شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

مارکسیسم فلکسودوکس در معرض ابتلا به کرونا!
محمد قراگوزلو

از قرار آگامبن در شهر رم زنده ­گی می­کند. کم­تر از 13 روز پس از انتشار این "تحلیل فلسفی" همه ­گیری کووید 19 محل "زیست فلسفی" و روزمره ­ی آگامبن را به چنان گودال هولناکی فرو کشید که دولت جوزپه کونته ناگزیر به اعلام قرنطینه شد. این سیاست علاوه بر منطقه ­ی لمباردی ، چهارده استان همجوار آن را نیز فرا گرفت و پرچم نظام اجتماعی تولید سرمایه ­داری ایتالیا را عملاً پایین کشید

۳. آگامبن در آغوش وضعیت عادی

محمد قراگوزلو

بوق ترامپ و دوستان (یک سرماخورده ­گی ساده!)

کمتر از یک هفته پس از آن که نوام چامسکی از قرنطینه به امی گودمن گفت که «شک ندارد چینی­ ها از همان ابتدای دسترسی به ژنوم ویروس کووید ۱۹ سازمان بهداشت جهانی و البته کاخ سفید را در جریان خطرات اپیدمی گذاشته بودند» (نقل به مضمون)، مدیر کل این سازمان نیز طی مصاحبه ­یی – در تاریخ ۲۱ آوریل – یادآور شد که «واشنگتن از روز اول در جریان مسایل مربوط به شیوع ویروس کرونای جدید در ووهان چین بوده است.» تدروس آدانوم گبریسوس همچنین اضافه کرد: «ما از روز اول هشدار دادیم که این دیوی است که همه باید با آن بجنگند. بدترین وضعیت هنوز پیش روی ما است. این ویروسی است که بسیاری از مردم هنوز آن را درک نمی­کنند.»۱

عدم “درکِ” هولناکی و کشنده ­گی ویروس – که دبیر کل آن را با آنفولانزای اسپانیایی ۱۹۱۸ مقایسه می­کند و نام “دیو” بر آن می­نهد – امر پیچیده ­یی نیست! حتا اگر اکثریت مردم از جزییات ژنوم ویروس نیز مطلع شوند کار زیادی از دست­شان ساخته نیست. توصیه­ های سانتی مانتال “در خانه بمانید” و “دست­های ­تان را بشویید” خیلی زود و در غیاب بسته ­های حمایتیِ دولت ­ها و ترجیح رونق اقتصادی بر بهداشت و سلامت جان، رنگ باخت و کار و زنده ­گی با حضور “دیو” به “روال عادی” بازگشت! پسِ پشتِ واژگونیِ حقیقت اما مولفه ­های ساده و پیچیده ­­ی دیگری به چشم می­ آید. بی تردید این “بسیاری از مردم” که دبیر کل WHO  معتقد است “هنوز [خطر] را درک نمی­کنند”  نه به سبب اطلاع از دانش پزشک ، بلکه به این دلیل که همه روزه شاهد به خاک افتادن یکی از همسایه ­گان خود هستند، به اندازه ­ی خودشان به درجه­ ی خطر و عمق فاجعه آشنا هستند. نیازی به استدلال نیست. این ویروس – که یکی از کاهنان بورژوازی (ژیژک) آن را به نقل از معاون وزیر بهداشت ایران “دموکراتیک” خوانده بود – مانند هر پدیده ­ی دیگری به شدت طبقاتی عمل کرده و بیشترین قربانی را از همان “مردم” پاپتی گرفته است که دبیر کل می­ گوید خطر را “درک نمی­ کنند”. با این حال نگفته پیداست که در چارچوب وضع موجود “درک خطر” و هر اندازه آگاهی طبقاتی به راحتی مرعوب تمکین به استثمارِ تنیده به نان و کار می ­شود. در واقع این مردم نیستند که به خاطرِ عدمِ درکِ خطرِ ویروس، همه ­گیری را دامن زدند و شرایط زیست و کار را به “وضعیت استثنایی” کنونی تبدیل کردند. “مردم” از هر جنسی که باشند و هر برداشت غی طبقاتی و پوپولیستی که به ذهن تبادر ­کند ، از جنس نخبه­گان حاکم و سیاست­ مدارانی نیستند که جهان را به جهنم کنونی مبدل کرده ­اند. آنها که مدت ­ها پیش از این همه­ گیری زنگ خطری را که با صدای گوشخراش بلند شده بود به عمد نشنیدند و به جای اتخاذ تمهیداتی برای کشف واکسن به لوده ­گی پرداختند متهم اصلی کشتار کووید ۱۹ هستند! در ایالات متحد که ویروس بیشترین تلفات را بر جای گذاشته و کماکان می­ کُشد، تمام اسناد “عادی سازی” خطر بر پایه­ ی دامن زدن به “توهم توطئه” با دستان خونین و آلود ه­ی نخبه ­گان حزب جمهوری­ خواه ، گنگ­های مطبوعاتی محفل “فاکس و دوستان” و مشاوران “جون جونی” دونالد ترامپ تولید شده است. این ها یکی پس از دیگری برای “عادی سازی” یک “وضعیت استثنایی” وارد میدان شدند. هیچ یک از این­ها “فیلسوف” نیستند! “چپ” هم نیستند! سهل است همه بدون استثنا از سر دسته­ های دست راستی­ ترین محافل رسانه ­ی اصلی در آمریکا هستند!

