جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

جمعه ۷ اردیبهشت ۱۴۰۳

تجدید آرایش طبقاتی یا “مضحکه”؟- محمد قراگوزلو

به نظر می رسد ما به جای " مضحکه" در برابر یک "تجدید آرایش طبقاتی" بسیار جدی از سوی طبقه ی حاکم قرار گرفته ایم. این تجدید آرایش به هیچ عنوان سیرک یا جوک یا مضحکه نیست که با شنیدن نتایج اش و یا مثلا روند رد صلاحیت هایش و شعارهای نامزدان اش...

به نظر می رسد ما به جای ” مضحکه” در برابر یک “تجدید آرایش طبقاتی” بسیار جدی از سوی طبقه ی حاکم قرار گرفته ایم. این تجدید آرایش به هیچ عنوان سیرک یا جوک یا مضحکه نیست که با شنیدن نتایج اش و یا مثلا روند رد صلاحیت هایش و شعارهای نامزدان اش یک دل سیر خندید. مضحکه برای خندیدن است اما آن چه قرار است اتفاق بیفتد برعکس سخت سنگین تواند بود. شاید تنها بخش مضحک داستان، مانند همیشه روند ثبت نام­ها و اعتماد به نفس های شگفت انگیز “مردم و کوچه و خیابان” تا کلاه مخملی های شناسنامه به دست در ساختمان وزارت کشور باشد

در این که “انتخابات” تحت حاکمیت ج الف با موازین متعارف و معروف دموکراسی بورژوایی سازگاری ندارد، کمترین تردیدی نیست. مضاف به اینکه از درون همین دموکراسی های بورژوایی و مثلا “متعارف” امثال تاچر و ریگان و  بوش و ترامپ و سارکوزی و اولاند و مکرون و مشابه در آمده. با این همه آنچه بعد از جنبش مشروطه خواهی در سپهر سیاسی کشور گذشته است، جز در یک برهه ی کوتاه ( عروج مصدق ) هرگز کمترین شباهتی با همین دموکراسی های بورژوایی نداشته. روندی که تا کنون نیز ادامه دارد و فقط صورتمندی های آن تغییر کرده است. از یک منظر ما به نوعی در این انتخابات ها با “تغییر سیاستمداران” به جای “تغییر سیاست ها”ی ساختاری مواجه بوده ایم. اما مگر در فرانسه ی دموکراتیک جایگزینی اولاند “سوسیالیست” با سارکوزی راست میانه ساختارها را تغییر داد؟ نه مگر سیریزا به عنوان یک جریان چپ در یونان و پیش از آنها پاپاندرئو و البته زاپاترو در اسپانیا به همان سیاست های نئولیبرالی نهادهای برتون وودز عمل کردند.

غالب چپ ایران “انتخابات” ج الف را “مضحکه” خوانده. واژه یی که فی المثل برای انتخابات فرانسه و ایتالیا و یونان به کار نمی بندد. تنها به این دلیل که در این کشورها احزاب سیاسی آزاد هستند. اما چنانکه به اشاره گفتم نتیجه یک سان است. برای چپ سوسیالیست تنها راه تغییر وضع موجود انقلاب سوسیالیستی است.

نکته دیگر اینکه من برای تبیین شکل بندی انتخابات ج الف ترمِ:

Selectocracy

را ساخته ام و تفاوت آن با

Democracy

را در مقاله یی انگلیسی شرح داده ام.

اما از اینها که بگذریم به نظر می رسد ما به جای ” مضحکه” در برابر یک “تجدید آرایش طبقاتی” بسیار جدی از سوی طبقه ی حاکم قرار گرفته ایم. این تجدید آرایش به هیچ عنوان سیرک یا جوک یا مضحکه نیست که با شنیدن نتایج اش و یا مثلا روند رد صلاحیت هایش و شعارهای نامزدان اش یک دل سیر خندید. مضحکه برای خندیدن است اما آن چه قرار است اتفاق بیفتد برعکس سخت سنگین تواند بود. شاید تنها بخش مضحک داستان، مانند همیشه روند ثبت نام­ها و اعتماد به نفس های شگفت انگیز “مردم و کوچه و خیابان” تا کلاه مخملی های شناسنامه به دست در ساختمان وزارت کشور باشد. که به نظرم این بخش از ماجرا نیز غم انگیز و نوعی ایز گم کردن است!

