صرفنظراز چگونگی سقوط هلیکوپتر و به هلاکت رسیدن ابراهیم رئیسی به عنوان یکی از سردمداران کشتار زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ و نیز چند نفر از کارگزاران رژیم اما کشته شدن رئیس قوه اجرائیه رژیم تاثیراتی بر جای می گذارد که رئوس آنها رامی توان چنین بر شمرد:
۱-تشدید اختلافات باندهای درونی خصوصا در زمان کاندیدا نمودن فرد مورد نظر برای رسیدن به رأس قدرت اجرائیه رژیم!
۲-تکاپوهای دارو دسته های استمرار طلبانی مانند حسن روحانی و اسحاق جهانگیری و همفکرانش برای به رسمیت شناسی و قبول فرد مورد نظر شان توسط باندهای رقیب تا بتوانند از حاشیه به متن بازگردند!
۳-عمیق تر شدن شکاف میان استمرار طلبانی مانند خاتمی،حجاریان و بالاخص افرادی چون تاجزاده با سایر استمرار طلبان از یک سو و مجموع دارو دسته های بیت خامنه ای از جانب دیگر!
اما در جبهه مردم:
۱-علیرغم اوضاع بهم ریخته معیشتی و گسترده گی اعتراضات اما اینکه حرکتهای تاکنونی دارای کیفیتی متفاوت از گذشته گردد به نحوی که رژیم را با چالشهای عمیقی روبرو سازد امری بعید است!
۲-اعتراضات و اعتصابات مثل سابق ادامه خواهد یافت
۳- بازار گمانه زنی ها و شایعات در مورد مرگ رئیسی نیز بموازات تحرکات مختلف به اشکال گوناگون رخ می نماید!
با این اوصاف چنانچه رژیم به این نتیجه برسد که بهتر است تا در نوع برخوردهای چند سال اخیر نسبت به استمرار طلبان تغییری ایجاد نماید این امکان دور ازانتظار نیست اگر بخشهایی از مردم در مقطعی تا حدودی با استمرار طلبان چنانچه کاندیدایی نسبتا مشهور و موثری بتوانند مطرح نمایند و از سوی شورای نگهبان نیز تائید گردد ،همراه شوند!
تردیدی نیست که مهمترین فاکتور تغییر توازن قوا از شرایط فعلی به موقعیتی فراتر از آنچه جاری است بستگی تام و تمام دارد به اعتراضات متشکل و سازمانیافته و هماهنگ استثثمار شدگان در کل جامعه و بالاخص مراکز تولیدات صنعتی و آموزشی و کشاورزی!
بدون شگ بر هر فرد آگاهی آشکار است که این مهم بدون فعالیت همه جانبه و دقیق و مستمر کنشگران عرصه های مختلف جامعه و بخصوص فعالین کارگری امکان ناپذیر است!
در همین رابطه کاملا واضح است که رژیم امر سرکو بگری های خود را همچنان ادامه خواهد داد و چنانچه با مقاومت و کنشی اساسی از جانب مردم روبرو نباشد حتا بر دامنه و شدت آن بیفزاید!
اینجاست که وظایف همه کنشگران و خصوصا مخالفان سرمایه داری بیش از پیش اهمیتی بمراتب بیشتر از دیگران پیدا میکند و برای عقب راندن رژیم ازرفتارهای بسیار سبعانه اش در گرفتن جان و حق حیات انسانها، همه مخالفین اعدام و فعالین کارزار علیه اعدام به هر نحو و تحت هر وضعیتی که توانایی و امکانات اجازه می دهد به صورت جمعی و یا حتا فردی هم که شده است امر مبارزه بر علیه اعدام را به پیش برده تا هر روز توده های بیشتری به این مبارزه بپیوندند و کارزارها بتوانند همچون جنبشی سراسری با وسیعترین توده های مردم فعالیت رزمنده خود را به پیش ببرند!
اینکه رژیم چه بخشهایی از برنامه های مورد نظر خود را بتواند همانگونه که در نظر دارد برجامعه تحمیل کند از اکنون نمی توان پیش بینی کرد و در این مدت دو ماهه بهتر روشن خو اهد شد، مخصوصا با توجه به تعیین زمان حداکثر ۵۰روزه از جانب خامنه ای برای مشخص نمودن وضعیت حانشینی رئیسی که علاوه بر اینکه یک تبلیغگری است از جانب دستگاه حاکمه و به نوعی وانمود کردنی می باشد مبنی بر اینکه براوضاع مسلط است و نیزبشکلی سعی براین دارد تا خللی در رایزنی ها بند و بست هایش با قدرتهای مختلف صورت نگیرد و هر چه سریعتر چیدمان های مهره های مورد نظر بخصوص جانشین وزیر خارجه صورت عملی بخود بگیرد!
بنابراین آیا دو ماه پیش رو را می توان ماه هایی مهم و تعیین کننده در مبارزات مردم بر علیه رژیم از یک طرف و نیز برای دارودسته های حاکم بر ایران از جانب دیگر تلقی نمود؟
این دوماه تاریخ‌ساز در سرنوشت ایران خواهد بود!
۱.تلاش رهبری برای یک دست کردن نیروهای داخلی و کمک از نیروهای خارجی “حتی نیروهای ناتوان ومتزلزلی مانند طالبان”به امید پیش بردن طرح و تثبیت حکومت اسلامی موجب موضع گیری ها و تصفیه های فیزیکی بین نیروهای حاکمیت خواهد شد.
۲.اپوزسیون زمان برای بازسازی خود در تشکیل جبهه ضد فاشیستی و دیکتاتوری را بدست خواهد آورد و مبارزه در مرحله ای جدید ارتقا خواهد یافت.
مبارزه با حکومت برای اجتناب از پوپولیسم و همه با همی تشکلها و نهادهای مردمی ست و در راس آن شوراهای محل زندگی و محل کار . لذا این شرط اول مبارزه هست وگرنه جریانهای راست با شعارهای انحرافی و رسانه ها سوار جنبش خواهند شد . دولت رئیسی حذف شده و در ادامه مخبر هم حذف می شود تا جریان دیگری دولت را بدست بگیرد زیرا بی کفایتی و ناکارآمدی این دولت بر کسی پوشیده نیست و ادامه ی این وضعیت کشور را به هرج و مرج می کشاند از اینرو یکی از روشهای تغییرات در جمهوری اسلامی مانند حذف رفسنجانی قتل آنهاست دولت رئیسی نه فقط خود رئیسی و حتی جریان رئیسی که کارتل ثامن الائمه را با میلیاردها دلار درآمد می چرخاند از قدرت فقط با حذف رئیسی حذف شده است خامنه ای دقیقا به هدف زد وقتی شاخ و شانه کشیدن رائفی پور در مقابل قالیباف را دید و بر خودش لرزید نه تنها امپراتوری خامنه ای در معرض حطر حذف قرار گرفت بلکه کل سیستم را دچار چالش نمود . از اینرو حذف رئیسی هدفمند و درواقع ترور برای رفرم از نوع جمهوری اسلامی است .