یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

زاهدی و پدیده زاهدیسم – کیوان کابلی

پدیده زاهدیسم، مجموعه‌ای از نظرات برای کاستن از قبح حمایت از جمهوری اسلامی در قالب وطنپرستی در شکل ستایش و تمجید از عظمت ایران با چاشنی الفاظ فاخر در وصف کوروش و داریوش و دفاع از شان و مقام ایرانیت در جامعه جهانی است. ترجمه واقعی این پدیده وقتی به موضوعات مشخص سیاسی روز...

پدیده زاهدیسم، مجموعه‌ای از نظرات برای کاستن از قبح حمایت از جمهوری اسلامی در قالب وطنپرستی در شکل ستایش و تمجید از عظمت ایران با چاشنی الفاظ فاخر در وصف کوروش و داریوش و دفاع از شان و مقام ایرانیت در جامعه جهانی است. ترجمه واقعی این پدیده وقتی به موضوعات مشخص سیاسی روز می‌رسد، لاجرم به دفاع از برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی، تجاوزات منطقه ای و مخالفت با فشارهای سیاسی بر حاکمان کنونی و سیستم اقتصادی حکومت مبدل می‌شود. ایکاش چهره‌های سرشناس رسانه‌های فارسی زبان تنها به بزرگداشت شخص زاهدی و بازگو کردن خاطراتشان با ایشان بسنده می‌کردند و در ورطه پدیده زاهدیسم در نمی‌غلتیدند

هفته گذشته آقای اردشیر زاهدی، وزیر خارجه، سفیر دولت شاهنشاهی ایران در آمریکا و داماد محمدرضا شاه پهلوی در سن نود و سه سالگی در سوئیس درگذشت. بسیاری از ایرانیان برون مرز، برخی با مواضع مخالفِ جمهوری اسلامی، به تعریف و تمجید از او پرداختند. عباس میلانی زاهدی را مردی از تبار تاریخ که خود و خانواده‌اش به سیاست و ارتش و فرهنگ آمیخته بودند و به ایرانیت خود می بالیدند، گفتار او را شیرین خواند.

آقایان خانبابا تهرانی، علیرضا نوریزاده و مسعود بهنود در غم درگذشت اردشیر زاهدی گردهم آمدند و علیرغم میل‌شان و به فرمان عکاس، به اجبار لبخندی بر لب آوردند.

آقای امیر طاهری، روزنامه نگار با سابقه، در مصاحبه‌ای با کیهان لندن در وصف دوستی دیرینه خود با آقای زاهدی سخن گفت. آقای طاهری، اردشیر زاهدی را فردی آگاه که طی چند دهه خدمات بسیاری به ایران کرد نامید و از ایشان به عنوان یک مخالف سر سخت جمهوری اسلامی یاد کرد.

غرض از نوشتن این مطلب به هیچوجه گرفتن ایراد به صحبت ها و واکنش افراد سرشناس در دنیای رسانه‌ای فارسی زبان خارج از کشور نسبت به رابطه و علائق شخصی شان به شخص اردشیر زاهدی نیست. اشکال از آنجایی آغاز می‌شود که این خاطرات و علاقه مندی، به ماله کشی بر حمایت بی حد و حصر آقای زاهدی از جمهوری اسلامی منجر می‌شود. اردشیر زاهدی در مصاحبه با بی بی سی، بصراحت قاسم سلیمانی را یک وطن پرست و قهرمان ملی نامید.

نکته مهمتر در اینجا تفاوت میان شخص زاهدی و آنچه که من آن را زاهدیسم یا اندیشه و مواضع زاهدی می‌نامم، است. شخص زاهدی که بسیاری از این افراد سرشناس در میدیای فارسی زبان خارج از کشور، کم و بیش با او حشر و نشر داشتند ظاهرا فردی خوش مشرب و بگو و بخند بود که در یک شرایط خنثی، شاید هر کس مایل به دوستی و رفاقت با او می‌بود. گرفتاری اما از آنجا آغاز می‌شود که بطور مثال مسعود بهنود یا جمشید برزگر، همچون اردشیر زاهدی، قاسم سلیمانی را یک قهرمان و سردار عارف بنامند و یا مانند آقای طاهری، همچون زاهدی، از برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی دفاع کند. این دیگر علاقه شخصی به زاهدی نیست، این آلوده شدن به پدیده زاهدیسم است.

