مصاحبه علی صمد از فصلنامهی مُروا با خانم شیرین میرزانژاد از گروه تئاتر اگزیت
توضیح فصلنامهی مُروا: گروه تئاتر اگزیت در سال ۲۰۰۵ در کشور نروژ فعالیت خود را آغاز کرد. این گروه در شهرهای مختلف نروژ و آلمان به زبانهای انگلیسی، نروژی و آلمانی و سپس از سال ۲۰۱۳ تاکنون در ایران به زبان فارسی آثاری از نویسندگان ایران و جهان را به روی صحنه برده است. گروه اگزیت تلاش کرده است که از هنر تئاتر به عنوان محملی برای فعالیت اجتماعی در جهت ارتباط با مردم و آگاهسازی برای احقاق حقوق انسانی و عدالت اجتماعی استفاده نماید. در طول فعالیتش در ایران با ۱۵ اجرای صحنهای طی پنج سال، تلاش کرده است که بتواند فضایی برای گفتگو، تعامل و همکاری میان دیدگاههای مختلف ایجاد کند و دسترسی اقشار گوناگون اجتماع را با هر توان مالی به تئاتر میسر کند. از جملهی این اجراهای صحنهای میتوان از «ماهی سیاه کوچولو» اثر صمد بهرنگی، «مارکس در سوهو» اثر هاوارد زین، «مترسک» بر اساس چهار صندوق بهرام بیضایی و «یک خاطره، یک مونولوگ، یک فریاد و یک نیایش» نام برد که نمایش اخیر همزمان با ۶۰ کشور دیگر همراستا با جنبش جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان VDay برای اولین بار در تهران به روی صحنه رفت.
سیاست گروه تئاتر اگزیت همواره این بوده است که هیچگونه پذیرش و سازشی در مقابل سانسور و یا دیگر اشکال محدودیت و کنترل نشان ندهد. در همین راستا از سال ۲۰۱۸ در پی اعمال فشار از سوی نهادهای سانسور بر آن شد که اجرای صحنهای را بایکوت کرده و آثار نمایشیاش را در قالب تلهتئاتر در اینترنت به رایگان در اختیار عموم قرار دهد. از جمله مجموعه مستند تاریخ سرخ: «اما گلدمن: آنگونه که من زیستم»، «ولادیمیر ایلیچ لنین»، «رزا لوکزامبورگ»، «سمفونی پویان»، «بیژن جزنی سرنادی برای میهن» و در بخش داستانی تلهتئاترهای «آموزگاران» اثر محسن یلفانی، «ماه عسل» اثر غلامحسین ساعدی و «دختری با روبان سرخ» اثر محسن یلفانی را تولید و منتشر کرده است. برخی از دیگر آثار تصویری این گروه، مجموعهی تاریخی «هنر و سیاست آوانگارد، از محله نوبر تا مهرآباد جنوبی»، مجموعه «شعر سرخ»، هفتهی بزرگداشت غلامحسین ساعدی و هفتهی بزرگداشت سعید سلطانپور است.
تحریریهی گروه تئاتر اگزیت در کنار تالیف و ترجمهی آثار نمایشی، به پژوهش در زمینهی هنرهای نمایشی و هنر به طور کلی در پیوند با اجتماع، سیاست، اقتصاد و… و تالیف و ترجمه مقالات در این زمینهها میپردازد. از میان این آثار میتوان به عناوین زیر اشاره کرد: مجموعه مقالات «تئاتر در ساختار نظام سرمایه داری»، پژوهش «کمپانی تئاتر: راه حل یا سرپوشی برمعضل تئاتر»، پروندههای «مدیریت در تئاتر امروز ایران»، «مخاطب در تئاتر امروز ایران» و «تبلیغات در تئاتر امروز ایران» و همچنین ترجمهی مقالات «نمایش و ارزش: کار تئاتر در نقد اقتصاد سیاسی کارل مارکس» اثر مایکل شین بویل، «هنر و مبارزه طبقاتی» اثر الن وودز، «سندیکاها در دوران بحران سرمایهداری…» اثر راب سول. تحریریهی اگزیت بالغ بر ۱۹۰ نقد بر نمایشهای روی صحنه در تهران و شهرهای دیگر همچون مشهد، رشت، تبریز و رامسر منتشر کرده است. گروه تئاتر اگزیت تا پایان سال ۲۰۱۹، بالغ بر ۳۰ برنامهی گفتگو را با حضور یک برگزارکننده و مخاطبان علاقمند به شکل بحث آزاد برگزار کرد که با شیوع بیماری کرونا از اوایل سال ۲۰۲۰، برگزاری این جلسات در فضای مجازی ادامه پیدا کرد.
