جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

چپ رفرمیست ایران و لیبرال دموکراسی – احمد هاشمی

پنچ دکرگونی سیاسی در لحظه کنونی به موازات هم در عرصه بین المللی در جریان هستند. دگرگونی هایی که منبعی برای بحران های اساسی در جهان شده اند: زوال قدرت ایالات متحده و انتخاب ترامپ به عنوان رئیس حمهور آمریکا، بحران در اتحادیه اروپا، صعود چین به همراه کشورهای گروه بریکس، بحران لیبرال دمکراسی و برآمد اقتدارگرایی نوین در عرصه گلوبال.
جنگ های پر هزینه و بحران مالی، قدرت سیاسی- اقتصادی آمریکا راکاهش داده، ولو اینکه هنوز قدرت نظامی شماره یک جهان است. همه تلاش های آمریکا در جهت کسب مجدد هژمونی به شکست منجر گشته و اکنون در راس لیبرال دموکراسی آمریکا، رئیس جمهوری اقتدارگرا و ناسیونالیست قرار دارد.

بی تردید سرمایه داری غربی و در راس آن ایالات متحده آمریکا، در دو سده پیش، باعث تحولات بزرگی در جهان شده است. افزایش مداوم رفاه عمومی در کنار گسترش دانش و تکنولوژی، و به موازات آن توسعه لیبرال دموکراسی و حقوق بشر را می توان از دستاورد های سرمایه داری غربی به شمار آورد. اما این دستاوردها از یکسو به قیمت بهره کشی از انسان ها و غارت مستعمرات و کشورهای پیرامونی و از سوی دیگر با تخریب مداوم محیط زیست همراه بوده است.

اروپا توانست به عنوان شریک کوچکتر آمریکا، بعد از جنگ جهانی دوم، در نیمه دوم قرن بیستم از این موقعیت استفاده نموده و با مدل سرمایه داری مبتنی بر اهداف اجتماعی (توزیع درآمد، اشتغال و کمک های هدفمند) به تحکیم دموکراسی و توسعه اقتصادی و رفاه عمومی دست یابد (سیاست های کینزی).
اما در این سه دهه اخیر با جای گزینی سیاست نئولیبرالی مبتنی بر سرمایه مالی و بازار آزاد رادیکال به جای مدل اروپایی سرمای داری مبتنی بر اهداف اجتماعی، بحران درونی در اتحادیه اروپا شدت گرفته و شکاف مابین اعضا روز به روز بیشتر شده است. از سیاست جمعی توافقی دیگر نمی توان سخن گفت. شبح آلترناتیوهای اقتدارگرایانه و نژادگرایانه در اروپا روز به روز بیشتر می گردد.

صعود چین، این اعتقاد بعد از جنگ جهانی دوم را، که رشد و توسعه اقتصادی تنها با دموکراسی لیبرال ممکن است در هم ریخت. در چین دموکراسی لیبرالی وجود ندارد. اما رشد اقتصادی آن بالاتر از همه کشورهاست. در این دو دهه دولت چین توانسته است ٣۰۰ میلیون شغل ایجاد کند و بیش از صدها میلیون انسان را از فقر نجات دهد. از این رو موقعیت برتر دموکراسی لیبرال به خطر افتاده است و یا به عبارت دیگر ما شاهد بحران در دموکراسی لیبرالی هستیم. از سوی دیگر انتخاب مادام العمر رهبری در چین، نشانه تکامل اقتدارگرایی در سیستم تک حزبی چین است.

پایان دموکراتیزاسیون و برآمد اقتدارگرایی نوین

در این سی سال اخیر “سوسیالیزم واقعا موجود” در شوروی سابق و اروپای شرقی فرو پاشید. در آفریقای جنوبی رژیم نژاد پرست مسالمت امیز برکنار شد. بساط دیکتاتوری های نظامی در آمریکای لاتین (شیلی، آرژانتین و…) برچیده شد. به عمر رژیم های سرکوبگر در فیلیپین، تایوان و کره جنوبی، در شرق آسیا پایان داده شد.
در سال های اخیر، مردم در کشورهای عربی مصر، تونس، لیبی، یمن و سوریه علیه اقتدارگرایان حاکم قیام نمودند. در ترکیه از ارتش سلب قدرت شد.
در زمینه این توسعه، دموکراسی گسترش یافت و یا حداقل حکومت های مناسب تری جایگزین شدند، اما پیروزی قطعی دموکراسی آنطور، که انتظار می رفت اتفاق نیفتاد.

