در روزهای ۲۱ و ۲۲ ژوئن ۲۰۲۲، در ناحیهی ۱۳ پاریس، تئاتر «۴۲۱۱ کیلومتر – فاصلهی تهران-پاریس»، به نویسندگی و کارگردانی آیلا نویدی بهروی صحنه آمد.
آیلا نویدی دراین تئاتر، گرچه سناریو را با الهام گرفتن از زندگی خودش بهصحنه میآورد، ولی تلاش کرده تا بهشکل هنرمندانهای در رفت و آمدی میان دو زمان گذشته و حال، فضائی بهوجود آورد تا هر ایرانی پناهنده، کودکی و جوانی خود را در آن ببیند.
چه فرزندانی که از پدر و مادر پناهنده در فرانسه یا هر کشور دیگری زاده شده باشند و چه آنهایی که در ایران متولد شده و بعدها، همراه پدر و مادر خود اجبارا برای پناهنده شدن به این کشورها کوچ کرده باشند.
پرده که باز میشود، بر روی صحنه، دختر ریزاندام و چابکی را به نام یلدا میبینیم که رل آیلای کودک را بازی میکند و با چه مهارت حیرتانگیزی.
حافظهی چندلایهی فضای سیاسی آن دوران در خاطرم جان میگیرد. و من بر میگردم به دورانی که تولد آیلا چه شوروشوقی درمیان ما دوستان و رفقای پناهنده و همدرد و هم سرنوشت برانگیخته بود. او از بدو تولد در میان یک دو جین خاله و عمو و با عشق و قربانصدقه رشد میکند. به کودکستان و دبستان و دبیرستان میرود. هرچه بزرگتر میشود با سکوت و نگاهش به رفقای پدر و مادر پیام میدهد که شما را درک میکنم و میدانم زندگی در سرزمینی غریبه با زبان و فرهنگی ناآشنا و نامأنوس آسان نیست. گذران زندگی و معیشت سخت دور و بریها را درک میکند و حتی در ایام نوجوانی که دورهی سرخوشیها و سبکباریهاست، او فشار زندگی بزرگسالان آواره شده از وطن را بهخوبی حس کرده و از همان زمان سوالات بسیاری به مخیلهاش خطور میکند.
یلدا از طریق فرازهایی از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی خود، نقبی میزند بر رنجها و مشکلات روزمرهی زندگی در تبعید ناخواستهی این دسته از جوانان هموطناش.
او با نقل روایت گذشته زندگی پدر و مادرش و دستگیری پدر، زندان و شکنجه او در زندانهای شاه و سپس بازگشت به زمان حال و بیان چگونگی فرار پدر و مادر از چنگال شکنجه و زندان رژیم مذهبی ملایان و همچنین شرح ادامهی جنایات این رژیم مذهبی فقاهتی، نشان از آگاهی و حساسیت او دارد نسبت به آنچه در وطنش میگذرد.
سن تئاتر، استودیوی کوچکی است که پدر و مادر یلدا پس از جان بدر بردن از حمله و بازداشت پاسداران رژیم جمهوری اسلامی و اقامت در فرانسه به عنوان پناهندهی سیاسی، اجاره کردهبودند.
یلدا، به بیان زندگی پدر و مادر در زمان رژیم شاه میپردازد. او از دستگیری پدر در زمان شاه میگوید، او همچنین شرح ادامهی جنایات و کشتار آزادیخواهان را در دوران جمهوری اسلامی بیان میکند و اینکه چگونه والدیناش از حمله و هجوم پاسداران رژیم جمهوری اسلامی جان بهدر برده و به فرانسه پناهنده میشوند.
او حتی اعدامها و شکنجههای قرون وسطایی و … رژیم جمهوری اسلامی در حال حاضر را مطرح میکند که نشانهی آگاهی و حساسیت او به آنچه در وطناش میگذرد، میباشد.
در صحنهی دیگری با یلدای ۱۵-۱۶ ساله* روبرو هستیم که اینک کم کم زبان به اعتراض میگشاید و بعضی مسائل را که قبلا در بحثهای سیاسی رفقای پدر و مادرش به گوشاش خورده، به نقد میکشد. یکبار نیز از اینکه مهمانی از ایران اتاق شخصی او را در اختیار خواهد گرفت به اعتراض برمیخیزد (زیرا در آن زمان به آپارتمان بزرگتری نقل مکان کردهبودند و او صاحب اتاق مخصوص خودش شده بود).
