جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

روزنامه‌نگاران مستقل ایران: داوران انتخاب روزنامه‌نگار سال، سلاخان روزنامه‌نگاری

ما وقتی امروز از آزادی حرف می‌زنیم، از همان آزادی حرف می‌زنیم که طبقه کارگر طی مبارزات خود فراچنگ آورده است و لایق‌ترین طبقه برای پاسداشت آن است. چرا که آزادی نه واژه‌ای آرمانی، بلکه واژه‌ای زمینی است و طبقه کارگر تنها طبقه‌ای است که حفظ آزادی به نفعش خواهد بود

کانال «باشگاه روزنامه‌نگاران ایران» متعلق به اکبر منتجبی، معاون سردبیر روزنامه‌ سازندگی و سردبیر هفته‌نامه صدا طی فرآیندی اقدام به انتخاب روزنامه‌نگار سال برای ترویج روزنامه‌نگاری تحقیقی کرده است.عباس عبدی، انتخاب برترین‌های حرفه را اقدامی در راستای ارتقای سطح حرفه‌ای و افزایش همسبتگی درونی صنفی و تقویت رقابت و بالا بردن استانداردهای حرفه‌ای نامیده اما به اعتقاد ما در عصر عسرت خبرنگاری این اقدام نه تنها الگویی برای ارتقای سطح روزنامه‌نگاری نیست، بلکه به سبب حقیقتی که زیرفرش می‌کند، اقدامی نمایشی پای پیکر رو به احتضار خبرنگاری نیز هست.از این دوستان باید پرسید «کدام روزنامه نگاری تحقیقی و کدام روزنامه نگار تحقیقی؟!» در شرایطی که پیکر اطلاع رسانی زیر تیغ سرکوب آقایان جان می‌دهد، تشویق روزنامه نگاران به تلاش در راستای روزنامه‌نگاری تحقیقی شوخی بامزه‌ای از جنس همان شوخی طرح موضوع جامعه مدنی از سوی رهبران جریان اصلاحات است. اگر یک درصد هم این پیکر تیپاخورده و مفلوکِ قلم به دست،جای زنده شدن داشته باشد، با مبارزه‌ی پویا و زنده خبرنگاران در صحنه خواهد بود. بیایید صریح‌تر حرف بزنیم:کدام بیان آزاد است و کدام ممنوع؟

جای تعجب نیست که در عصر بحران روزنامه‌نگاری،کسانی که مستقیماً از برده‌گی قلم و در بند کردن آزادی منتفع می‌شوند،به جای مبارزه بر زمین سخت،چند پرده نمایش دیگر به صحنه ببرند. روزنامه‌نگار سال انتخاب کنند و با اسپانسری اسنپ هدیه تقدیم کنند؛ انگار که روزنامه‌نگاری زنده است!

اکبر منتجبی و دوستانش در هیئت داوران انتخاب روزنامه‌نگار سال البته به همت همسنگرانشان در ابتدای انقلاب، وزیر ارشاد ملی دولت بازرگان که برای همیشه مُهر سانسور را بر پیشانی روزنامه‌نگاری مستقل کوبید، فرصت اظهار فضل در باب روزنامه‌نگاری پیدا کردند‌ تا حالا در کسوت داور قرار بگیرند. مهم نیست که بعدها چقدر در نقد توقیف روزنامه‌ها نوشتند و گفتند. آنها همیشه می‌دانستند دوستان‌شان در دولت وظیفه بستن دهان منتقدان را به خوبی انجام می‌دهند تا جاده برایشان باز شود و در جایگاه پیشکسوتی قرار بگیرند. مهم این است که از ابتدای انقلابی که برای برابری و آزادی بود، شاهراه آزادی بر منتقدان واقعی از طریق تصویب قانون مطبوعات کور شد و دولت همواره بر دروازه ایستاده و از آن حراست می‌کند.