در شرایط کنونی می توان گفت که این توسعه متوقف شده است و در مسیر قهقرایی قرار دارد. در اروپای شرقی لیبرال دموکراسی نوپا در خطر است و روسیه به یک حکومت اقتدارگرای سرکوبگر مبدل شده و در آنجا دیگر اپوزیسیون تحمل نمی شود. در ترکیه دموکراسی توسط اقتدارگرایان اسلامی متوقف شده است.

بحران دموکراسی تنها مسئله کشورهای اسلامی و حکومت های نوپای دموکراتیک نیست، بلکه دموکراسی در کشور های دموکراتیک پیشرفته، نیز دچار بحران مزمن شده است.

نگاهی به تحولات سال های اخیر در کشورهای غربی نشان می‌دهد که پوپولیست های ناسیونالیست و دست راستی در همه جا، در تلاش برای تسخیر قدرت دولتی هستند. خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، پیروزی دونالد ترامپ در آمریکا، شکست ماتئو رنسی در ایتالیا برای تغییر قانون اساسی در این کشور، شواهدی بر این مدعا هستند.

منازعات منطقه ای و وضعیت خاورنزدیک، میانه و آفریقای شمالی

بحران در سیاست بین المللی باعث بی ثباتی در حهان شده است و در پی آن درگیری و منازعات منطقه ای شدت گرفته است. موضوعات منازعات و درگیری ها در شرایط کنونی، دیگر موضوعات قرن بیستم نیستند، گفته می شود که اکنون درکنار هر تنشی یک عامل اقتصادی خودنمایی می کند، از این رو می توان گفت که رویگرد ژئواکونومیک که ترکیبی از سه عامل جغرافیا، قدرت و اقتصاد است با مفهومی گسترده وارد روابط بین المللی شده است.

منطقه خاورنزدیک و میانه و آفریقای شمالی بلحاظ ژئو اکونومیک، بین المللی ترین منطقه جهان است. در منطقه خاورنزدیک و میانه و آفریقای شمالی ۶۵% نفت و ۴۵% گاز دنیا موجود است.

در جهان کنونی انرژی به ویژه نفت و گاز در فرایند توسعه اقتصادی و امنیت و ایجاد منازعات و کشمکش های منطقه ای و بین المللی نقش عمده ای دارند. اهمیت راهبردی منابع نفت و گاز در منطقه باعث رقابت قدرت های فرامنطقه ای مانند آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه، چین و ژاپن برای تامین نیازهای انرژی، صدور محصولات و سرمایه گذاری شده است.

در این منطقه، خلیج فارس به دلیل موقعیت ممتاز جغرافیایی و قرارگرفتن در مسیرهای خطوط دریایی اقیانوس هند، دریای عمان، دریای سرخ و دریای مدیترانه و اتصال آبهای آن به سواحل ایران، عراق، کویت و عربستان و… به منطقه ای ژئو اکونومیک تبدیل شده است، از این رو به دلیل حضور مداوم قدرت ها و بازیگران جهانی، خلیج فارس در کانون اهمیت جهانی قرار دارد.
در مقایسه با سایر نقاط جهان از نظر تعداد منازعات و کشمکش های سیاسی، نظامی و بحران ها و تنش های مرزی و ارضی این منطقه در رتبه اول جهان قرار دارد. منازعات ارضی میان اعراب و فلسطینیان با اسرائیل، منازعات خشونت بار در عراق، سودان و صحرای غربی، منازعات منطقه ای کردها و خطرناکتر از همه جنگ داخلی در سوریه می باشد.
شبح قدرت گیری شیعیان نیز، با وجود اینکه فقط ۱۰% از یک میلیارد و سیصد میلیون از مسلمانان جهان را شامل می شوند، بعد از جنگ عراق درسال ۲۰۰٣ تمام منطقه را فرا گرفته است.