پت هگست (Pete Hegest) از حامیان مالی “فاکس نیوز”: «من هر اندازه که به اطلاعات بیشتری در خصوص کرونا ویروس می ­رسم از نگرانی ­ام کاسته می ­شود . خطر کشنده ­گی ویروس مبالغه آمیز است.»

جنین پیرو (Jeanine Pirro) مجری برنامه ­ی “عدالت و قاضی” در فاکس نیوز: «ویروس کرونا دقیقاً مانند آنفولانزا عمل می­ کند. هرچند ویروس آنفولانزا خیلی کشنده­ تر از کرونا ویروس جدید است.»

لو دابز (Lou Dobbs) مجری فاکس نیوز: «مطبوعات چپ گرا قصد دارند مردم را از خطر کرونا ویروس بترسانند.»

شان هنیتی (Sean Hannity) شومن راست افراطی فاکس نیوز: «هیچ انسانی در ایالات متحد از بیماری کرونا جان نداده است. هیچ فردی!»

به جز این گنگسترهای مطبوعاتی کسانی مانند دکتر مارک سیژل (Dr. Marc Siegle) در همدستی با استیو دوسی (Steve Docy) و جرالد ریورا (Geraldo Rivera) – همه ­گی از فاکس نیوز- به وضوح مدعی شدند که «آنفلوانزا به مراتب از کرونا ویروس خطرناکتر است!»۲ حتا سناتور جمهوری ­خواه مت گیتس (Matt Gates) برای مسخره کردن خطر کرونا در ساختمان کنگره ماسک ضدگاز پوشید! اما به محض اینکه آژیر خطر همزمان با قتل عام شهروندان نیویورکی – که غالباً از سیاهپوستان فقیر بودند – به صدا درآمد، شان هنیتی که مدعی شده بود “هیچ فردی در آمریکا نمرده است” به میدان پروپاگاندای جمهوری خواهان پیچید و پیچ صدای فاکس نیوز را روی آخرین درجه ­اش گذاشت که: «ما همیشه شیوع کرونا را مهم تلقی کرده ­ایم!»

اشتباه نکنید. اینها فقط دروغگویی نیست! تغییر موضع به نفع واقعیت سخت نیز نیست! موضوع بسیار فراتر از مباحث و مواعظِ اخلاقی است.

در نیمه ­ی نخست مارس دست­ اندازها برای ورود خرامان رییس بزرگ آماده می ­شد تا جمله ­ها و عبارت­ ها و واژه ­ها و چرخش­ ها و دروغ­ های مکرر به شیوه ­یی جدید تکرار شود. رفت و برگشت از “شرایط عادی” به “وضعیت استثنایی” خیلی ساده است. کافی است در لاف­زنی حرفه ­یی باشید: «لاف­زنی در مورد خود و دست­ کم گرفتن دیگران یکی از عوارضی است که دونالد ترامپ رییس جمهوری آمریکا از آن رنج می­برد. ظرف مدت دو ماه او خطر ویروس و شیوع آن در ایالات متحد را دست کم گرفت و به وزیر امور خارجه ­ی خود گفت که ویروس کرونا باید به عنوان “ویروس ووهان” نامیده شود و تاکید کرد که همه چیز تحت کنترل است. او پیامبروار پیش بینی کرد “از بین می ­رود ، روزی مانند یک معجزه از بین می ­رود.” او نتیجه می­ گرفت “به نظر من وضع بورس خوب است.” او از دموکرات ­ها ایراد می­گرفت که از ویروس کرونا استفاده سیاسی می­ کنند و تلویحاً می ­گفت مخالفانش از طرح آن قصد “باج ­خواهی” دارند. او مطبوعات {مخالف خود} را به رفتار عصبی متهم می ­کرد. اما اخیراً او با بازنویسی بی­شرمانه ­ی رویدادهای هفته­ های اخیر ، لحن خود را عوض کرد و به خلاف آنچه پیشتر توصیه می­ کرد، گفت: “این یک شیوع جهانی است. من مدت­ ها پیش از این که دیگران دریابند می ­گفتم این یک شیوع جهانی است.” وقتی رویدادی ما را غافلگیر کرد وانمود می­ کنیم که خود اطلاع ­دهنده ­ی آن بوده ­ایم.»۳

