چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا – لادن بازرگان

به باور من خطرناک ترین کار این است که شما دست دولت های دیکتاتور را برای دراز کردن انگشت اتهام به سوی آمریکا باز بگذارید تا بگویند که "ببینید آنجا هم مدل خوبی وجود ندارد ، پس مدل ما هم اگر بد است اشکالی ندارد. اگر آمریکا نتواند یک انتخابات سالم برگزار کند شما از ما چه انتظاری دارید؟"

لادن بازرگان

به باور من خطرناک ترین کار این است که شما دست دولت های دیکتاتور را برای دراز کردن انگشت اتهام به سوی آمریکا باز بگذارید تا بگویند که “ببینید آنجا هم مدل خوبی وجود ندارد ، پس مدل ما هم اگر بد است اشکالی ندارد. اگر آمریکا نتواند یک انتخابات سالم برگزار کند شما از ما چه انتظاری دارید؟”

ماه هاست که انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا تبدیل به یک پدیده جنجال برانگیز شده است. ایرانی ها هم در این مدت مثل مردم آمریکا به دو دسته تقسیم شده اند؛ یک عده هوادار ترامپ هستند و عده دیگر هوادار بایدن. من هوادار بایدن بودم و به انتخاب او رضایت داشتم به این دلیل که به نظر من ترامپ یک لومپن نژادپرست است و قابل اعتماد نیست. ترامپ فقط به خود و منافع خود فکر می کند و نه هیچ کس دیگری. انسان خودشیفته ای که جز خودش و شاید یکی دو نفر از افراد خانواده اش به هیچ چیز و هیچکس دیگری اهمیت نمی دهد.

 اما من در این مدت در این گونه مباحث شرکت نکردم، به این دلیل که فکر کردم مداخله در این بحث، شبیه به کوبیدن سر خود به دیوار است. از یک طرف تصور من بر این بود که هواداران ترامپ کار اشتباهی می کنند که از یک فرد خودشیفته و نژادپرست و غیرقابل اعتماد و ضد زن و ضد مهاجر و ضد دموکراسی و ضد علم حمایت می کنند از سوی دیگر بعضی از آنان آنقدر اطلاعات غلط می دادند و هر راست و دروغی را منتشر کرده و حرف های بیخودی می زدند که عملا جای بحث کردن باقی نمی ماند.

مشکل دیگرم این بود من شخصا با تحریم ایران موافقم، هرچند که فکر می کنم آمریکا هرگز برای هیچ کشوری به جز کشور آلمان در جنگ جهانی دوم، دموکراسی به ارمغان نبرده و مداخله آمریکا هیچ نتیجه ای بجز بدتر کردن وضعیت کشورها نداشته است.

 اما چرا من از تحریم حمایت می کنم؟ من نگاهی به مدل آفریقای جنوبی و تاریخچه این کشور دارم. نلسون ماندلا هم با تحریمهای آفریقای جنوبی موافق بود. فشاری که روی دولت نژادپرست آفریقای جنوبی گذاشته شد، باعث شد که دولت این کشور با نلسون ماندلا و بقیه رهبران آزادیخواه آفریقای جنوبی وارد مذاکره شده و آنها را از زندان آزاد کند. نخستین کاری که نلسون ماندلا پس از آزادی انجام داد سفر به دور جهان و دعوت کشورهای دیگر برای افزایش فشار به دولت آفریقای جنوبی بود. او می گفت اگر شما تحریمها را لغو کنید، دولت سفید پوست آپارتاید با ما وارد مذاکره نمی شود. به همین دلیل هم لازم است که تحریم ها کماکان، پابرجا باقی بمانند. جالب اینجاست که اتفاقا تحلیل نلسون ماندلا درست از آب درآمد و دولت سفید پوست آفریقای جنوبی ناچار شد با مخالفانش  مذاکره کرده و تغییر قانون اساسی و  انتخابات آزاد را بپذیرد.

به همین دلیل من همیشه موافق تحریم اقتصادی ایران بوده ام اما وقتی عمیق تر فکر می کنم می بینم همه حقیقت در دست من نیست و واقعیت نشان داده که تحریم ها در برخی موارد ناکارآمد بوده اند. مثلا همین تحریم ها روی دولت کوبا اثر نکرده و الان بیش از نیم قرن است که دولت کاسترو با وجود تحریم ها سرپاست. به جز دولت کوبا مورد جدیدتر آن، دولت ونزوئلاست که با اینکه “مادرو” مانند “چاوز” یک چهره پوپولیستی, محبوب و دوست داشتنی حتی برای چپ های ونزوئلا نیست و علیرغم آنکه ونزوئلا فضای رسانه ای بهتر و آزادی های بیشتری داشت و یک سری احزاب هم در آن فعالیت می کردند و بالاخره یک رهبر مبارزی هم داشت اعتراضاتشان به نتیجه نرسید. خوان گوائیدو رهبر مخالفان که در حوزه قانونگذاری فعال بود سرانجام با پیدا کردن راه حلی در دل قانون اساسی این کشور خودش را  رئیس جمهور کشور اعلام کرد و گفت که مادرو باید کنار برود. میلیونها انسان بخاطر این جریان به خیابان ها آمده و تظاهرات کردند و دولت آمریکا نیز پشتیبان این ماجرا بود .آن روزها تمام موارد و نشانه های مثبتی که برای سرنگونی یک رژیم لازم بود، وجود داشت. اما با این حال این جنبش موفق نشد. برای اینکه ارتش به پشتوانه خوان گوائیدو وارد میدان نشد و به هر دلیلی از هواداران تغییر رژیم حمایت نکرد و تمام این ماجرا منجر به ایجاد شکاف در بدنه ارتش نشد. درنتیجه مردم ونزوئلا فقیر و فقیرتر شدند و جمعیتش به طور کلی بیست کیلوگرم از عوارض ناشی از این فقر و به علت کمبود مواد غذایی لاغر شده اند. ولی با این حال دولت مادرو کماکان بر سر کار است. در نتیجه بخاطر همه این اشکالات  بود که من وارد این بحث ها نشدم و فکر کردم بنشینیم و شاهد باشم که چه اتفاقی خواهد افتاد؟ فکر کردم من می روم و رای خود را می دهم و هر کسی هر چه دلش خواست بگوید.

اما زمانی که این مسائل به زیر سوال بردن اعتبار رای گیری در آمریکا منتهی شد، دیگر نمی توان سکوت کرد. بنظر من این غیر قابل قبول است که ما بزرگترین و قدیمی ترین دموکراسی دنیا را که موهبت دموکراسی را برای همه دنیا به ارمغان آورد و پذیرفته است که حکومت مردم بر مردم حاکم باشد و هر کسی رای بدهد و نمایندگان مردم، باید از حقوق مردم پشتیبانی کنند، چنین سیستمی را زیر سوال ببریم و به آن ایراد بگیریم آنهم به خاطر توهم درباره منافع خودمان. همان منافعی که اصلا ممکن است قابل دسترسی هم نباشد، چون اساسا ترامپ قابل اعتماد نیست و به اندازه یک دانه ارزن به اخلاقیات باور و احترام ندارد و اساسا ما را به عنوان شهروندان عادی حتی در زمره آدم ها هم حساب نمی کند و اساسا معتقد است حالا که خودمان (آمریکا) نفت داریم و شیوه فراکینگ را ابداع کرده ایم گور پدر خاورمیانه.

ترامپ هرگز نگفت که می خواهد فکری به حال زار حقوق بشر در ایران بکند. او نگفت که قصدش تغییر دولت ایران است. او همیشه گفته است که می خواهم با دولت ایران مذاکره کنم. همه خواسته اش این بوده که با دولت ایران بر سر میز مذاکره بنشیند و الان هم من مطمئنم پشت پرده مذاکره می کنند. کما اینکه دولت ترامپ در حال حاضر با نمایندگان طالبان مشغول مذاکره است و تنها شرطش این بوده که طالبانی ها با سربازان امریکایی کاری نداشته باشند. یک لحظه تصورش را بکنید، کسی که با طالبان بر سر یک میز می نشیند، کسی که با رئیس جمهور کره شمالی، کیم جانگ-اون عکس می گیرد، به یکدیگر نامه های فدایت شوم می فرستند، شما فکر می کنید اساسا با خامنه ای مشکلی دارد!؟

ترامپ همان کسی است که سال گذشته و همزمان با مراسم سالگرد یازده سپتامبر و کشته شدن بیش از سه هزار شهروند آمریکایی، داشت رهبران طالبان را دعوت می کرد تا در کمپ دیوید بتواند با انها عکس یادگاری بگیرد. حالا شما فکر میکنید اساسا مشکلی دارد که با روحانی یا خامنه ای دست دوستی بدهد و عکس بگیرد؟

علیرغم همه اینها فرض محال اینکه آقای ترامپ می خواستند بروند و ایران را آزاد کنند و حالا به هر دلیلی مجددا انتخاب نشدند و این رویای محال محقق نشد. مردم آمریکا رای دادند و نتیجه رای گیری آن شد که ایشان برکنار بشود، آیا این درست است که شما کل سیستم رای گیری را زیر سوال ببرید؟ از خودتان پرسیده اید که اساسا مشکل ما با دولت جمهوری اسلامی چیست؟  طبعا ما مشکل خصوصی یا مشکل شخصی با جمهوری اسلامی نداریم بلکه  مشکل ما نبود آزادی و دموکراسی است، مشکل ما عدم حق رای گیری و فعالیت آزادانه احزاب و جای خالی آزادی بیان است. مشکل ما مطبوعاتی است که اجازه فعالیت آزادانه و واقعی ندارند.