تحریریهی گروه تئاتر اگزیت در حال حاضر فصلنامه « تئاتر امروز» را منتشر میکند. این فصلنامه در هر شماره موضوع مشخصی را مورد تحلیل و ارزیابی قرار میدهد و در شمارهی تابستان ۱۴۰۰، به موضوع سندیکا پرداخته است. یکی از مطالبی که در این شماره منتشر شده است، «اساسنامهی سندیکای سراسری هنرمندان و کارکنان تئاتر» است. در همین رابطه، فصلنامهی مُروا گفتگویی با نویسندهی این اساسنامه شیرین میرزانژاد، حقوقدان و دبیر تحریریهی فصلنامهی «تئاتر امروز» دارد.
فصلنامهی مُروا: چرا به فکر تهیهی این اساسنامه افتادید؟
شیرین میرزانژاد: این اساسنامه در واقع بخشی از یک مجموعه است که ایدهی آن بر اساس شعار و اندیشهی محوری گروه تئاتر اگزیت شکل گرفت: اگر بخشی از راه حل نباشی، بخشی از مشکل هستی. بر همین اساس تصمیم گرفتیم برای مشکلات و محدودیتهایی که گریبانگیر تئاتر ما در ایران است، مجموعهای از راهحلهای عملی را پیشبینی کنیم، چرا که هر کدام از این مشکلات هم مانند حلقهای از یک زنجیر، متصل به حلقهی دیگر است. پیش از تدوین و انتشار این اساسنامه که تلاش میکند به بعد صنفی و یا به بیان دیگر بعد بیرونی فعالیت هنرمندان بپردازد، ما به فعالیت درونی هنرمندان تئاتری پرداخته بودیم و اساسنامهی پیشنهادی برای تشکلیل کلکتیو تئاتری را تدوین و منتشر کردیم. بعد در ادامه با توجه به اقتضای روز و مسائلی که در جامعهی تئاتری در جریان بود، اساسنامهی سندیکای هنرمندان و کارکنان تئاتر را منتشر کردیم.
فصلنامهی مُروا: آیا این راه حلهای عملی صرفاً پیشنهاداتی هستند که امکان عملی شدن را دارند و یا در واقعیت به آنها عمل هم شده است؟
شیرین میرزانژاد: ما همیشه تلاش کردهایم راهحلها را ابتدا خودمان به کار ببندیم و بعد به دیگران پیشنهاد کنیم. به عنوان مثال نخستین مسئلهای که ما از ابتدای فعالیتمان با آن روبرو بودیم اشکال مختلف سانسور بود که هم به طور غیرمستقیم از طریق عوامل اقتصادی اعمال میشد و هم سانسور عقیدتی که از طریق ممیزیها و نظارتهای روزافزون عرصه را بر تئاتر تنگ میکرد. طبیعتاً نخستین تلاش ما هم رویارویی با این اقدامات بود. ما از ابتدای فعالیتمان تلاش کردیم تامین بودجهی تولیداتمان را تماماً خودمان بر عهده بگیریم و در نتیجه نه به ارگانهای دولتی و غیردولتی وابسته باشیم و نه حتی به گیشه. به این ترتیب از لحاظ اقتصادی هیچ عامل بیرونی امکان کنترل عملکرد و آثارمان را نداشت. از طرفی تلاش کردیم بهای بلیت نمایشها را به حداقل برسانیم تا دسترسی حداکثری را برای تمام اقشار ایجاد کنیم. هدفمان این بود که تا زمانی که با سانسور و حذف آثارمان مواجه نشدهایم به همین روش ادامه بدهیم. در نهایت در یک مقطع با شدت گرفتن نظارت و ممیزی، تصمیم گرفتیم که به کلی مواجهه با این نهادها را کنار بگذاریم و تمام آثارمان را به صورت آزاد و رایگان از طریق فضای مجازی و رسانههای اجتماعی منتشر کنیم؛ کاری که پیشتر دربارهی آثار نوشتاری و همینطور نمایشهایمان پس از پایان دورهی اجرای صحنهای انجام میدادیم. رویکرد ما به طور کلی همیشه این بود که تا زمانی که مجبور نباشیم، برای کارمان به دنبال مجوز نرویم و برای گرفتن مجوز هم تن به سانسور ندهیم. طبیعتاً وقتی دیگر این امر ممکن نبود، از اجرای صحنهای صرفنظر کردیم و فضای مجازی را صحنهی اجرای خود قرار دادیم.
