چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳

“نه حتی یک اینچ به سوی شرق”! – وعده هایی که به گورباچف و گنشر داده شد – ترجمه: گودرز اقتداری

با توجه به اسناد طبقه بندی شده ایالات متحده، شوروی، آلمان، بریتانیا و فرانسه که توسط آرشیو امنیت ملی منتشر شد جمله معروف جیمز بیکر وزیر امور خارجه آمریکا "نه حتی یک اینچ به سوی شرق" در باره عدم گسترش ناتو در ...
هلموت کُهل صدر اعظم آلمان، میخائیل گورباچف رئیس جمهور اتحادجماهیر شوروی و هانس دیتر گنشر وزیر امور خارجه آلمان

اسناد آرشیو دفاع ملی آمریکا

واشینگتن دی سی ۱۲ دسامبر ۲۰۱۷ – با توجه به اسناد طبقه بندی شده ایالات متحده، شوروی، آلمان، بریتانیا و فرانسه که امروز توسط آرشیو امنیت ملی در دانشگاه جورج واشنگتن منتشر شد جمله معروف جیمز بیکر وزیر امور خارجه آمریکا “نه حتی یک اینچ به سوی شرق” در مورد گسترش ناتو در دیدارش با میخائیل گورباچف رهبر شوروی در ۹ فوریه ۱۹۹۰ بخشی از مجموعهٔ تضمین ها در مورد امنیت شوروی بود که رهبران دولت های غربی به گورباچف و دیگر مقامات وقت شوروی در طول روند اتحاد آلمان در سال ۱۹۹۰ و در سال ۱۹۹۱ داده بودند.

اسناد نشان می دهد که رهبران متعدد این کشورها از اوایل سال ۱۹۹۰ و تا سال ۱۹۹۱ عضویت اروپای مرکزی و شرقی در ناتو را مورد بحث قرار داده ولی رد می کردند. این اسناد هم چنین ثابت می کنند که بحث های ناتو در زمینه مذاکرات اتحاد دو آلمان در سال ۱۹۹۰ به هیچ عنوان محدود به وضعیت خاک آلمان شرقی نبود و شکایت های بعدی شوروی و روسیه در مورد گمراه شدن در مورد گسترش ناتو در یادداشت ها و تلکس های کتبی در بالاترین سطح تدوین شده بود.  

این اسناد انتقاد رابرت گیتس مدیر سابق سیا را از «فشار برای گسترش ناتو به سمت شرق در دهه ۱۹۹۰ را ثابت می کند، زمانی که گورباچف و دیگران منجر به این باور شدند که این اتفاق نخواهد افتاد.» [۱] عبارت “منجر به باور” تکیه گاه کلیدی در این اسناد است.

رئیس جمهور جورج اچ دبلیو بوش در جریان اجلاس مالت در دسامبر ۱۹۸۹ به گورباچف اطمینان داده بود که آمریکا از انقلاب های اروپای شرقی برای آسیب رساندن به منافع شوروی بهره نخواهد برد (“من روی دیوار برلین بالا و پایین نپریده ام”) اما نه بوش و نه گورباچف در آن نقطه (یا برای آن موضوع، هلموت کُهل صدراعظم آلمان غربی) انتظار سرعت فروپاشی آلمان شرقی یا اتحاد آلمان را نداشتند. [۲]

از یادداشت های استپانوف-مامالادزه، ۱۲ فوریه ۱۹۹۰، که منعکس کننده تعهد بیکر به شواردنادزه است

اولین تضمین های ملموس رهبران غربی در مورد ناتو از ۳۱ ژانویه ۱۹۹۰ آغاز شد، زمانی که هانس دیتریش گنشر وزیر امور خارجه آلمان غربی این گفتمان را با یک سخنرانی عمومی بزرگ در توتزینگ، در بایرن، در مورد اتحاد آلمان باز کرد. سفارت آمریکا در بن (نگاه کنید به سند ۱) به واشنگتن اطلاع داد که گنشر روشن کرده است «تغییرات در اروپای شرقی و روند وحدت آلمان نباید منجر به «اختلال در منافع امنیتی شوروی» شود. بنابراین ناتو باید «گسترش خاک خود به سمت شرق، یا نزدیک تر کردن آن به مرزهای شوروی» را رد کند. تلگراف بُن همچنین به پیشنهاد گنشر برای خروج ساختارهای نظامی ناتو از خاک آلمان شرقی حتی بعنوان بخشی از یک آلمان متحد عضو ناتو اشاره کرد. [۳] 

