![](https://www.akhbar-rooz.com/wp-content/uploads/2024/06/788.jpg)
نادیر اسلم، یک آلمانی با اصالت مراکشی-پاکستانی، قصد داشت در انتخابات این هفته پارلمان اروپا به حزب سبزها رای دهد. اما می گوید به مِرا ۲۵، یک حزب تازهتاسیس چپگرا با موضع صریح حمایت از فلسطین، رای خواهد داد.
اسلم، ۳۳ ساله، به رویترز گفت سخنرانی یک رهبر حزب سبز در نوامبر گذشته که بر حمایت آلمان از اسرائیل تأکید داشت، حتی در شرایطی که تعداد کشتهشدگان غزه به نزدیک به ۹۰۰۰ نفر رسیده بود، حمایت او از این حزب محیطزیستی را “نابود کرد”.
این تغییر جهت گیری، که در سراسر اروپا جریان دارد، جدیدترین تهدید – این بار از جانب چپ – برای احزاب اصلی سیاسی است که پروژه تعمیق یکپارچگی اروپا را در برابر حمله جناح راست افراطی تعقیب می کنند.
این روند فقط در میان جوامع مسلمان اتحادیه اروپا به چشم نمی خورد، بلکه در میان رایدهندگان چپگرا نیز که استاندارد دوگانهای را در محکومیت حمله حماس در ۷ اکتبر، و عدم انتقاد از حمله نظامی اسرائیل به غزه که بیش از ۳۶۰۰۰ فلسطینی را کشته است میبینند، به چشم می آید.
سامیرا ازبار، جامعهشناس دانشگاه رادبود در هلند، میگوید: “ما شاهد تقویت احزاب راستگرا و چپگرای افراطی هستیم که باعث تغییر سیاستهای اروپا و بازتعریف توازن قدرت میان احزاب مختلف خواهد شد.”
این وضعیت میتواند پیامدهایی برای موضع اتحادیه اروپا نسبت به اسرائیل داشته باشد و همچنین سیاستهایی را تقویت کند که خواهان قدرت بیشتر تصمیمگیری در سطح ملی هستند. کشورهای عضو اتحادیه اروپا مانند اسپانیا و ایرلند فلسطین را به رسمیت شناختهاند، دولت اسلوونی نیز این کار را انجام داده و منتظر تأیید پارلمان است.
قطبیشدن
در حالی که محبوبیت جناح راست افراطی در سالهای اخیر افزایش یافته است، نظرسنجیها نشان میدهد اقلیتها بیشتر به جناح چپ رادیکال رای می دهند؛ زیرا احزاب اصلی در مسائلی مانند مهاجرت و ارزشهای فرهنگی، به سمت راست حرکت کردهاند.
نتایج یک نظرسنجی که ماه گذشته توسط موسسه ایپسوس انجام شد، نشان میدهد جناح راست افراطی در انتخابات ۶ تا ۹ ژوئن بیشترین موفقیت را خواهد داشت. در همین حال، گروه چپ در پارلمان اروپا نیز شش کرسی بیشتر به دست خواهد آورد. این موفقیتها به ضرر بلوکهای سوسیال دموکرات، سبز و بلوک «تجدید اروپا» خواهد بود.
بلاندین چلینی-پونت، مورخ دانشگاه اکس-مارسی.در فرانسه می گوید: جناح چپ رادیکال ِ «فرانسه نافرمان» (لا فرانس اینسومیز – LFI) کمپین خود را بر موضع حمایت از فلسطین متمرکز کرده تا رایدهندگان مسلمان و چپگرایان رادیکال را جذب کند.
این حزب خواستار تحریم تسلیحاتی و سایر تحریمها علیه اسرائیل و به رسمیت شناختن فلسطین است و برخلاف دیگر گروههای چپگرا از معرفی حماس به عنوان گروه تروریستی خودداری میکند. ۴۴ درصد رایدهندگان مسلمان در فرانسه، از این حزب حمایت می کنند. سهم کلی فرانسه نافرمان از کل رای دهندگان ۸ درصد است.
سباستین دلوگو نماینده LFI (فرانسه نافرمان) به رویترز گفت: “برخی خواهند گفت ما بر موجی از رایدهندگان سوار شدهایم اما در مورد چه کسانی صحبت میکنیم؟ اینها شهروندان این کشور هستند که دیدگاه نژادپرستانهای نسبت به جامعه ندارند”.
سوسیالیستهای فرانسه نیز به دنبال به رسمیت شناختن دولت فلسطین هستند اما موضع LFI (فرانسه نافرمان) در مورد حماس را ندارند.
رافائل گلوسمن، نامزد اصلی سوسیالیستها به رویترز میگوید صعود او در نظرسنجیها به مقام سوم با ۱۴ درصد تا حدی به دلیل تصمیمش برای فاصله گرفتن از LFI است: “LFI به شکلی با خشونت ارتباط دارد که غیرقابل قبول است.”
عوامل تاریخی
در آلمان، احزاب تازهتاسیس حامی فلسطین در حال تضعیف موقعیت سبزها و سوسیال دموکراتهای آلمان، دو حزب اصلی که به دلیل مسئولیت تاریخی آلمان در هولوکاست، حمایت قاطعانهای از اسرائیل دارند، هستند.
علاوه بر حزب چپگرای مِرا ۲۵، احزاب تازهتاسیس دیگر حامی فلسطین شامل گروههای اجتماعی مانند DAVA و BIG و حزب BSW – خواستار تحریم تسلیحاتی اسرائیل هستند.