بر خلاف نتیجه ­گیری کریستین جورت (Christian Jouret) روشِ مطبوعاتی دونالد ترامپ – که مستقیماً از اتاق فکرهای مستقر در فاکس نیوز تغذیه می ­شود – مطلقاً ناشی از “غافلگیر شدن” و افتادن به دام تهاجم ناگهانی ویروس کووید ۱۹ نیست. دستِ ­کم گرفتن و درک نکردن خطر نیز نیست. سیاستی که دست راستی­ ترین محافل آمریکا پس از تسخیر کاخ سفید با دونالد ترامپ اتخاذ کرده ­اند، برخلاف تحلیل ­های رایج، سیاستی در تقابل با جهانی­ سازی ­های نئولیبرالی ، حذف برنامه ­های معطوف به مقررات ­زدایی و تنظیم قوانین جدید بازار کار، حذف مالیات موسسه­ های عظیم مالی، تسریعِ تخریب محیط زیست و تهدیدات نظامی است. همه­ ی این سیاست ­ها که با عنوان ناسیونال فاشیستی “آمریکا را به عظمت برگردانیم” صورت می­ بندد، تلاش گسترده و البته وحشیانه­ یی است که می ­خواهد “وضعیت استثنایی” ایجاد شده از سوی نئولیبرالیسمِ ریگانیستی را – که به بن بست خورده – به “وضعیت عادی” بازگرداند! روی دیگر چنین سکه ­یی بوریس جانسون و سیاست ­های جدید حزب محافظه ­کار است.

آیا شما هواخواه “وضعیت عادی” هستید؟

جورجو آگامبن نیز مانند اسلاوی ژیژک یک “فیلسوف شهیر چپ” است! او ظاهراً از هواداران “وضعیت عادی” است و – شاید – به همین خاطر وقوع همه ­گیری کووید ۱۹ را توطئه ­ی دولت­ ها برای ایجاد محدودیت­ های معطوف به “وضعیت استثنایی” می ­داند. نخستین نکته ­ی شگفت ­انگیز در تحلیل آگامبن پیرامون همه ­گیری کرونا ویروس، مانسته ­گی عجیب نظر او به محافل وابسته به فاکس نیوز است! آگامبن مانند روزنامه ­نگاران نزدیک به ترامپ، کرونا ویروس را چیزی شبیه آنفولانزا، گونه ­یی سرماخورده­ گی و حداکثر ذات الریه می­ داند. او می ­نویسد:

«برای فهم تمهیدات اضطراری و سراپا شتابزده، غیرعقلانی و مطلقاً بی ­موردی که در ارتباط با به اصطلاح اپیدمی ویروس کرونا اتخاذ شده، باید از اعلامیه ­ی شورای تحقیقات ملی ایتالیا (NRC) شروع کنیم که می­ گوید: “هیچ نوع اپیدمی SARS – COV۲ وجود ندارد.” در ادامه ­ی این اطلاعیه آمده: “بنا به داده­ های اپیدمی شناختی ­یی که تاکنون در دست داریم و بر اساس ده­ ها هزار مورد تجربی، این عفونت در ۸۰ تا ۹۰ درصد موارد با علایم خفیف/معتدلی (مربوط به گونه­ یی سرماخورده­ گی) همراه است. در ۱۰ تا ۱۵ درصد موارد امکان بروز ذات ­الریه وجود دارد، هر چند این بیماری در عین حال در غالب موارد به وضعیت وخیمی منجر نمی ­شود. تخمین زده می ­شود تنها ۴ درصد بیماران به درمان جدی نیاز دارند.»

آگامبن به اعلامیه ­­ی “شورای تحقیقات ملی ایتالیا” کاملاً اعتماد دارد. او تمام تحلیل فلسفی – وابسته سیاسی – خود را بر مبنای اعتماد به همین اعلامیه بنا می ­نهد. در واقع او برای “تحلیل فلسفی” خود به مفاد چنین اطلاعیه­ یی نیاز دارد. این اطلاعیه مدرکی مستند برای وارد شدن آگامبن به مهلکه­ یی است که او را با “زبان و ادبیات چپ” در کنار دست راستی ­ترین سیاست مداران محافظه­ کار آمریکا می­ نشاند. با این تفاوت که سیاست مداران برای چرخش فرصت­ طلبانه ­ی نظرات خود نه نیازی به “تحلیل فلسفی” دارند و نه اساساً خود را ملزم به پس گرفتن مواضع پیشینی می­ دانند. در “تحلیل فلسفی” آگامبن بیش از هر پدیده­ یی این نکته توی ذوق می­زند که او از پیش تصمیم گرفته است که خطر همه ­گیری کشنده­ ی کووید ۱۹ را ناشی از توطئه­ ی دولت­ ها بداند و برای اثبات نا به کاری همین دولت­ ها به بیانیه­ های مراکز بهداشتی آنان ارجاع دهد! بر مبنای چنین تناقض ساده­ لوحانه­ یی است که “فیلسوف” ما با اعتماد فاکت گونه به اعلامیه­ ی “شورای تحقیقات ملی ایتالیا” – که آن را “واقعیت” می ­خواند – نتیجه می ­گیرد:

