پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

پنجشنبه ۹ فروردین ۱۴۰۳

حلقه ی مفقوده – پیرامون تبلیغات انتخاباتی مصطفی معین

در میان کاندیداهای نهمین دوره ی انتخابات ریاست جمهوری، مصطفی معین، که از سوی حامیانش «کاندیدای اصلاح طلبان پیشرو» لقب گرفته است، موقعیت ویژه ای دارد. کاندیداهای وابسته به جناح محافظه کار، هرچند تبلیغات گسترده ای می کنند و وعده های رنگارنگی می دهند، اما هیچ کدام چالش با ساختار سیاسی موجود را دستمایه ی تبلیغات انتخاباتی خود نکرده اند، وعده ی آزادی نمی دهند، از حقوق بشر حرف نمی زنند، شورای نگهبان را مورد تعرض قرار نمی دهند، به روی خود نمی آورند که آزادی می تواند خواسته ی مردم ایران باشد. دست پرورده ی مردابی هستند که قصد بر هم زدن گل و لای و لجن انباشته در آن را ندارند، «ماهی سیاه کوچولو» شدن در فکرشان هم نمی گنجد. تبلیغات انتخاباتی، اساسا برای این دسته از کاندیداها الویت درجه ی اول نیست. دغدغه ی آن ها این است که در رقابت های داخلی پیروز شوند و به عنوان «نامزد اصلح» جناح محافظه کار و – قدرت – پذیرفته شوند. باقی کارها به عهده ی «نظام» و ماشین تبلیغاتی – اطلاعاتی – انتظامی آن خواهد بود که برای این «کاندید اصلح» رای جمع کنند.
مهدی کروبی که به کاندیدای اصلاح طلبان علمگرا مشهور شده، نیز وضعیت روشنی دارد. او بدون ادعاهای بزرگ وارد انتخابات شده، راه حل جلب آرا را «اقتصادی» تشخیص داده و مشغول دفاع از طرح مشهور «پنجاه هزار تومان» برای هیجده ساله ها به بالا است. مثل همیشه اعلام کرده است تابع ولایت فقیه است و حکم حکومتی را می پذیرد. تابع «آرمان های امام» است و در افقش، جمهوری اسلامی ی را می خواهد که به جمهوری اسلامی «دوران امام» شبیه باشد.
هاشمی رفسنجانی نیز از این وضعیت مستثنی نیست. او اعلام کرده است برای نجات «نظام» آمده است. هر چند بسیاری از «اصلاح طلبان» از ورود او – کسی که مسئولیت بزرگی در همه ی گرفتاری های کشور ما و جنایات حکومت علیه ملت دارد – به عرصه ی انتخاباتی «استقبال» کرده اند، اما به نظر نمی آید افکار عمومی – به جز بخش های معینی – باور کند دوران «هاشمی دوم» به غیر از آن چیزی باشد که «هاشمی اول» ساخت. گفته می شود او محرک یورش خانه ی کارگر به سندیکاهای کارگری بوده است. شاید، بتوان این یورش را، مقدمه ی «دولت سوم» وی محسوب کرد.
مصطفی معین با ادعاهایی که همراه با نزدیک شدن روز رای گیری بزرگ تر می شوند، وارد «کارزار انتخاباتی» شده و در همان حال که مراقب است به گونه ای حرف نزند که صلاحیتش در نزد فقهای شورای نگهبان زیر سوال رود، می کوشد اقشار روشنفکر و موثر جامعه را تحت تاثیر قرار دهد. معین به ویژه برنامه ی خود را بر جلب نیروی وسیع دانشجویان و اقشار مخالف قرار داده است.