اگر تصویب لایحه مطبوعات و در ادامه اقدام آذری قمی، دادستان وقت دادگاه انقلاب در ۲۹مرداد ۵۸طی همکاری دو جناح لیبرال و اسلامگرا مبنی بر توقیف ۲۲روزنامه و مجله از جمله پیکار، کار، مردم، جوان، کارگر و… پشتوانه امثال عباس عبدی، سروش، عرب سرخی و ملی مذهبی ها نبود، چطور می‌توانستند امروز با واژه «انتخاب» خوش‌رقصی کنند و ادعای روزنامه‌نگار پیشکسوت داشته باشند؟ اجازه دهید در نیت پاک آقایان شک کنیم. شما حتی وقتی از توقیف مطبوعات می‌نالیدید، برای سلب آزادی باند و گروه خودتان نگران بودید!

عباس عبدی چطور می‌تواند دم از «افزایش همسبتگی درونی صنفی» بزند، وقتیکه میناچی، وزیر ارشاد ملی دولت موقت در راستای پنهان کردن واقعیت خشنی که بر آزادی بیان در ایران رفت می‌گفت: «این وزارتخانه در نظر ندارد چنانکه در گذشته(دوران پهلوی) عمل می‌شد، نقش سانسورچی یا کنترل‌کننده روزنامه‌نگاران را ایفا کند بلکه تنها کاری که انجام خواهد داد، اعطای امتیاز روزنامه است.» سکوت پیشه کرد؟ ما روزنامه‌نگاران می‌دانیم که آنچه وزارت ارشاد امروز به اجرا درآورده، نقش سانسورچی و کنترل‌کننده روزنامه‌نگاران است.

در لایحه مطبوعات، رسانه‌ها دربست به وزارت ارشاد ملی سپرده شده و این وزارتخانه، علاوه بر آن که اختیار دارد برای انتشار مطبوعات جدید امتیاز بدهد یا ندهد، امتیاز نشریات در حال چاپ را لغو کند یا نکند، قادر است با استفاده از مواد لایحه، هر وقت ضرورت ایجاب کرد نشریات را تعطیل کند. به علاوه مواد لایحه چنان تنظیم شده که راه کسب و انتشار آزادانه اخبار را در اغلب موارد مسدود کرده است.

نکته دیگر اینکه، درحالی هدیه روزنامه‌نگار سال از طرف شرکت اسنپ پرداخت شده است که این شرکت با تمام ادعا در بحران کرونا در اولین حرکت اقدام به اخراج جمعیت بزرگی از کارگرانش کرد و تمام ادعاهای پوچ لیبرال‌ها در خصوص بازار آزاد را نمایان کرد.

ما وقتی امروز از آزادی حرف می‌زنیم، از همان آزادی حرف می‌زنیم که طبقه کارگر طی مبارزات خود فراچنگ آورده است و لایق‌ترین طبقه برای پاسداشت آن است. چرا که آزادی نه واژه‌ای آرمانی، بلکه واژه‌ای زمینی است و طبقه کارگر تنها طبقه‌ای است که حفظ آزادی به نفعش خواهد بود. آزادی که چهل سال پیش روزنه امید آن گشوده شد.

https://akhbar-rooz.com/?p=26982 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
حمید قربانی
حمید قربانی
3 سال قبل

آخ که چقدر شاد میشوم، وقتی که می خوانم که در بند شدگان ، سخن از آزادی و تسلیم نشدن، می گویند!

آری، ما در پی انقلاب کردن ، ما در پی کشف آزادی ، آزادی که شما در بند کرده اید، آزادی برای همه گان هستیم .