طرح این نکته به این مفهوم نیست که مثلا ” انتخاب” خاتمی و یا روحانی و یا شرکت امثال تاجزاده می توانست حامل تغییرات مثبت به نفع زحمتکشان باشد. به هیچ وجه. بر عکس کسانی که از حضور رئیسی و گزینش محتوم او عزا گرفته اند و قبلا فقط به عضویت پورمحمدی در دولت نخست روحانی اعتراض داشتند و علی ربیعی را نادیده می گرفتند چنین توهمی دارند.

بورژوازی ایران به پایان دوره یی رسیده که من آن را خاتمه جمهوری دوم و آغاز جمهوری سوم می خوانم. این دوره ی جدید باید به مقتضیات منطقه یی و بین المللی جدید و یک روند انباشت سرمایه متناسب با این تحولات پاسخ مقتضی بدهد. درست مانند گزینش روحانی که هدف اش برجام بود و درواقع به دنبال رفع یا تعلیق تحریم ها و در عین حال حفظ پروژه ی هسته یی بود! برای تحقق آن ساز و کار حسن روحانی با تجربه ی حضور بیست ساله در راس شورای امنیت ملی و مذاکره با غرب و دوستی صمیمانه با لابی های آمریکایی از طریق ظریف بهترین عنصر بود. آن دوران تمام شده است و ج الف نمی تواند با دوگانه ی ” میدان / دیپلوماسی” ادامه دهد. پوتین به تهران بیاید و مستقیم به دفتر رهبر برود یا بشار به دعوت ژنرال سلیمانی و بدون اطلاع وزارت خارجه به تهران بیاید و ظریف دماغ اش را کج و قهر کند. دوران جدیدی آغاز شده. رئیسی همان فردی است که می تواند در مقام رئیس دولت به ضرورت های دوران جدید بدون تقابل “میدان/ دیپلوماسی” پاسخ دهد و در تعیین رهبری آینده نقش مستقیم ایفا کند. اینها “مضحکه” نیست، خیلی هم جدی است. چسببدن به صورتمندی انتخابات سیزدهم و تکرار ملال آور واژه انتصابات ساده کردن یک مساله پیچیده در بالاست که در عین حال به سرنوشت پائین نیز گره خورده است.

 تغییر ریل و صورت تدقیق شده ی آن یعنی “تجدید آرایش طبقاتی” حامل پیام های بسیار مهمی است که اگر به درست تبیین نشود و با واژه ی “مضحکه” از کنار آن عبور شود پیامدهای خطرناکی خواهد داشت. درست مانند ماه های منتهی به ۳۰ خرداد ۱۳۶۰

ما در سطح جهان (افول هژمونی آمریکا)، منطقه (تثبیت اسد و خروج تدریجی آمریکا از افغانستان و تحولات عراق و لبنان و یمن و پیوستن دولت های عربی به دولت صهیونیستی….) و داخل با تحولات جدیدی مواجه هستیم (سرآغاز این تحولات قرار داده ۲۵ سالِ با چین است)  که من آن را در قالب “تقسیم جدید امپریالیستی جهان” و آغاز دور جدیدی از “انباشت سرمایه” به منظور تقابل با بحران های چندگانه ی فرارو تبیین می کنم و اگر فرصتی دست داد و حال و حوصله اش را داشتم نکات مورد نظرم را فرموله تر بیان خواهم کرد.

محمد قراگوزلو – هشتم خرداد ۱۴۰۰

https://akhbar-rooz.com/?p=114789 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

13 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
بهمن شفاهی
بهمن شفاهی
2 سال قبل