حالا شما ایستاده اید و مثل ترامپ مدام تکرار می کنید «فیک نیوز» و از اخبار تقلبی می گویید و از مداخله ناسالم در انتخابات می گویید. با اینکه من چنین ادعایی ندارم که رسانه های آمریکا، جملگی شان، آزاد و خوب و مطابق استاندارد هستند و همه چیزشان عالیست، اما به هر حال باید بپذیریم سطح آزادی بیان در رسانه های آمریکا یک سر و گردن از آنچه در ایران و اقصی نقاط دنیا به نام مطبوعات می شناسیم بالاتر است. نتیجه تکرار سخنان بی پایه و اساس و این دروغ هایی که در مورد انتخابات آمریکا مطرح می شود همان خواهد شد که فلان مردک معلوم الحال که از جنایتکاران رژیم اسلامی است بیاید و بگوید مشکل آمریکا نداشتن ولایت فقیه و شورای نگهبان است!!!

ما یک عمر است داریم فریاد می زنیم آقاجان!، شورای نگهبان یعنی انتصاب و آنچه در ایران انجام می شود نامش انتخابات نیست بلکه به همت شورای نگهبان، نامش انتصابات است و اصلا نباید چنین نهادی وجود داشته باشد، اصلا رهبر عالیقدر یا هر کسی که بتواند آرای مردم را باطل اعلام کند معنا ندارد. حالا مهره های رژیم اسلامی با پررویی می گویند مشکل آمریکا اینجاست که چنین شخصی که قادر به باطل کردن آراء مردم باشد وجود ندارد.  نتیجه این اظهارات بی پایه ای که در مجامع ایرانی زده می شود کمک به رژیم های دیکتاتوری و زیر سوال بردن دمکراسیٖ، حق رای، و مطبوعات آزاد است. الان رژیم اسلامی انگشت اتهام بسمت امریکا دراز کرده به دروغ میگوید «ببینید انتخابات آنها هم آزاد نیست و در آن تقلب میشود». ما در طول این چهل ساله کم مشکلات داشته ایم با سلطنت طلب ها که هنوز هم بعد از چهل سال ، می گویند پنجاه و هفتی ها خوشی زده بود زیر دلشان ، شاه این همه آدم خوب و توانمندی بود  ولی شما رفتید انقلاب کردید و باعث بدبختی کل مردم ایران شدید؟ حالا بعد از آن همه قصه و روایت عجیب حالا نوبت انتخابات آمریکا و دموکراسی غربی است؟

مهم نیست این دسته دروغها و اطلاعات غلط از کجا می آیند و از کجا منشا می گیرند، مهم این است که نباید زیر بار چنین اطلاعات غلطی رفت و آنها را پذیرفت. خواسته ایرانیان از دوران مشروطه، عدالتخانه و داشتن یک مجلس آزاد بوده. حالا با وجود آن همه رویا دیگر نباید کل اعتبار یک انتخابات آزاد و خواست عمومی مردم  را زیر سوال ببریم، آنهم انتخابات آمریکا که همه اموراتش بر طبق اصول پایه ریزی شده است.

انتخابات در آمریکا ایالتی است و به دولت فدرال که رئیس جمهور رئیس آن است ارتباطی ندارد. افراد منتخب هر ایالت که مسئول برگزاری انتخابات هستند نتیجه انتخابات در ایالت خود را اعلام می‌کنند (هر ایالت بسته به تعداد جمعیت شماره الکترول دارد). برنده ریاست جمهوری باید حداقل در مجموع ۲۷۰ الکترول داشته باشد تا برنده باشد و در سال ۲۰۲۰ بایدن به این تعداد الکترول دست پیدا کرد و برنده شد. ما ایرانی ها که خودمان از استبداد و ریاست یک نفر بر جان و مال خود خسته شده ایم نباید انتخابات آزاد، دموکراسی و رای مردم را زیر سوال ببریم و خواسته های یک نفر را در مقابل رای اکثریت قرار بدهیم.

در ساختار انتخاباتی، کل نقشه جغرافیایی آمریکا را  به مناطق کوچکتری تقسیم بندی کرده اند. نه تنها در ایالتها و شهرها، بلکه می دانند در هر محله چند نفر زندگی می کنند، چند نفر حق رای دارند و از این افرادی که حق رای دارند. دقیقا می دانند چند درصد مردم طرفدار حزب دموکرات هستند و چند درصد آنها طرفدار حزب جمهوری خواه یا چند درصد تصمیم ندارند رای بدهند و چه تعداد نمی دانند که میخواهند به چه کسی رای بدهند. یعنی تمام این اطلاعات دست شان است از این جهت که  به آمار و گردش آزاد اطلاعات معتقدند و این ها اطلاعات بسته ای نیست و برای عموم هم قابل دستیابی است. انتخابات آمریکا غیرمتمرکز است و به دست قانون گذاران محلی برگزار می‌‌شود و هر شهر و ایالتی‌ قوانین خودش را دارد. این عدم یکپارچگی از یک طرف موجب داشتن استاندارد‌های متفاوت در نقاط مختلف شده، و حتی بعضی‌ اوقات دو شهر همجوار از قوانین مختلفی‌ پیروی می‌‌کنند که می‌‌تواند برای رای دهندگان گیج کننده باشد. اما از طرف دیگر امکان یک تقلب یکپارچه و با درصد بالا را به صفر رسانده است.

 وقتی که می خواهید در انتخابات آمریکا شرکت کنید ورقه انتخابات را یا در اداره راهنمایی و رانندگی پرمی کنید، یا جلوی سوپرمارکت های بزرگ و دانشگاهها و یا آنلاین. وقتی که کاغذ را پر می کنید اسم، فامیل، آدرس، تاریخ تولد ،شماره سوشال سکیوریتی (که مانند شماره کارت ملی است و مختص هر شخص است و قابل تکرار نیست) را باید وارد کنید و فقط بعد از انجام این مراحل و دادن چنین اطلاعاتی است که اجازه پیدا میکنید رای بدهید.

زمانی که  روز رای گیری به شکل حضوری به مراکز رای گیری مراجعه می کنید، در آنجا فقط اسم و آدرستان  را می پرسند و به شما اجازه می دهند بروید داخل اتاقک رای و رایتان را در صندوق بیندازید. اینجا دیگر از شما کارت شناسایی نمی خواهند. برای اینکه شما این اطلاعات را قبل از روز رای گیری در فرم مربوطه وارد کرده اید. اما اسم شما را در لیست رای دهندگان علامت می‌‌زنند و اگر کس دیگری به حوزه رای گیری شما (که از قبل تعیین شده است) مراجعه کند و بخواهد به اسم شما رای بدهد کارمندان حوزه رای گیری چنین اجازه یی نخواهند داد و مراتب را به مسٔولین گزارش میدهند تا پیگیری شود. اگر جزو آن دسته از مردمی باشید که می خواهند رایشان را  با نامه و پست ارسال کنند در آن صورت برگه رای را می فرستند درب خانه تان، شما پرمی کنید و پس می فرستید. تمام اینها قابل شمارش و ردگیری است .اینجا سالها تجربه آزمون و خطا داشته اند و سالهاست که این کارها را دنبال می کنند. من یک سری لینک مقاله های مرتبط را اینجا برایتان می گذارم تا بروید و یک نگاهی بیندازید. خواهید دید آمار و ارقامی وجود دارند که نشان می دهد شانس انجام تقلب در جریان انتخابات کشور آمریکا تا چه اندازه پایین و تا چه حد دشوار است.

در برخی مناطق که نتیجه شمارش آراء به یکدیگر نزدیکند آراء را از نو بازشماری می کنند و اگر تفاوت در آن حدی باشد که به نظرشان  منطقی نیست دوباره شمارش می کنند و باز هم اگر کاندیدی اعتراض کند و تفاوت در حدی باشد که به نظر قابل توجه بیاید و مطابق قوانین ایالتی ارزش بازشماری داشته باشد، دوباره می شمارند. معمولا تفاوت آرا در این بازشماری ها حدود ۱۰۰ رای است و هیچ وقت حتی به هزار هم نمی رسد. تفاوتها غالبا سطحی ست و این یعنی دست اندرکاران ماجرا آنقدر کارشان را دقیق انجام داده اند که سطح اختلاف بسیار اندک است. من برای اینکه فقط به شما آمار و ایده داده باشم از روی لینک هایی که در پایین آورده ام تعدادی را مرور می کنم.