«اگر واقعیت چنین است چرا رسانه ­ها و مقامات حداکثر سعی خود را به خرج می­دهند تا حال و هوایی وحشت­زده و اضطراب­ آور ایجاد کنند و از این طریق به یک وضعیت استثنایی دامن بزنند؟ آن هم وضعیت استثنایی ­یی که محدودیت ­های سخت و جدی­ تر بر نقل و انتقال ایجاد می ­کند و زنده ­گی روزانه و فعالیت ­های شغلی را در بسیاری مناطق مختل می­ سازد؟»

“مقاله”­ی جورجو آگامبن برای نخستین بار در تاریخ ۲۶ فوریه ۲۰۲۰ در مجله ­ی “مانیفست” تحت عنوان “وضعیت استثنایی برآمده از اضطراری برانگیخته نشده” منتشر شد! یعنی دقیقاً ۲۸ روز پیش از اینکه «در نتیجه ­ی آزمایشات انجام شده بر روی ۵۶ شهروند ایتالیایی آورده شده از ووهان چین، در یک نفر نوع جدید اپیدمی ویروس کرونا تثبیت شود.» اگر منبع خبری “تحلیل فلسفی” آگامبن را علاوه بر اطلاعیه ­ی “شورای تحقیقات ملی ایتالیا” بر پایه ­ی “وضعیت عادی” کشورش قرار دهیم و از این ارفاق ویژه برای او استفاده کنیم که پیش از این “تحلیل درخشان” هنوز بیش از ده میلیون شهروند ایتالیایی در منطقه­ ی لمباردی در وحشتی کم و بیش مانسته به دوران فاشیسم در خانه حبس نشده و نزدیک به ۲۰ هزار نفر نمرده بودند، آن­گاه می ­توانیم کل تحلیل پوچ “فلسفی” او را زیر فرش کنیم و “روزنامه”یی که “مقاله”­ی مورد نظر را چاپ کرده به مصرف شیشه پاک کردن برسانیم. مساله اما این نیست. غالب منتقدان این “مقاله”ی آگامبن تمرکز خود را بر درک غلط او از همه ­گیری ویروس گذاشته و وی را به “توهم توطئه”، “افتادن در دام تضادهای ساختگی” ، “گفتارهای امنیتی، نگرانی از دشمن فرضی” و مشابه متهم کرده ­اند.۳ در تمام این تحلیل­ های انتقادی حقایق قابل تاملی دیده می ­شود. اصل موضوع اما چیز دیگری است. آگامبن همه ­گیری کرونا ویروس را فرصتی مطلوب و برساخته ­ی دولت­ ها برای گذر از “وضعیت عادی” و گذار به “وضعیت استثنایی” جا می­ زند و به انتقاد “رادیکال” از “وضعیت جدید” می ­پردازد. به نظر او این وضعیت جدیدِ “استثنایی” و “فرمان ­های اجراییِ” آن به منظور ایجاد “محدودیت­ های جدی”، همه ­گی ساخته­ گی است. او فهرستی از این محدودیت­ها را “لیست” می­کند تا نتیجه بگیرد که:

«به وضوح می­ توان دید که این محدودیت­ ها تناسبی با تهدید موجود ندارند.»

 این “تهدید موجودِ” پیش پا افتاده از نظر آگامبن همان “سرماخوردگی عادی است” که برای “ایجاد ترس” در غیاب ته کشیدن خطر “تروریسم” از سوی دولت ­ها تراشیده شده! به اعتبار تحلیل تخیلی جورجو می­توان داعش را نیز خطری الکی برای ایجاد وضعیت استثنایی دانست. آن­ ها که کمی بیش از فیلسوف ما با روابط بین ­الملل آشنا هستند و نظریه­ پردازان جنگ دوران جنگ سرد را می ­شناسند با اصل چنین مقولاتی که از سوی امثال گراهام فولر فرموله شده است؛ آشنا هستند!

