چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

پیرامون نامه اعتراض به افزایش حداقل دستمزد- آیت نیافر

سکوت جامعه ی ۴۲ میلیونی کارگر و مزد بگیر به معنی رضایت و تسلیم به اراده و تصمیمات دولت و کارفرمایان به شمار میرود. در واقعیت رادیکالیسمِ انتزاعیِ پاسیو همان می شود که کارفرمایان و دولت خواهان آن است. تحمل زندگی خفت آور و ساکت بودن و دم بر نیاوردن شایسته انسان نیست
حداقل دستمزد تنها ۳۵ درصد هزینه معیشت کارگران را تأمین می کند

سکوت جامعه ی ۴۲ میلیونی کارگر و مزد بگیر به معنی رضایت و تسلیم به اراده و تصمیمات دولت و کارفرمایان به شمار میرود. در واقعیت رادیکالیسمِ انتزاعیِ پاسیو همان می شود که کارفرمایان و دولت خواهان آن است. تحمل زندگی خفت آور و ساکت بودن و دم بر نیاوردن شایسته انسان نیست

پس از تصویب افزایش حداقل دستمزد ۹۹ توسط شورایعالی کار ، نامه ای در اعتراص نوشته و به کمک یک پتیشن  فعالیت برای ثبت امضای کارگران تایید کننده این اعتراض شروع شد. با انتشار پتیشن، افراد و جمع ‌هایی در مخالفت با این نامه ی اعتراضی انتقادهایی را شروع کردند.

در این جا به نقد یکی از مخالفت های به زعم خود رادیکال و پیشرو می‌پردازم.  

۱- منتقد؛ شیوه جمع آوری امضا و طومار را یک شیوه فرسوده نامیده با برداشت نادرست خود، برسمیت شناختن سه‌جانبه گرایی را محکوم کرده است.

نامه نگاری و طومار کهنه نشده و هنوز در سطح جامعه و کارگران  و در شرایط خاص مرسوم است و در کنار دیگر اشکال اعتراضاتی و اعتصاب تداوم دارد. شیوه های اعتراض و مبارزه ی کارگران و دیگر اقشار اجتماعی یک فرمول ریاضی و فیزیک نیست که بر مبنای “صفر و یک” استوار باشد. این شیوه ها در اثر عینیت شرایط اجتماعی برگزیده می‌شود.

آن جاهایی که کارگران از شرایط تشکیل مجامع عمومی و اعتصاب در محیط کار و تجمع و راهیمایی در سطح  شهر برخوردار باشند  همان کار را انجام می‌دهند؛  منتظر دستور و حکم من و شما هم نمی مانند. در ضمن هرگونه اعتراض به وضع موجود قبل از اینکه به شکل حرکت  اعتراضی بیانجامد، شامل گفت و گوها، فرستادن پیام ها و مذاکرات رسمی و غیررسمی می شود. اگر به نتیجه نرسد “حرکت اعتراضی” رخ می دهد.

سه جانبه گرایی از آستین سندیکالیست ها بیرون نیامده که منحصر به خودشان باشد. این شکل  “مذاکره سه جانبه” حاصل تجارب و  توافق هایی است که بین کارگران معترض و اعتصابی با کارفرمایان بدست آمده، حاصل تجربیات و زحمات سالها مبارزه است. همانطور که ایجاد تشکلهای مستقل آنها مانند سندیکا اتحادیه و فدراسیون و کنفدراسیون نتیجه همین تجربه ها و مبارزات است. در چهار دهه گذشته، همیشه افزایش دستمزد سالیانه از سوی جلسه ویژه ی تعیین مزدِ “شورای عالی کار” تعیین و تصویب شده و هیچگاه رضایت کارگران را جلب نکرده است .

کارگران نیز  همواره این انتقاد مشخص و عینی به دستمزدهای مصوب شورای عالی کار را داشته اند که: مدعیان  نمایندگان کارگری  توافق‌نامه‌ای را که دستمزد مورد نظر کارگران را برآورده نکرده است، نمی بایست امضا کنند.

منتقدین “نامه اعتراضی” همان افراد و جمع های رادیکالی  هستند که در نشست‌های ILO حاضر می شدند، همچنین است در سمینارها و نشست های سالانه ی اتحادیه ها و سندیکاهایی که اساس وجودی شان بر مبنای سه جانبه گرایی استوار است. احتمالا از مزایای نزدیکی به سازمان ILO یا فلان اتحادیه و سندیکا ها بهره هایی هم برده اند.

به نظر من شرکت در سمینارها و نشست های اتحادیه ها و سندیکاها و ILO، عملی منفور و ضدکارگری نیست. کارگران باید از همه ی تریبون ها به نفع خود استفاده کنند، در کنار اتحادیه ها قرار گیرند و صفوف خود را محکم تر کنند.