اول این نکته را عرض کنم که من هم از شاگردان خیلی قدیمی دکتر قراگوزلو هستم و هم ایشان را سالهاست که از نزدیک می شناسم و با خلقیات و روحیات شان آشنا هستم. پست فطرت ترین بشر روی کره زمین باشم اگر بخواهم ذره ای در رفتار و کنش مردمی و خاکساری و تواضع دکتر مبالغه کنم.
اما من یادداشت کوتاه و به نظرم کمی عجولانه دکتر را چند بار خواندم. تا کنون ندیده بودم و نخوانده بودم که ایشان تا بدین حد مختصر بنویسند. ما و دوستان و بسیاری از رفقای جنبش کارگری که مصاحبه ها و مقالات دکتر را دنبال می کنیم و حتی خیلی از ما علاوه بر آرشیو اخبار روز آرشیو کاملتری از مقالات و مصاحبه های دکتر داریم همواره از اینکه ایشان طولانی و بلند می نویسند و خیلی ها فرصت خواندن ندارند گلایه داشتیم که ناگهان با این یادداشت فشرده مواجه شدیم.
نکته دیگر من طی تماسی با دکتر چند کامنت را برایش فرستادم و خواستم پاسخ دهد و دلیل ناگفته ماندن بسیاری از این مباحث ناقص را تشریح کند. مثلا جمهوری سوم یعنی چه؟ مختصاتش چیست؟ و بعد از انتخاب رئیسی کشور به کدام سو خواهد رفت و غیره….ایشان به همه رفقا و به ویژه کامنت نویسان که زحمت مشارکت در بحث به خود می دهند ابراز ارادت کردند و گفتند که اصلا از ابتدا قصد ورود به مبحث انتخابات سیزدهم را نداشتند و این یادداشت سردستی را هم با اصرار و پرسش چند رفیق و در حالی که حالشان مساعد نبوده نوشته و از همه رفقا به خاطر ناقص بودن مطلب عذر تقصیر خواست و گفت که اگر چناچه حالش بهتر شود حتما یا در یک مصاحبه تلویزیونی یا یک مقاله به ملاحظات سیاسی کامنت نویسان و نه کسانی که چیزی را پرتاب می کنند، پاسخ خودهد داد.
در ضمن جهت اطلاع دکتر از بیش فعالی نیمکره چپ مغزی رنج و درد می کشد و هنوز درگیر و دار عوارض ماندگار کرونا است.

علی آهی
2 سال قبل

همسایه کری آخرین وقایق عمرش را میگذراند’ همسر کر به اصرار و ابرام از شوهرش خواست که قبل از مردن به ملاقات همسایه برود! و شوهر هر بار پس از درک لب خوانی نظر همسرش اکراه داشت که به دیدن همسایه برود چون ممکن است به جهت نفهمیدن از ثقل سامعه از رفتنش نتیجه وارونه و منفی بگیرد! نهایتآ همسرش متقاعدش کرد که فقط دو جمله بگوید و بپرسد و جواب را از قبل کلیشه کرد که بپرس چطوری؟ خواهد گفت می بینی که حالی برایم نمانده تو بگو خدا را شکر بعد بپرس غذا چه میخوری؟ خواهد گفت مثلآ آش فلان تو فورا بگو نوش جان دو پر عدس هم به آن اضافه کنی بهتر است؛ مرد با اکراه رفت به ملاقات و پرسید چطوری همسایه گفت میبینی که دارم میمیرم ! کر گفت خدا را شکر باز پرسید عدا چه میخوری؟ همسایه گفت زهر من غذا میتونم بخورم! کر گفت نوش جانت زن همسایه به زن کر گفت شوهرت آمده دلجوئی و ملاقات یا زخم زبان و لوقوس … از ابتدای رنسانس و مدرنیته و پوست انداختن فئودالیزم و گذار به مناسبات سرمایه داری ایرانیان با روزآمدی و تمدن سرمایه داری با کمترین شناخت و ادراک از روابط غرب که دستکم صد و اندی سال جلو تر از مناسبات و روابط حاکم بر ایران بود با جگنک و زور و لج مدام در حال تحلیل و تطبیق و انطباق جامعه ماقبل سرمایه داری ایران با غرب است و حکایت آنها کعنهو حکایت ملاقات کر هست با همسایه اش و بسیاری هم خوش و بلکه کیفور هستند با همین تحلیل ها و برداشت های کمی نا همساز و غیر قابل انطباق ” و دو خط موازی هرگز همدیگر را ق…