این ایده اخیر از وضعیت ویژه برای قلمرو جمهوری دموکراتیک آلمان GDR، در پیمان نهایی اتحاد آلمان که در ۱۲ سپتامبر ۱۹۹۰ توسط وزرای امور خارجه دو + چهار امضا شد، تدوین شد (به سند ۲۵ نگاه کنید). ایده سابق در مورد نزدیک تر نشدن به مرزهای شوروی نه در پیمان ها بلکه در یادداشت های متعدد ثبت گفتگو بین روس ها و بالاترین مذاکره کنندگان غربی (گنشر، کُهل، بیکر، گیتس، بوش، میتران، تاچر، میجر، وورنر و دیگران) آمده است که تضمین هایی را در طول سال های ۱۹۹۰ و تا سال ۱۹۹۱ در مورد حفاظت از منافع امنیتی کشور شوراها در ساختارهای امنیتی جدید اروپا ارائه می دهند. این دو مسئله با هم مرتبط بودند اما یکسان نبودند. تحلیل های بعدی گاهی این دو را مجزا کرده و استدلال می کرد که بحث تمام اروپا را شامل نمی شده است. اسناد منتشر شده در زیر اما به وضوح نشان می دهد که در واقع این تضمین ها شامل تمام اروپا بوده است.

“فرمول توتزینگ” بلافاصله به مرکز بحث های مهم دیپلماتیک در طول ۱۰ روز بعد در سال ۱۹۹۰ تبدیل شد که منجر به نشست بسیار مهم ۱۰ فوریه ۱۹۹۰ در مسکو بین کُهل و گورباچف شد زمانی که رهبر آلمان غربی رضایت اصولی گورباچف را درباره اتحاد آلمان بدست آورد، با این شرط که ناتو در هیچ زمانی به شرق گسترش نیابد. روس ها تذکر دادند که پیش از امضای رسمی این قرارداد در سپتامبر ۱۹۹۰ به زمان بسیار بیشتری برای کار با افکار عمومی داخلی خود (و کمک های مالی آلمان غربی) نیاز خواهند داشت.

مکالمات پیش روی هلموت کُهل شامل بحث صریح در مورد تضمین عدم گسترش ناتو به کشورهای اروپای مرکزی و شرقی و چگونگی متقاعد کردن روس ها به پذیرش وحدت بود. به عنوان مثال در ۶ فوریه ۱۹۹۰ که گنشر با داگلاس هرد وزیر امور خارجه بریتانیا ملاقات کرد، مدارک منتشر شده بریتانیا نشان داد که گنشر می گوید: «روس ها باید تا حدودی اطمینان داشته باشند که اگر مثلاً دولت لهستان روزی پیمان ورشو را ترک کند، روز بعد به ناتو نپیوندند.» (نگاه کنید به سند ۲)

بیکر که در راه گفتگو با روس ها با گنشر ملاقات کرده بود، دقیقاً فرمول بندی گنشر را در دیدارش با ادوارد شواردنادزه وزیر امور خارجه در ۹ فوریه ۱۹۹۰ (به سند ۴ نگاه کنید)؛ و حتی مهم تر از آن، رو در رو با گورباچف تکرار کرد.

نه یک بار، بلکه سه بار، بیکر فرمول «نه یک اینچ به سمت شرق» را با گورباچف در جلسه ۹ فوریه ۱۹۹۰، تکرار کرد. او در واکنش به این تضمین ها با بیانیه گورباچف که «گسترش ناتو غیرقابل قبول است» موافقت کرد. بیکر به گورباچف اطمینان داد که «نه رئیس جمهور و نه من قصد استخراج هیچ مزیت یک جانبه ای از فرایندهایی که در حال وقوع است را نداریم» و آمریکایی ها فهمیدند که «نه تنها برای اتحاد جماهیر شوروی بلکه همچنین برای دیگر کشورهای اروپایی مهم این است که تضمین هایی داشته باشند که اگر آمریکا حضور خود را در آلمان در چارچوب ناتو نگه دارد،  نه یک اینچ از امکانات نظامی کنونی ناتو در مسیر شرقی گسترش خواهد یافت.” (نگاه کنید به سند ۶)

