
ماریو دراگی، رئیس سابق بانک مرکزی ایتالیا از سمت نخست وزیری ایتالیا استعفا داد و این کشور را به سمت انتخابات زودهنگام سوق داد. بهترین موقعیت برای تنها نیروی اصلی مخالف دولت او: حزب راست افراطی «فراتنی د ایتالیا»ی جورجیا ملونی فراهم شده است
در بیشتر هفته گذشته، رسانههای ایتالیایی غرق در گمانهزنی در مورد ادامه ی کار و یا استعفای ماریو دراگی نخستوزیر ایتالیا بودند. برخی از رسانهها تقریباً التماس میکردند که او بماند. او – رئیس سابق بانک مرکزی اروپا – حتی قبل از انتصاب به عنوان رئیس دولت در فوریه ۲۰۲۱، در رسانه های داخلی و بین المللی به عنوان ” سوپر ماریو ” معرفی می شد که “همان طور که یورو را نجات داد، ایتالیا را هم نجات می دهد”. در رسانههای مرکزگرای ایتالیا، این ستایش هرگز متوقف نشد، و در آخرین روزهای نخست وزیری اش، حتی برخی اعتراضات خیابانی (بسیار کوچک) برای ماندن او برگزار شد. دراگی برای اکثر متفکران “نخست وزیری بود که ایتالیا به آن نیاز دارد، نه نخست وزیری که لیاقتش را دارد”.
دراگی در سخنرانی خود در سنا پیش از رای اعتماد روز چهارشنبه، به صراحت به “بسیج بی سابقه ” در حمایت از خود اشاره کرد. نامههای اسقفها، پزشکان، روسای دانشگاهها، صنعتگران، تعاونیها و اتحادیههای کارگری – به فراخوانی که بیش از هزار شهردار از آن حمایت کردند، افزوده شد. چرا در لحظه ای که آشفتگی ادامه دارد، پرداخت وجوه بازیابی اروپا را به خطر می اندازید؟ با این حال، اعتبار دادن به این ایده که “کشور صحبت کرده است” دشوار بود. خواسته اصلی اقلیتی که از دراگی حمایت می کردند، حفظ دولتی بدون اختیار مردمی، به جای خطر انتخابات زودهنگام بود.
نخست وزیران ایتالیا هرگز مستقیماً توسط مردم انتخاب نمی شوند – و دراگی هرگز برای هیچ سمتی انتخاب نشده است. دولت موسوم به “وحدت ملی” او هیچ ارتباطی با ائتلاف های شرکت کننده در آخرین انتخابات عمومی در سال ۲۰۱۸ نداشت. دراگی در سخنرانی خود گفت این یکی از دلایلی است که دولت او لزوماً باید به جای تکیه بر اکثریت ساده نمایندگان پارلمان، بر مبنای گسترده ای قرار بگیرد. با این حال، سخنرانی او برای بهبود روابط با احزابی که او را در سمت خود نگاه داشته بودند، از جمله جنبش پنج ستاره هال (M5S) و راست افراطی لگا، طراحی نشده بود. دراگی با انتقاد از راست افراطی لگا به دلیل وسواس در برنامه های محدود خود، در حالی که ادعا می کند فراتر از نزاع های حزبی عمل می کند، از برنامه های خود دفاع کرد.
دراگی ظاهراً به دنبال آغاز یک دوره جدید به مجلس سنا آمده بود، اما سخنرانی او به آخرین اقدام دولتش تبدیل شد. چهارشنبه شب حزب پنج ستاره، حزب لگای متئو سالوینی و حزب سیلویو برلوسکونی – که همگی حامیان قبلی نخستوزیری او بودند – به او رای اعتماد ندادند و دراگی روز پنجشنبه استعفا داد. اکنون، ایتالیا برای برگزاری انتخابات سراسری در ۲۵ سپتامبر آماده می شود. نظرسنجی ها نشان می دهد این انتخابات می تواند اکثریت را به احزاب دست راستی بدهد که اکنون تحت رهبری “پسا فاشیست” جورجیا ملونی رادیکال شده اند. ملونی درخواستها برای برگزاری انتخابات زودهنگام را رهبری میکرد و تاکید داشت «ایتالیاییها باید نظر خود را بگویند». پس از فروپاشی دولت سوم در همین چند سال قبل حزب «فراتلی د ایتالیا»ی او تنها مخالف اصلی آخرین دولت تحت رهبری تکنوکرات های ایتالیا بود – و اکنون بهترین موقعیت را برای استفاده از فروپاشی آن به دست آورده است.