آ.بزرگمهر
آ.بزرگمهر
2 سال قبل

درود به دوستان موافق و مخالف این نوشته ی دکتر قراگوزلو ،
اگر نوشته را خوب و بادقت بخوانیم جوهر و لُب مطلب نویسنده در این گزاره «بسته بندی » شده ست:
” غالب چپ ایران “انتخابات” ج الف را “مضحکه” خوانده. واژه یی که فی المثل برای انتخابات فرانسه و ایتالیا و یونان به کار نمی بندد. تنها به این دلیل که در این کشورها احزاب سیاسی آزاد هستند. اما چنانکه به اشاره گفتم نتیجه یک سان است. برای چپ سوسیالیست تنها راه تغییر وضع موجود انقلاب سوسیالیستی است.” ( پایان نقل قول )

البته این فرمول جدید نیست و منحصر به دکتر قراگوزلو هم نمی شود.
اگر به «میز احزاب » اخبار روز گاهی گُداری سر بزنیم و اعلامیه های گرو ههای چپ و شعار های آنها را دنبال کنیم و یا دعوای بعداز انشعابات آنها را مطالعه کنیم . می بینیم که بعضی بحث ها بر سر همین حرفهای دکتر قراگوزلو ست.
چپ های ایران ، بدیهی ست که برای گذار از حکومت مشروعه ولایت فقیه « برنامه » و «شعار» های خاص خود را دارند ولی متاسفانه متعدد ست .
از جمهوری ایرانی ، جمهوری ملی ، جمهوری پارلمانی ، جمهوری دموکراتیک ، جمهوری دموکرات و لائیک ،جمهوری سکولار دموکرات گرفته تا جمهوری سوسیالیستی ، حکومت سوسیالیستی کارگری، حکومت سوسیالیستی ، حکومت سوسیالیستی شورائی و…….

البته آقای دکتر به «غالب» چپ ایران کاری ندارد .دلیل آن را مفصل گفته ست.
برای او فقط «چپ سوسیالیست» مهم و مورد تائید ست که «تنها» راه تغییر وضع موجود «انقلاب سوسیالیستی » بداند.

حالا بیائیم در میان ده ها حزب ، سازمان ، گروه ، محفل و صد ها کنشگر چپ گرا جستجو و مقایسه کنیم ببینیم چه کسانی به سازمان راه کارگر می رسیم که از همان بدو تشکیل بعداز انقلاب بهمن ۵۷ گفتند:
«انقلاب مُرد ، انقلاب دگری باید کرد» که هنوز هم فکر می کنم شعار درستی بود.
پس ۴۲ سال ست که در تب و تاب «انقلاب سوسیالیستی» می سوزند.
اما موضوع به سادگی تمام نمیشود.
در این سازمان که مثل بقیه ی نیروهای چپ انشعابات زیادی صورت گرفته چند سال بیش بحرانی صورت گرفت:
بخشی به آزادی و دموکراسی معتقد بودند که باید با این هدف و شعار علیه جمهوری اسلامی مبارزه کرد:
«زنده باد آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم» ( شعار هیئت اجرائی)

عده ای دیگر این حرف های مربوط به پارلمان ، انتخابات و دموکراسی را «بورژوائی» و «راست روی » ارزیابی می کنند .
بهمین دلیل معتقدند باید از جمهوری اسلامی مستقیم وارد «سوسیالیسم» شد و از آزادی و مواهب آن برخوردار گردید.شعار این ها چنین ست:

«زنده باد آزادی! زنده باد سوسیالیسم!» ( کمیته مرکزی راه کارگر)
نتیجه : آقای دکتر قراگوزلو به «غالب» چپ ها کاری ندارد و همسو با کسانی ست که می خواهند از جمهوری اسلامی مستقیم و بدون «ترانزیت » به سرزمین «آزادی و سوسیالیسم» سفر کنند.
البته راجع به مبداء این سفر که در کجای ایران ست و همراهان در این سفر کیانند و با چه وسیله ی نقلیه قصد سفر دارند بر ما معلوم نیست.
تکلیف مردم ۸۰ میلیونی با حکومت آدمخوار چه میشود نیز فعلا روشن نیست.
مطالبی ست که بعدا معلوم خوهد شد .
ولی مقصد «آزادی و سوسیالیسم » ست.
سفر به خیر و سلامت !
آ. بزرگمهر

