روشنای سایه سای آرمان هایت
خطی از خورشید تا فرداست
روشن باش
روشن باش
رویاهات،
مایه دلگرمی ِ هر تشنه دریاست
{تا بدارد آتش از طوفان،
شعله را در جامِ جانِ خویش می دارد}
ای چراغِ روشنِ اندیشه ات رهتاب
ای پرِ پرّانه ی هر دانه در شعر تَرَت بی تاب
روشن باش
روشن باش
تا بگیرد
تا بیفروزد
تا بسوزاند جهان را عشق
روشن باش
روشن باش
