سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

سه شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

چرا رژیم جمهوری اسلامی ایران با طالبان نرد عشق می بازد؟ – علی فیاض

برخی از تحلیلگران سیاسی، شاید هیچگاه تصورش را هم نمی کردند که رژیم جمهوری اسلامی تمام شیعی یک روزی طالب های تمام سنی به شدت ضد شیعی افغانستان را نه تنها تحمل کند، بلکه به آنها دست دوستی نیز دراز کند! و بلافاصله پس از سقوط حکومت قبلی...

برخی از تحلیلگران سیاسی، شاید هیچگاه تصورش را هم نمی کردند که رژیم جمهوری اسلامی تمام شیعی یک روزی طالب های تمام سنی به شدت ضد شیعی افغانستان را نه تنها تحمل کند، بلکه به آنها دست دوستی نیز دراز کند! و بلافاصله پس از سقوط حکومت قبلی افغانستان با طالب ها کنار بیاید. آخوندهای حاکم بر میهنمان ایران، اشتراکات نظری – فکری و عملی بسیاری با طالبان افغانستان دارند

رژیم قبلی افغانستان که نام جمهوری اسلامی افغانستان را با خود یدک می کشید، به هیچ وجه خوشایند آخوندهای ایران نبود.
چرا که در رژیم قبلی افغانستان – قبل از قدرت گرفتن طالبان – معیارها و ملاک هایی وجود داشت که جمهوری اسلامی را به شدت آزار می داد که می توان به طور فشرده به آنها اشاره ای داشت:

  • روابط بسیار نزدیک با کشورهای غربی، و حضور نیروهای نظامی غرب در افغانستان (شرق ایران).
  • تلاش آن رژیم برای رعایت معیارهایی که کشورهای اروپایی بر آن تاکید داشتند؛ رعایت – حتی – حداقلی قوانین مربوط به حقوق بشر.
  • محدود ساختن تولید و انتقال مواد مخدر و رعایت حداقلی معیارهای بین المللی.
  • پوشش زنان که از نظر حکومت اجباری نبود. در اینجا به ساختار فرهنگی و سنتی جامعه افغانستان کاری ندارم.
  • آزادی رسانه ها و روزنامه نگاران (البته در مقایسه با رژیم جمهوری اسلامی ایران).
  • وجود کانال های خصوصی و آزادی نسبی آنها و حتی گویندگان و مجریان زن، بدون پوشش “اسلامی”.
  • آزادی – نسبی – فعالان مدنی (البته در مقایسه با رژیم جمهوری اسلامی ایران).
  • عدم سرکوب اعتراضات اجتماعی به سبک رژیم های استبدادی همچون رژیم جمهوری اسلامی ایران.
    البته فسادهای اقتصادی مورد دیگری است که در بسیاری از سیستم های سیاسی جریان دارد و در حاکمیت دولت های پیشین افغانستان نیز وجود داشته است.
    از سوی دیگر، آخوندهای حاکم بر میهنمان ایران، اشتراکات نظری – فکری و عملی بسیاری با طالبان افغانستان دارند.

تشابهات طلبه های ایران با طالب های افغانستان

  • هر دو جریان سیاسی به انتخابات آزاد، رفراندوم – و یا همه پرسی اجتماعی – باور ندارند و با زور و قلدری خود را بر جامعه تحمیل کرده اند.
  • هر دو به اجرای قوانین شریعت پای بند هستند.
  • هر دو نام حکومت خود را اسلامی می نامند.
  • هر دو به شدت با غرب و فرهنگ و نوع نگاه آن به مقوله انسان مخالف هستند.
  • هر دو جریان، بنیادگرا هستند و اعمال خشونت را بهترین ابزار برای اجرای قوانین خود می دانند.
  • هر دوی این نیروی واپس گرای اجتماعی – سیاسی، به زنان با نگاهی تحقیر آمیز می نگرند، و هر دوی این جریان ها، موافق ازدواج دختر بچه گان هستند.
  • هر دو جریان آرایش و لباس های نسبتا مشابهی را مورد استفاده قرار می دهند.
  • هر دو متکی به حدیث و خرافات هستند و در نهایت هر دوی این جریان ها به شدت با سکولاریسم، اجرای قوانین مدنی و مفاد حقوق بشر مخالف هستند.
  • در هر دو سیستم سیاسی – فکری، زنان نیمی از جامعه محسوب نمی شوند، بلکه دارای ارزشی نصف مردان هستند.
    استمرار هر دوی این حاکمیت – طالبان و طلبه ها -، نیروهای بنیادگرای واپس گرا را به شدت در کشورهای عمدتا مسلمان تشویق به ارائه الگوهای مشابه و دست یابی به قدرت و دولت می کند.
    و در نهایت وجود هر دوی این حاکمیت، به تقویت دیگری می انجامد.

رژیم عملگرا و اپورتونیست آخوندیسم!


