنین خانواده ای است. در این نمایشنامه آیلا پس از اقامت در منزل بزرگتر، اتاقی مخصوص خود دارد که برای مدتی ناگزیر می شوند آن را در اختیار یکی دیگر از پناهندگان تازه از راه رسیده بگذارند. او چنین “اجحافی” به خود را نمی پذیرد و نسبت به رفتار پدر و مادرش اعتراض می کند. در نمایشنامه، شرایط نامطلوب زندگی آیلا در آن دوره، به خوبی انعکاس یافته اما این پرسش که چه باید کرد بی پاسخ می ماند. به راستی اگر تاریخ تکرار می شد، راه حل چه بود؟ هر کاری که انجام می دادند مشکلی ایجاد می کرد. تقریبا راهی بی تناقض و بدون مشکل جلو رویشان نبود. واقعیت این است ما با حکومتی مواجه بوده و امروز هم هستیم که بار سنگین رفتار و کردار و نابکاری های او نیز بر دوشمان سوار می شود. راهی جز یاری به همدیگر نداشتیم. اگر شانه زیر بار همدیگر نمی گذاشتیم ویران می شدیم.

آیلا در نمایشنامه “۴۲۱۱ کیلومتر” تناقضات پناهندگان سیاسی با فرهنگ جامعه ای که در آن زندگی می کنند و وطن دومشان شده است باظرافت و مهارت هنرمندانه ای در محدوده ای کوچک توسط بازیگران تئاتر به نمایش گذاشته اشت.

هدفم از نگاه گزارش گونه به این نمایشنامه، بیان شرایطی است که بر سر ما پناهندگان سیاسی آوار شد. می خواهم بگویم آیلا و صدها آیلای دیگر هر چند در آن شرایط و آن دوران از امکاناتی محروم شدند، اما اثرات آن آرمانخواهی ها، انسان دوستی ها و همبستگی ها فرهنگی را ساخته و ارزش هائی را آفریده که محصولش می شود، تئاتر”۴۲۱۱ کیلومتر”. از این مهمتر، آیلا در گفتار کوتاهش در هنگام گرفتن جایزه مولیر همان ارزش ها را با کلماتی بازتاب میدهد.

اینکه آیلا در نمایشنامه اش روی خانواده متوقف نمی شود و از آن گذر می کند، نتیجه همان همبستگی هاست که بدون تحمل فشار به ثمر نمی رسید. او هنگام گرفتن جایزه، زمانی که از پدر و مادرش صحبت می کند، آنرا با پناهندگان سیاسیِ کَنده شده از سرزمین شان، به مبارزینی که در راه دستیابی به آزادی ایستاده اند، به توماج جوان، پسر دلاور ایران، گره می زند. بی جهت نیست که آیلا توجه دو فرزندش را به تاریخ یک نسل جلب، و افتخار داشتن چنین پدر بزرگ و مادر بزرگی را گوشزدشان می کند. او از پدر و مادر خودش شروع می کند اما به نسل ایستاده در برابر بیداد می رسد. او پیام می دهد که افتخار در همبستگی و همیاری، در انسان دوستی و استبداد ستیزی و آزادگی است. همان خصائلی که در عمل پدر و مادرش و در عمل یاران آنها یافته است.

پس از اینکه ایلا نخستین بار نمایشنامه اش در پاریس به روی صحنه رفت، به سرعت مورد توجه اهالی آشنا با تئاتر، قرار گرفت و در جاهای دیگر پاریس و فرانسه به نمایش در آمد و تا کنون، چندین جایزه به خود اختصاص داده است. اولین جایزه توسط ناشران فرانسه در سال ۲۰۲۲ به او اهدا شد. در همین سال زمانی که نمایشنامه در پاریس ۱۳ به روی صحنه رفت دو جایزه دیگر، یکی جایزه دوم هیئت داوران و دومی جایزه اول تماشاگران به او تعلق گرفت. بار دیگر در سال ۲۰۲۳ در فستیوال آنجو (anjou d’) برنده هر سه جایزه هیئت ژوری، هیئت تماشاچیان و هیئت دانشجویان شد. و بالاخره جایزه مولیر هم به نمایشنامه و هم به بازیگر آن تعلق گرفت.