پس از آن بیکر به هلموت کُهل نامه نوشت که در روز بعد با رهبر شوروی ملاقات خواهد کرد، با بخش عمده ای از همان زبان. بیکر گزارش داد: «و بعد سوال زیر را پیش رویش [گورباچف] گذاشتم. آیا ترجیح می دهید یک آلمان متحد را در خارج از ناتو، مستقل و بدون هیچ نیروی آمریکایی ببینید یا ترجیح می دهید یک آلمان متحد با ناتو گره خورده باشد، با این اطمینان که صلاحیت ناتو یک اینچ را از موضع کنونی خود به سمت شرق تغییر نخواهد داد؟ او پاسخ داد که رهبری شوروی به تمام چنین گزینه هایی فکر واقعی می کند [….] او سپس افزود: “قطعا هر گونه گسترش منطقه ناتو غیر قابل قبول خواهد بود.” بیکر در پرانتز، به کوهل اطلاع داد: «به طور ضمنی، ممکن است ناتو در منطقه فعلی خود قابل قبول باشد.» (نگاه کنید به سند ۸)

صدراعظم آلمان غربی که از سوی وزیر امور خارجه آمریکا به خوبی توجیح شده بود، یک حداقل کلیدی شوروی را درک کرد و در ۱۰ فوریه ۱۹۹۰ به گورباچف اطمینان داد: «ما معتقدیم که ناتو نباید حوزه فعالیت خود را گسترش دهد.» (نگاه کنید به سند ۹) پس از این دیدار، کوهل به سختی می توانست هیجان خود را در توافق اصولی گورباچف برای اتحاد آلمان مهار کند و به عنوان بخشی از فرمول هلسینکی که دولت ها اتحادهای خود را انتخاب می کنند، بنابراین آلمان می تواند ناتو را انتخاب کند. هلموت کُهل در خاطراتش توصیف کرده است که تمام شب را در اطراف مسکو راه می رفت، اما هنوز درک می کرد که هنوز قیمتی برای پرداخت وجود دارد.

تمام وزرای امور خارجه غربی با گنشر، کهل و بیکر در توافق بودند. بعد از آن وزیر امور خارجه بریتانیا، داگلاس هرد نیز در ۱۱ آوریل ۱۹۹۰ به آنها پیوست. در این مرحله آلمانی های شرقی در انتخابات ۱۸ مارس به مارک آلمان و اتحاد سریع دو آلمان رای بالا داده بودند، همزمان با اینکه کوهل نیز تقریباً همه ناظران را با یک پیروزی واقعی شگفت زده کرده بود. تحلیل های هلموت کُهل (برای اولین بار در ۳ دسامبر ۱۹۸۹ به بوش توضیح داد) که فروپاشی آلمان دموکراتیک تمام امکانات را خواهد گشود، که او باید بدود تا به سر قطار برسد، که او به حمایت آمریکا نیاز دارد، که اتحاد می تواند سریع تر از آن چیزی که هر کسی فکر می کرد ممکن است اتفاق بیفتد – همه این پیشبینی ها معلوم شد که درست است. اتحادیه پولی تا اوایل ماه ژوئیه پیش خواهد رفت و تضمین ها در مورد امنیت همچنان در حال آمدن است. داگلاس هرد پیام بیکر-گنشر-کهل را در دیدارش با گورباچف در مسکو، ۱۱ آوریل ۱۹۹۰ تقویت کرد و گفت که بریتانیا به وضوح به رسمیت شناخته است که «اهمیت دارد هیچ کاری برای تهدید تضمین منافع و عزت شوروی انجام ندهد.» (نگاه کنید به سند ۱۵)