متاسفانه این دوستان منتقد قبل از اینکه به محتوای نامه و نتیجه آن بنگرند ابتدا به ساکن به نام نویسنده آن توجه می کنند و حکم شان را صادر می نمایند. اگر نویسنده و یا نویسندگان آن از گرایش های خودی یا نزدیک به خودشان نباشد آنگاه شمشیر تند و رادیکالِ مرتدکشی را از غلاف بیرون می کشند. اما اگر از دوستان و رفقای خود باشند برای آن ها کف میزنند و هورا می کشند که: “ببینید این فعالین حرفه ای و دلسوز طبقه کارگر چه زحماتی بر دوش می کشند. به به چقدر نازنین و فعال هستند شبانه روز خود را صرف کار حرفه ای برای طبقه کارگر می کنند”.

منتقدین به نامه اعتراضی خود نیز بارها و بارها از مواد و تبصره های قانون کار و دیگر قوانین ILO استفاده کرده اند، به آن استناد می ورزند و حقوق مدنی و مسلم کارگران را گوشزد می کنند. از نظر من هیچ عیبی ندارد و بلکه ضروری نیز هست.

۲– منتقدین؛ از رویکرد تند و رادیکال افراد و جمع هایی نام برده اند که دلیلی در نامه نگاری نمی بینند هر چند که تشکلی نباشد.

ابتدا باید گفت که وجود این افراد و جمع ها را مغتنم می شمارم  و آرزوی افزایش آن ها را دارم.

اما باید دید نتیجه این رویکردهای تند و تیز و رادیکال ایشان در کف خیابان و داخل کارخانه ها چه کمکی به افزایش دستمزد کرده است؟ یا کدام اعتصاب و تجمع و راهپیمایی را برای تغییر این افزایش دستمزد به وجود آورده‌اند؟

در کجا و کدام یک از تظاهرات کارگران با پرچم و شعار تند و رادیکال این افراد و جمع ها برای افزایش دستمزد به خیابان آمده اند. اینکه در خانه بنشینید و در شبکه های مجازی شعار و تفسیرهای تند و تیز و رادیکال بدهید یک ریال هم بر دستمزد کارگران نمی افزاید و کارگران را نیز به حرکت اعتراضی سوق نمیدهد.

متاسفانه ۹۰ درصد اعتراضات کارگری برای حفط مطالبات و دستاوردهای  انقلاب است که اولویت شان حقوق و مزایایی است که پس از دهه شصت از کارگران پس گرفته شده و می شود.

عدم وجود تشکل های کارگری شروع یا پایان هیچ گرایش راست و چپ در طبقه کارگر نیست. همانطور که وجود تشکل‌های قدرتمند مستقل کارگری هم پایان عمر رادیکالیسم انتزاعی بی عمل نیست.  همچنین پایانه عمر جناح راست و سازشکار سندیکالیستی هم نیست.

هیچ تضمینی هم بر ترک یا تایید وجود رویکردهای راست یا چپ در تشکل‌های به وجود آمده در آینده هم نیست مگر آنکه حضور جمعیِ آگاهانه و فعالانه ی توام با خرد  اجتماعی کارگرانِ ناظر حاکم بر تشکل‌های کارگری باشد.

۳- منتقدین با اشاره به تحولات آبان ماه و روند مبارزات سراسری کارگران برای نویسندگان و امضا کنندگان نامه اعتراضی تاسف خورده و حکم به عقب ماندگی آنها صادر کردند.

جنبش خود به خودی و انقلابی جمعیت ۹۹ درصدی در آبان ماه و دی ماه خارج از مقوله ی این نامه ی اعتراض به تعیین و تصویب است. جنبش ۹۹ درصدی ها نه با نام و پرچم شما رادیکالهای تند وتیز به خیابان ها امدند  و نه با رهبری شما.  بلکه در واقع ازشرایط عینی خود به تنگ آمده و خودجوش به خیابان آمدند.

اساساً انقلاب ها هم نه با دستور افراد رادیکال و تند رخ می دهند و نه  حتی با دستور احزاب، به وجود می آیند و نه منتظر دستورِ ایست سندیکالیست ها می مانند. حتی نزدیکی با این دسته ها هم ندارند. بنابراین لطفاً از جنبش انقلابی آبان و دی و جمعیت به ستوه آمده به نفع خود استفاده نکنید.

۴–  منتقدین برای کسانی که نا آگاهانه دنبال پروژه های توهم زای جمعی  سندیکالیست راه افتادند، تاسف خوردند.

باید به منتقدین یاد آور شد: قبل از آنکه منتظر اجرای پروژه های رفورمیستی توسط سندیکالیست ها باشید و سپس تاسف بخورید، می بایست و انتظار می رفت و می رود که پروژه های رادیکال قابل اجرای خود را به عمل در می آوردید. لطفاً فرصت سوزی نکنید.

در چهل سال اخیر تمام هم و غم کارگران دفاع از دستاوردهای قیام سال ۵۷ بوده است.

برپایی اعتصابات و اعتراضات برای افزایش دستمزد  اندکی بیش نبوده است. همچنین تا کنون هیچ اعتراض به ناچیزی افزایش حداقل دستمزد سالیانه توسط شورای عالی کار را شاهد نبوده ایم که  اکنون در سال ۹۹ این نامه اعتراضی از اعتراضات کارگران جلو گیری بعمل آورده باشد.