در ادامهی راه، در برخوردها و گفتگوها با همکاران این مسئله مکرراً مطرح میشد که این شکل از حفظ استقلال و در عین حال تداوم فعالیت شاید برای همه ممکن نباشد؛ که در واقع یک مشکل و مانع عملی و ملموس بود. در همین راستا بر اساس تجربهی خودمان و الگوبرداری از تجربهی تئاتریهای دیگر نقاط جهان، بحث کلکتیو تئاتری را مطرح کردیم. در واقع اساسنامهای پیشنهادی را برای تشکیل واحدهای مستقل و خودگردان تئاتری و بر اساس ایدهی تعاونی تدوین کردیم که هنرمندان بتوانند در آن با مشارکت همگانی، حداکثر استقلال و حداقل محدودیت را داشته باشند. این تجربهای است که خودمان در مقیاس کوچکتر و محدودتر داشتیم.
فصلنامهی مُروا: نوشتن این اساسنامه در این برهه چه ضرورتی داشت؟ آیا قرار است بر این اساس سندیکایی تشکیل بشود؟
شیرین میرزانژاد: این ضرورتی است که به طور عملی آن را حس کردیم. همانطور که اقدامات دیگرمان را در عمل و قدم به قدم ضرورتش را حس کردیم و تصمیم به انجامش گرفتیم. در ایران تشکل صنفی تئاتری به معنای واقعی کلمه هرگز وجود نداشته است. تنها تشکلی که پیش از این وجود داشت خانه تئاتر بود که در چهارچوب یک موسسه فرهنگی هنری تشکیل شده بود و به طور محدودی بخشی از فعالیتهای صنفی در آن در جریان بود. قرار بود که این نهاد در غیاب یک تشکل صنفی تئاتری عملکرد مشابهی داشته باشد اما عملاً در طول هجده سال گذشته از زمان تاسیسش با توجه به محدودیتهای موجود موفق به پیشبرد اهداف مشخصی نشده بود. مشکل عمده، تشخیص مشاغل تئاتری از سوی وزارت کار به عنوان حرفههایی بود که بتوانند انجمن صنفی تشکیل بدهند.
اما پس از مدتها بلاتکلیفی، امسال اقداماتی عملی در راستای تشکیل انجمن صنفی صورت گرفت. در همین راستا هر یک از کانونها و انجمنهای زیرمجموعهی خانه تئاتر (کانون کارگردانان، انجمن دستیاران، انجمن بازیگران و…) پس از پیگیریها و هماهنگیهایی که با وزارت کار صورت گرفت، اقدام به تشکیل انجمنهای صنفی تحت پوشش قانون کار کردند. این اقدام به خودی خود میتوانست بسیار مثبت باشد. اما مسئلهای که از نظر ما وجود داشت این بود که یک تشکل صنفی کارآمد و سالم مطابق معیارهای جهانی میبایست آزاد، مستقل و دموکراتیک باشد، در حالی که این تشکلهای صنفی که مطابق قانون کار تشکیل میشود، فاقد این خصوصیات هستند. در شمارهی تابستان ۱۴۰۰ نشریهی تئاتر امروز که اساسنامهی پیشنهادی ما در آن منتشر شده است، در مقالهی دیگری به طور مفصل به آن پرداختهایم. اما اگر بخواهم به اختصار بیان کنم، این ایرادات کلی به انجمنهای صنفی مزبور وارد است: شرط تصویب اساسنامه از سوی وزارت کار اساساً استقلال آن را مخدوش میکند. ضمن اینکه مقام ولایت فقیه میتواند در صورت مصلحت در هر یک از تشکلهای مذکور در قانون کار از جمله انجمنهای صنفی نماینده داشته باشد. این موارد سوای از نظارتهای آشکار و پنهانی است که عملاً در تشکلهای صنفی صورت میگیرد. شرط تابعیت ایران نیز هنرمندان مهاجر را از عضویت در تشکل صنفی محروم میکند و در کنار دیگر محدودیتهای قانونی، ایجاد تشکل صنفی مشابه را برایشان غیرممکن میسازد. ملاک تشخیص حرفه یا صنعت مطابق قانون تشکیل انجمنهای صنفی، نظر وزارت کار است که همین بند قانونی مدتها تشکیل انجمنهای صنفی تئاتر را به تعویق انداخته بود. ثبت دو تشکل همگن در حوزه جغرافیایی مشترک مجاز نیست. به طور کلی با وجود این محدودیتهای قانونی، انحصاری که پیش از این در تشکلهایی چون خانه تئاتر شاهد آن بودیم، حالا در ابعاد گستردهتری محقق میشد.