از رفتن او خوشحالم
ملونی از اخبار انتخابات زودهنگام خوشحال به نظر می رسد – طبق گزارش ها او به سالوینی رهبر لگا گفته است: “متئو، ما این کار را کردیم!” انتخابات زودهنگام همچنین قرار است تغییر بزرگی را در ائتلاف جناح راست به وجود بیآورد و «فراتلی د ایتالیا» را با «لگا» و «فورتزا ایتالیا» به رهبری برلوسکونی متحد کند. این سه حزب از اوایل دهه ۱۹۹۰، زمانی که برلوسکونی اولین دولت خود را تشکیل داد که در آن لگا نورد و “پسا فاشیست ها” متحدان کوچکتر آن بودند، در قالب های مختلف، یک پیمان در حال اجرا داشته اند. چهار سال پیش، «لگا نورد»، برای اولین بار به بزرگترین حزب از این سه حزب تبدیل شد. در حال حاضر، «فراتی د ایتالیا» کنترل را به دست گرفته است. نظرسنجی ها نشان می دهد ۲۴ درصد از ۴۵ درصد آرای پیش بینی شده ائتلاف متعلق به این حزب است که در سال ۲۰۱۸ فقط ۴ درصد آرا را به دست آورده بود.
افزایش حمایت از این حزب قطعا نگران کننده و بیانگر رادیکالیزه شدن درازمدت راست ایتالیایی است. با این حال، همچنین نشانگر بی ثباتی سیاسی این کشور بعد از پایان جنگ سرد و چالشی است که ملونی در ایجاد حمایت پایدار با آن مواجه خواهد شد. رکود اقتصادی بلندمدت ایتالیا، مهاجرت فزاینده، و بدهی عمومی عظیم – همراه با محدودیت های تحمیل شده ناشی از عضویت در یورو – به توضیح اینکه چرا اعتماد به احزاب تثبیت شدهتر این کشور امروز در پایینترین حد تاریخی است، کمک میکند. اما گروه “غیرخودی”ها که به عنوان ناجیان احتمالی بحران پس از ۲۰۰۸ مورد ستایش قرار می گرفتند – از تکنوکرات هایی مانند دراگی و ماریو مونتی گرفته تا جنبش پنج ستاره که زمانی به “ضد تشکیلات” بودن مغرور بود، نیز با موانع مشابهی روبرو هستند.
این بیماری های طولانی مدت، صرف نطر از آن که هر کسی دولت بعدی را تشکیل دهد، با پیامدهای جنگ در اوکراین، بحران انرژی و رکود اقتصادی تشدید خواهد شد. در این رابطه ملونی در برنامه تلوزیونی پنجشنبه شب مدعی شد دراگی مسئولیت چنین وضعیتی را رها کرده است. او اظهار داشت: «این تصور را داشتم که نگرش دراگی [در هفته گذشته] تنها در صورتی معنا داشت که او بخواهد استعفا بدهد. او به احتمال زیاد وضعیت اقتصادی واقعی ایتالیا را بهتر از ما می داند. او احتمالاً از فرصت [انشقاق در] اکثریت عجیب [ائتلاف] استفاده کرد تا کنارهگیری کند» و بهجای اینکه «طوفان پیشرو» را از دفتر نخستوزیر تماشا کند در عوض، بگوید همه این اتفاقات رخ داده است «چون او آنجا نبود».
چنین گمانهزنیهایی در مورد برنامههای پنهان، در رسانههای ایتالیایی رایج است. با این حال، با توجه به اینکه پارلمان در هر صورت قرار بود در بهار ۲۰۲۳ به پایان طبیعی خود برسد، به نظر میرسد چنین ملاحظاتی در بازی های فرصت طلبانه ای که منجر به رای گیری شد، نقش داشته باشد. تا کنون، هیچ لیست انتخاباتی از حامیان دراگی، شبیه به حزب «انتخاب مدنی» که توسط متحدان ماریو مونتی، نخستوزیر تکنوکرات، پیش از انتخابات ۲۰۱۳ تشکیل شده بود، وجود ندارد. دموکراتهای چپ نرم بهطور ویژه ای مشتاق دفاع از سوابق دراگی بهعنوان حاصل کار خود هستند. آن ها دست راستیهایی که ایتالیا را مجبور به برگزاری انتخابات زودهنگام کردند، لعنت میکنند و وزرای «لیگا نورد» را که به این خاطر از حزب برلوسکونی استعفا دادند، تمجید میکنند.
جریان اصلی
پیش از انتخاباتی که انتظار می رود به ایجاد یک اکثریت راست بیانجامد، ممکن است بپرسیم دولت به رهبری ملونی «پسا فاشیست» چگونه خواهد بود؟ او به خود می بالد که قبلاً به عنوان وزیر ورزش و جوانان در آخرین دولت برلوسکونی در سال های ۲۰۰۸-۲۰۱۱ کار کرده است. دومین رهبر حزب، ایگنازیو لاروسا، وزیر دفاع در همین کابینه بود. در آن زمان، لاروسا – شخصیتی که به خاطر جنجال هایش و دفاع از حق سلام “رومی” شناخته می شود – از موقعیت وزارت خود استفاده کرد تا بگوید سربازانی که برای ایتالیای فاشیست می جنگیدند، و نه فقط آنهایی که در برابر تهاجم آلمان مقاومت کردند، برای کشورشان کشته شده اند. حزب به طور گسترده به این گونه روایتهای «هر دو طرف» وابسته است، با این حال اصرار می کند فاشیسم را پشت سر گذاشته است.