در دو دوره انتخابات فدرال گذشته که به صورت سرتاسری انجام شده است تقریبا از هر چهار آمریکایی یک نفر، رای اش را پست کرده است. در پنج ایالت کلرادو، هاوایی، اورگان، یوتا، و واشنگتن تقریبا تمام رای ها با پست ارسال شده اند. از سال ۲۰۰۰ تاکنون بیش از دویست و پنجاه میلیون نفر در انتخابات مختلف در پنجاه ایالت مختلف آمریکا با پست رای داده اند. در انتخابات سال ۲۰۱۸، سی و یک میلیون آمریکایی در بیست و پنج نقطه آمریکا که شامل ۲۵.۹ درصد تمام رای دهندگان بودند از پست استفاده کردند. در این شیوه درصد تقلب بسیار اندک است. نتایج یک تحقیق که توسط نیویورک تایمز انجام شده نشان میدهد  که ایالت هایی که از پست برای رای دادن استفاده می کنند تقلبشان تقریبا نزدیک به صفر است. ایالت اورگان که جزء آن ایالت هایی است که اصلا محل رای گیری ندارد و صد درصد مردمش را تشویق کرده تا با پست رای بدهند، و از سال ۲۰۰۰ تاکنون صد میلیون نفر با پست رای داده اند نشان می دهد بین این صد میلیون فقط دوازده رای تقلبی پیدا شده است. در انتخابات اورگان یک تحقیقات ژورنالیستی بزرگ دیگری هم که انجام شده نشان می دهد که از سال ۲۰۰۰ تا سال ۲۰۱۲ فقط ۴۹۱ مورد مشکل در رای دادن پستی پیدا شده و همین هم نشان می دهد چقدر شانس پایینی وجود دارد که مردم بتوانند در این جور انتخابات تقلب بکنند. دانشمندان و ریاضیدان هایی که در این زمینه تحقیق می کنند می گویند که آمریکایی ها خیلی بیشتر شانس دارند که صاعقه بر سرشان فرود بیاید تا اینکه بتوانند در انتخابات تقلب کنند. بخاطراینکه نحوه برگزاری انتخابات حساب شده و برنامه ریزی شده است و امنیت آن بالا رفته و امکان تقلب باقی نمی گذارد.

سوال اینجا است که از چه شیوه هایی استفاده کرده اند برای اینکه مطمئن بشوند از رای مردم صیانت خواهد شد؟  اولین قدم آن است که هویت شما را چک می کنند. این هویت چطور چک می شود؟ وقتی شما می خواهید فرم را پر بکنید باید همه اطلاعات را بدهید اعم از اسم، آدرس، تاریخ تولد، شماره گواهینامه، شماره سوشال سکیوریتی را باید بدهید و علاوه بر اینها از شما امضاء تان را هم می خواهند. و وقتی شما ورقه رای خودتان را  پست می کنید، باید روی پاکتش را هم امضا کنید و بعد از آن آنها این امضاء روی پاکت را با امضائی که خودشان در فایل شما دارند چک می کنند.

خانم “کیو و ایمن” که جمهوریخواه است و سمتش به نوعی همان وزیر داخلی ایالت واشینگتن است در این مورد می گوید: ما امضا تمام برگه های رایی که دریافت می کنیم را با امضایی که خودمان از اشخاص داریم تطبیق می دهیم. و این کار باعث می شود که مطمئن باشیم که رای دریافتی متعلق به همان آدمی است که ادعا کرده رای داده است. ایالت های مختلف دستگاههای کامپیوتری مختلفی دارند و آدمها می نشینند و آراء دریافتی را چک می کنند، هزار و یک اقدام متفاوت به کار میگیرند تا این امضاها را با همدیگر مقایسه کنند و مطمئن باشند تقلبی صورت نگرفته است.

سالها است که به تمام برگه ها، بارکد و شماره هم اضافه کرده اند. وقتی شما ورقه رایتان را می گیرید با آن یک پاکت خالی هم می فرستند و شما باید رایتان را بگذارید داخل آن پاکت، پاکت را ببندید و بعد روی پاکت را امضا می کنید و اطلاعاتتان را می نویسید و پست می کنید. همگی آن پاکت ها بارکد و شماره ثبت شده دارند و آن بارکدها باعث میشوند که مقامات ایالتی مطمئن بشوند که هر کسی فقط یک دفعه رای داده است. با اینکه بارکد پاکت ها از قدیم بوده اما مجددا این اواخر چیز دیگری هم برای اطمینان خاطر اضافه کرده اند که سیستم دنبال کردن پاکت در اداره پست است و در نتیجه وقتی شما پاکت رای خودتان را پست می کنید، بعد می توانید با شماره هوشمندی که در اختیارتان گذاشته اند مسیر سفر پاکت رایتان را دنبال و تعقیب کنید. درنتیجه دقیقاً می توانید بدانید که الان پاکت شما کجاست. موسسه دنور در نوامبر سال ۲۰۱۳ در این مورد تحقیقاتی انجام داده و متوجه شده بود که ۱۷,۰۳۱ نفر از سیستم پیگیری مسیر پاکت استفاده کرده اند تا بدانند پاکت رای گیریشان کجاست؟

 سیستم کامپیوتری دیگری وجود دارد که با استفاده از آن میتوانید سابقه شرکت خود در انتخابات و رای‌هایی‌ را که در طول عمر خود داده اید ببینید. من خودم شخصا اسمم را در این سیستم چک کرده ام و سابقه تمام آرایی که از بیست و پنج سال پیش تاکنون در آمریکا داده ام در آنجا به ثبت رسیده است. این سیستم نشان می‌‌دهد دقیقا چه سال هایی در رای گیری شرکت کرده ام و نشان می دهد که رای من قبول شده است یا نه. اگر رای شما قبول نشود چند روز دیگر وقت دارید که بروید برای پیگیری و اعتراض کنید. همه این ها را گفتم تا بگویم سیستم امنیتی بالایی در اینجا وجود دارد و مراقبت بسیاری انجام می شود تا اتفاق خاصی برای رای شما نیفتد.

 شما وقتی ورقه رای تان را پر کردید و آن را داخل پاکت نامه گذاشتید دو گزینه انتخابی دارید، هم می توانید آن را پست کنید و هم می توانید ببرید به محل های خاصی که در آن اماکن جعبه های مخصوصی تعبیه شده که مردم می آیند برگه هایشان را آنجا می اندازند.  این صندوق ها مجهز به دوربینند تا مطمئن باشند که کسی احیانا آنها را  تخریب نکرده یا برگه ای از آنجا دزدیده نخواهد شد. ممکن است یک عده به اداره پست اعتماد نکنند چون تصورشان بر این است که رایشان به موقع نخواهد رسید و به همین دلیل از این جعبه های مخصوص استفاده می کنند. اگر شما رایتان را پست کنید می بایست تا آخرین روز یعنی تا روز انتخابات آن را به اداره پست تحویل بدهید و اداره پست هم بین سه تا شش روز زمان می خواهد تا نامه ها را به حوزه های رای گیری برساند و اگر شک داشته باشید که زمان کافی برای رساندن رایتان از طریق اداره پست وجود ندارد می توانید به همان صندوق هایی مراجعه کنید که برای همین کار تعبیه شده و یا مستقیماً به حوزه های رای گیری رفته پاکت رای خود را تحویل آنها بدهید. اگر بخواهید پاکت کس دیگری را هم در در حوزه رای گیری تحویل بدهید باید روی پاکت مشخصات خود را بنویسید و با امضا خود در یک قسمت مخصوص شهادت بدهید که اجازه تحویل دادن این برگه را از طرف خود صاحب برگه داشته اید.

 بر اساس پژوهشی که دانشگاه هاروارد در این زمینه انجام داده است در سال ۲۰۱۶ قریب به ۷۳  درصد رای دهندگان کلرادو، ۵۹ درصد رای دهندگان اورگان و ۶۵ درصد رای دهندگان در واشنگتن کاغذهای رایشان را بجای پست کردن در این جعبه ها انداخته اند.

موضوع دیگری که جلوی تقلب را می گیرید مجازات سنگینی است که برای این جرم در نظر گرفته شده است. اگر شما در جریان انتخابات تقلب کنید ممکن است به پنج سال زندان و ده هزار دلار جریمه بر طبق قوانین دولت فدرال محکوم بشوید و به همین دلایلی که برشمردم باید بگویم امکان تقلب تقریبا صفر است و علاوه بر همه اینها، بعد از انتخابات هم حسابرسی و  چک دوباره انجام می شود.

 در سال ۲۰۱۸ یک حسابرسی بعد از جریان انتخابات نشان داد که در منطقه ای به نام “بلیدن کانتی” در کارولینای شمالی مشکلاتی در آراء ارسال شده وجود دارد و بعد از تحقیقات انجام شده مشخص شد یک نفر که اتفاقا وابسته به جمهوری خواهان هم بود از صندوق آراء دزدی می کرده و رای مردم را جا به جا می کرده است که به سرعت متوجه شده و جلویش را گرفتند.

بر اساس تحقیقات متفاوتی که در این مورد به سرانجام رسیده و لینک هایش را در اختیار شما هم قرار می دهم ، میزان تقلب در جریان انتخابات آمریکا بین ۰.۰۰۰۳ و ۰.۰۰۲۵ درصد است که تقریبا صفر محسوب می شود. همان طور که گفتم احتمال اینکه قربانی صاعقه باشید بیشتر از امکان تقلب در رای گیری است. به عنوان مثال در سال ۲۰۱۲ کتابی در این باره منتشر شده و از سی سال پیش تا امروز حتی نتوانسته اند یک مورد پیدا کنند که تقلب در جریان انتخابات باعث تغییر نتیجه انتخابات شده باشد. یک تحقیقات در سال ۲۰۱۲ انجام شده و نتایج آن نشان می دهد که در طول دوازده سال قریب به ده مورد تقلب وجود داشته. نتایج همین تحقیقات نشان  داده است که در طول همان دوازده سال مورد نظر، ۵۶ رای احتمالا متعلق به کسانی بوده که شهروند آمریکا نبوده اند که البته اینها اتهاماتی است که هرگز هم به اثبات نرسیده است. حالا تصورش را بکنید که  این ۵۶ مورد به اثبات هم رسیده باشد، باید گفت این میزان تقلب برای یک دوره دوازده ساله بسیار رقم اندکی است.