به طور کلی سیاست حاکمیت در قبال صنف هنرمندان تئاتر، وجود وضعیت نامشخص صنفی و بلاتکلیفی بوده است که نشان میدهد عملا اهمیتی برای این صنف قائل نبوده و نیست. حال تئاتر پس از سالها به صف دیگر اصناف و حِرَف پیوسته است که میتواند تحت مفاد قانون کار انجمن صنفی تشکیل بدهد؛ و همچنان که در قانون کار نیز روشن است، حاکمیت با محدود کردن فعالیت صنفی در همان چهارچوبهای قانونی که خود ترسیم کرده قصد کنترل این فعالیتها را دارد.
در نتیجه در دورانی که پیشنویس اساسنامهی انجمنها در جامعهی تئاتری به بحث گذاشته شده بود، تصمیم گرفتیم خودمان اساسنامهای را به طور پیشنهادی و بر اساس استانداردهای جهانی تدوین کنیم تا به نوعی به همکاران خود نشان بدهیم که یک تشکل صنفی چگونه میتواند -و یا باید- باشد. به این ترتیب کاستیهای روند موجود هم در این مقایسه روشن میشد. در واقع خود عمل تدوین و انتشار این اساسنامه به نوعی یک اقدام عملی از سوی ما بود.
فصلنامهی مُروا: چه ویژگیهایی اساسنامهی شما را از اساسنامهی انجمنهای صنفی متمایز میکند؟
شیرین میرزانژاد: بیش از همه تلاش کردیم وجه دموکراتیک سندیکا را هرچه برجستهتر کنیم و وجوه تبعیضآمیز انجمنهای صنفی را حذف کنیم. این موارد را در بخشهای مختلف گنجاندیم؛ از شرایط عضویت که سیاست جذب حداکثری در آن اتخاذ شده است، تا نحوهی تصمیمگیری و نظارت. بر خلاف انجمنهای صنفی، همهی هنرمندان تئاتر چه ایرانی و چه غیرایرانی و نیز دانشجویان تئاتر مشروط بر آنکه ساکن و فعال در داخل ایران باشند، میتوانند با داشتن شرایط تعیین شده -که از شرایط انجمنهای صنفی سادهتر است- در سندیکای فرضی عضو شوند. حتی برای عضویت افراد آماتور و گروههای ویژه هم امکانی پیشبینی شده است. در این اساسنامه تلاش شده است که ساختار تا حد ممکن افقی باشد و سلسلهمراتب در آن وجود نداشته باشد. دبیران از قدرت ویژهای برخوردار نیستند و در کنار دیگر ارکان، همگی یک ساختار اداری را شکل میدهند. اغلب تصمیمگیریها بر عهدهی مجامع است نه شورای دبیران. یعنی تلاش شده است که تا حد ممکن دموکراسی مستقیم حاکم باشد و در مواردی که شورای دبیران خود تصمیمگیری میکند، نظارت چندگانه بر این تصمیمات وجود داشته باشد. در این اساسنامه، ارکان تصمیمگیرنده مستقل از ارکانی هستند که منابع مالی را در اختیار دارند. بنابراین نظارت چندگانه در هر سطح و مقیاسی وجود دارد. به طور کلی سازوکارهایی که تلاش کردهایم در این اساسنامه بگنجانیم، در نهایت در مسیر شفافیت، دموکراسی و جلوگیری از فساد مالی و اداری است که در واقع واکنش به معضلاتی هستند که عملاً در جامعهی تئاتری با آن روبرو بودهایم و به نظر میرسد در ساختار جدید انجمن صنفی نیز بستر آن فراهم است.
فصلنامهی مُروا: بازخوردها در جامعهی تئاتری در برابر انتشار این اساسنامه چطور بود؟
شیرین میرزانژاد: پس از انتشار این اساسنامه با چند نوع برخورد مواجه شدیم که به روشنی بر اساس منافع افراد متمایز میشد. گروهی مشتاقانه از آن استقبال کردند و حتی کسانی بودند که برای نحوهی عضویت در سندیکا از ما پرسوجو میکردند. این افراد متعلق به گروهی هستند که اکثریت صنف تئاتر را تشکیل میدهند. آنها هیچ منافع خاصی که با این ساختار موجود گره خورده باشد ندارند و تنها میخواهند از مزایای یک تشکل صنفی سالم بهرهمند باشند، از فساد و زد و بندها شاکی هستند، غالباً خارج از مرکز هستند و هیچ امکانات و بودجهای در اختیارشان نیست، و در یک کلام به حال خود رها شده اند. اینها گروهی از هنرمندان تئاترند که عملا نیروی بالقوهی تشکیل سندیکا هستند.