جایزهٔ مولیر، بالاترین افتخار تئاتری فرانسه و جایزه‌ای ملی است که در سال ۱۹۸۷ بنیان نهاده شد. این جایزه همه‌ساله، توسط «انجمن صنفی هنرمندان تئاتر (APAT)» که زیر پوشش «وزارت فرهنگ فرانسه» است، در شبی تحت عنوان «شب مولیرها» در پاریس اهدا می‌شود. امسال این مراسم در دوشنبه شب، ۶ ماه مه برگزار شد و تئاتر آیلا نویدی “۴۲۱۱ کیلومتر” و هنرپیشه اول نمایشش اولیویا، هر دو برنده جایزه مولیر شدند. تئاتر او کاندیدای ۴ جایزه شده بود. نویسنده، کارگردان و میزان سن این برنامه، آیلا نویدی است و گاهی نیز خود بازیگر تئاتر می شد.

در این مراسم پس از اعلام نام آیلا نویدی برای گرفتن جایزه فرصت کوتاهی به او داده شد که سخنانی بیان کند. او از این فرصت استفاده کرد و چنین گفت:

“من این نمایشنامه را برای فرزندانم نوشته ام تا به سرگذشت پدر و مادر بزرگشان به عنوان پناهنده سیاسی افتخار بکنند و مبارزه آنها را فراموش نکنند. جایزه مولیر را در درجه اول تقدیم می کنم به تمامی تبعیدیان سیاسی و آنهائی که از ریشه کنده شدند و همه آنانی که برای آزادی مبارزه کرده و می کنند. همانطوری که رئیس انجمن مولیر، ژان مارک دو مونته، در مورد توماج صالحی مطرح کرد من از همه مسولان و رهبران کشور فرانسه می خواهم که برای آزادی او تلاش کنند. او به عنوان مفسد فی الارض محکوم به اعدام شده است توماج یک خواننده رپ ۳۳ ساله است. من به عنوان یک زن ایرانی فرانسوی وظیفه خود می دانم که از این صدا دفاع کنم و صدای او باشم…..”

این صحبت ها طعم میوه های نو رسته بهار را دارد که بذرش توسط نسل پدر و مادرش در برگریزان پائیز کاشته شد و با پشت سر نهادن زمستان سرد و به خاک افتادن هزاران انسان شریف، امروز در وجود نسل جدیدی که صدای اعتراض توماج را در کوچه پس کوچه های شهرهای ایران گرفته تا مجامع مهم جهانی، فریاد می کنید به بار نشسته است.

سخنان ایلا نویدی چند بار با کف زدن های ممتد و پر شور تماشاگران همراه شد و در پایان شرکت کنندگان در تئاتر همگی به احترام آنها به پا خواستند.

صحبت “اولیویا پاولو گراهان” که نقش اول نمایشنامه ایلا را به عهده داشت نیز بسیار متاثر کننده بود. او در صحبتش از نقش بسیار مثبت آیلا و تاثیر او بر زندگیش گفت و به زبان فارسی اعلام کرد “عموها و خاله ها” دوستتان دارم. اینکه او به زبان فارسی محبتش را به عموها و خاله ها بیان کرد بدون هیچ توضیحی گویای این است که ارزش های مورد دفاع آیلا تا چه اندازه در عمق وجودش نفوذ کرده است.

من به ایلای عزیز و دوست داشتنی ام، به یاران دیرینه ام، ژینوس و پرویز که شاهد بالندگی آیلا هستند،  به خودم و همه کسانی که این ارزش های انسانی را پاس می دارند، تبریک می گویم و خرمنی گل تقدیمشان می کنم.

پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳- ۹ مه ۲۰۲۴

https://akhbar-rooz.com/?p=240951 لينک کوتاه

4 2 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x