مهوش
مهوش
2 سال قبل

اقای قراگوزلو بی صبرانه منتظر تحلیل شما از “تقسیم جدید امپریالیستی جهان” و آغاز دور جدیدی از “انباشت سرمایه” به منظور تقابل با بحران های چندگانه ی فرارو) هستیم.
با سپاس

محمد از ایران
محمد از ایران
2 سال قبل

حمید درویش عزیز !نامم محمد است و از ایران می نویسم خیال می کنم برای کامنت نوشتن نیازی به کد ملی نیست .فکر می کنم کامنت نویسی هم جرم نیست .برای اینکه نظر شفاف هم داده باشم مواردی از نظرات ایشان در گفتگوی با تلویزیونهای برونمرزی را آوردم تا شما چنانچه شایق باشید دنبال کنید . اگر دستگاه فکری کسی را که مدعی است دنبال می کنیم از سر بیکاری نیست برای آنست که کدهایی از این مدعی دیده میشود که آدم دوست دارد بداند بالاخره این نظرات تاچه اندازه سودمند است و یا نه ! چالش هم امری لومینی نیست و قیاس با سیلی زدن و در رفتن هم از مصادیق لوث است . آقای قره گزلو هر وقت حوصله پیدا کنند حتما کامنت ها را می خوانند واگر وقت کردند جوابی متقاعد کننده می دهند .

حمید درویش
حمید درویش
2 سال قبل

چه خوب که جناب محمد از ایران دستگاه نظر سنجی دقیقی دارند و به اعتبار این دستگاه و گرفتن آمار به این نتیجه رسیده که خودشان جزو معدود کسانی هستند که از ایران نظرات جناب قراگزلو را دنبال می کنند. از کشف این دستگاه نظر سنجی که 《 تعیین کننده معدود دنبال کنندگان 》 یک نویسنده است که بگذریم پاسخ هواداران افزایش مزد ^ تورم در کتاب 《 کیفرخواست دستمزد》 جناب قره گزلو و دو سه مصاحبه تلویزیونی و مقاله داده شده.
بهتر نیست به جای زحمت و کوشش خستگی ناپذیر کامنت نویسی جناب 《 محمد از ایران》 به همراه همان 《 معدود خوانندگان》 کتابی را در همین سایت اخبار روز نقد کنند تا بحث روشنی پیش برده شود. کلی گوئی به قول یک نفر آفت فضل و دانش است.
عرصه های نقد نظری را به کمک سایت اخبار روز شفاف کنیم و بکوشیم برای مثال ثابت کنیم که افزایش مزد بر پایه تورم به سود کارگران است.
محمد از ایران! به نطرت نقد مستدل و مستند بهتر از این روش نیست؟
یک نکته می ماند اگر تمام تالیفات و مقالات جناب قراگزلو به قول جناب 《 محمد از ایران》 سراپا 《 گنگ و کپیه 》 برداری است( کپیه برداری از کی و چگونه؟) ایشان یعنی جناب 《 محمد از ایران》 یا هر اسم دیگری چه اصراری دارند کماکان وقت گرانمایه خود را به خواندن این نوشته ها هدر دهند؟
آیا ایشان کار دیگری ندارند؟
در ضمن به چالش کشیدن یعنی نوشتن یک مقاله و پاسخ دادن وگرنه افراد را در خیابان هم می توان به چالش کشید. مثلن با زدن یک سیلی و در رفتن!