یک لیست جالب دیگری که مطالعه کرده ام در مورد مواردی از تقلب در انتخابات است که دادگاههای آمریکا به این شکایتها رسیدگی کرده است. به عنوان مثال دادگاه پنجم ایالتی اجازه نداد که تگزاس قوانین محدود کننده ای وضع کند که به موجب آن قانون مردم مجبور بودند هنگام مراجعه به حوزه رای گیری کارت شناسایی عکس دار نشان بدهند . قاضی هایی که با این قانون مخالفت کردند بر این باور بودند که شما وقتی کارت شناسایی مراجعه کننده برای رای دهی را چک و بازرسی می کنید ممکن است قصدتان این بوده باشد که  سیاهان یا رنگین پوستان را بترسانید که نیایند و رای ندهند و به همین دلیل هم آنها اجازه چنین کاری را ندادند و گفتند شما با این اقدام اجازه رای را از مردم خواهید گرفت. استدلال قضات این بود که در طول چندین سال متوالی فقط دو نفر برای اینکه به دروغ می خواستند خودشان را جای شخص دیگری جا زده و رای بدهند محکوم شده اند. دو نفر مابین میلیون ها رای اصلا رقمی نیست که بشود به حسابش آورد. در نتیجه دادگاه پنجم اجازه نداد که تگزاس چنین قانونی را تصویب کند. در کارولینای شمالی هم می خواستند چنین قانونی وضع کنند اما دادگاه چهارم با آنها مخالفت کرد و گفت شما حتی یک نمونه نتوانسته اید به ما نشان بدهید که چنین  تقلبی در ایالت کارولینای شمالی صورت گرفته و کسی رفته جای دیگری رای بدهد. پس ما به شما اجازه نمی دهیم که از مردم کارت شناسایی درخواست کنید. در ایالت ویسکانسن هم می خواستند چنین قانونی وضع کنند که باز هم با مخالفت مواجه شده و تصویب نشد برای اینکه جمهوری خواهان در این ایالت هم نتوانستند نشان بدهند که چنین رخدادی اصلا پیش آمده. در کانزاس منشی ایالتی اصرار کرد که “به من اجازه تحقیقات بدهید برای اینکه معتقدم تقلب دارد صورت می گیرد”. چنین اجازه ای برایش صادر شد و بر پایه تحقیقاتی که خودش انجام داد فقط شش مورد شناسایی شدند که کسی مراجعه کرده تا به جای دیگری رای بدهد و فقط چهار مورد از این شش مورد با موفقیت رای داده بودند و دو نفر دیگر عملا تلاششان با شکست مواجه شده بود.  این منشی ایالتی پس از بررسی ۸۴ میلیون رای در ۲۲ ایالت، شخصا اعتراف کرد که فقط چهارده مورد تقلب دیده است . بدین معنا که میزان تقلب ۰.۰۰۰۰۰۰۱۷درصد بوده است.

همان طور که در اظهارات قبلی ام گفتم در تگزاس قرار بود چنین قانونی وضع شود اما متوجه شدند مابین سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴  فقط یک نفر موفق به تقلب در انتخابات شده و بابت این جرم رسما متهم شناخته شده و به زندان رفته است. گروه دیگری متعلق به اداره دادگستری دولت فدرال، تحقیقات دیگری در مورد سال ۲۰۰۲ تا ۲۰۱۴ انجام داده و متوجه شدند میزان تقلب در این سالها ۰.۰۰۰۰۰۰۱۳ درصد بوده است یعنی چیزی نزدیک به صفر . بدین معنا که هیچ تلاشی از سوی آمریکایی ها برای تقلب در انتخابات انجام نشده است.

اما سوال اینجاست که چرا امسال شمردن آراء به طول انجامید؟ باید بگویم اکثر ایالت هایی که عمدتا متعلق به جمهوری خواهان بودند اجازه ندادند قوانین تسهیل کننده برای شمارش آراء تصویب بشود. ایالت فلوریدا و آریزونا با اینکه اکثریت آنها جمهوری خواهند اما قوانینی وضع کردند که اجازه می داد به محض رسیدن پاکت های نامه حاوی آراء، بلافاصله شروع به راستی آزمایی امضاها کنند. آراء را از داخل پاکتها خارج کرده و آنها را آماده ورود به دستگاه شمارش کنند. اما همان ها هم حق نداشتند برگه های دریافتی را داخل دستگاه قرار بدهند و فقط اجازه داشتند آماده کنند تا وقتی ساعت نهایی انتخابات به پایان رسید بلافاصله بتوانند وارد دستگاه شمارش کرده و به سرعت به نتیجه آراء دستیابی پیدا کنند. به همین دلیل بود که ایالت هایی مانند فلوریدا توانستند به سرعت آراء شان را بشمارند و به اطلاع عموم برسانند. اما مثلا ایالتی مثل ایالت پنسیلوانیا از این موضوع عقب ماند چرا که پنسیلوانیایی ها عمدتا جمهوری خواه هستند و علیرغم آنکه استاندارشان دموکرات است ولی بخش قانونگذاری و دولت آن استان به دست جمهوری خواهان اداره می شود و جمهوری خواهان حاضر نشدند این قوانین آماده سازی برگه های رای تصویب شود و تلاش بسیاری در آنجا انجام شد تا اساسا جلوی رای دادن مردم را بگیرند  و به همین دلیل شمارش آراء طول کشید.

 حالا اینکه آدمها بنشینند و این حرفها را تکرار کنند که “ای وای!  چقدر آراء طرفین به هم نزدیک بود” یا  “این یک پروژه از پیش تعیین شده است” و سخنانی از این دست که مثلا “دیدید اینها چقدر خوب عمل کردند و تقلب کردند”، بهتر است بروید نگاهی به آمار و ارقام بیندازید؛ مقداری مطالعه کنید، تحقیق کنید و ببینید که جملگی انتخابات قبلی آمریکا هم دقیقاً به همین رویه پیش رفته و درصد تفاوت ها همواره اندک بوده، پس به جای آنکه  “دایی جان ناپلئون” باشید و مدام در پی شایعه پراکنی ، شاید بهتر باشد قدری تحقیق کنید و تاریخ انتخابات آمریکا را بخوانید.

به باور من خطرناک ترین کار این است که شما دست دولت های دیکتاتور را برای دراز کردن انگشت اتهام به سوی آمریکا باز بگذارید تا بگویند که “ببینید آنجا هم مدل خوبی وجود ندارد ، پس مدل ما هم اگر بد است اشکالی ندارد. اگر آمریکا نتواند یک انتخابات سالم برگزار کند شما از ما چه انتظاری دارید؟” اگر ما داریم برای دموکراسی و آزادی بیان در کشور خودمان مبارزه می کنیم، نباید بی‌ دلیل پروسه انتخاباتی آمریکا را که دقیق و حساب شده  است و این همه تلاش و کوشش روی درستی آن انجام شده و میلیون ها دلار برایش خرج می شود، به سخره بگیریم و اجازه بدهیم یک مترسکی مثل ترامپ همه اینها را زیر سوال ببرد و ما هم بشویم بلندگوی او و چنین ادعاهای بی پایه ای را تکرار کنیم. یا اینکه به خودمان اجازه بدهیم مطبوعات آمریکا را زیر سوال ببریم و بگوییم مطبوعات دروغ می گویند. ادعا کنیم که مطبوعات این طرفی یا آن طرفی هستند یا این کار را کرده اند و آن کار را کرده اند بدون اینکه مدرک محکمه پسندی ارائه کنیم.

ترامپ مایل نیست با خبرنگاران روبرو شود برای اینکه حاضر نبوده و نیست که جوابگوی سوالات خبرنگاران باشد. ترامپ عاشق توییت کردن است برای اینکه کسی‌ درجا نمی‌‌تواند حرفش را رد کند و به او بگوید که اشتباه می‌‌کند و یا به کل دروغ می‌‌گوید. این شیوه از زیر مسئولیت شانه خالی کردن مخصوص ترامپ نیست بلکه “مودی” در هند هم همین کار را می کند. “مودی” هم مثل ترامپ سیاستمداری است که فقط از توییتر استفاده می کند و حاضر نیست با شهامت جلوی خبرنگارها بایستد. چرا که او یک ناسیونالیست افراطی است که دارد هندی گری و هندوئیسم را پیش می برد و می خواهد اقلیت ها را نابود کند و حاضر نیست جلوی مردم حاضر بشود و پاسخگو باشد. یا در برزیل “بولسونارو” هم همین حالت را دارد، برای اینکه نمی خواهد چشم در چشم خبرنگارها با واقعیت روبرو شود. جملگی اینها  وحشت دارند از پاسخگویی به خبرنگارها برای اینکه دروغ می گویند و خبرنگارها دروغشان را برملا می کنند و این خوشایند شان نیست. چرا بقیه رهبران کشورهای دموکراتیک شب و روز از توییتر استفاده نمی‌‌کنند؟ چون مردم کشورشان از آنها توقع پاسخگویی دارند و کورکورانه هر آنچه رهبرانشان بگویند نمی‌‌پذیرند.