چنین دولتی بدون شک نوعی ائتلاف خواهد بود. اندکی پیش از فروپاشی دولت دراگی، روزنامه ی «لا رپوبلیکا» گزارش داد «فراتی د ایتالیا» اعضای بالقوه یک دولت دست راستی جدید، “تیمی از تکنوکرات ها با چهره ای اطمینان بخش”، را مشخص کرده است. این روزنامه نوشت شاید حتی کس دیگری به غیر از ملونی را برای نخست وزیری در نظر بگیرند. هر گونه ترتیباتی به وضوح باید خواسته های سایر احزاب راستگرا را نیز در نظر داشته باشد. فرمانداران منطقه ای لگا به ویژه مشتاق تصدی بخش هایی هستند که بهترین توانایی را برای پرداخت پول نقد دارند. یکی از نامهایی که ذکر شده جولیو ترمونتی، وزیر اقتصاد تقریباً تمام دوران ریاست برلوسکونی بین سالهای ۱۹۹۴ تا ۲۰۱۱ ، می باشد.
معمول است که پیشروی راست افراطی را بر اساس سقوط پایگاه سنتی چپ در طبقه کارگر توضیح دهیم. “چپ میانه” نئولیبرالیزه به طور فزاینده ای حزب ایتالیایی های ثروتمندتر شده است. با این حال، “شوونیسم رفاهی” اغلب نمی تواند برنامه ساده تر «مالیات کم و خدمات کم» را که «فراتلی د ایتالیا» و متحدانش ترویج می کنند، درک کند. حزب ملونی به مخالفت سرسختانه خود با حقوق کار که مدعی است بیکاری را تقویت می کند، افتخار می کند و نظرسنجی ها نشان می دهد که حمایت از این حزب در میان افراد خوداشتغال قوی است. ملونی در یک “کنفرانس برنامهای” که در بهار امسال در میلان برگزار شد، همچنین با هدف نفوذ در قلب لگا، اعلام کرد که حزب او حزب ایتالیای «مولد» است.
ملونی با تکرار این خط در گفتگوی تلویزیونی پنجشنبه شب، تاکید کرد دولتهای اخیر «اقتصاد رئال» را «تحت فشار» قرار داده اند و راه «مبارزه با فقر» ایجاد شغل است تا رفاه. ابزار پیشنهادی او برای دستیابی به این هدف، کوچک کردن دولت است. او گفت مزیت ایتالیا نسبت به اقتصادهای رقیب «کیفیت» شناخته شده برندهای آن است، و بیش از همه باید «هزینه نیروی کار» را از طریق اقدامات مالیاتی کاهش داد. «فروتی د ایتالیا» خواستار “صلح مالی” است، اصطلاحی که بیانگر برطرف کردن فشار مقامات قدرتمند مالیاتی بر روی مشاغل کوچک و متوسط است.
با توجه به تمرکز ملونی بر افزایش نرخ زاد و ولد، کاهش مهاجرت (از جمله با اعمال سهمیه) و دفاع از آنچه خانواده سنتی می نامد، می توان انتظار داشت دولت تحت رهبری وی، یک هویت گرایی خشن را دنبال کند. تکیه بر تحقیر «سیاست حزبی» که توسط بسیاری از حامیان دراگی نیز تعقیب می شود، هدفی جز جایگزینی جمهوری پارلمانی حاصل مقاومت با جمهوری متکی ریاستجمهوری ندارد. واضح است که این چیزی شبیه بازگشت به دیکتاتوری فاشیستی نیست، اما معنای آن از بین بردن بسیاری از دستاوردهای نهادینه شده احزاب ضد فاشیست پس از جنگ است. حزب ملونی حتی پیشنهاد می کند که دفاع از کمونیسم جرم انگاری شود، علی رغم این واقعیت که کمونیست ها در تدوین قانون اساسی فعلی کمک کردند.
بدون شک دلایل زیادی وجود دارد که دولت بعدی ایتالیا، دولتی که توسط احزاب راست افراطی تشکیل شود، نتواند پنج سال را با آرامش برای اجرای سیاست های تعیین شده خود در طول مبارزات انتخاباتی آینده سپری کند. جنگ در اوکراین، تورم فزاینده، و اثرات مستمر همهگیری کووید-۱۹ بر مراقبتهای بهداشتی عمومی تنها بحرانهایی هستند که میتوانیم در حال حاضر ببینیم. اما حتی اگر نیروهای ارتجاعی در دولت در برابر این بحران ها، تلاش کنند چهرهای «اطمینانبخش» به آزمایش بگذارند، با رادیکال شدن بلوک راست و گره خوردن مرکز لیبرال به چهرههای تکنوکراتی مانند دراگی، فضا برای جایگزینهای مبتنی بر همبستگی اجتماعی جدید ضعیفتر خواهد شد. جایگزین چپ هنوز در برابر آن وجود ندارد.
منبع: ژاکوبن، دیوید برودر – برگردان به فارسی: کمال فرهمند
خبرها، گزارش ها و تصاویر بیشتر را در تلگرام اخبار روز ببیند!