جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

با عطرِ تن ات – اسماعیل خویی

اسماعیل خویی

با عطرِ تن ات، گُلشنِ گُلپوشِ منی تو:

شایسته و بایسته ی آغوشِ منی تو!

تن پوشِ تو عطرِ تن ات از من برُباید:

عریان چو شوی، گلشنِ گلپوشِ منی تو!

آرامشِ دل را، می و شب پایی ی مهتاب؛

وآسایشِ جان را، شبِ خاموشِ منی تو!

ورگاه خطایی بزند سر زمن، ای دوست!

با چشمِ فروبسته، خطاپوشِ منی تو!

گفتی که: ـ«چو دورم ز تو، نام ام بری از یاد»!

این بیم نزیبد به تو: فرنوشِ منی تو!

در چشمِ دل ام، پیشِ نظر دارم ات: اینجا

در آینه ی اشگِ درون جوشِ منی تو!

رخسارِ خودی هر دم و روشنگرِ چشم ام؛

وآوای خودی دایم و در گوشِ منی تو!

البتّه که زنبورِعسل نیش زند نیز:

ور نیش زنی، کندوی پُرنوشِ منی تو!

من مُرده به مغزم، اگرت یاد نیارم:

آن روز مبادا که فراموشِ منی تو!

بیست ودوم فروردین۱۳۹۸،

بیدرکجای لندن

https://akhbar-rooz.com/?p=26832 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x