• تبلیغاتی که عوامفریبانه است

اگر دکتر مصطفی معین، کاندیدای «اصلاح طلبان پیشرو» با مردم و مخاطبان خود صادق و رو راست بود، می بایست حقیقت را همان طور که هست، به آن ها می گفت. می بایست به آن ها می گفت: اگر مرا انتخاب کنید، کار زیادی نمی توانم بکنم، اما شاید بتوانم در جاهایی مانع نقض بیشتر حقوق شما بشوم، شاید بتوانم اعتراضی بکنم، شاید بتوانم تذکری بدهم. شاید بتوانم بعضی وقت ها مانع از آن بشوم که حکومت یک دست به حقوق شما یورش بیاورد…
مصطفی معین، این واقعیات را به مخاطبان خود نمی گوید، او می گوید: آمده ام تا به نقض حقوق بشر پایان دهم، اگر انتخاب شوم، در کابینه ی خود، زنان و اقلیت ها را شرکت می دهم، در مورد پرونده ی هسته ای ایران بر اساس مصالح ملی تصمیم می گیرم. یا می گوید: اجازه ی رد صلاحیتم را به شورای نگهبان نمی دهم. می گوید اگر انتخاب شوم «ایران برای همه ی ایرانیان» می شود. و هزار وعده ی دیگر.
ورد زبان او و دوستانش «انتخابات آزاد» است. صد بار از انتخابات آزاد سخن می گویند و یک بار هم تبصره ی آن را خاطر نشان می کنند که «میزان» انتخابات آزاد، تایید صلاحیت دکتر مصطفی معین است. به روی خود نمی آورند که در «انتخابات آزاد» مورد نظر آن ها، نیمی از جامعه یعنی زنان، نمی توانند کاندید ریاست جمهوری شوند، معتقدان به مذاهب غیر رسمی نمی توانند کاندید شوند، دگر اندیشان نمی توانند کاندید شوند، چپ ها، ملی ها، دموکرات ها نمی توانند کاندید شوند. هر چه روز رای گیری نزدیک تر می شود، وعده های مصطفی معین و تیم انتخاباتی اش پررنگ تر و غلیظ تر می شود، بدون این که اندکی از محتوای واقعی برخوردار باشد.
اگر «اصلاح طلبان پیشرو» هشت سال پیش، چنین برنامه ها و وعده هایی را مطرح می کردند، می شد آن را به حساب آن گذاشت که آن ها واقعیات نظامی را که خود جزئی از آن هستند نمی شناسند. هشت سال پیش، در واقع هم همین طور بود، آقای خاتمی و اطرافیانش که هرگز فکر نمی کردند برنده ی انتخابات شوند، وقتی برنده ی انتخابات شدند، امیدوار بودند ولایت فقیه و بخش مهم نهادهای انتصابی در برابر رای مردم نایستند. فکر می کردند می توانند آن ها را مطیع «انتخاب مردم» سازند و حکومت را اصلاح کنند. اصلاح طلبان با این امیدواری آمدند و هرگز تصور نمی کردند برای تحقق آن چه که وعده داده بودند، چالش با ساختار نظام سیاسی و دگرگونی های اساسی لازم باشد. وقتی این حقیقت بر آن ها آشکار شد، حفظ نظام را بر تحقق وعده های خود ترجیح دادند. در این جا بود که «صداقت» آن ها – که به نظر بعضی ها بزرگ ترین سرمایه اشان بود – از دست رفت.
اکنون بعد از تجربه ی هشت ساله ای که جامعه ی ما در پشت سر دارد، ظرفیت های اصلاح طلبی برای جامعه و از جمله اصلاح طلبان روشن شده است و وعده هایی که مصطفی معین برای پیروزی در انتخابات می دهد، وعده هایی است که خود او به آن ها اعتقاد ندارد و به همین معنا عوامفریبانه است.

• وفادار به «نظام»

این امکان وجود داشت که وعده های انتخاباتی معین را باور کرد، هر گاه وی خود را مقید به ساختاری نمی کرد که امکان تحقق دموکراسی و رعایت حقوق بشر در کشور را ناممکن کرده است. اما تبلیغات معین، سویه ی دیگری هم دارد. او هر چند مدعی است، «انتقادهایی» به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران دارد، اما تاکید می کند به ولایت فقیه متعهد است، چون ولایت فقیه قانونی است و می گوید «تعامل من» با رهبری در چارچوب قانون اساسی خواهد بود.
تجربه ی هشت ساله دولت آقای خاتمی این واقعیت را هم آشکار کرد که در قانون اساسی فعلی رئیس جمهور یک «تدارکچی» بیشتر نیست. صحبت از «تعامل» این مقام تدارکچی، با «مقام رهبری» که وسیع ترین اختیارات را مطابق قانون اساسی ای که آقای معین خود را متعهد به آن می داند، نیروی نظامی و حکم حکومتی دارد، بیشتر به یک شوخی شبیه است. محمد خاتمی برای این که به این نقش تدارکاتچی اندکی اعتبار دهد، لایحه «اختیارات ریاست جمهوری» را به مجلس ششم داد تا اندکی بر اختیارات ریاست جمهوری بیفزاید یا به تعبیر خودش، آن اختیاراتی را که قانون اساسی برای رئیس جمهور در نظر گرفته، صراحت دهد. او در این تلاش و تحمیل آن به «مقام رهبری» شکست خورد.
دعوی دفاع از حقوق مردم و «تعامل» با رهبری در چارچوب قانون، – و به عبارت صریح تر داشتن نظام اسلامی و مردم، هر دو با هم – تناقضی است که هشت سال است، نیروی اصلاح طلبان را روز به روز فرسوده کرد و آن ها هیچ گاه نخواستند و نتوانستند پاسخی به این تناقض بدهند و راه حلی برای آن بیابند.
در تبلیغات مصطفی معین و اطرافیانش یک «حلقه ی مفقوده» وجود دارد. آیا او نخستین دولت مرد اسلامی است که وعده ی آزادی به مردم می دهد؟ اگر نه، و دیگرانی هم بودند که چنین وعده هایی دادند، دلیل عدم تحقق آن وعده ها چه بود. اصلاح طلبان در برابر دلایل ناکامی های رئیس جمهور فعلی نسبت به وعده های خود سکوت کرده اند. اگر آن ها بخواهند دلایل این ناکامی ها را مورد بررسی قرار دهند، آن گاه باید بساط تبلیغات تند و تیزی را که به راه انداخته اند، جمع کنند.
نتیجه ی تبلیغات انتخاباتی مصطفی معین، تحریف واقعیت نظام سیاسی ایران، ادامه ی تناقض مرگبار اصلاح طلبی دولتی – اسلامی، پرده پوشی بر نقش فرو دست و تدارکچی رئیس جمهور «منتخب مردم» است. معین و تیم انتخاباتی اش به خوبی می دانند که آو در صورت انتخاب، حتی قدرت محمد خاتمی را هم نخواهد داشت و رئیس جمهور «گام دوم اصلاحات» بسیار ضعیف تر از رئیس جمهور «گام اول» خواهد بود. اما آن ها ناگریزند بر حجم وعده ها و سخنان عوام فریبانه ی خود بدمند، زیرا شرکت در بازی ای را پذیرفته اند، که اساس آن بر دروغ و تقلب و ریا، استوار شده است.

https://akhbar-rooz.com/?p=32942 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x