او که به دلیل تولد در فرانسه، فرانسوی شناخته میشد، به پدرش اصرار میکند که او هم تقاضای ناسیونالیته فرانسه را بکند، معذالک از اینکه نامشان را تغییر بدهند، خشمگین میشود و میگوید چرا یک ایرانی باید اسمش را تغییر دهد. آنها نمی فهمند که ریشهی ما در ایران است؟
و بسیاری مسائل دیگر که گاه مایهی تعجب پدر و مادرش میشود و وقتی از او میپرسند تو اینها را از کجا میدانی؟ پاسخ میدهد : من همه چیز را میفهمم، همهی عمرم این حرفها را شنیدهام.
او در این سناریو با موفقیت تمام میان دو زمان گذشته و حال، رفت و آمد میکند و بهخوبی از عهده بر میآید و در پایان، تئاتر با استقبال فراوان و کفزدنهای ممتد تماشاچیان روبرو میشود. (اکثر بینندگان فرانسوی هستند).
آیلا نویدی که در خاکی دور از وطن اجدادیاش متولد شده و رشد کرده، به خوبی توانسته بین دو فرهنگ هماهنگی بهوجود آورد و در عین حفظ روابط عاطفی با خانواده و فامیل و دوستان ، به درک فرهنگ غربی نایل آید و به عنوان یک ایرانیالاصل با شخصیتی استوار و اعتماد به نفسی برخاسته از فرهنگ غنی سرزمیناش، در زندگی اجتماعی و فرهنگی کشور میزبان، به موفقیتهایی دست یابد و این امر مایهی افتخار ما ایرانیان است.
برای من، مشاهدهی آیلا، در به روی صحنه آوردن این تئاتر و موفقیتاش، بسیار شعفانگیز است. کودکی که شاهد به دنیا آمدن، راه افتادن، زبان بازکردن و بالیدناش بودم، اکنون جوانی برومند شده و سناریست و کارگردان تئاتر است.
__________________________
*- آیلا، دوران دبستان و دبیرستان را با موفقیت پشت سر گذارده و پس از اخذ دیپلم متوسطه در کنکور مدارس عالی شرکت میکند. ورود به این مدارس و تحصیل در آنها مستلزم کوشش و پشتکار فراوان است.
او کنکور اکول دو کمرس را با موفقیت گذرانده و دورهی آن را در شهر «رن» در شمال فرانسه طی میکند. وی پس از اتمام این دوره و اخذ فوق لیسانس، شروع به کار میکند. آیلا با اینکه در کارش موفق بود، در سال ۲۰۱۹ کارش را رها کرده و در اکول دو تئاتر ثبت نام میکند. به سبب ذوق و علاقه و استعدادی که دارد، دورهی سه ساله این مدرسه را در دو سال به اتمام میرساند و رسماً وارد کار تئاتر میشود. او با شرکت در تئاترهای مختلف، تجاربی کسب میکند و این تئاتر، اولین کاری است که او خودش انجام داده.
باید اضافه کرد که این نمایشنامه و اجرای آن طی پروسهای صورت گرفته.
ابتدا ۱۳۰ گروه شرکت کننده، هریک کار خود را در مقابل هیئت ژوری ارائه میدهند. ازمیان این ۱۳۰ گروه، کار۶ گروه به مرحلهی فینال میرسد. در میان آنها ، هیئت ژوری، مقام دوم را به این تئاتر میدهد. ولی تماشاچیانی که برای دیدن این ۶ تئاتر ثبت نام کرده و همهی اجرا ها را تماشا کرده بودند، در هیئت پوبلیک رتبهی اول را به این تئاتر میدهند.
علاوه بر این، تکست سناریوی آیلا نویدی، ازطرف “Société des Auteurs et Compositeurs Dramatiques” (انجمن نویسندگان و آهنگسازان نمایشی)، برندهی جایزهای نقدی میشود.