گفتگوی بیکر با شوارتنادزه در ۴ مه ۱۹۹۰، چنانچه بیکر آن را در گزارش خودش به پرزیدنت بوش با فصیح ترین عبارات ممکن آن چیزی را که رهبران غربی در حال حاضر دقیقاً به گورباچف می گویند را توصیف کرد: «من از سخنرانی شما و به رسمیت شناختنِ نیاز به انطباق ناتو از نظر سیاسی و نظامی با شرایط موجود و توسعه CSCE برای اطمینان دادن به شوارتنادزه استفاده کردم که این روند برنده و بازنده ای نخواهد داشت. بلکه در عوض، یک ساختار جدید مشروع در اروپا ایجاد میکند که فراگیر خواهد بود و منحصر به منافع یک سو نیست.” (نگاه کنید به سند ۱۷)

بیکر دوباره مستقیماً به گورباچف در ۱۸ مه ۱۹۹۰ در مسکو «۹ امتیاز» خود را تکرار کرد که شامل تحول ناتو، تقویت ساختارهای اروپایی، غیر هسته ای نگه داشتن آلمان و در نظر گرفتن منافع امنیتی شوروی بود. بیکر سخنان خود را چنین آغاز کرد: «قبل از اینکه چند کلمه در مورد مسئله آلمان صحبت کنم، می خواستم تاکید کنم که سیاست های ما با هدف جدا کردن اروپای شرقی از اتحاد جماهیر شوروی نیست. ما قبلا ً چنین سیاستی را داشتیم اما امروز ما علاقه مند به ساختن یک اروپای با ثبات، و انجام آن به همراه شما هستیم.» (نگاه کنید به سند ۱۸)

فرانسوا میتران رهبر فرانسه با آمریکایی ها در یک فاز نبود، کاملاً برعکس، همان طور که به گورباچف در مسکو در ۲۵ مه ۱۹۹۰اظهاراتی کرد مبنی بر اینکه او «شخصاً طرفدار برچیدن تدریجی بلوک های نظامی» است؛ اما میتران سریال تضمین ها را با گفتن اینکه غرب باید «شرایط امنیتی را برای شما ایجاد کند، و همچنین امنیت اروپا به عنوان یک کل» ادامه داد. (نگاه کنید به سند ۱۹) میتران بلافاصله بوش را در نامه ای «جورج عزیز» در مورد گفت وگو با رهبر شوروی نوشت که « ما قطعا از پرداختن به جزئیات تضمین هایی که او برای امنیت کشورش انتظار داشته باشد، خودداری نخواهیم کرد.» (نگاه کنید به سند ۲۰)

در اجلاس واشنگتن در ۳۱ مه ۱۹۹۰، بوش باز هم بیشتر تاکید کرد تا به گورباچف اطمینان دهد که آلمان در ناتو هرگز به سوی اتحاد شوروی موضعی نخواهد داشت: «باور کنید ما آلمان را به سمت وحدت سوق نمی دهیم و این ما نیستیم که سرعت این روند را تعیین می کنیم. و البته ما هیچ قصدی حتی در ذهنمان برای آسیب رساندن به اتحاد جماهیر شوروی در هیچ شکل و اندازه ای نداریم. به همین دلیل است که ما به نفع اتحاد آلمان در ناتو بدون نادیده گرفتن زمینه گسترده تر کنفرانس امنیت و همکاری اروپا صحبت می کنیم و روابط اقتصادی سنتی دو کشور آلمان را مورد توجه قرار می دهیم. چنین مدلی از نظر ما با منافع شوروی هم مطابقت دارد.» (نگاه کنید به سند ۲۱)

“بانوی آهنین” نیز پس از اجلاس واشینگتن، در دیدارش با گورباچف در لندن در ۸ ژوئن ۱۹۹۰ قدم پیش گذاشت. تاچر پیش بینی می کرد که آمریکایی ها (با حمایت او) برای حمایت از گورباچف در کنفرانس ناتو اوایل ژوئیه با قصد تحول ناتو به سمت اتحاد سیاسی تر و کمتر تهدیدآمیز نظامی اقدام کنند. او به گورباچف گفت: «ما باید راه هایی برای دادن اعتماد به نفس به اتحاد جماهیر شوروی پیدا کنیم که امنیت آن تامین شود…. کنفرانس امنیت و همکاری اروپا می تواند چتری برای همه این ها باشد، و همچنین مجمعی باشد که اتحاد جماهیر شوروی را به طور کامل در مورد آینده اروپا به بحث و مذاکره وارد کند.» (نگاه کنید به سند ۲۲)