حال، با چنین شباهت هایی چرا باید با هم دشمن باشند؟ اختلافات شیعه و سنی را هم تحت عنوان وحدت شیعه و سنی، اتحاد اسلامی و “دارالتقریب اسلامی” حل خواهند کرد. و اگر هم لازم بدانند، در سرکوب شیعه ها در افغانستان و سرکوب سنی ها در ایران، با هم کنار خواهند آمد. چرا که رژیم جمهوری اسلامی نشان داده است که در عرصه بین المللی رژیمی به شدت عمل گرا، اپورتونیست و مصلحت گرا است! حساسیت های دروغینش درباره حمایت از مستضعفان و مسلمانان و شیعیان جهان، کاملا ریاکارانه است و تنها به “مصلحت” خود می اندیشد و حفظ قدرت خود. محدودیت ها و فشارهایی که چین بر مسلمانان اویغور و روسیه در داغستان و چچن ایجاد می کند، صدای ملاهای حاکم بر ایران را در نمی آورد! آنها بهترین رابطه خود را با این دو دولت دارند. بنا بر مصالح و منافع سیاسی خود، “شیعیان” جمهوری آذربایجان را نادیده می انگارند و با جمهوری ارمنستان رفاقت و صمیمیت دارند. در سرکوب مردم “مسلمان” سوریه با رژیم سکولار و غیر مذهبی آن شریک هستند، و بشار اسد جنایتکار “بعثی” را بر مردم مسلمان آنجا ترجیح می دهند. با کشور “کمونیستی” کره شمالی روابط حسنه دارند و ونزوئلا و کوبای “مارکسیستی” از جمله رفقا و شرکای صمیمی شان هستند.

و حالا که حاکمیتی کاملا از جنس خویش یافته اند، پس چرا نباید برای آن دم بجنبانند و به آن خوشامد بگویند؟ آیا یک رژیم جمهوری اسلامی طالبانی در همسایگی ایران و شاید بعدها – حتا در پاکستان – به زعم خودشان، آنها را تقویت نخواهد کرد؟

از سوی دیگر نباید رقابت دولت های منطقه برای نفوذ و مهار طالبان را نادیده گرفت. پذیرش طالبان از سوی دولت های پاکستان، ترکیه و همچنین برخی از کشورهای حاشیه خلیج فارس، رژیم جمهوری اسلامی را برای عقب نماندن از این قافله ترغیب می کند. پاکستان که خود همواره بزرگ ترین حامی طالبان بوده است – که البته ممکن است روزی دولت آنجا را نیز سرنگون کنند و خود جای گزین آن شوند – و ترکیه که رسما اعلام کرده است که در حاکمیت طالبان، امنیت فرودگاه کابل را تضمین خواهد کرد و روسیه نیز که رسما اعلام کرده است که به زودی آنها را از لیست گروه های تروریستی خارج خواهد کرد. آمریکا نیز در قطر با آنها به توافق رسید. و بسیاری دیگر از حکومت های سرکوب گر و ضد بشری منطقه نیز مشکل خاصی با این وحوش ندارند. همانطور که مشکل بنیادی ای با وحوش حاکم بر ایران ندارند. در این میان چرا رژیم جمهوری اسلامی نمی بایست با آنها کنار بیاید؟ به ویژه که هر دو از یک جنس هستند!

https://akhbar-rooz.com/?p=130601 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
علی فیاض
علی فیاض
2 سال قبل

درود بر شما کمال عزیز؛ و سپاس از اینکه این مطلب را مورد توجه و مطالعه قرار داده اید. خوشحالم که دیدگاه تان را مطرح کرده اید. اساسا در همین مبادلات و تبادلات فکری است که می توان به نتایج بهتری دست یافت. با این حال، من همچنان بر نظرات طرح شده در مقاله اصرار می ورزم. ضمن اینکه هنگام نوشتن مطلب، متاسفانه فراموش کردم لینک زیر را نیز به عنوان سندی مورد تایید در پانوشت مقاله بیفزایم. و اما اینکه فرموده اید که “چاره بی چارگی است”، با مواضع مطرح شده در مطلب تضادی ندارد. در پایان مقاله نیم اشاره ای به آن شده است. رژیم بلافاصله پس از سر برآوردن طالبان به آنها قول توسعه جاده های ۸ استان افغانستان و توسعه گمرک هرات را داد. به لینک زیر مراجعه بفرمایید. به علاوه من همچنان بر تشابهات طلبه ها و طالب ها تاکید می ورزم. و البته اگر به این تاریخ توجه شود، مربوط به روزهای آغازین اشغال افغانستان توسط طالبان می باشد!
https://www.irna.ir/news/84494506/%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D8%A8%DB%8C%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A7%D9%81%D8%BA%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%81%D9%82%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D9%87%D9%85%DB%8C-%D8%B5%D9%88%D8%B1%D8%AA-%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA

کمال
کمال
2 سال قبل

آقای فیاض من با نظر شما مخالفم , اگر چه جمهوری اسلامی هنوز طالبان را به رسمیت نشناخته ولی کاملا محتمل است که در آینده این کار را بکند , بر خلاف نظر شما از نظر من مدارا کردن جمهوری اسلامی با طالبان نه به آن دلایلی که شما گفتید بلکه چاره بی چارگی است , جواد ظریف و حتا اگر اشتباه نکنم کیهان شریعتمداری هم از خروج آمریکا از افغانستان انتقاد کردند , حضور طالبان و داعش که تفاوت چندانی با هم ندارند و هر دو دشمن ایدولوژیک نظام شیعی می باشند در  همسایگی ایران تهدید امنیتی به مراتب بزرگتری از حضورآ مریکا در همسایگی ایران است , امروز صد ها هزار پناهنده افغان در ایران حضور دارند و در صورت رودررویی ایران و طالبان صدها مبارز انتحاری طالبان و داعش می توانند به سرعت در داخل ایران فعال شوند , پس به بطور خلاصه شما اگر از من بپرسید جمهوری اسلامی طالبان را ترجیح میدهد یا دولت سابق و خواستار شرط بندی در این مورد باشید من ۱۰۰ در صد همه پولم را روی دولت سابق به عنوان گزینه مطلوب جمهوری اسلامی میگذارم .

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x