این منطفه از نقطه نظر خرید و تجهیز به تسلیحات پیشرفته نظامی، سالهای طولانی است که در رتبه اول جهان قرار دارد. دور باطلی از رقابت برای خرید و تجهیز به تسلیحات پیشرفته نظامی در منطقه در جریان است. زمانیکه عربستان سعودی در دور رقابت با ایران به سلاح های پیشرفته مجهز می شود، باعث ترس اسرائیل می گردد، آنگاه که اسرائیل مبادرت به خرید تسلیحات پیشرفته می کند، سوریه با او به رقابت می بر می خیزد، و در رقابت با سوریه، ترکیه هر چه بیشتر مجهز به تسلیحات مرگبار می گردد و در حلقه آخر ایران وارد گود می گردد، این دایره شیطانی سال هاست که ادامه دارد.
رشد و توسعه اقتصادی در این منطقه، حتی با وجود قیمت بالای نفت از سال ۱۹۷۰ تا سال ۱۹٨۵، پایین تر از آسیای شرقی بوده است. از نقطه نظر ادغام در تجارت جهانی سهم منطقه چیزی بیش از ۴/٣ % از تجارت در جهان می باشد. صادرات عمده منطقه مواد خام و در درجه اول نفت و گاز است و دو سوم واردات کالاهای پیش ساخته اند.
به دلیل ساختار های سیاسی امیری، خلیفه ای و ولایت فقیهی و بافت فرهنگی و مذهبی، از نقطه نظر لیبرال دموکراسی این منطقه جزء ،عقب مانده ترین مناطق دنیا است. این منطقه از یک سو به مرکز رقابت های قدرت های بزرگی مانند آمریکا، روسیه، فرانسه، انگلیس و آلمان و از سوی دیگر به کانون رقابت میان ترکیه، ایران، عربستان سعودی و قطر و… تبدیل شده است. در این منطقه نه تنها جنگ، بی خانمانی و آوارگی مردم هر روز بیشتر می شود، بلکه با افزایش فعالیت گروه های تروریستی هر روز خطرناک تر و فاجعه آمیزتر می گردد.

چپ رقرمیست ایران و لیبرال دموکراسی

یکی از مشخصه هایی سیاسی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، مبارزه ناسیونالیست ها و بنیادگرایان اسلامی علیه لیبرال دموکراسی است. این مبارزه که با غرب ستیزی و در راس آن با آمریکا ستیزی همراه است، دارای عناصر قوی ضدمدرنیته و بازگشت به گذشته است.
چپ در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا نیز با علم کردن “مبارزه ضدامپریالیستی” در موارد زیادی در کنار این نیروی ضدترقی قرارگرفته است. همگامی چپ ایران با غرب ستیزی و آمریکاستیزی خمینی شاهدی بر این مدعاست.

اگرچه آمریکا از موضع قدرت، سیاستی توسعه طلبانه و سلطه گرانه را در جهان و به خصوص در منطقه دنبال می کند، اما هنوز دمکراسی آمریکا دارای آن عناصری است که می تواند در تمدن پیشرفته و عادلانه آینده جا داشته باشد.
مبارزه چپ های رفرمیست در منطقه و در ایران با نئولیبرالیسم، که اکنون ایدئولوژی مسلط در لیبرال دموکراسی است، حاوی یک پارادوکسیال است. چپ ایران در عرصه لیبرالیسم سیاسی که به روش لیبرال- دموکراتیک اداره کشور مربوط می گردد ، باید از دشمنی ساده لوحانه پرهیز نماید، اما در عرصه توسعه اقتصادی در مقابل بازار آزاد رادیکال، چپ رفرمیست باید از سوسیال- اکولوژیک ترانسفورماسیون در ایران دفاع نماید.

غرب ستیزی و آمریکاستیزی کور به بهانه “مبارزه ضدامپریالیستی”، همراهی با ناسیونالیست ها و بنیادگرایان اسلامی و اقتدارگرایان خواهد بود و منجر به تضعیف دموکراسی در ایران و جهان خواهد شد.