اعلامیه ۵ ژوئیه ۱۹۹۰ ناتو در لندن تأثیر کاملاً مثبتی بر مذاکرات در مسکو داشت، بر اساس اکثر روایات، به گورباچف مهمات قابل توجهی برای مقابله با مخالفین سرسخت سیاست او در کنگره حزب که در آن لحظه در حال برگزاری بود، داد. برخی از روایت ها از این روزها حاکی ست که کپی پیش نویس بیانیه در اختیار شوارتنادزه قرار گرفت ولی در یادداشت های دیگری گفته شده که تلگراف مربوطه به دستیاران شوارتنادزه نشان داده شده و آنها خود ان را بصورت دستنویس در اختیار گورباچف قرار دادند تا برای رد ادعای مخالفین در تبلیغات بکار رود.

در ۱۵ ژوئیه ۱۹۹۰ در مسکو در حالی که آن ها بر روی جزئیات معامله نهایی در مورد اتحاد آلمان کار می کردند، هلموت کوهل به گورباچف گفت،: «ما می دانیم در آینده چه چیزی در انتظار ناتو است و من فکر می کنم شما نیز هم اکنون از آن با خبر هستید.» (نگاه کنید به سند ۲۳)

بوش در تماس تلفنی خود با گورباچف در ۱۷ ژوئیه به دنبال تاکید بر موفقیت مذاکرات کوهل-گورباچف و پیام مضمونی بیانیه لندن بود. بوش توضیح داد: «آنچه که ما سعی کردیم انجام دهیم این بود که بگوییم نگرانی های شما را که به من و دیگران ابراز شده در نظر می گیریم و این کار را به روش های زیر انجام دادیم: با اعلامیه مشترک مان در مورد عدم تجاوز؛ در دعوت ما از شما برای آمدن به ناتو؛ در توافق ما برای باز کردن ناتو به تماس دیپلماتیک منظم با دولت شما و کشورهای اروپای شرقی؛ و پیشنهاد ما در مورد تضمین در باره آیندهٔ نیروهای مسلح در یک آلمان متحد – مسئله ای که من می دانم شما با هلموت کوهل مورد بحث قرار داده بودید. ما همچنین رویکرد نظامی خود را در مورد نیروهای متعارف و هسته ای به طور اساسی تغییر دادیم. ما ایده گسترش یافته و قوی تر کنفرانس امنیت و همکاری اروپا[۱] را به نهادهای جدیدی که اتحاد جماهیر شوروی هم می تواند در آن ها مشارکت داشته و بخشی از اروپای جدید باشد، منتقل کردیم.» (نگاه کنید به سند ۲۴)

اسناد نشان می دهد که گورباچف در نتیجه مجموع این تضمین ها و بر اساس تحلیل های خودش که آینده اتحاد جماهیر شوروی به ادغام آن در اروپا بستگی دارد، که آلمان بازیگر سرنوشت ساز برای آن خواهد بود، با اتحاد آلمان در ناتو موافقت کرد. او و بیشتر متحدانش بر این باور بودند که ساخت نسخه ای از خانه مشترک اروپا هنوز امکان پذیر است و در کنار تحول ناتو توسعه خواهد یافت تا به فضای فراگیرتر و یکپارچه تر اروپایی منجر شود که حل و فصل نگرانی از تهدید منافع امنیتی شوروی پس از جنگ سرد را در نظر خواهد گرفت. اتحاد با آلمان نه تنها بر جنگ سرد غلبه خواهد کرد بلکه میراث جنگ بزرگ میهنی علیه نازیسم را نیز به سرانجام خواهد رساند.

اما در داخل دولت آمریکا بحث متفاوتی ادامه یافت، بحثی در مورد روابط ناتو و اروپای شرقی. نظرات متفاوت بود، اما پیشنهاد وزارت دفاع تا ۲۵ اکتبر ۱۹۹۰ ترک «درب باز» برای عضویت اروپای شرقی در ناتو بود. (نگاه کنید به سند ۲۷) نظر وزارت امور خارجه این بود که گسترش ناتو در دستور کار قرار ندارد، زیرا سازماندهی «ائتلاف ضد شوروی» که به مرزهای شوروی گسترش یافت، به نفع آمریکا نبود، حداقل به این دلیل که ممکن است روندهای مثبت در اتحاد جماهیر شوروی را معکوس کند. (نگاه کنید به سند ۲۶) دولت بوش دیدگاه اخیر را در نظر گرفت. و این چیزی است که روس ها شنیدند.