 از قرار آگامبن در شهر رم زنده ­گی می­کند. کم­تر از ۱۳ روز پس از انتشار این “تحلیل فلسفی” همه ­گیری کووید ۱۹ محل “زیست فلسفی” و روزمره ­ی آگامبن را به چنان گودال هولناکی فرو کشید که دولت جوزپه کونته ناگزیر به اعلام قرنطینه شد. این سیاست علاوه بر منطقه ­ی لمباردی ، چهارده استان همجوار آن را نیز فرا گرفت و پرچم نظام اجتماعی تولید سرمایه ­داری ایتالیا را عملاً پایین کشید. پایین کشیدن پرچم تولید و سود وقتی که از مسیری غیر از اعتصاب کارگری و با دستان سرمایه ­داران صورت می­ گیرد، روایتی جدید از داستان بحران­ های سرمایه ­داری را به ثبت می­رساند. برای نخستین بار نه “اضافه تولید” و نه “گرایش نزولی نرخ سود” و نه “سرمایه­ ی موهوم” و نه “سهام اشتقاقی” و ورشکسته ­گی سرمایه ­ی مالی و نه جنگ و نه هزاران کوفت و زهرمار دیگرِ برخاسته از تناقض ­های پایان ناپذیر “پایان تاریخ”، “بهشت موعود” بازار آزاد را به یک جهنم واقعی برای همه تبدیل کرده است. عجیب است که آگامبن از درک این پدیده ­ی “طبیعی” ناشی از تعرض وحشیانه ­ی سرمایه­ داری به “طبیعت” عاجز است و “عوارض” آن را فرصتی مطلوب برای دولت ­های سرمایه ­داری به منظور ایجاد “وضعیت استثنایی” می­ داند. دلخوری آگامبن از محدودیت­ های ایجاد شده حاکی از دل­تنگی او برای بازگشتِ “وضعیت عادی” است. او درک نمی­ کند که این محدودیت و به ویژه تعطیل شدن کار و تولید، زمانی که از سوی کارگران و با هدف امتیازگیری از سرمایه ­داران شکل نبندد، عواقب وخیم­ اش به طبقه­ ی کارگر تحمیل می شود! طی دو سه ماه گذشته ثابت شده است که این محدودیت­ ها در وضعیت استثنایی بیش از آنکه به سودِ مناسبات سیاسی نظامی و امنیتیِ برخاسته از ایده­ ی فرضیِ تحکیم “وضعیت استثنایی” باشد به زیان کارگرانی است که میلیون میلیون بی ­کار می­شوند، برخلاف کارمندان و استادان دانشگاه قادر به “دورکاری” نیستند و مزدی نمی­ گیرند، از بیمه ­های بیکاری بی­ بهره ­اند و به خدمات بهداشتی درمانی نیز دست­رسی ندارند! مضاف به اینکه دولت­ های سرمایه ­داری اصلی و پیرامون نیز از ایجاد وضعیت استثنایی نه فقط سودی نبرده­ اند و نمی برند بلکه در آستانه ­ی فرو رفتن در بزرگترین رکود تاریخی سرمایه ­داری بعد از دیپرشن بزرگ قرار گرفته ­اند!

بحران ناشی از همه ­گیری کووید ۱۹ به پایان خواهد رسید و بورژوازی از طریق انجماد دستمزدها و حذف بیشتر امکاناتِ اجتماعی و خدمات عمومی و اتخاذ سایر سیاست­ های ریاضتی جدید دست به یک تجدید آرایش طبقاتی خواهد زد. بر پایه ­ی علاقه ­ی احتمالیِ آگامبن این تجدید آرایش بازگشت به شرایط عادی و جمع کردن همه ­ی “محدودیت”ها خواهد بود. قیچی کردن سیم خاردارهای قرنطینه در راستای رونق تولید و بازگشت اقتصاد به “روال عادی”  از هم اکنون و در حالی ­که همه ­ی کارشناسان و متخصصان امور بهداشتی درمانی و سازمان بهداشت جهانی به طور مکرر نسبت به همه ­گیری­ های جدید هشدار می­ دهند ، شروع شده است. بازگشت به وضعیت عادی بازگشت به وضعیت استثمار بی سر و صدا است! تمام تلاش­ دولت ترامپ – و همه ­ی دولت ­های دیگر – شکستن محدودیت­ های “وضعیت استثنایی” است. “وضعیت استثنایی” برای یک برهه ­ی دست ­کم دو ماهه استثمار کارگران و روند ارزش­ افزایی را متوقف کرده بود ، بی­ آن که منفعتی برای طبقه­ ی ما داشته باشد. برخلاف کل تحلیل تخیلی آگامبن این دولت­ های سرمایه­ داری نبودند که “وضعیت استثنایی” را رقم زدند! وضعیت استثنایی علارغم میل این دولت­ ­ها بر تمام اجزای نظام اجتماعی تولیدی­شان تحمیل شد!

نظریه­ پردازی­ های کاهنان بورژوازی یکی پس از دیگری پوچ از آب در می­ آید . پس از اقتدای اسلاوی ژیژک به سازمان بهداشت جهانی، پیروی آگامبن از حرافی­ های روزنامه ­نگاران فاکس نیوز، پایه ­های چوبی استدلال زیست سیاست (Biopolitical) او را شکست و مبحث (The State of Expectation Provoked by an Unmotivated Emergency)  “وضعیت استثنایی برآمده از اضطراری برانگیخته نشده” را به مضحکه­ یی تمام عیار تبدیل کرد. اجزای همه­ ی بحث ما در این جمله ­ی مشروط و معنی ­دار راب ویلکی (از نشریه­ ی “انتقاد سرخ”) فشرده شده است:

«اگر آن طور که آگامبن ادعا می ­کند ، این ویروس وحشتی است که از سوی دولت­ های پنهان درست شده تا انسانیت را به هستی شناسی جدیدی از زنده ­گی برهنه (Bare Life) فرو کاهد، [پرسش اساسی این است] پس زنده­ گی پیش از این بحران چگونه بوده است؟ آنچه آگامبن در گرایش و اشتیاق خود به منظور بازگشت به شرایط عادی شرح می­ دهد چیزی جز بازگشت به همان مناسبات شدیداً استثمارگرایانه ­یی نیست که بنیاد جامعه ­ی سرمایه­ دارانه بر مبنای آنها ریخته شده است.»