اگر ما واقعا به دنبال آزادی و دموکراسی هستیم نباید به چنین کسانی تریبون بدهیم . نباید به آنها اجازه بدهیم این دروغها را تکرار کنند چه برسد به اینکه خودمان هم تبدیل به بلندگو هایشان شویم و صدایشان را به اقصی نقاط جهان برسانیم. باید از آزادی، از مطبوعات، از خبرنگاران، از انتخابات آزاد، از دموکراسی حمایت کرد. تنها راه رهایی ما از شر رژیم اسلامی همین است. اینها چیزهایی است که ما داریم برای دستیابی به آنها تلاش می کنیم ، نه اینکه خودمان همه این ارزشها را به خاطر یک شخص زیر سوال ببریم.

اتفاقاتی که در این دوره از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و چند روز پس از آن افتاد نشان می دهد که خیلی از ما ایرانی ها هنوز هم فرقه پرست و شخص پرستیم و دنباله رو یک فرد هستیم و یک فرد را بعنوان ناجی افسانه ای خودمان تلقی می کنیم و او را به مقام خدایی می رسانیم و امکان ضعف و انتقاد برای او قائل نیستیم. باید بپذیریم که دو حقیقت در آن واحد می تواند درست باشد. ما می توانیم یک کاندیدا را  دوست داشته باشیم ولی در عین حال به نقاط منفی کاراکتر او هم اشاره کنیم. تا وقتی که ما به عنوان شهروند قادر نباشیم دست و پای کاندید منتخب را روی آتش نگه داریم، تا از ما و از مردمی که به او رای داده اند بترسد، مطمئن باشید آن کاری که دلمان می خواهد را انجام نخواهد داد. مردم باید همیشه از کاندیدی که به رهبری رسانده ا‌ند طلبکار باشند نه بدهکار. اگر کسی‌ رییس جمهور است به پشتوانه رای ما است و وظیفه دارد که به خواسته‌های ما ملت رسیدگی کند. به دمکرات‌های آمریکا نگاه کنید. در طول انتخابات همه جناح‌های این حزب از چپ و راست و میانه زیر چتر بایدن جمع شدند و تلاش کردند تا بایدن را به پیروزی برسانند. از فردای روزی که مطمئن شدند بایدن برنده شده دعواهایشان شروع شده و اسلحه‌ها را از رو بسته ا‌ند و برای بایدن خط و نشان می‌‌کشند که حق نداری به فلانی پست و مقام بدهی‌ و باید از کاندیدای ما حمایت کنی‌ و یا خط و خطوط ما را به پیش ببری. از حالا به بعد بیش از جمهوری خواه‌ها، این دمکرات‌ها هستند که اجازه نخواهند داد آب خوش از گلوی بایدن پایین برود.

اگر شما یکی را به مقام خدایی برسانید و هرکاری که می گوید و هر عملی که مرتکب می شود را تایید کنید، آن موقع آنچه را که شما می خواهید، نمی توانید از او مطالبه کرده و بگیرید، و این چیزی است که ما ایرانی ها باید به خوبی درک کنیم و بفهمیم. دو حقیقت در آن واحد می تواند درست باشد؛ شما می توانید خیلی از ترامپ خوشتان بیاید بخاطر اینکه فکر می کنید می تواند ایران را نجات بدهد و یا از هر کدام از سیاست هایش که به  ذائقه شما نزدیک است خوشتان بیاید، ولی در عین حال به سیاست های دیگرش اعتراض کنید و فکر کنید که آن سیاست ها و رفتارها رویه درستی نیست، نه اینکه او را به مقام خدایی برسانید. اما متاسفانه ما شرقی ها مایلیم یکی را پدر معنوی خود و ناجی افسانه ای خود بنامیم و در حد تقدس او را تقدیر کنیم. همین هم باعث می شود که هر کسی که به قدرت می رسد و قدرت را قبضه می کند، توی سر ما بزند و به خواسته های ما اهمیتی ندهد، برای اینکه ما خودمان به او چنین اجازه ایی می دهیم و این دقیقا همان کاری است که باید از آن پرهیز کرد.

لادن بازرگان

نوامبر ۲۰۲۰

[email protected]

منابع:

How common was by-mail voting before COVID-19 and which states will allow it in 2020? https://usafacts.org/articles/voting-by-mail-and-covid-19/

The politics of voter fraud http://www.projectvote.org/wp-content/uploads/2007/03/Politics_of_Voter_Fraud_Final.pdf

Updates: Tracking The Unresolved 2020 Races https://fivethirtyeight.com/live-blog/2020-election-uncalled-races/

A study of voter fraud allegations https://www.brennancenter.org/sites/default/files/analysis/edr_fraud.pdf

Court Cases https://www.brennancenter.org/sites/default/files/legal-work/2016.07.20_En%20Banc%20Opinion.pdf

https://electionlawblog.org/wp-content/uploads/nc-4th.pdf

https://www.aclu.org/legal-document/frank-v-walker-preliminary-injunction-motion-granted?redirect=legal-document/frank-v-walker-motion-granted

https://www.law.cornell.edu/supct/html/07-21.ZO.html

https://www.brennancenter.org/sites/default/files/legal-work/Findings.pdf

https://www.washingtontimes.com/news/2014/may/8/2-year-voter-fraud-investigation-report-released/

The False Narrative of Vote-by-Mail Fraud https://www.brennancenter.org/our-work/analysis-opinion/false-narrative-vote-mail-fraud

The Myth of Voter Fraud https://www.brennancenter.org/issues/ensure-every-american-can-vote/vote-suppression/myth-voter-fraud

The Republican Party Is the Reason It’s Taking So Long to Count Votes in Pennsylvania https://slate.com/news-and-politics/2020/11/the-pennsylvania-vote-count-is-taking-so-long-because-the-republican-party-slowed-it-down.html

Trump’s big new election lawsuit alleges voter fraud potentially happened in 2 Pennsylvania counties. Both overwhelmingly voted for him. https://www.businessinsider.com/trump-pennsylvania-election-lawsuit-allege-voter-fraud-2-counties-2020-11

Election Results: Tracking Viral Disinformation https://www.nytimes.com/live/2020/11/16/technology/election-results-trump-biden

Here are the legal challenges Trump’s campaign has filed to contest the 2020 election results https://acropreneur.com/here-are-the-legal-challenges-trumps-campaign-has-filed-to-contest-the-2020-election-results/

https://akhbar-rooz.com/?p=93637 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

12 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
3 سال قبل

خواندن نوشتار هم میهن گرامی, خانم لادن بازرگان, چند نکته و پرسش را در ذهنم برجسته کرد که پاره ای از آنها را با خوانندگان در میان میگذارم:

۱ – یکی انگاشتن آمریکای یکصد سال پیش با آمریکای کنونی خطاست چرا که دمکراسی در این صد سال دگرسان گشته و جای حکومت از مردم/بدست مردم/ برای مردم (انهم گروه ویژه ای از مردم و نه بومیان و بردگان) را حکومت از شرکتها/بدست شرکتها/برای شرکتها گرفته است. این واقعیت را حتی ژنرال بازنشسته وسلی کلارک, کاندیدای ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۴, نیز در مناظره انتخاباتی مطرح کرد. برین بنیاد, ترامپ و بایدن نمایندگان راستین مردم نبوده و هر یک, در واقع, برگزیده ی گروهی از قدرتمندان و شرکتهای آمریکایی-جهانی اند. با این همه, بیشینه نیروهای مترقی آمریکا در سال ۲۰۲۰ همه نیروی خود را برای بیرون راندن ترامپ (و بناچار) انتخاب بایدن بکار گرفتند هر چند بآور داشتند که آمدن او و رفتن ترامپ به معنای نهادن حلوا بجای حنظل نبود و نمیتوانست باشد.