آری، ما کارگران ، ما زحمتکشان، فرزندانمان را، شما، سرمایه داران فاشیست، نوکران دولتی شان، میتوانید ، شکنجه کنید، تیر باران نمایید، به دارمان کشید، زیر شکنجه و در حال تجاوز خفه نمایید، از ما فیلم تهیه کنید، بر شیشه تلویویزینهایشان، توبه!؟ ما را نشان دهید، ولی خود تان هم میدانید، آنها دروغ هستند. ما را میتوانید به رگبار ببندید، قتل عام مان نمایید، ولی بدانید، سرمایه داران حریص سیر نشدنی، امپریالیستان هار شده از نوشیدن خون سرخ مان، مرتجعین نعلین به پا و عمامه بسر، با دولت های سرکوبگرتان، با خدایان پوچ تان، با مرزهایتان، مام وطن و میهن تان، تسلیم ما را نخواهید دید. ما کارگران و زحمتکشان سرانجام، در نبرد پیروزی و شکست، پیروزی و شکست، بازهم پیروزی، دولت های تان را درهم می شکنیم، باید بشکنیم، شما این را برای ما تعیین کرده اید، دولت خودمان را – دیکتاتوری پرولتارهای سلاح بدست را بر جایشان می نشانیم، نظام تان را واژگون می کنیم، مالکیت خصوصی و کار مزدوری را لغو میکنیم، خدای تان میمیرد، مرزها درهم میشکنند، جهان یکی میشود، ما یکی میشویم، انسان زاده میشود، انسان انسان میشود! با ما هیچ کس نمی تواند از تسلیم چیزی بگوید که ما :
ما تسلیم نشدنی هستیم!

ما، شما را به گورمی سپاریم
ما از شما بیزاریم
از نظم تان متنفریم،
شما استثمارگرید،
شما قاتل انسان رهائی طلب هستید؛
بدین خاطر شما، آری، همه گی تان
لایق گور هستید:
شماکه دنیا مارا
دنیائی که می توانست و می تواند زیبا و شاد!
و جائی برای زیستن همگان با لبان خندان باشد
را به گند کشیده اید،
آنرا به شکنجه گاه ما
به قصابخانه ما،
به مکانی برای قتل عام ما، تبدیل کرده اید.
شما ای سرمایه داران زالو صفت باید بمیرید ،
حتمن بدانید که ما ،
ما تهیدستان
ما بی چیزان
ما برهنه گان،
ما در زیر پل ها در هم لولیده گان امروز
ما کارگران و رنج کشیده گان ،
شما را به زیر می کشیم ،
آری، ما در حال متشکل شدن هستیم
ما داریم می آئیم
با توپ و تفنگ ،
با هر آنچه که شما،
که ما را می کِشید
تا همه جا را
کارخانه ها و مؤسسات را
به اشغال خود در آوریم .
دولت شما را در هم شکنیم
افتدار راستین خودمان را بر قرار کنیم
و خود بر سرنوشت خود حاکم گردیم.
شما، می توانید ما را بکشید
ما را می توانید بوسیله سگان پلیس تان گاز بگیرید.
ولی بدانید و آگاه باشید
ما همواره در حال حرکت هستیم
موج در موج بهم می پیوندیم
موانع را در هم می نوردیم
آری، ما تسلیم شدنی نیستیم
ما کارگریم، ما تولید کننده ایم،
ما تسلیم نمی شویم ،نه، ما تسلیم نمی شویم ،
تسلیمی و به زانو افتادنی درکار نیست.
ما می شکنیم
ما را می توانید قطعه قطعه کنید
و اما تسلیم نمی شویم.
ما، شما را همراه کلیسا و مسجد،
کنیسه و تمپل
دستگاه دولت سرکوبگرتان ،
مجلس و دادگاه هایتان
به زباله دانی تاریخ خواهیم افکند
مطمئن باشید، حتمن این کار را می کنیم.
این وظیفه تاریخی ماست که شما برای ما تعیین کرده اید!
آنگاه آزاد و رها می شویم،
همدیگر را در بغل می گیریم
و دراین میادین و خیابانها
که امروزه قتل گاه ما،
همراه با فریاد رهائی طلبی ما شده اند
آن روز آزاد و رها
بوسه ها و یک شاخه گل سرخ
با یاد همه رفقای جان فشان شده مان
نثارهم و هدیه می دهیم.
حمید قربانی ۱۲- آگوست ۲۰۱۶
https://www.youtube.com/watch?v=BjvMW9LRQGU&feature=youtu.be&fbclid=IwAR3Ycei2iPLo3zbULNiv0Sbig1YSkHrOtuRs9kG5ka4zjKHzZJnNEBi9xtM

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x