حزب BSW که در نظرسنجیها ۷ درصد رای دارد، حامیانی دارد که ۵۰ درصد بیشتر از میانگین رایدهندگان آلمانی به به رسمیت شناختن دولت فلسطین تمایل دارند.
در اسپانیا، که تنشها با اسرائیل به دوران دیکتاتوری فرانکو برمیگردد، به رسمیت شناختن دولت فلسطین توسط دولت، حمایت از احزاب ائتلاف حاکم، حزب سوسیالیست (PSOE) و حزب چپ رادیکال سومار را افزایش داده است. دیوید هرناندز، استاد روابط بینالملل دانشگاه کمپلوتنسه مادرید می گوید: “مسئله فلسطین به مرکز بحث سیاسی در اسپانیا تبدیل شده است”.
بسیج رای اقلیتها
مشارکت رایدهندگان میتواند کلیدی باشد.
سامیرا ازبار از دانشگاه رادبود اشاره می کند که مشارکت در میان اقلیتهای قومی در انتخابات اتحادیه اروپا معمولاً کمتر از جمعیت اصلی است، اما جنگ غزه ممکن است این بار انگیزهای برای آنان باشد.
مسائل مربوط به سیاست خارجی، بر رای اقلیتهای قومی تاثیر دارد. تیفیک اوزجان، رئیس حزب DAVA، یک حزب جدید که هدفش جذب رایدهندگان دیاسپورای ترک [در آلمان] است می گوید در سال ۲۰۱۶، سوسیال دموکراتهای آلمان پس از به رسمیت شناختن نسلکشی ارمنیها در جنگ جهانی اول، حدود ۱۰۰۰۰۰ رایدهنده ترک را از دست دادند،
اوزجان، عضو سابق SPD، اضافه می کند حزبش گزینهای را برای رای اعتراضی ارائه میدهد که تا به حال وجود نداشته است. او به رویترز گفت: “آلمانیها امکان دارند بگویند، ‘خب، من برای اعتراض به (جناح راست افراطی) AfD رای میدهم، اما مسلمانان نمیتوانند این کار را انجام دهند”.
یک نظرسنجی در دسامبر توسط موسسه علوم سیاسی دانشگاه دویسبرگ-اسن نشان داد که از هر سه مسلمان آلمانی، یک نفر آن ها توسط هیچ حزبی نمایندگی نمیشود.
حس جدیدی از نمایندگی سیاسی برای رایدهندگان فرانسوی نیز وجود دارد. LFI (فرانسه نافرمان) یک وکیل فرانسوی-فلسطینی به نام ریما حسن را به عنوان نامزد معرفی کرده است که در تظاهرات حامیان فلسطین حضور دارد، در شبکههای اجتماعی فعال است و در حال جمعآوری امضا برای تعلیق توافقنامه اتحادیه اروپا با اسرائیل است.
چاما طاهری ایوررا، یک سرآشپز فرانسوی-مراکشی ۳۴ ساله، گفت او هرگز در انتخابات اروپا رای نداده است اما این بار رای خواهد داد. او گفت: “رای دادن به ریما یک مقاومت است”. وی می افزاید: “من همه نکات برنامه LFI (فرانسه نافرمان) را نمیدانم اما آنچه ریما حسن و دیگر اعضای آنها در مورد فلسطین میگویند درست است.”
منبع: رویترز – برگردان برای اخبار روز: همایون فرزاد
کاشجنگ غزه سیاست “چپ ” ایران را بازسازی میکرد .
در قاموس بسیاری از اپوزیسیونها که منکر جنگ عادلانه و مشروع بودند،جنگی برای دفاع از حقوق مشروع و برسمیت شناخته شده جهانی برای هیچ کشوری و ملتی وجود ندارد. بنظر آنها هیچ جنگی عادلانه نیست مگر آنکه یک طرف آن “کمونیستی” باشد. این نظریه ارتجاعی طبیعتا نظریه کمونیستی نیست یک نظریه ضد ملی و تروتسکیستی است. این عده فکر می کنند اگر صهیونیستها بر سر کشور ایران بمب ریختند و همه چیز را نابود کردند اشکالی ندارد زیرا رژیم جمهوری اسلامی ارتجاعی است،اسلامی است، به حقوق زنان توجه ندارد و آنها را سرکوب می کند، حقوق معوقه کارگران را نمی پردازد،دانشگاه را به پادگان تبدیل کرده و پادگانها را به مساجد مبدل ساخته و دانشجویان را سرکوب می کند، و… و بعلت ارتجاعی بودن این رژیم، کشور ایران دارای هیچ حق مشروعی در جهان نیست و نمی باشد . فرض کنیم یک لحظه این ترهات را بپذیریم و درک خود را از حقوق دموکراتیک تا سطح درک فاشیستی این حضرات تنزل دهیم ،
..آنگاه باید پرسید به چه مناسبت آنها همین حق مشروع را برای آمریکا ، اسرائیل،فرانسه،کردستان، آذربایجان و..برسمیت میشناسند مگر رژیمهای آنهاکمونیستی و یا انقلابی هستند؟ حداقل فاشیستها نیز در نظام فکری خویش دارای نظم و اصولیت قابل فهم اند.در نظام فکری این حضرات فقدان اصولیت از همه طرفش جاری است.منصور حکمت بت اعظم آنها حتی “حق مشروع” صهیونیستها در اشغال سرزمینهای فلسطینی را توسط یک رژیم اشغالگر که آنرا دموکرات می نامد برسمیت می شناسد…