محمد از ایران
محمد از ایران
2 سال قبل

من شاید از معدود کسانی هستم که نوشته های ایشان و مصاحبه هایشان را دنبال می کنم وتا بحال هم بنا نداشتم این آقای دکتر را به چالش بکشم و الان هم فکر می کنم خوانندگان ایشان آنقدر فهیم هستند که بدانند فرق دوغ و دوشاب چیست. ماجرا اینست که آقای قره گزلو شدیدا علیه همه ی فعالان و روشنقفکران چپ مواضعی اختیار می کنند که دریغ از ذره ای کوشش برای همگرایی و همنوایی در مورد رسیدن به نقاط اشتراک و اساسا خود ایشان درک درستی از حاکمیت جمهوری اسلامی ارایه نداده اند تا بدانیم ماهیت این حکومت از نگاه ایشان بالاخره چیست . اما در مورد صاحب نظران چپ تا دلتان بخواهد دست و دل بازانه نسبت های عجیب غریب می دهند مثلا در گفتگویی تلویزیونی با رسانه ای خارج از کشوری این نسبت ها را از ایشان میشنویم البته بدون نام اما با آدرس هایی کاملا مشخص آقای رییس دانا از نظر ایشان سوسیال دموکرات هستند – فعالان کارگری که شعارهایی چون معیشت و تامین اجتماعی را دنبال می کنند طرفداران سیاست های کینزی هستند و به قول ایشون کینزین! کسانی که در ارتباط با حداقل دستمزد برشاخص تورم و تاثیر آن بر سبد هزینه اصرار می کنند نئولیبرال هستنداینها همه به کنار موضع گیری ایشان در ارتباط با انتخابات سال ۱۳۹۶ جالب است ایشان سلکتوکراسی را به جای دموکراسی طرح می کند و میخواهد اثبات کند که دموکراسی صندوق آرایی انتخابی است که صرفا تغییر آرایش طبقاتی را نشان میدهد اما هیچگاه ماهیت و سویه و هویت اصلی این نیروهایی که در اندیشه ی سلکتوکراسی مد نظر ایشون شکل گرفته را به مخاطب معرفی نمی کند خب طبییعی است که آسمان ریسمان کنند و تنها در یک جمله راه حل برقراری سوسیالیسم را بیان کنند و گناهش را هم که چنین نمیشود ! بگردن چپ ها بیندازند که گویا آرایش طبقاتی موجود را در پس دوران های حمهوری اول و دوم و سوم نفهمیده اند خب این داسنان چپ نوظهوری که تنها فکر می کند با تالیفات سراسر گنگ و نامفهوم و کپیه و گرته برداری شده اش می تواند به سوسیالیسم هدایت مان کند قدری عجیب نیست ؟

عزت
عزت
2 سال قبل

عزت
نمی شود با این نظر آقای دکتر مخالفت کرد که “انتخابات مضحکه نیست بلکه پیامدهای سنگینی دارد”. اما در تعجبم که ایشان که برای انگلیسی زبانان می نویسند و کار بسیار خوبی هم می کنند، چرا پرداختن به این مسأله را که با تاکید خودشان “پیامدهای سنگینی” هم دارد، بسته به “حال و حوصله” شان کرده اند؟این چه مسئولیتی است که به حال و حوصله و شاید اندکی منت بر خواننده مربوط می‌شود. خوب است ما هم بگوئیم اگر حوصله کردیم نوشتهٔ ایشان را می خوانیم؟ و خوب است این بی‌حوصلگی به تمام مردم سرایت کند و بگویند اگر حوصله کردیم یک انقلابی خواهیم کرد. این بی‌حوصلگی چقدر پیامدهای سنگین دارد و چقدر مضحکه است؟ خوب بود اگر آقای دکتر حوصله داشتند بر ما منت بگذارند و آنرا هم روشن کنند.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
2 سال قبل

توجیه رفتار سرکوبگرانه و ضد آزادی خواهانه و ضد دمکراسی خواهانه چماقداری حکومت آنهم با بازی با الفاظ دمکراسی بورژوایی و… از آن روش ها ی سطحی و ناشیانه و یا شاید مامورانه می باشد.
این هموطن نگارنده(قرا گوزلو) با این نوشتارش
بهتر از این نمی توانست
به چماقداری بفهماند من هم هستم.