برای کارگران ارزیابی شرایط عادی و استثنایی زیست و کار بر پایه ­ی استثمار و درجه ­ی بهره­ مندی از ارزش ­زایی تعریف می­ شود. شکی نیست که طبقه­ ی کارگر بیش از هر طبقه و قشر دیگری از محدودیت آزادی ­های فردی و اجتماعی صدمه می­بیند و به همین سبب نیز اگر به راستی محدودیت­های اجتماعی موجود – به تعبیر آگامبن – برآیند و برآمده از شرایط اضطراری برانگیخته نشده و غیر ضروری بود سوسیالیست­ ها بیش از هر گرایش دیگری در مقابل آن می­ ایستادند و ضمن افشای دست­ های پیدا و پنهانی که به محدودیت ­های شرایط اضطراری دامن زده ­اند، کارگران و زحمت­کشان را به شکستن تحدیدهای “برانگیخته نشده” فرا می­ خواندند . توصیه ­های سانتی ­مانتال و در عینِ حال اجتناب ناپذیری مانند “مراقب خودت باش”، “در خانه بمان” و لغو قرار ملاقات ­های گروهی و فاجعه ­بارتر از همه در خانه ماندن و بیکاری بدون بهره ­گیری از دستمزد و بیمه بیکاری مکفا، همچون سمی مهلک نفس­ های طبقه ­ی کارگر را به شماره انداخته است. برای کارگران گذار سالم از “وضعیت استثنایی” کنونی زمانی موفقیت ­آمیز خواهد بود که از شرایط عادی پیشینی نیز بگذرند. مساله ­ی اصلی همان است که در این دیوار نوشته آمده:

«ما نمی ­توانیم به حالت عادی باز گردیم، چون حالت عادی که داشتیم مشکل اصلی است.”

نصف شب است دیگر جورجو!

از هر منظر که به تخیل توطئه محور موسوم به “تحلیل فلسفی” آگامبن وارد شویم یک نکته­ ی دیگر را نباید فراموش کنیم. ظاهراً او چندان هم به موازین شناخته­ شده ­ی دانش پزشکی اعتقادی ندارد. خاطره ­ی کمیک – تراژیکِ یکی از دوستان قدیمی آگامبن نه فقط حیرت­ انگیز است بلکه – می ­تواند – هواخواهان او را به نومیدی کشد. ژان لوک نانسی (فیلسوف فرانسوی) می ­نویسد:

«یادم نرفته است که جورجو یک دوست قدیمی است. متاسفم که پای خاطره ­یی شخصی را به میان کشم، اما هر چه باشد، قصد ندارم از مشارکت در تامل و تدبیری عمومی کنار بکشم. حدود سی سال پیش، پزشک ­های معالجم تجویز کردند که عمل پیوند قلب انجام دهم. جورجو یکی از معدود کسانی بودند که توصیه کرد به حرف ­های آنها گوش نکنم. اگر به حرف او گوش کرده بودم، احتمالاً تا حالا مرده بودم. آدم ممکن است اشتباه کند. به هر حال جورجو یکی از جان ­های سرشار از نیکی و ظرافتی است که هنوز هم می ­توان او را – بی هیچ طعنه و کنایی – استثنایی نامید.»

اشتباه در تحلیل سیاسی و فلسفی پدیده­ ی پیچیده­ یی نیست. آگامبن می ­توانست پس از مشاهده ­ی کنکرت و آمپریک قتل عام کووید ۱۹ – دست کم در محل زیست و کار خود – کل استدلال ­های مطلب پوچ “وضعیت استثنایی” را پس بگیرد و تمام انتقاد خود را معطوف نظام ناکارآمد اقتصادی حاکم بر ایتالیا کند. کاهنان بورژوازی اما مانند نخبه ­گان و سیاست مداران این طبقه هرگز اشتباه نمی ­کنند!

ساعت با تلنگر کووید ۱۹ چند ثانیه ­ی دیگر به نیمه­ شب و لحظه­ ی نهایی فاجعه نزدیک­ تر شده است. کشیشان “چپ” اما مردم را به توطئه ارجاع می ­دهند و برای بازگشت شرایط عادی مشغول نیایش هستند! خوب است کسی به ایشان بگوید “ساعت چند است!”

این سلسله مقالات سه گانه با این نقد تمام است!

۶ اردی­بهشت ۱۳۹۹/ ۲۵ آوریل ۲۰۱۰

پی نوشت!

وب سایت politico.com که خبر کنفرانس مطبوعاتی دبیر کل WHO را تحت عنوان (Coronavirus/ Who head warns worst of virus is still ahead) منتشر کرده است موضوع آگاهی واشنگتن از درجه ­ی بالای خطر اپیدمی ویروس را “مکتوب” نکرده. این وب سایت فقط در انتهای خبر به هشدار دبیر کل پرداخته که:

“Trust us. The worst is yet ahead of us…. let’s prevent this tragedy. It’s a virus that many people still don’t understand.”در این زمینه ن.ک به مصاحبه ­ی نوام چامسکی با امی گودمن و ترجمان فارسی آن تحت عنوان: “انتخابات آمریکا ، شیوع کرونا و امید به آینده” / ن. نوری زاده.