در سال های پیش از بیماری کرونا هم خبری نبوده است. امسال تنها اعتراض عملی عده ای از کارگران هفت تپه را شاهد بودیم که در اعتراض به عدم رعایت مواد قانون کار برای افزایش دستمزد به وزارت کار شهر شوش مراجعه کردند و کتاب قانون کار را به  وزارت کار تحویل دادند و دیگر اینکه در نامه اعتراض به عدم افزایش بایسته و شایسته دستمزد کارگران پای نامه اعتراضی را امضا کردند.

البته جای تاسف است که  به ده ها دلیل کارگران نتوانستند در اعتراض به افزایش ناچیز دستمزد به خیابان بیایند و   اعتراض خود را نشان بدهند. جای تاسف برای افراد و جمع های تند رادیکال نیز هست که طی این چهل سال قادر نبودند کارگران را برای ایجاد تشکل‌های واقعی خود کمک و یاری کنند. تا زمانی که کارگران از تشکل‌های قدرتمند خود برخوردار نباشند کارفرمایان به همراه دولت حامی، که خود بزرگترین کارفرما است، برای پایین نگه داشتن سطح دستمزدها تمام تلاش خود را بکار می‌گیرند.

برای ایجاد تشکل قدرتمند و سراسری کارگران از تاسف خوردن کاری ساخت نیست. در ضمن بیش از ۸۰ درصد کارگران موقت و بدون قرارداد اشتغال به کار دارند یعنی از امنیت حتی نسبی شغلی هم برخوردار نیستند. تا زمانی که کارگر از امنیت شغلی برخوردار نباشد نمی‌تواند مطالبه‌ای معترضانه برای افزایش دستمزد داشته باشد. اغلب اعتراضات در سال های اخیر به خاطر حقوق های معوقه شکل گرفته است. بیکاری همچون بختک در زندگی بیکاران دامن گسترانده است و متاسفانه به دستمزدهای زیرحداقل دستمزد نیز تن می دهند. تمام این بی حقوقی مطلق که در این شرایط به زندگی کارگران تحمیل می گردد، ناشی از عدم برخورداری تشکل های واقعی کارگری است. در چنین شرایط فقر و فلاکت، فعالین و پیشروان کارگران آن انرژی اندک را هم با لگد کردن دست و پای یکدیگر هدر می دهند. آنچه مسلم است شرایط عینی حاکم بر جامعه حرف اول و آخر را می زند. اعتراضات و اعتصابات هم به وقوع می پیوندند. اما گاهی به دلایلی، خود کارگران به اعتصاب خود پایان  می دهند بدون اینکه به نتیجه و مطالبه خود دست یافته باشند. آیا پایان اعتصاب نیز  “سازشکاری و خیانت به طبقه کارگر ” قلمداد خواهد شد.

امضای طومار صدای اعتراض کارگران در شرایطی است که با دلایل زیاد و از جمله وجود بیماری کرونا کارگران قادر به تجمعات و راهپیمایی خیابانی نیستند یکی از روش های اعتراضی، می‌توانست امضای مشترک منطقه ای و یا استانی باشد، که با حضور تعدادی کارگر به نمایندگی از دیگر همکاران شان در وزارت کار حاضر شوند. همچنین کارگران کارخانه های بزرگ از جمله خودروسازی ها و پالایشگاه های نفت و پتروشیمی ها، کارخانه های تولید دارو، کارخانه‌ها و مراکز تولید و خدمات بزرگ و کوچک هر یک با در دست داشتن نامه اعتراضی  و نصب پلاکارد با شعار اعتراض به “ناچیز بودن افزایش مزد” می‌توانست از نتیجه حاصل بخشی برخوردار شود. از دیگر مزایای امضای طومار می تواند مقدمه‌ای بر ایجاد اتحاد سراسری باشد. همچنین قدرت کارگران را به خودشان یادآور می شود و نیز با این شیوه مراتب اعتراض سراسری و قدرتمند در اذهان عمومی جامعه شکل  می گیرد و ثبت نامه اعتراضی در نهاد ها و سازمانهای تصمیم گیرنده و دولتی و حکومتی طرح می گردد.

نامه اعتراضی سراسری، تجربه اعتراض متحدانه و سراسری کارگران را ممکن می کند. سکوت جامعه ی ۴۲ میلیونی کارگر و مزد بگیر که همراه خانواده هایشان وزنه قدرتمندی هستند که تمامی تولید و خدمات را بر عهده دارند به معنی رضایت و تسلیم به اراده و تصمیمات دولت و کارفرمایان به شمار میرود. در واقعیت رادیکالیسمِ انتزاعیِ پاسیو همان می شود که کارفرمایان و دولت خواهان آن است. تحمل زندگی خفت آور و ساکت بودن و دم بر نیاوردن شایسته انسان نیست.

منبع: وبلاگ کار در ایران

https://akhbar-rooz.com/?p=26642 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x