گروهی دیگر با وجود موافقت کلی با مفاد اساسنامهی سندیکا، آن را غیرعملی تلقی میکردند. این گروه کسانی هستند که از رانت برخوردار نیستند اما به امکاناتی مانند حق بیمه و حداقل امکاناتی که تشکلهای موجود فراهم کرده است راضی هستند و در واقع تشکل را در همین حد میخواهند. این افراد اگر چشمانداز مشخصی برایشان وجود داشته باشد، مسلما در جهت منافع جمعی صنف حرکت میکنند و از این گونه اقدامات دفاع می کنند. اما در عین حال محافظهکاری خودشان را نیز در هر صورت ادامه میدهدند و با این رویکرد میخواهند هر دو طرف را داشته باشند
گروه اندکی هم که از رانتهای موجود برخوردار بودهاند، در داخل سیستم هستند و از همهی امکانات نیز استفاده میکردهاند، پذیرای هیچگونه تغییری در ساختار موجود نیستند جز همان که این ساختار امکانش را در اختیارشان گذاشته است. آنها چنین اساسنامهای را برخوردی رادیکال شمرده و آن را «سیاسیکاری چپها» تلقی کرده و آن را تحت عنوان آرمانگرایی رد میکردند. اینها کسانی بودند که معتقد بودند دوران این حرفها گذشته است و اصلاحات را از درون سیستم باید انجام داد. غالباً خودشان کسانی هستند که از یک طرف سرنخهای مدیریتی ساختار موجود در دستشان است و از طرف دیگر عامل خود حاکمیت در کنترل فعالیتهای صنفی هستند. آنها در عین اینکه همواره با حرکتهای مترقی برخورد تقلیلگرایانه دارند و آنها را به سیاسیکاری «حزبی» متهم میکنند، اما خودشان در واقع سیاسیترین عوامل حاکمیت درون تشکلها هستند.
فصلنامهی مُروا: تشکل صنفیای که تحت این اساسنامه پیشبینی شده چقدر بعد و امکان عملی دارد؟
شیرین میرزانژاد: طبیعتاً اگر نگاهمان به چهارچوبها و محدودیتهای قانونی باشد، فراتر از آنچه امروز درگیر آن هستیم نخواهیم رفت. بنابراین اگر خواستار تغییری اساسی هستیم، ملزم هستیم که چنین چیزی را عملی کنیم. راه دیگری نداریم. منظور خود این اساسنامه نیست، این اساسنامه صرفاً یک پیشنهاد است برای اینکه نشان بدهیم خارج از این چهارچوبها چه چیزی امکانپذیر است. شاید همکاران ما با نظرات و تجربیات خودشان بتوانند پیشنهادات بهتری هم داشته باشند و به آن بیافزایند. اما آنچه مد نظر است، پایههای اصلی این اساسنامه است، یعنی استقلالش و تمایزش از تشکلهای زرد. اگر خواستار تحقق مطالبات صنفی هستیم، راهش مبارزه است. و قدم اول مبارزهی صنفی بعد از آگاهی، سازمانیابی است. سازمانیابی به شیوهی دموکراتیک و آزاد و مستقل. همان کاری که تشکلهای مستقل دیگر مانند سندیکای کارگران هفتتپه و فولاد و اتوبوسرانی کردهاند.
فصلنامهی مُروا: قدم بعدیتان بعد از این اساسنامه چیست؟
شیرین میرزانژاد: برای ایجاد تغییر ساختاری نیاز به تشکلیابی، آگاه سازی و سازماندهی است. تلاش ما هم یقیناً در همین مسیر خواهد بود. شرایط ما به گونهای است که هر کس باید در این مسیر حرکت کند. این تلاشها در مقابل تلاش حاکمیت برای سرکوب باید وجود داشته باشد تا نهایتاً در مقطعی به ثمر برسد. ما نمیتوانیم منتظر آیندهای باشیم که در آن همه چیز درست شده باشد تا از نقطهی صفر شروع کنیم. ما باید تلاش کنیم که در هر موقعیتی در جهت تغییر این ساختار فعالیت کنیم. مسلما این اعضای صنف هستند که در نهایت میتوانند و باید با اتحاد خود این تغیییرات را به وجود آورند تا جایگاه واقعی خودشان را به عنوان انسانهای زحمتکش در جامعهای که در آن کار میکنند، و نه به عنوان شهروندان درجه دو و استثمار شده، به دست بیاورند.
* آدزس وب سایت گروه تئاتر اگزیت
http://www.exittheatre.com/Exit/agzyt.html