در این میان مقاله­ ی انتقادی “کرونا، آیا وضعیت استثنایی است؟” نوشته­ ی مهتاب دهقان خواندنی است. دهقان علاوه بر تمرکز دقیق بر بلاوجه بودن تئوری توطئه و “سلاح نشت کرده از آزمایش­ های بیولوژیک قدرت ­های امپریالیستی” به یک نکته ­ی مهم به منظور بایگانی کردن نظر آگامبن اشاره می ­کند. او به نقل از ویرنو می­ نویسد: «مشکل آگامبن اینجاست که نیروی کار را یک جنبه از زیست سیاست و زیست سیاست را همه چیز می ­داند. شاید به همین خاطر است که آگامبن در خصوص واکنش ­ها به شیوع ویروس کرونا به جای تحلیل وضعیت و نشان دادن دینامیک نیروی کار / سرمایه داری [کار – سرمایه] فقط دردنشان­ه ای زیست سیاست را می ­بیند. اینجاست که اقدامات امنیتی – کنترلی دولت در مقابله با کرونا فیلسوف ایتالیایی را چنان می­ ترساند که همچون کودکی وحشت ­زده فریاد می ­زند:”زیست سیاست، زیست سیاست”» همچنین تاکید مهتاب دهقان بر خطر کرونا برای سرمایه ­داری ایتالیا– «که آن را به آستانه ­ی ورشکسته ­گی کشانده است.” – و طرح نکاتی همچون “کاهش سود شرکت­ ها” ، “تناقض­ های درونی کاپیتالیسم” ، “سود بیشتر از طریق کاستن از قدرت بهداشت و درمان” قابل توجه است. علاوه بر این ­ها اهمیت مقاله ­ی انتقادی دهقان راهکار او در تقابل با همه­ گیری کروناویروس است:

«مقابله با این تهدید نه با ایجاد شرایط استثنایی ممکن است و نه با بستن مرزها و محروم سازی از ارتباطات به دست دولت­ها. مبارزه با شیوع کرونا و هر خطر فراگیر دیگر تنها با یک سازماندهی از پایین، متکثر و فراملی ممکن است. شرایط مادی چنین شکلی از سازماندهی از طریق بازتولید ثروت مشترک نظیر دانش و امکانات بهداشتی و منابع غذایی میسر خواهد شد. بنگرید به : https://www.radiozamaneh.com/491482

بنگرید به یادداشت “استثنا ویروسی شده” نوشته ­ی ژان لوک ناسی، مترجم ؟https://www.radiozamaneh.com/491646

https://akhbar-rooz.com/?p=27164 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

3 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کريم سرخ
کريم سرخ
3 سال قبل

دردِ دلى با هیئت تحریه محترم سایت اخبار روز وبا آقاى محمد قراگوزلو نویسنده مقاله مارکسیسم فلکسودوکس در معرض ابتلا به کرونا!
با خواندن مقاله فوق ؛
آیا این مقاله انتقادى به نوشته فیلسوف ایتالیایى در یک روزنامه ایتالیایى به چاپ رسیده است ؟ هر چند رسم بر این است در همان روزنامه اولیه که ان به چاپ رسیده بوده “ایل مانیفستو” جواب داده شود !
من متاسفانه نه فیلسوف هستم و نه پزشک و قصد جواب مقاله شما را ندارم فقط اشکال نوشته شما را در نقض یک اصل ساده وان عبور از خط قرمز احترام نسبت به یک روزنامه “ایل مانیفستو”
بعد از چاپ مقاله آگامبن در این روزنامه، در روزهاى بعد از آن مقالاتى انتقادى بر علیه آن ،در همان روزنامه به چاپ رسید ! شوربختانه من اسمى از آقاى قراگوزلو مشاهده نکردم!
تا اینجا منِ خواننده اشکالى در کار روزنامه نمیبینم ، مسؤلیت مقاله هم به گردن فیلسوف و نه’ هرکسى’ میباشد !
فراموش نکنیم هنوز از هیچ منبع موثقى تا این لحظه نه بطور رسمى منشأ، و نه یک نسخه مبارزه با این میهمانِ ناخوانده کرونا ، وجود دارد و هرکشورى روشى را که به صلاح بوده ، در مبارزه بر علیه آن در پیش گرفته است.
“ایل مانیفستو ” به هیچ سازمان ویا گروه وابسته نیست و به صورت cooperative اداره میشود و میرودتولد پنجاه سالگى اش را جشن بگیرد . براى پى بردن به اهمیت این روزنامه چپ یاد آور میشوم چند سالِ پیش دولت ایتالیا میخواست آب را خصوصى کند که این روزنامه با ایجاد یک کمپین برعلیه این طرح توانست انرا متوقف کند!
و یا پیام تسلیتى گرباچف بعلت فوت خبرنگار چپ اینالیا Giulietto chiesa به “ایل مانیفستو” ارسال کرد