بودند کسانی که در زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد، از هارت و پورتهای توخالی این پاسدار دو ریالی و سخنان سخیف او در برابر بلندگوهای بین المللی ذوق زده می شدند و آنرا همسنگی ایران با قدرتهای جهانی و عظمت ایرانی در جایگاه جهانی ارزیابی می کردند.

بودند و هنوز هم هستند کسانی که می گویند چرا قدرتهای جهانی باید بمب اتمی داشته باشند و ایران (منظور جمهوری اسلامی) نداشته باشد و نگرانی جامعه جهانی را  نسبت به تهدیدات هسته‌ای رژیم را نوعی زورگویی وانمود می‌کنند.

اندیشه زاهدیسم این است که به بهانه بزرگی ایران این قیاس بی معنی را جا بیاندازند که “پیکر ایران بزرگ اکنون توسط ویروس جمهوری اسلامی بیمار شده اما باید مراقب بود که برای کشتن ویروس، ایرانِ بیمار از دست نرود.” اندیشه زاهدیسم در دفاع از رژیم جمهوری اسلامی در برابر فشارهای بین المللی برای کم کردن تهدیدات منطقه ای و جهانی مشتی آخوند حاکم بر ایران همچون منطق افرادی بود که ارتش ایران (البته با استفاده از آی با کلا بجای ا) تحت فرماندهی خمینی و بعد خامنه‌ای را نهادی ملی و مردمی می خواندند. این قیاس مسخره، گاه تا بدانجا پیش می‌رفت که بدنه سپاه پاسداران و بسیج را نیز در زمره نیروهای مردمی به حساب می‌آوردند.

آقای امیر طاهری در مصاحبه خود با کیهان لندن اردشیر زاهدی را یک مخالف جمهوری اسلامی در همه دورانها خواند. آقای طاهری برای توجیه موضعگیری زاهدی در مورد قاسم سلیمانی به ضمیر ناخودآگاه داماد شاه سابق مراجعه کرد و سرتیپ سلیمانی را با سرتیپ زاهدی (پدر اردشیر) مقایسه کرد که توسط یک نظامی انگلیسی مورد تهدید قرار گرفته بود. احتمالا آقای طاهری می‌دانست که اردشیر زاهدی خطاب به حسین موسویان، سفیر سابق رژیم در آلمان گفته بود، “من به شما افتخار می کنم.” و شاید آقای طاهری از روابط و همکاری اردشیر زاهدی با سفارت جمهوری اسلامی در سویس با خبر نبود. لازم به یادآوری است که حسین موسویان در زمان ماموریت خود در آلمان نقش سرپل را در ترور سران حزب دمکرات کردستان در رستوران میکونوس بر عهده داشت. دلیل افتخار آقای زاهدی به حسین موسویان، خدمات دیپلماتیک این تروریست برای لاپوشانی جنایات جمهوری اسلامی در خارج از کشور بود.

احتمالا آقای طاهری از انتشار کتابی توسط اردشیر زاهدی در باره تجاوز عربستان به یمن و حمایت تام و تمام از حوثی‌های عربستان به نفع جمهوری اسلامی که یک فصل آن توسط حسین موسویان نگاشته شده، خبر دارد. آقای طاهری از مقاله اردشیر زاهدی در وال استریت ژورنال سال ۲۰۰۳ بسیار سخن گفت و به مصاحبه کننده پیشنهاد کرد ترجمه فارسی آنرا منتشر کند اما از مقاله سال ۲۰۱۸ آقای زاهدی در نیویورک تایمز که تمام قد از جمهوری اسلامی دفاع کرد، حرفی بمیان نیاورد. آقای زاهدی، به گفته خودش، برای چاپ این مقاله در نیویورک تایمز، شخصا مبلغ ۱۰۰ هزار دلار به نیویورک تایمز پرداخت.