۲ – دمکراسی به معنای میزان تاثیرگذاری مردم بر وضع قوانین و گردش امور اجتماعی در راستای منافع آنان است. هدف و محصول دمکراسی برقراری عدالت اجتماعی و برخورداری همسان مردم از منابع (مشترک) طبیعی-اقتصادی جامعه است. و دقیقا این همان چیزیست که سرمایه داری با آن همزیستی و سازگاری نمیتواند داشته باشد چرا که بدون ربایش از میلیونها مزد/حقوق بگیر میلیونرها و میلیاردرها پدید نخواهند آمد. بر چنین زمینه ای چگونه میتوان کشورهای سرمایه داری (و بویژه آمریکای کنونی) را دمکراسی قلمداد کرد؟ نادرستی این ادعا را که آمریکا “بزرگترین و قدیمی ترین دموکراسی دنیا(ست) که موهبت دموکراسی را برای همه دنیا به ارمغان آورد(ه است)” عملکرد هفتاد ساله این کشور در جهان بخوبی نشان داده است. درین هفتاد سال آمریکا ده ها حکومت ملی-مردمی در کشورهای گوناگون را سرنگون کرده است. تنها در کشور خودمان دست کم دوبار در سالهای ۱۳۳۲ و ۱۳۵۷ دخالت آمریکا و همکارانش مسیر تکامل تاریخی-اجتماعی را, در راستای منافع و آزمندیهای خود, به کژراه کشانیده است. 
از نگرگاه کدام ایرانیان سرنگونی حکومت ملی دکتر مصدق و یا روی کار آوردن حکومت تبهکار اسلامی “موهبت” بوده است؟

۳ – علیرغم برخورداری و استفاده گسترده از تکنولوژی پیشرفته, بیشینه مردم آمریکا آگاهی اجتماعی پایینی دارند و “وجبی” می اندیشند. برای نمونه, تا کنون نه برنامه های کاندیداهای ریاست جمهوری که رخساره, پیری یا جوانی و مذهب آنان بیشتر در داوری رای دهندگان تاثیرگذار بوده است. برای همینست که “زور پول” همواره پشت نمایشهای دروغین, دلال بازی سیاسی (لابیگری) و تبلیغات منفی تصمیم رای دهندگان را از سویی بسوی دیگر کشانیده است. بیدلیل نیست که تا کنون به باور خود آمریکاییان, با پوزش از خوانندگان, “پول خوانده و گُه رقصیده” است.
آیا انتخاباتی اینچنین که هرگام آن با با پول اینسو یا آنسو میشود و کاندیداهای آن (جز در موارد انگشت شمار) میلیونرها هستند را میتوان انتخابات واقعا آزاد برشمرد؟
چگونه میتوان در آمریکا دم از دمکراسی زد وقتی که آرای مردمی جنبه صوری دارد و “انتخاب” رئیس جمهور با آرای گزینشی (یعنی الکتورال که در دست حلقه های قدرت اند) انجام میشود؟
آیا اعمال نفوذ و قدرت در آرایش انتخابات از سوی دو حزب نیرومند و وابسته به جناح های گوناگون امپریالیستی (که مجال تنفس و برآمد به غیر خودیها نمیدهند) بخشی از دمکراسی آمریکایی ست؟
با توجه به آنکه انتخابات واقعا آزاد راهکار اصلی برای ساخت و پیشبرد دمکراسی ست, آیا میتوان گفت که بنیاد حکومت در آمریکا بر دمکراسی استوار است؟ 

۴ – جای خوشحالیست که, با تلاش سندرز, ذهنیت نوینی در شمار بالایی از جوانان (دانش آموخته) و مردم زحمتکش برای تغییر پدید آمده و در مبارزات سیاسی-انتخاباتی برآمد کرده هرچند که با دسیسه های “ماشین حزب دمکرات” در سالهای ۲۰۱۶ و ۲۰۲۰ به شکست کشانیده شده است. ذهنیتی اینچنین امیدی دوربرد و سترگ برای شکل گیری حزب سوم و جبهه ای گسترده از نیروهای ترقی خواه را پدید آورده است که بیگمان با درنده خویی افسانه ای هر دو حزب دمکرات و جمهوریخواه در آینده روبرو خواهد شد.

اصغر الهیاری
اصغر الهیاری
3 سال قبل

دو موضوع در مورد انتخابات ریاست جمهوری فدرال آمریکا در سال ۲۰۲۰ بسیار اعمیت دارد:
اول ـ مشارکت بی سابقه ی مردم که حکایت از آبستن بودن جامعه ی آمریکا بخاطر تلمبار شدن مشکلات عدیده و تبعیضات در طی دهه ها …
دوم ـ پیامدهای انتخابات با پیروزی کاندید حزب دموکرات در مواجهه با نمایندگان کنگره و سنا….

به باور نگارنده بخش دوم ؛ یعنی پیامد های انتخابات آمریکا بسیار اهیمت دارد که ممکن ست با توجه به سیستم انتخاباتی و پارلمانی موجود آمریکا و همین ریاست جمهوری جدید، آقای بایدن و کابینه ی او نتوانند به موفقیت هائی برسد.
از این نظرباید بجای افسوس خوردن از کاندید نشدن ساندرز و کاندیداهای رادیکال تر فکری به ساختار عملا موجود سیستم انتخاباتی و پارلمانی آمریکا توجه کرد.

  • انتخابات ریاست جمهوری و کنگره به نسبت جمعیت ایالت ها می باشد و می دانیم که فعلا نمایندگان حزب دموکرات امروز در کنگره دست بالا را دارند.

* انتخابات مجلس سنا:
بنا بر قانون اساسی از هر ایالت ۲ سناتور به مجلس سنا میروند ( از آلاسکا فط یک سناتور)
بدین ترتیب تعداد سناتور ها به نسبت جمعیت ایالت ها تعیین نمی شود و تبعیض آمیز ست .
اعم از اینکه جمهوریخواهان اکثریت کرسی ها را در اختیار داشته باشند ( مانند دیروز و امروز) یا دموکرات ها ، هیچ توازن و تعادل سیاسی به نسبت جمعیت ایالت ها وجود ندارد و تصمیم گیری ها اغلب با جبهه گیری و سمتگیری های سیاسی توام ست. به همین دلیل اگر اراده و خواستی برای اصلاحات مفید اجتماعی وجود داشته باشد می تواند ترمز شود یا برای تغییرات مالیاتی به نفع بالائی ها حمایت گردد.
بهمین دلیل باید پرسید چرا مجلس سنا از چنین ساختار قدیمی برخوردار ست؟ چرا اقدامی نمی شود؟

نتیجه : با این نگاه تصور نمی شود که ریاست جمهور جدید بتواند در مقابل مجلس سنای فعلی کاری از پیش ببرد.

البته خیلی آسان تر ست که مجموعه فعل و انفعالات اجتماعی را بی توجه به عوامل اصلی و تعیین کننده در جامعه آمریکا را از منظر «دموکراسی» آن هم از راه دور «غلط گیری» کرد و آن کشور را «رفوزه » و «هو » کرد.

اما می توان با برخوردی سازنده با گفتگو با دوستانی که در آمریکا زندگی می کنند در مورد مشکلات و ابهامات انتخابات
در آن کشور پرس و جوکرد.
خوشبختانه در این چند هفته بیش از تمام دوره های دیگر با انتخابات در آمریکا رابطه بر قرار گردیده ست.

Lawdan Bazargan
Lawdan Bazargan
3 سال قبل

آقای الهیاری، 
>اشاره شما به مشارکت بی‌ سابقه مردم آمریکا در انتخابات موضوع جالبی‌ است. با اینکه ترامپ در انتخابات سال ۲۰۲۰ بازنده شد اما در عمل او بیش از هر رییس جمهور سابقی رای آورده است، فقط اینکه بایدن توانسته رکورد او را بشکند. حالا اینکه چرا اینهمه آمریکایی‌ در این انتخابات شرکت کرده ا‌ند هر کسی‌ می‌‌تواند به زعم خود تعبیر کند. 
انتقادات شما به کنگره آمریکا هم جالب هستند و باز بسته به اینکه افراد به کدام دسته تعلق دارند از این سیستم دفاع کرده و یا از آن انتقاد می‌‌کنند. آنچه که برای من جذاب است این است که هر کسی‌ اجازه دارد این سیستم را نفی کند و راه حلی پیشنهاد کند بدون اینکه به زندان بیافتد و یا شکنجه شود. ممکن است در کوتاه مدت خواسته‌های افراد عملی‌ نشود اما بسیاری از آنان در دراز مدت به وقوع می‌‌پیونند و این چیزی است که من برای ایران آرزو دارم. 

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
3 سال قبل

آقای اصغر الهیاری درود بر شما!
با شما همراهم که ساختار مجلس سنای آمریکا, با سهمیه ۲ سناتور (بدون استثنا) برای هر ایالت, از بنیاد ضد دمکراسی ست. اگر گفته شما را کمی به ژرفا برده و با آمار جمعیت آمریکا در سال ۲۰۱۹ به ترکیب مجلس سنا بنگریم, چنین میبینیم:

۷ ایالت با جمعیت زیر یک میلیون – روی هم ۵/۳۵ میلیون نفر – ۱۴ سناتور (وزن نسبی در سنا ۳۸۲ هزار نفر یک سخنگو). ایالت آلاسکا با جمعیت ۷۳۱۵۰۰ نفر درین دسته قرار دارد و دو سناتور آن لیسا مرکاوسکی و دَن سولیوان از حزب جمهور خواه هستند.
۷ ایالت با جمعیت زیر ۲ میلیون – روی هم ۱۰/۳۸ میلیون نفر – ۱۴ سناتور (وزن نسبی در سنا ۷۴۱ هزار نفر یک سخنگو)
۴ ایالت با جمعیت زیر ۳ میلیون – روی هم ۱۰/۸۷ میلیون نفر – ۸ سناتور (وزن نسبی در سنا ۱/۳۵۹ میلیون نفر یک سخنگو)
۱۰ ایالت با جمعیت زیر ۵ میلیون – روی هم ۳۹/۰۲ میلیون نفر – ۲۰ سناتور (وزن نسبی در سنا ۱/۹۵۱ میلیون نفر یک سخنگو)
باز هم برای مقایسه, وزن نسبی برای دو ایالت تکزاس و کالیفرنیا بترتیب ۱۳/۸۵ میلیون نفر و ۱۸/۸۴ میلیون نفر یک سخنگو می باشد.
یعنی ۲۸ ایالت با جمعیت های زیر ۵ میلیون – روی هم ۶۵/۶۲ میلیون نفر – با ۵۶ سناتور (وزن نسبی در سنا ۱/۱۷ میلیون نفر یک سخنگو) بیش از نیمی از سنا را در اختیار دارند. اما ۲۲ ایالت دیگر با جمعیت روی هم ۲۶۲/۵۸ میلیون نفر با ۴۴ سناتور (وزن نسبی در سنا ۵/۹۷ میلیون نفر یک سخنگو) در اقلیت قرار میگیرند! بگفته دیگر, سخنِ بیست درصد از مردم آمریکا بر هشتاد درصد دیگر می چربد! 
شما پرسیده اید “چرا مجلس سنا از چنین ساختار قدیمی برخوردار ست؟ چرا اقدامی نمی شود؟ بگمانم شما نیز باور دارید که پاسخ روشن است و همسنگ با آنکه چرا پیوست دوم متمم قانون اساسی یعنی حق حمل اسلحه که مناسب بهلبشو در سالهای بی قانونی بود حذف نمیشود؟ آنهم در کشوری که گسترده ترین و مجهزترین نیروی پلیس (یعنی محافظت مدنی) با بودجه سالانه ۱۰۰ میلیارد دلار و زندانهای پرشمار با بودجه سالانه ۸۰ میلیارد دلار را در اختیار دارد! برای مقایسه, بودجه درخواستی سال ۲۰۲۰ ترامپ برای آموزش ۶۴ میلیارد دلار است که نسبت به سال پیش ۷/۱ میلیارد دلار کاهش نشان میدهد. سنجش این کاهش در برابر افزایش سالانه بودجه ارتش و پلیس نشانه دیگری از سرشت نظامی-جنگجویانه و نه انسانی-دمکراتیک حکومت آمریکا را بدست میدهد.  

کاستی کلان دیگر را در ترکیب کاملا سیاسی دادگاه عالی آمریکا میبینیم که در بده-بستانِ دو حزب دمکرات و جمهوری خواه پایین و بالا میشود. از نگاه انسانی و خردمندانه, قانون دانان و داورانِ والا در جامعه می باید عدالت را با نگاهی همه سو نگر, نه سویدارانه و پیشداورانه, بگسترانند. 

در یادداشت پیشین خود, من از نگاهی دوربرد و ناهمراه با تبلیغات و هیاهوهای حاکم در کشور آمریکا سخن گفتم. شوربختانه شما آنرا در چهارچوبی تنگ و نابجا به اسارت کشانید که: “آسان تر ست که مجموعه فعل و انفعالات اجتماعی را بی توجه به عوامل اصلی و تعیین کننده در جامعه آمریکا را از منظر ‘دموکراسی’ آن هم از راه دور ‘غلط گیری’ کرد و آن کشور را ‘رفوزه ‘ و ‘هو’ کرد”. 
هم میهن گرامی, بهتر نیست که متن را دوباره بخوانید و وزن و معنای آنرا بسنجید تا از داوریهای آسان و ارزان برکنار بمانید؟ 
بر چه بنیاد بر گفته های من انگ “هوچیگری” میزنید؟ 
آیا حتما باید در آمریکا زندگی کرد تا بتوان در باره آن داوری کرد؟ 
اگر کسی حکومت اسلامی در ایران را بدرستی تبهکار بخواند معنایش آنست که کشور ایران را “رفوزه” و “هو” کرده است؟
چه نگرگاه بهتر از دمکراسی میشناسید که بنیاد ارزیابی “فعل و انفعالات اجتماعی” در یک کشور قرار بگیرد؟

Lawdan Bazargan
Lawdan Bazargan
3 سال قبل

با درود آقای شیرازی، 
شما مطالب جالبی‌ را مطرح کردید که جواب دادن به هرکدام از آنها احتیاج به متخصصین علوم سیاسی و اجتماعی دارد و نه رشته من علوم سیاسی است و نه فکر می‌‌کنم که همه حقیقت در پیش من است، اما مایلم به چند نکته اشاره کنم:
۱. اول اینکه مقاله من دفاع از سیستم سیاسی آمریکا نیست بلکه دفاع از سیستم رای گیری آنان است. دمکراسی یعنی “یک سیستم حکومتی توسط کل جمعیت یا همه اعضای واجد شرایط یک ایالت ، معمولاً از طریق نمایندگان منتخب.” اینکه مردم کشور بتوانند با رای دادن نمایندگان خود را انتخاب کنند این یعنی دمکراسی و من مدافع این سیستم هستم. حالا آیا می‌‌توان این سیستم را بهتر کرد یا نه و چقدر تبلیغات و پول در انتخاب شدن افراد تأثیر می‌‌گذراند بحث دیگری است. من در نوشته خود تلاش کردم توضیح بدهم که سیستم رای گیری در آمریکا به گونه یی است که از رای افراد صیانت کرده و به ان اهمیت می‌‌دهد.
۲. بنظر من مردم ایران در سال ۵۷ انقلاب کردند اما کودتا علیه مصدق را می‌‌پذیرم. حالا اینکه این کودتا به نفع مردم آمریکا بوده یا نه، بسته به اینکه تفکرات سیاسی افراد چی‌ است می‌‌توان گفت که به نفع‌شان بوده چون کنترل نفت دنیا را به دست کمپانی‌های آمریکایی‌ و انگلیسی داده و یا به ضرر‌شان بود برای اینکه یک ایران دمکراتیک به بهبود وضعیت منطقه خاورمیانه کمک می‌‌کرده. بحث شما درباره نقش پول در انتخابات آمریکا را هم، انتخاب شدن اوباما به عنوان رییس جمهور با حمایت میلونها نفر و کمک مالی‌های اندک، رد می‌‌کند. 
۳. انتخابات آزاد بنظر من انتخاباتی است که هرکسی اجازه کاندید شدن و رای دادن داشته باشد حالا اینکه مردم از چه داده‌هایی‌ برای تصمیم گیری استفاده می‌‌کنند بحثی‌ است که از زمان سقراط در جریان است و افرادی مانند او می‌‌گویند که دمکراسی بدون ملتی مطلع از مسائل که آگاهانه رای می‌‌دهند بی‌ فایده است. آخر هم سقراط قربانی همین سیستم رای گیری شد.
۴. این فقط ماشین حزب دمکرات نیست که در مقابل سندرز و سندرز‌ها ایستاده است، سیستم سیاسی آمریکا و جامعه سرمایه داری هم آنان را نفی می‌‌کنند. باید صبر کرد و دید اما بعید می‌‌دانم که جناح سندرزی مطلوب آمریکایی‌‌ها باشد. 

اصغر الهیاری
اصغر الهیاری
3 سال قبل
پاسخ به  Lawdan Bazargan

خانم بازرگان گرامی ، سپاس از توجه شما ،
یادمان باشد که حزب ناسیونال سوسیالیست آدولف هیتلر نیز بعداز بحران های ناشی از جنگ جهانی اول و افسردگی های مربوطه از طریق انتخابات به قدرت رسید . این خطر هنوز جامعه اروپا و آمریکا را تهدید می کند و نیروهای ناسیونالیست افراطی و نئو نازیست در همه جا حضور دارند با اقیانوسی از نارضایتی ها که ۷۰ میلیون به دانولد ترامپ رای دادند..
پیامد های انتقال قدرت از حزب جمهوریخواه به حزب دموکرات و بر عکس ……
توام با تغییرات زیادی در قانون گزاری و شرائط معیشتی مردم می باشد .
وقتی مردم اقشار مختلف به پشت سر خود نگاه می کنند می فهمند که در مثلا ۳۰ سال گذشته از کجا به اینجا رسیده اند. استانداردهای زندگی به ضرر لایه های پائینی بوده ست.
البته تردیدی نیست که فقزو حاشیه نشینی بیش از همیشه در آمریکا خصبت نمائی می کند.بخشی نیز ثروتمند تر شده اند.
مالیات های مردم آمریکا بیشتر خرج بودجه های عظیم نظامی ، امنیتی ، جاسوسی ، ضد جاسوسی
و…….. میشود تا بیمه ، رفاه عمومی و بهداشت همگانی ..
انتقال قدرت از جورج دبلیو بوش ـ پسر از حزب جمهریخواه ، به اوباما از حزب دموکرات در شرائط عمیق ترین بحران مالی جهان ۲۰۰۸ بعداز جنگ جهانی دوم چیزی نمی توانست جز ریاضت اقتضادی و فشار به اقشار کم درآمد و حاشیه نشینان بدنبال داشته باشد.
تشخیص مکانیزم روانشناسانه افکار عمومی مردم در رقابت های انتخاباتی سال ۲۰۰۸ که اوباما امید مردم را برای «تغییر» تحریک کرده بود و پس از دو دوره در مجموع به نارضایتی ها و نا امیدی ها تبدیل شد چندان دشوار نیست . چرا شرائط برای «عروج» پوپولیسم ترامپیسم فراهم گردید ؟
همیشه از بعداز جنگ جهانی اول ، این تغییرات روانی ناشی از سرخوردگی را مردم جهان تجربه کرده اند.
کسانی که امروز در آمریکا به خاطر مواضع دانولد ترامپ دست به هر کار جنون آمیزی می زنند نمی خواهند از به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان دهه ۳۰ عبرت بگیرند.
در اروپا م همین طور ست.
اگر جو بایدن و حکومت آمریکا در سالهای پیش رو به روال همیشگی مانند زمان اوباما به نعل و میخ بزنند. بحران های اقتصادی و اجتماعی به خصوص در شرائط پاندمی شدید از هر زمان در تاریخ تیشه به ریشه ی جامعه آمریکا خواهد زد.
در انتخابات بعد پوپولیتسی به مراتب خطرناک تر و زخمی تر از دانولد ترامپ انتخاب خواهد شد.
این خطر برای اروپا و سراسر جهان و ایران نیز حتمی ست.
شکاف اجتماعی و طبقاتی با تعارف و شعار تعدیل نخواهد یافت باید ثروتمندان و سرمایه داران و بورس بازان بیش از سایر آحاد اجتماعی مالیات بپردازند تا بودجه های اساسی تامین گردد. این ها نیازهای بدیهی حفظ جامعه سرمایه داری ست .
ولی عجیب ست که بالائی های جامعه بیش از تمام منقدین جامعه سرمایه داری به این سیستم ضربه می زنند. چرا چنین ست ؟
وظیفه ماست که دنبال حوادث نرویم و تا آنجا که می توانیم همین امروز با انتقادات سازنده برای جهانی بهتر فکر و تبلیغ کنیم..