تا اواخر مارس ۱۹۹۱، با استناد به دفتر خاطرات سفیر بریتانیا در مسکو، جان میجر نخست وزیر بریتانیا شخصاً به گورباچف اطمینان داد: «ما از تقویت ناتو صحبت نمی کنیم.» پس از آن، هنگامی که مارشال دیمیتری یازوف، وزیر دفاع شوروی، از میجر در مورد علاقه رهبران اروپای شرقی به عضویت در ناتو پرسید، رهبر بریتانیا پاسخ داد: «هیچ اتفاقی از این دست نخواهد افتاد.» (نگاه کنید به سند ۲۸)

هنگامی که نمایندگان عالی شوروی برای دیدن ناتو و دیدار با مانفرد وورنر دبیرکل ناتو در ژوئیه ۱۹۹۱ به بروکسل آمدند، وورنر به روس ها گفت که «ما نباید انزوای اتحاد جماهیر شوروی را از جامعه اروپا اجازه دهیم[…].” بر اساس یادداشت نمایندگان شوروی از این گفت وگو «وورنر تاکید کرد که شورای ناتو و او مخالف گسترش ناتو هستند (۱۳ عضو از ۱۶ عضو ناتو از این دیدگاه حمایت می کنند)» (نگاه کنید به سند ۳۰)

به این ترتیب گورباچف به پایان اتحاد جماهیر شوروی گام گذاشت و اطمینان داد که غرب امنیت او را تهدید نمی کند و ناتو را گسترش نمی دهد. در عوض انحلال اتحاد جماهیر شوروی توسط روس ها (بوریس یلتسین و مشاور او گنادی بوربولیس) در هماهنگی با روسای سابق حزبی در جمهوری های شوروی به ویژه اوکراین در دسامبر ۱۹۹۱ به وجود آمد. جنگ سرد تا آن زمان مدت ها بود که به پایان رسیده بود. آمریکایی ها سعی کرده بودند اتحاد جماهیر شوروی را در کنار هم نگه دارند (نگاه کنید به سخنرانی بوش “مرغ کیف” در اول اوت ۱۹۹۱). گسترش ناتو سال ها بعد موضوعیت یافت و این اختلافات دوباره فوران کرد و تضمین های بیشتری به بوریس یلتسین رهبر روسیه داده شد.

آرشیو این اسناد طبقه بندی نشده را برای میزگرد در ۱۰ نوامبر ۲۰۱۷ در کنفرانس سالانه انجمن مطالعات اسلاوی، اروپای شرقی و اوراسیا (ASEEES) در شیکاگو تحت عنوان « در مورد گسترش ناتو چه کسی به چه کسی وعده داده است؟» جمع آوری کرد. پانل شامل: مارک کرایمر، جاشوا ایتکویچ، جیمز گلدگایر و سوتلانا ساورانسکایا بودند.


[۱] کنفرانس امنیت و همکاری اروپا(CSCE)  که بعدا نام خود را به سازمان امنیت و همکاری اروپا(OSCE)  تغییر داد.

https://akhbar-rooz.com/?p=143592 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

1 دیدگاه
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
نصرت درویش
نصرت درویش
2 سال قبل

آقای اقتداری تاریخچه بد عهدی ناتو را بیان کردید.
دست شما درد نکند.
اما چرا سازمان متبوع شما بین ۲ صندلی نشست و در عمل، در ارتباط با موضع گیری در روزهای اخیر، در کنار جریانات سیاسی قرار گرفت که همین تاریخچه را هم بی اعتبار می دانند و می گویند که این تاریخچه ساخته و پرداخته ذهن پوتین است.

روشنگری کار پر ارزشی استف بویژه در شرایط کنونی که امپراتوری دروغ حاکم شده است.اما ۲ صدگفته چونیم کردار نیست.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


1
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x