
وقتی فضای برشده، خالی شد از خروش
وقتی مسیر خشم به دریا نبرد راه
وقتی که هُد هُدِ نشدن ها
سپیده را
این گونه با شرابِ تلخِ چرایی
به چاه برد؟
گفتم به آن کلاف یأس که در جامِ حرفِ توست
حشمت چگونه ای؟
حشمت چگونه، سینهِ خالی ز دردِ تو
فتوا دهد که خشم
سرودِ سپیده نیست
عصیانِ خلق را تو بگو
خانه اش کجاست؟
شاید به زعم تو
یا همه ناجیانِ چپ
فریادِ توده با خروش به جایی
نمی رسد
باید فقط، به حالِ شکمِ کارگر
گریست
حقِ معلمی که نگاهش به سفره است
با این همه فساد
سزاوارِ خشم نیست؟
هُشدار بندِ نافِ کشاکشِ
فرمانِ ایده را
این ملت از فضای شورشِ بهمن گذشته است
بیدار گشته است
آگاه گشته است
داریوش لعل ریاحی
پنجم آذر ماه ۱۳۹۸
[email protected] hotmail.com