چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

پرچم سفید بر بام اصلاحات! – مصطفی معین به «رقابت های انتخاباتی» بازگشت

مصطفی معین با صدور بیانیه ای بازگشت خود به «مبارزه انتخابی» را اعلام کرد. بیانیه مصطفی معین را شاید بتوان تندوتیزترین بیانیه ای نامید که اصلاح طلبان در طول هشت سال اعلام موجودیت خود صادر کرده اند. اما چنین بیانیه ای و حرف هایی که در آن گفته شده است، مطلقا اعتمادبرانگیز نیست. همان دلایلی که مصطفی معین را از بیانیه پیشین وی در مورد شرکت نکردن در انتخابات، منصرف کرد، می تواند کل مفاد این بیانیه را نیز – که در نهایت خود از قول تامین «آزادی» برای معتقدان به قانون اساسی، یعنی اقلیتی در جامعه ی امروزی ایران، فراتر نمی رود، به فراموشی سپارد. چکیده ی دلایل اصلاح طلبان درباره ی پذیرش حکم حکومتی و بازگشت به صحنه ی انتخابات آن بود که: باید در «صحنه» ماند و با حضور در حاکمیت، اصلاحات را ادامه داد. آن ها گاه به اشارت، گاه به صراحت تاکید کردند، این «حضور»، برای آن ها اصل اول است. این «حضور»، در آینده همواره و با هر اتفاق ساده می تواند این یا آن بند بیانیه و میثاق معین را نیز قربانی سازد. افکار عمومی پاسخ می خواست که با توجه به تجربه چند روزه اخیر و عقب نشینی معین از اظهارات پیشین خود، کدام تضمین وجود دارد، در آینده چنین نشود و «میثاق» ها و «برنامه ها» زیر پا گذاشته نشود؟ بیانیه معین، تنها قدری شعارها را با توجه به فضای نارضایتی شدید، رادیکال تر کرد.
منطق تصمیم معین و تیم همراهش برای بازگشت به انتخابات، همان منطقی بود که هشت سال است بر حرکت اصلاح طلبان دولتی حاکم بوده و قدم به قدم آن ها را به نقطه ای رسانده است که اکنون پرچم سفید در برابر «ولایت» را بر بام اردوی خود، درست در زمانی به اهتزاز در آورده اند، که بیش از هر وقت سخن از مخالفت با این ولایت می گفتند.
این منطق، منطق پیچیده ای نیست: خزیدن به سمت قدرت در هر زمانی که، قرار بر انتخاب بین قدرت، قدرتی که ظالم و فاسد است، با توده ی مردم، بوده است، با این توجیه که «حضور» در حاکمیت برای بقای «اصلاحات» مهم و مفید است. اما اصلاح طلبان نه تنها همه اصول خود، بلکه کل اصلاحات را فدای این «حضور» کردند. این «انتخاب» این بار اما در بدترین شرایط صورت گرفت. در شرایطی که اصلاح طلبان در «اتاق شیشه ای» قرار گرفته بودند و افکار عمومی از چهار سو ناظر آنان بود. استدلالاتی که برای زیرپا گذاشتن وعده های انتخاباتی در همان آغاز راه و پذیرش حکم حکومتی از سوی نظریه پردازان و شخصیت های اصلی این اردوگاه صورت گرفت، تنها نشان داد که آن ها مردم را هنوز «صغیر» تصور می کنند، آن قدر که نتوانند تفاوت حرف های دیروز با «جرزنی» های امروز را تشخیص دهند.
اصلاح طلبان در این چند روز، چنان رفتار کردند که به سردرگمی هر چه بیشتر جامعه منجر شود و افکار عمومی نتوانند واقعیت را تشخیص داده و کالای بدلی را که سران جبهه ی مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب با دنیایی از ناصداقتی به آن ها عرضه کرده اند، «اصل» پندارد. در حالی که مهندس بهزاد نبوی، حکم حکومتی خامنه ای در مورد معین را توطئه ای علیه اصلاح طلبان می خواند و سعید حجاریان بار دیگر پرچم «اصلاحات مرد»، را به دست گرفته بود، دبیرکل جبهه ی مشارکت، از موفقیت های پی در پی اصلاحات، تحمیل «انتخابات آزاد» بر رقبا و شرکای حکومتی و «عبور» اصلاح طلبان از شورای نگهبان سخن می گفت. هر کدام از این سخنرانی ها تحت تاثیر قرار دادن بخش هایی از افکار عمومی را مورد نظر قرار داده بود تا صدای اعتراض به پذیرش «حکم حکومتی» را پراکنده و ضعیف سازد. اما در حقیقت، آن چه در این چند روز اتفاق افتاد، «عبور» اصلاح طلبان از مرحله ی دیگری از عدم صداقت، زیرپا گذاشتن وعده های خود، پشت پا زدن به قول ها، کرنش در برابر قدرت به هر قیمت و توجیه همه ی این کردار، به نام «اصلاح طلبی» بود.
آقای معین و هوادارانش قبل از آن که فرصت کنند نفسی در جریان رقابت های انتخاباتی تازه کنند، عیار خوردند و افکار عمومی به طور شفاف تری دریافت اصلاح طلبان شعار می دهند برای آن که آن را در اولین فرصت زیر پا بگذارند. بیانیه آقای معین را هم باید در همین چارچوب و مناسبات موجود قدرت ارزیابی و بررسی کرد. دکتر مصطفی معین حتی اگر در انتخابات پیروز شود، در شرایطی نیست که هیچ یک از قول های خود را عملی ساخته و میثاق های خود را جامه عمل بپوشاند. او امروز هر چند می کوشد به چهره ی انتخاباتی اصلاح طلبان صورتی سرخ و رادیکال بدهد، اما این همه فقط برای این است که زردی وادادگی در برابر ولایت، را پنهان سازند. سران جبهه ی مشارکت و مجاهدین انقلاب در روزهای آینده احتمالا با تشدید حملات خود به «تحریمیان» و تند و تیز کردن شعارهای آزادی خواهانه و حقوق بشری، خواهند کوشید تسلیم خود به حکم حکومتی را توجیه کنند و مردم بیشتری را به پای صندوق های رای ببرند. اما اگر آن ها تصمیم خود را گرفته اند، جامعه نیز تصمیم خود را گرفته است.
 