آقای عباس میلانی که از وقف کتابها و اسناد مربوطه توسط زاهدی به دانشگاه استنفورد به هیجان آمده و آنگونه در توییت و بی بی سی فارسی از زاهدی تعریف می کند نیز احتمالا می‌دانست که کارفرمای او اولین انتخابِ آخرین سفیر شاه در سازمان ملل برای اهدای ملاتهایش قبل از مرگ نبود. زاهدی در دیدار شش ساعته خود با حسین موسویان گفته بود:

“کتابخانه بسیار عظیم و بینهایت کم نظیر و با ارزشی داشتم. بارها به مسئولین ایران پیام دادم که اجازه دهید که این کتابها را به دانشگاه تهران هدیه کنم. جواب ندادند. بعد از چند سال ناچارا بخشی از این مجموعه عظیم را به دانشگاه استانفورد هدیه کردم که یک کتابخانه مستقل از کتابهای اهدایی من ایجاد کردند.”

پدیده زاهدیسم، مجموعه‌ای از نظرات برای کاستن از قبح حمایت از جمهوری اسلامی در قالب وطنپرستی در شکل ستایش و تمجید از عظمت ایران با چاشنی الفاظ فاخر در وصف کوروش و داریوش و دفاع از شان و مقام ایرانیت در جامعه جهانی است. ترجمه واقعی این پدیده وقتی به موضوعات مشخص سیاسی روز می‌رسد، لاجرم به دفاع از برنامه هسته‌ای جمهوری اسلامی، تجاوزات منطقه ای و مخالفت با فشارهای سیاسی بر حاکمان کنونی و سیستم اقتصادی حکومت مبدل می‌شود. ایکاش چهره‌های سرشناس رسانه‌های فارسی زبان تنها به بزرگداشت شخص زاهدی و بازگو کردن خاطراتشان با ایشان بسنده می‌کردند و در ورطه پدیده زاهدیسم در نمی‌غلتیدند.

https://akhbar-rooz.com/?p=133938 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

5 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
داریوش لعل ریاحی
داریوش لعل ریاحی
2 سال قبل

جناب کابلی گرامی وجناب پیروز ، من در اکنون ِ این تکاپوی جهانی برای درهم شکستنِ هستی وطن ، نه به شیخ تبه کار می اندیشم ، نه به فساد حاکم بر بسیاری از ساختار ها .
من مهره های دستچین شده ای را که در نقش ستونِ پنجم بیگانه ، جز بحران آفرینی در تمامی ساختار ها و به نیستی کشانیدن هستی سرزمینم را تا مرز نابوی به پیش برده اند و هنوز هم دست بردار نیستند به پشیزی ارزش نمی نهم .
چرا که اصل را ، می نگرم .
هر صدا و هر کلامی که دفاع از هستی ایران و مردمش را بر زبان آورد ، حتا اگر دیروزش با شیطان همنشین بوده باشد ، برایم فابل ارزش و مورد احترام است.
کینه شتری داشتن وقتی برایم معنی واقعیش را می یابد که نتوانیم این دو مفوله را از هم حدا کنیم .
شکی ندارم که شمایان نیز در صورت هر تحاجمی از سوی هر دشمنی که باشد ، در سنگر مهر قلبی خود که ایران است ، قرار خواهید داشت .

peerooz
peerooz
2 سال قبل

جناب لعل ریاحی,
به گمانم شما عجوزه را پری می بینید. جمهوری! اسلامی ایران, نه جمهوری ست و نه ایران. آنچه برای این “اسلامی” اهمیت دارد حفظ بیضه اسلام شیعی ست و حاضر است ایران را برای حفظ این بیضه فدا کند تا بتواند از راه کربلا و هر راه ممکن دیگر به “قدس” برسد و رهبر جهان اسلام گردد. Fool me once, shame on you; fool me twice, shame on me.