احمد هاشمی
[email protected]

     از : سیروس بیانیعنوان : در گذر تاریخ
به مناسبت دویستمین سالروز تولد مارکس….او یکی از نبوغ آمیز ترین تحلیل گران نظام سرمایه داربود؛اشتباهات وشکست کمونیستها در قرن گذشته؛هیچ ربطی به وی وتیوریهایش ندارد بلکه علتش ضعف انسان,جامعه طبقاطی,جنگهای جهانی,موانع متعدد اقتصادی,بحرانهای منطقه ای و…..وکینه توزی بورژوازی بوده است…..سرمایه داری پیشرفته و افسارگسیخته امروزی که خودرا به شکل نولیبرالیسم همراه با سلطه ی جهانی انحصاری سرمایه مالی وبحرانهای ساختاری وادواریش عرضه, وانسانیتی بیگانه,منفرد ومنزوی خلق کرده نمیتواندآینده مطمعنی برای چپ رفرمیست در دامان لیبرال دموکراسی باشد وبدست آوردن مدرنیسم و دمکراسی و…….هیچ ربطی به ترامپ و خامنه ای ندارد و فراتر از ایده های آنان است.
٨۴٨۴۷ – تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱٣۹۷       
     از : سعنوان : تحریم همیشه به هدف خود می رسد!
هدف ازبرهم زدن برجام و برگرداندن تحریم ها نه پرونده اتمی بلکه همه پرونده های جمهوری اسلامی است!
مرحله اول شامل ۱__رفع دخالت های منطقه ای جمهوری اسلامی درسوریه.یمن.لبنان .عراق و….۲_تعطیلی موشک سازی با چاشنی محواسراییل.۳_بازرسی بی قید وشرط از همه مراکز نظامی.۴_خالی کردن صندوق ذخیره ارزی وریالی حکومت.
مرحله دوم.شامل تشکیل پرونده های جنایی علیه سران جمهوری اسلامی ازبدو شروع تاکنون و.افشای مفاسد اقتصادی وحسابهای بانکی مخفی عوامل حکومت و..مشروعیت زدایی از حکومت نزدهمه مردم .به نحوی که دیگرکسی خود رابرای حفظ نظام مقدس! جمهوری اسلامی به خطر نمی اندازد.چون به باور همگان دیگرمقدس نیست..
مرحله سوم.
گسترش اعتراضات خیابانی وقومی ومنطقه ای وسرنگونی حکومت با حداقل تلفات…همه اینها تاپایان ۹۷ انجام خواهد شد…اسفندماه ۹۷ جمهوری اسلامی تمام می شود…
٨۴٨۴۵ – تاریخ انتشار : ۲۲ اردیبهشت ۱٣۹۷       
     از : سیامک رهگذر- از آلمانعنوان : جای سوال؟
نوشته شده:”غرب ستیزی و آمریکاستیزی کور به بهانه “مبارزه ضدامپریالیستی”، همراهی با ناسیونالیست ها و بنیادگرایان اسلامی و اقتدارگرایان خواهد بود و منجر به تضعیف دموکراسی در ایران و جهان خواهد شد.” سوالم اینست که منجر به تضعیف کدام دموکراسی در ایران خواهد شد؟ مگر در ایران حکومت اسلامی ملایان دموکراسی است که ضعیف شود؟ تا ما به حتی شکل ابتدائی دموکراسی در ایران برسیم فرسنگها فاصله داریم چونکه حضور اسلام ضد دموکراسی در ایران همیشه مانع و سد راه بوده و میباشد و خواهد بود. بدون برداشته شدن بساط اسلام در ایران و نابودی نماینده گان مرتجع آن امکان ندارد مردم ایران حتی یکروز فواید و نعمتهای دموکراسی و زندگی در رفاه و آزادی و ترقی را به چشم خودشان ببینند. شاید منظور نویسنده این بوده که با آمریکا ستیزی محالست که ایران و ایرانی به دموکراسی برسد؟ ولی با حرفهای دیگر نویسنده میشود موافق بود و وقایع را درست تشریح کرده و دیده و شجاعت میخواهد در این سایت کمونیستی چنین دفاعی از دموکراسی آمریکائی بشود که البته کمی هم غلو شده و باز دموکراسی اروپائی میگفت یک چیزی و قابل قبولتر بود! کارل مارکس هم دویست سال پیش بینی کرده بود که سرمایه داری خودش گور خودش را خواهد کند ولی میبینیم که روزبه روز شکوفاتر میشود و آمریکا ثروتمندتر. فقط به ثروت افسانه ای چهارتا شرکت آمریکائی گوگل، آمازون، فیسبوک، اپل نگاهی بکنید در کمتر از بیست سال به کجا رسیدند