اصلاح طلبان بازی انتخاباتی را به دلیل وسوسه ی همیشگی خود در برابر قدرت باخته اند. آن ها در حالی در زیر پرچم «حکم حکومتی» وارد آوردگاه انتخاباتی شده اند که «پیروزی» یا شکست در آن، تفاوت چندانی در سرنوشتشان نخواهد کرد و در هر صورت گروگان مقامی هستند که قدرت اصلی حکومت را همچنان در دست دارد. می توان پیش بینی کرد دکتر معین، ضعیف تر از آغاز فعالیت های انتخاباتی اش به خط پایان این انتخابات برسد. او در امتحانی زود هنگام پوچ بودن وعده های خود را نشان داده و جمعی از نزدیک ترین متحدین خود را نیز دیگر در پشت سر ندارد.
شاید شادمان ترین فرد در شامگاه هفتم خرداد هزار و سیصد و هشتاد و چهار، زمانی که به اهتزاز در آمدن پرچم سفید را بر بام اردوی اصلاحات مشاهده کرد، کسی جز سید علی خامنه ای رهبر حکومت اسلامی نبود. او توانست هم فرزندان ناخلف خود را به زیر خیمه «نظام» باز گرداند و هدف «مشارکت حداکثری» خود را تعقیب کند، هم آن ها را رام و در گروگان خود نگاه دارد. اما رهبر حکومت اسلامی شاید نمی داند، به همان میزان که حلقه ی «جناح اصلاح طلب» حکومتش ضعیف تر می شود، خود او بیشتر در معرض مستقیم مبارزه ی آزادی خواهانه ی مردم ایران قرار می گیرد. او با زخمی کردن یکی از بال های خود، «پرواز» جمهوری اسلامی را سخت تر و بلکه ناممکن کرد. به نظر نمی رسد، تصمیم اصلاح طلبان برای بازگشت به انتخابات، بتواند هدف ولی فقیه برای تامین «مشارکت حداکثری» در انتخابات را تامین کند.

https://akhbar-rooz.com/?p=32932 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x