داریوش لعل ریاحی
داریوش لعل ریاحی
2 سال قبل

به به و چه چه جناب کابلی از نوشته بی پشتوانه ای که جز با کینه شتری به حگومت اسلامی ، بدون تفکیک هر خوب و.بدی به مقاله پر بیننده ای تبدیل گردیده ، غافل از این که چه جاذبه ای پشت بند زیاده خوانی مخاطبان بوده است ؟
بله فقط نام اردشیر زاهدی .
عدم درک درست شما از تار و پودی که موجب شکل گیری یک شخصیت سیاسی می شود ، همین است که یک طرفه به قاضی رفته اید .
آقای زاهدی ، کار نامه درخشانی در زمان سفارت و ریاست های خود نداشته و چه بسا اشتباهات فاحشی نیز در ریخت و پاشها و نادیده گرفتن حقوق انسانی هموطنان نیز ، بر آن افزدوه گشته است .
آنچه در سیاست های راهبردی غرب ، همیشه شاهدش بوده ایم ، دفاع جانانه و در زیر بال و پر گرفتن بزرگترین و صاحب نام ترین ، رهبران جریان های چپ بوده است که امروز به نام چپ های بریده از آنا ن یاد می شود .
آقای زاهدی را می توان به عنوان یک راست بریده دانست .
اما نمی توان هرگز او را دشمن یا خصم وطنش ایران دانست . اعتراف به اشتباهات شخصی ، بی آنکه نیازی به بازگویی آن برای کسب محبوبیتی در پیرانه سری داشته باشد .
نکته بسیار مثبت و تجسم واقعی وطن پرستی در قلب و روح و جان اوست .

کیوان کابلی
2 سال قبل

آقای ریاحی گرامی، ممنون از یادداشت شما بر این نوشته. ایکاش با آوردن یکی دو مثال، مشخص می کردید که کدامیک از مطالب عنوان شده در اینجا بدون پشتوانه بوده. اتفاقا من برای تسهیل کار خوانندگان، بجای لینک به گفته‌های کسانی که نامی از آنان برده شده، اسکرین شاتهای مربوطه را ضمیمه کردم.
بگذارید به عرض برسانم که هدف اصلی اینجانب از نوشتن این مطلب، افشای اعمال زشت خود آقای زاهدی در حمایت از جمهوری اسلامی نبود چرا که تشت رسوایی ایشان مدتهاست آنچنان با صدا از بالای بام افتاده است که برای توجیه اعمال و گفته هایش، حتی سلطنت طلبان ادعا می کنند که ایشان مشاعر خود را از دست داده بود.
منظور اصلی من از قلمی کردن این سطور، بررسی پدیده زاهدیسم که حمایت از جمهوری اسلامی از نظرگاه ناسیونالیستی آنچنانی است که تعدادی از افراد سرشناس در رسانه‌های فارسی زبان که بیشتر شنیده می شوند به آن دچار شده اند. فکر می کنم که احتیاجی به تکرار موضوع در اینجا نباشد و بتفضیل شرحش در بالا آمده است.
در مورد کینه شتری به حکومت فرمودید. اگر منظورتان کینه ای سخت و فراموش نشدنی از سوی اینجانب است نسبت به جمهوری اسلامی است، درست حدس زدید. مگر می‌شود ایران عزیز و محیط زیست آنرا را قدر نهاد، به فکر کودکان خیابانی، رنج و محنت میلیونها ایرانی زحمتکش و بیمار و گرسته بود و کینه مسببان این فجایع را به دل نگرفت و لحظه‌ای در جهت ساقط کردن فاشیم مذهبی حاکم بر ایران، درنگ کرد؟ البته این کینه مانع از ارائه یک بحث مدلل و منطقی با ارائه شواهد و مدارک نیست که در اینجا سعی شد بدقت انجام شود.
در پایان باید عرض کنم که آخرین جمله شما موید نظر شماست و فکر می کنم بحثی میان ما نباشد. فقط پیشنهاد می کنم که شما خوبی و بدی اعمال آقای زاهدی را تفکیک کنید و به اطلاع خوانندگان سایت اخبار روز برسانید.

peerooz
peerooz
2 سال قبل

پس از گفتگوها بعد از فوت ابوالحسن بنی صدر رئیس جمهور سابق حکومت ملایان, اکنون نوبت گفتگو در باره اردشیر زاهدی وزیر خارجه و داماد پهلوی دوم است. گرچه “متاع کفر و دین بی مشتری نیست” و هرکس حق دارد نظر خود را ابراز کند ولی “وسط معامله نرخ طی کردن” نوعی زرنگی ناپسند میباشد. آیا کسی جز ملایان و سپاهیان و کاسه لیسان این حکومت جنایت کار عصر حجری, کسی وجود دارد که نسبت به آن “کینه شتری” نداشته باشد؟ و “خوبی و بدی” آنرا چگونه میشود “تفکیک” کرد؟

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


5
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x