اصغر یزدیان
اصغر یزدیان
2 سال قبل

فرض کنید یک نفر نام خودش را “عروجعلی” گذاشته و به همین نام شناسنامه گرفته و در مجامع مختلف – مثلا سر کلاس درس دانشگاهی- او را به همین نام می خوانند حالا تکلیف ما در برابر خواندن و صدا کردن او چیست؟ به او بگوئیم “بهزاد” خوب است؟ یا برعکس؟ الان در افغانستان و پاکستان هم نام حکومت ها همین “جمهوری اسلامی” است. حالا ما چه کنیم؟ مثلا بگوئیم “دولت لوئی جرگه افغانستان” رسا است؟ یا بگوئیم دولت بازمانده از کودتای ژنرال ضیاالحق پاکستان چطور است؟ به قول عبید : “« گفت : قیمه به قاف کنند یا به غین؟» گفت : « قاف و غین همه بگذار قیمه به گوشت کنند». حالا بعد از اثبات این نکته که به قول رضا پهلوی یا بچه های مجاهد این حکومت ملاهاست و جمهوری نیست و بحث های مشابه باید دید نظر دوستان در مورد تغییر ریل جمهوری اسلامی چیست؟ نظرات آقای تاجزاده و اصلاح طلبان را که می گویند ” از جمهوریت نظام با این انتخابات هیچی نمانده در یک وبسایت چپ تبلیغ نکنید لطفن” بفرمائید تحلیل طبقاتی تان از تحولات آتی چیست؟
یک تبعیدی ناخواسته در فرنگ.
با تشکر

غلام سفيدكوهى
غلام سفيدكوهى
2 سال قبل

“هر انقلابِ اجتماعى که نتواند آزادىِ مخالفانش را بیمه کند، ضدِ انقلابِ جدید است. میخواهد لنینیستى/مائوییستى/کاستروایستى/هوشى مینیستى/دین ایسمى … باشد”.
پس تغییر یک رژیم توسط مدعیان رژیم جدید که رهبران آن آدمکُش و از توده هاى هیجانزده بعنوانِ جوخه هاى مرگ مخالفان خود استفاده مى کنند، ضد انقلاب جدید اند. نتیجه اینکه این دارو دسته ضد مارکسیست اند.
چطور میشود خود را مارکسیست خواند و همزمان خمینى ایسم جنایتکار و امثال حماس و حسن نصراله را ضد امپریالیست و ضد صهیونیست خواند؟

محمد از تهران
محمد از تهران
2 سال قبل

محمد از تهران

شاید مضحکه به قول آقای قره گوزلو درست نباشد اما نادرست تراز آن عبارت جمهوری دوم و سوم من درآوردی جناب دکتر است . براستی آیامجازیم به راحتی مقولات نامفهوم به مردم عرضه کنیم؟ کدام جمهوری ؟ این چه جمهوری است که قائم به فرد است و یک سیستم به نیابت از سوی یک فرد که در قانون فقیه مطلق نامیده شده است برای مردم تعیین تکلیف می کند ؟ چرا باید با جمهوری دوم و سوم سازی! مفهوم جمهوری را در نزد مخاطب قلب کرد ؟ خود اصلاح طلبان قائل به این هستند که جمهوریت نظام در مخاطره است و این در حالیست که پس از سال ۸۸ دیگر ختی آن شبه جمهوری هم وجود ندارد. خامنه ای تصمیمش را گرفته که رییس قوه مجریه کسی باشد که او قبول دارد و مردم وظیفه ی بیعت با اورا دارند / تمام . آقای دکتر من نمیدانم شما تاچه اندازه به ایدئولوؤی حکومت شناحت دارید از نظر ایدئولوژیک برابر نظر فقهای این نظام که از زبان مصباح یزدی بارها گفته شده است “مردم ناصب نیستند بل که ناصرند ” این یعنی اینکه مردم زئیس جمهور را نصب نمی کنند بل که یاری می کنند تا از طریق ولی فقیه نصب شود ! آیا درک این موضوع برایتان آنقدر مشکل است که نمی توانید مفهوم جمهوری را چیزی جدا از بیعت و تکلیف شرعی بدانید ؟ آیا در جمهوری قیمومیت مردم به شورای نگهبان سپرده میشود البته داریم از جمهوریت در قرن بیست و یکم جرف می زنیم . اگر فرصتی دست داشت و حووصله اش را داشتید لطفا نظریه های اندیشمندان را در باره جمهوری بخوانید . نمیدانم شما با این همه انحراف در درک جمهوری چگونه سوسیالیسم را می فهمید؟!!

کیا
کیا
2 سال قبل

این تلاشی است که انقلاب ایران را با انقلاب فرانسه تطابق دهد،مسلما شما حق دارید واین آن نیست ،باید انقلاب ایران جداگانه تحلیل شود.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


13
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x