Lawdan Bazargan
Lawdan Bazargan
3 سال قبل

آقای الهیاری، 
من در مجموع با استدلالات شما موافقم اما فکر می‌‌کنم آنچه که شما مطرح می‌‌کنید فقط یک زاویه از یک مجموعه پیچیده است. شما فقط از نظر اقتصادی به مسائل آمریکا نگاه کرده اید و جنبه هویتی و مذهبی قضیه را از معادله خودتان حذف کرده اید. من همانطور که قبلا هم اشره کردم فکر می‌‌کنم اینطور بحث‌ها مثنوی هفتاد من کاغذ است، اما به طور مختصر فقط به سه اتفاق مهم در دوران اوباما اشاره می‌کنم. یکی‌ رو آمدن تفکرات نژاد پرستانه، دومی‌ بیمه درمانی همگانی و دیگری حق ازدواج همجنس گراها. میچ مککانل، جمهوری خواه، و رهبر اکثریت در مجلس سنای آمریکا از روز اول گفت که هدف او این است که اوباما در دور دوم انتخاب نشود و از همه گونه شگردی برای کارشکنی علیه اوباما استفاده کرد، و اجازه نداد که اوباما هیچ کاری را به جلو ببرد. حق بیمه را هم که در دو سال اول توانست به سختی و با حذف کردن بخشهای زیادی به تصویب برساند، مورد حمله همه جانبه جمهوری خواه‌ها بود. حزب جمهوری خواه شایعه مسلمان بودن و در کشور کنیا به دنیا آمدن اوباما را اختراع و پخش کرد و به احساسات نژاد پرستانه دامن زد. بعد هم که از احساسات مذهبی‌ مردم برای مخالفت با حقوق همجنسگرا‌ها استفاده کرد. اوباما هم البته به نظر من مرد ضعیفی بود و فکر می‌کنم بدلیل بزرگ شدن بدون پدر و حساسیت خودش در مورد سیاه پوست بودنش خیلی‌ جاها عقب نشینی کرد. در هر صورت همانطور که شما پیش بینی‌ کردید دوران سختی در پیش رو است. از یک طرف حزب جمهوری خواه با ضربات ترامپ و تفکرات عقب افتاده هوادارانش در حال فروپاشی است. از طرف دیگر حزب دمکرات با موجی از جوانان تازه نفس آرمان خواه در حال دسته پنجه نرم کردن است و می‌‌خواهد که هژمونی را به هر قیمتی حفظ کند. باید صبر کرد و دید که مجموعه این فشارها و اختلافات به کجا ختم خواهد شد. 

آرمان شیرازی
آرمان شیرازی
3 سال قبل
پاسخ به  Lawdan Bazargan

درود بر خانم لادن بازرگان گرامی!
من جانِ کلام شما را در می یابم و با شما همراهم. اما مگر صیانت از رای افراد بدونِ دستیابی به نتیجه سزاوار معنا و کارکرد درست خود را میتواند داشته باشد؟ بویژه آنگاه که انتصاب پیش از رای مردم (بدست شورای نگهبان) و یا پس از رای گیری (مانند آرای گزینشی-الکتورال بدست صاحبانِ قدرت) انجام شود. 
مگر بخش مهمی از معنای انتخابات آزاد به وجود محافل کنترل رای برنمیگردد که پیش یا پس از رای گیری نتایج را آنگونه که میخواهند دگرگون میکنند؟

آری, مردم در سال ۵۷ انقلاب کردند اما باورهای مذهب-آلوده همان مردم راه را برای خزش ملایان از درون به قدرت و “مدیریت” خیزش مردمی از برون بدست محافل امپریالیستی برای پیشگیری از روی کار آمدنِ حکومتی ملی-مترقی هموار کرد. ساختنِ مسجد در دانشگاه, بسنِ رستورانها در ماه رمضان و تنظیم همراهانه برنامه های رادیو-تلویزیونِ دولتی با باورهای شیعیان نمونه های حمایت رژیم شاه از نهادهای مذهبی و رشد بی چراغ آنان در شبِ سرکوبِ نیروهای ملی-مترقی بود که کوته بینانه تنها گزینه محتمل پس از خود را با دست خود می پرورانید. از سوی دیگر, برقراری “پاتوق” خمینی در پاریس, پوشش گسترده خبری روزانه از توالت رفتن تا نمازگزاری “خمویان” و حمایت های پنهانِ دیگر از آنان, فرستادنِ هایزر به ایران برای مهار ارتش نیز نمونه هایی از “مدیریت” سیر رویدادها در ایران بود. اینکه چرا حکومت آمریکا و همراهانِ اروپایی آن شاه را مانند پینوشه حمایت نکردند و به بختیار بی اعتنا ماندند نیز تأییدی دیگر بر گفته شماست که دیگر کار از کار گذشته بود و سیل انقلاب با نیروی مهار ناپذیرش براه افتاده بود.

بدرستی گفته اید که: “این فقط ماشین حزب دمکرات نیست که در مقابل سندرز و سندرز‌ها ایستاده است، سیستم سیاسی آمریکا و جامعه سرمایه داری هم آنان را نفی می‌‌کنند.” اما نمیتوان و نباید رشد چشمگیر هوادارنِ سندرز را (بیشتر و شاید تنها بدلیل برنامه های سوسیالیستی او) از نگر دور داشت. غولهای بسیاری در تاریخ بشر برخاستند و فروافتادند… اکنون آغاز فرایند افتادنِ غول دگریست که برای تداوم زندگیش خونِ جهانیان را در شیشه کرده است!

حمید
حمید
3 سال قبل

اقای عارف شما هنوز به جایی نرسیده اید که تقاضای سانسور دیگران را بکنید. از چه میترسید؟ از این که این نوشته بر خلاف عقاید طرفداران جمهوری اسلامی و چپ های استالینیست امریکا را از دید یک واقع گرا میبیند؟!!

عارف
عارف
3 سال قبل

با سلام
واقعا متاسفم برای سایت اخبار روز
مثلا سایت چپ و کارگری هستید؟
این ها چیست که چاپ میکنید؟ این نوشته به جرات جز آشکارترین نوشته ها و ضدکارگری و آمریکاگراترین نوشته هایی بوده که تا حال خوندم/.
ولی نمی دونم تو سایت شما، اونم تو بخش سیاست خارجی شما چه میکنه.
لطفا حذف شود.
با تشکر

تورج آرامش
تورج آرامش
3 سال قبل
پاسخ به  عارف

بر خلاف نظر شما این مقاله یکی از معدود نوشته ها راجع به انتخابات آمریکا ست که اطلاعات مفیدی در اختیار خوانندگان می گذارد.
البته شما علامه ی دهرید و گویا نیاز به شناخت از کشور بزرگ آمریکا ندارید.
این مقاله برای کسانی که به فعالیت های پارلمانی باور دارند جالب ست .ولی برای شما که جز «انقلاب» گزینه ی دیگری را قبول ندارید جذابیتی ندارد.
حالا بجای عصبانیت از اخبار روز ، بفرمائید ایرادات نویسنده د رکجاست ؟
همین طور که نمیشه زحمات کسی را بی منظور گذاشت.
استدلال کنید نه تخطئه !

Lawdan Bazargan
Lawdan Bazargan
3 سال قبل
پاسخ به  عارف

نوشتن درباره دمکراسی، انتخابات آزاد و شیوه‌های حضانت و محافظت از رای مردم، ضد حقوق کارگران است؟ شما فکر می‌‌کنید که قیم کارگران هستید و بهتر از آنان میدانید که حقوق آنان چی‌ است؟ به قول چرچیل “دمکراسی بدترین شیوه حکومت کردن است بجز همه موارد دیگر”. فعلا که این شیوه از نظر تاریخی‌ از همه شیوه‌های دیگر بهتر بوده. اگر شما مدل بهتری می‌‌شناسید این گوی و این میدان. 

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

12
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x