و این سیستم همیشه چند قدم از مخالفینش جلوتر است و از قدیم هم گفتند پول بر دنیا حکومت میکند و هرچه کشوری ثروتمندتر و قدرتش هم بیشتر. حالا ملاهای ابله ایران بدنبال اسلام عصر حجری بروند که کارنامه سیاهش نه در زمینه اخلاقی و نه در زمینه اقتصادی و اجتماعی و غیره هیچ برتری که نداشت و ندارد بلکه فقط ملت درمانده ایرانی را به گروگان گرفته و با پز ضد امپریالیستی که هنوز یکسری چپهای خام هم بدان باور دارند باعث ویرانی کشور شد در حالیکه ایران از نظر منابع معدنی و طبیعی طبق مقاله ای در نشریه فوکوس آلمان جزو ده کشور برتر اقتصادی ثروتمند در آینده میباشد که با حکومت اسلامی و بدون دموکراسی نه این ثروتها کشف شده بلکه بدون استفاده باقی میمانند. اگر ثروتی بوده در این چهل سال عمر ننگین حکومت اسلامی ملایان همگی به باد فنا رفت برای جنگهای نیابتی رژیم که منجر به شکست حتمی اش میشود. افسوس از فرصتهای طلائی از دست رفته که نیروهای چپ ایرانی هم با گرایشات فرسوده دیروزی شریک جرم رژیم ارتجاعی اسلامی بودند و هنوز هم یکسری هستند به بهانه مضحک ضد امپریالیست بودن رژیم ملائی که فقط ضررش به ایران و ایرانی رسید طبق همه شواهد و اسناد! مشکل ما ایرانیها خودمان هم هستیم!
٨۴٨٣۵ – تاریخ انتشار : ۲۱ اردیبهشت ۱٣۹۷       
     از : کاوهعنوان : قهرمانان تمدن عادلانه دیر رسیده
نام این آقای احمد هاشمی را به تواتر در همین سایت دیده ام یادم مانده بود نامشان از جمله بسیار معدودانی نیست که مطالبشان را می‌خوانم _ که این گزیده خوانی البته ناشی از ضرورت اقتصاد صرف زمان ما مزدبران است که شبی نصف شبی روز تعطیلی زمان کسب معاش را به سرقت می‌بریم و صرف خیال آموختن میکنیم_اماتیتر مطلب من را بر انگیخت آن را بخوانم که البته بعد از چند جمله صرفا پاراگراف آخر را به دقت خواندم و به این جمله کلیدی رسیدم: «اگرچه آمریکا از موضع قدرت، سیاستی توسعه طلبانه و سلطه گرانه را در جهان و به خصوص در منطقه دنبال می کند، اما هنوز دمکراسی آمریکا دارای آن عناصری است که می تواند در تمدن پیشرفته و عادلانه آینده جا داشته باشد. »
البته هیچ استدلال و حتی آسمان و ریسمانی برای اثبات فرضیه اصلی ایشان که همین جمله است در این چندین و چند کلمه پشت سر هم نوشته شده در ذیل این تیتر جذاب را من ندیدم.
در جای خود این حس مسولیت که موضع جدیدی در قبال امریکا اتخاذ کنید_ بهتر که فکر میکنم حتی این احساس مسولیت که دست به قلم میبرید و چیزی مبنویسید چرا که می‌توانستید عمر شریف را به خوشیهای فردتان بپردازید آنچنان که دیگرتران میکنند و جدن از بیان این مطلب قصد کنایه هم ندارم_ جای تقدیر دارد.
اما سروران فرهیخته لطفا در بیان احساسات غریزی و منافع طبقاتی خود که بدون مکتوب کردن هم روشن و شفاف هستند به این نکته توجه کنید که کلمات در عرف ادبیات سیاسی بار معنایی دارند . میخواهید سهمی در بازی قدرتی که این بار هم دیگران ترتیبش را داده اند را کسب کنید خوب بکنید دیگر چرا پای دموکراسی امریکا و ظرفیتهای تمدن ساز عادلانه اش را وسط میکشید.
٨۴٨۲۴ – تاریخ انتشار : ۲۰ اردیبهشت ۱٣۹۷       
     از : کیاعنوان : ارزش خواندن دارد!
نویسنده کوشیده است اوضاع فعلی را در جهان و جهت گیری وقایع را توضیح دهد که معقول و مناسب حال به نظر میآید.
٨۴٨۲۱ – تاریخ انتشار : ۲۰ اردیبهشت ۱٣۹۷       

https://akhbar-rooz.com/?p=37129 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x