«Con Giulietto Chiesa se ne va non solo un amico della Russia e della perestrojka ma anche un mio amico personale» con questa dichiarazione rilasciata al manifesto Michail Gorbaciov
۲۸,۰۴,۲۰۲۰ il manifesto

براى آشنایى بیشتر با این روزنامه میتوان یک نظر به سوابق بنیان گذاران ” ایل مانیفستو ” بیندازند
Luigi Pintor , Rossana Rossana,lucio Magri , Valentino Parlato
با این روزنامه هنرمندانى ایرانى هم ، همکارى داشته اند از این میان ، استاد بهزاد طراح صفحات فرهنگى، ویا هنرمند دیگرى داریوش گرافیک صفحه اول انرا مدتى به عهده داشت .
حالا که از چپ حرف در میان است براى اولین بار یکنوشته در مورد خسروگلسرخى و کرامتالله دانشیان در همین روزنامه بقلم شاعر ایرانى سعید که مدتى رئیس انجمن قلم در آلمان بود به چاپ رسید.
اى کاش آقاى قراگوزلو این روزنامه را ، که همیشه سعى نموده در کنارآخرین ها باشد وبا آن کارنامه درخشانش در عرصه سیاسى و فرهنگى، باشیشه پاکن اشتباه نمى گرفت .
با آرزوى موفقیت .

آ.بزرگمهر
آ.بزرگمهر
3 سال قبل
پاسخ به  کريم سرخ

بنظر میرسد شما آقای «کریم سرخ » از خواندن این قسمت از نوشته استاد قراگوزلو عصبانی شده اید که یک بار دیگر باهم میخوانیم:«اگر منبع خبری “تحلیل فلسفی” آگامبن را علاوه بر اطلاعیه ­ی “شورای تحقیقات ملی ایتالیا” بر پایه ­ی “وضعیت عادی” کشورش قرار دهیم و از این ارفاق ویژه برای او استفاده کنیم که پیش از این “تحلیل درخشان” هنوز بیش از ده میلیون شهروند ایتالیایی در منطقه­ ی لمباردی در وحشتی کم و بیش مانسته به دوران فاشیسم در خانه حبس نشده و نزدیک به ۲۰ هزار نفر نمرده بودند، آن­گاه می ­توانیم کل تحلیل پوچ “فلسفی” او را زیر فرش کنیم و “روزنامه”یی که “مقاله”­ی مورد نظر را چاپ کرده به مصرف شیشه پاک کردن برسانیم. مساله اما این نیست. غالب منتقدان این “مقاله”ی آگامبن تمرکز خود را بر درک غلط او از همه ­گیری ویروس گذاشته و وی را به “توهم توطئه”، “افتادن در دام تضادهای ساختگی” ، “گفتارهای امنیتی، نگرانی از دشمن فرضی” و مشابه متهم کرده ­اند.» پایان نقل قول
۱ – جناب فراگوزلو نظر خود را در باره مقاله آگامبن نوشته و شما می توانید با آن موافق باشید یا نباشید . ولی نگارنده در میان کامنت شما چیزی در این رابطه ندید.
۲ – ایشان در رد نوشته گامبن با صراحت گفته : کل تحلیل پوچ “ فلسفی “ او را زیر فرش کنیم.
۳- و “روزنامه“ یی که “مقاله“ ی مورد نظر را چاپ کرده به مصرف شیشه پاک کردن برسانیم.
۴- مسئله اما این نیست الی آخر ……..
نگارنده معتقد ست که تمام این بحث دکتر قراگوزلو بر علیه مضمون مقاله ی گامبن “وضعیت استثنایی برآمده از اضطراری برانگیخته نشده” تنظیم شده که در مجله «مانبفست» منتشر شده بود.
دکتر قراگوزلو حتما میداند که جایگاه این مجله چیست و هیچ اشکالی ندارد اگر ما این نوشته گامبن را قبول نداریم کاغذ روزنامه یا مجله را برای پاک کردن شیشه استفاده کنیم. شما میدانید که آثار فکری آدمها را نه آتش می زنند و نه از بین می برند این جنبه نوشته فقط طنزی در رد نوشته ی گامبن می باشد.
با احترام
آ .بزرگمهر

احمدی
احمدی
3 سال قبل

در پانصد سال گذشته یک متن فلسفی تحلیلی ننوشته ایم. یک نظریه سیاسی یا اجتماعی ابداع نکرده ایم. بعد بر می داریم یکی از بزرگترین فیلسوفان معاصر را به سخره می گیریم. دو مفهوم حیات یا زندگی برهنه و وضعیت استثنایی آگامبن ولوله ای در تفکر سیاسی و اجتماعی مدرن به را انداخته است. بسیاری از پدیده های اجتماعی با این دو مفهوم توضیح پذیر شده اند.
آنوقت یک اشتباه حسی تجربی آگامبن مایه نقد شتابزده تمام تفکر او قرار می گیرد. حتما فکر هم می کنیم با این جور نوشته ها مارکسیسم و فلسفه معاصر را فرسنگها به جلو می بریم.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


3
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x