جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳

عراق تله ای برای ترامپ یا خامنه ای!؟ – اصغر نصرتی (چهره)

اما یک نکته مهم را در اینجا باید گوشزد کنم. صدمات اصلی قتل سیلمانی و جنگ اشغال سفارت ها!!! نه تنها متوجه مردم هر دو کشور خواهد بود، بلکه مهمتر از همه موجب فراموشی اعتراضات پرشکوه مردم ایران و عراق خواهد گشت. قتل و مرگ مردم بیگناه با جسد سیلمانی به خاک سپرده خواهد شد
اصغر نصرتی

کشمکش و زورآزمایی میان جمهوری اسلامی و دولت امریکا به جای حساسی رسیده است. اما عراق در این میان بستر اصلی این کشمکش است. اعتراض مردم عراق جدا از مقوله ی فساد و ناکارآمدی دولت آن کشور، اندکی هم متوجه حضور دو بیگانه، یکی همجوار و آن دیگری آن سوی اقیانوسها، هم بود. این اعتراض همیشه در زیر خاکستر حضور داشت و تنها گه گاهی فرصت نمود یافته است. به تایید بسیاری از اهل سیاست مردم عراق اگر هم همگی یک صدا راضی به سرنگونی صدام بوده باشند، هرگز بدین گونه که امریکا آن را رقم زد، نبوده اند. بماند که توجیحات آمریکا برای حمله به عراق هرگز مقبول عقلانیت همگان قرار نگرفت. اما حمله آمریکا به عراق فقط به سرنگونی صدام خلاصه نشد و آمریکا رخت ماندگاری خویش را در کشور عراق پهن کرد. چون اصل مرافعه بر سر انرژی بود و عصر ما عصر مجادله بر سر سیطره ی انرژی ست. از همین رو در عمل هم حمله آمریکا به صلح و ثبات سیاسی در منطقه نیانجامید و روزگار خاورمیانه روز به روز بدتر شد. اما فعلن بمانیم در عراق!

با حساب کتاب امریکا حمله به عراق در دوره ی صدام و تسخیر آن کشور کاری ضرور، سهل و در مدتی کوتاه تمام شده تلقی می شد. بهانه ی امریکا برای لشگرکشی به عراق هرچه باشد نتیجه آن اما فقط رضایت و نیازهای جمهوری اسلامی را برآورده کرد. یعنی عدو سبب خیر شد. چرا که اولن ارث شغال به کفتار رسید و ثانین اهل شیعه در عراق را بر سنی ها مسلط کرد و بستر توسعه ی سیاسی آنها را آگاهانه آماده ساخت. با این خوش خیالی که کشمکش اینها به نفع آمریکا تمام شود. حتی در این راه نخواست که کردها حکومت مستقل و با ثباتی بیاند تا به زنگاه بتوانند مقاوم در دو سوی ارتجاع عمل کنند.

ایران در هنگام لشگرکشی  آمریکا با چراغ خاموش با آنها همراهی کرد. چرا که این را نوعی نشانه ی دوستی قلمداد می کرد و از همه مهمتر امید به بهره کشی مادی و معنوی از این آشوب را از پیش میدید. عراقی های تربیت شده و مانده در کشور ایران و فربه شده برای سیاست ورزی در عراق را از مدت ها پیش برای فردای آن کشور به انبار کشیده بود و حالا وقت بهره گیری فرارسیده بود. عراق مرکز مهم زیارتی مردم شیعه بوده و اینگونه میتوانست نفوذ معنوی خود را هم توسعه دهد. ترکیب جمعیتی شیعه و سنی همواره به نفع اهل شیعه بود پس در این کشمکش ایران دست بالا را داشت. مضاف بر اینکه آمریکا همواره در آنجا نمی توانست بماند و برای گزینش سیاست ورزان کشور عراق مجبور به متوسل شدن به جمعی بود که  شماری از آنها مستقیم یا غیرمستقیم از هواداران رژیم ایران بودند. البته شماری هم صلاح در این می دانستند که فعلن با ایران کنار بیایند تا ثبات سیاسی به کشور برگردد.

اما دو مهمان ناخوانده جا خشک کردند و در کشور عراق ماندند. اولی فرصت رفتن نمی یافت و دومی دلیلی برای رفتن نداشت. رژیم ایران می گفت کشور مسلمان همسایه و هم دین را کجا بگذارد برود. کجا از اینجا بهتر! آمریکا هم نمی توانست نفت و موقعیت خود در عراق را رها کند. نبرد جهانی برای منافع آنی و دیرپای استوار است. پس هر دو اینها آن دیگری را مزاحم خود می دید. به ویژه وقتی داعشی و بهانه ای نبود. بیش از آنکه میزبان از حضور آنها ناراضی باشد، خود آنها از دست هم ناراضی بودند. از قدیم گفتند مهمان مهمان را نمیخواهد وصاحبخانه هر دو را.

اما نتیجه ی دردناک حمله به عراق قبل از همه و مانند همیشه، متوجه مردم و باز هم مردم بود. فقر اجتماعی و بی ثباتی سیاسی و فساد از سر و کول کشور بالا رفت. حالا بسیاری حسرت دوران صدام را کشیدند. „صدام تکریتی” تبدیل به قهرمان ملی شد! کمی شبیه به وضع خودمان! کارنامه ی حمله ی آمریکا به عراق برای „رهایی مردم از دست دیکتاتور” عملا نمره ردی گرفت. چراکه با سرنگون کردن یک دیکتاتور عملن کشور به چند کوته فکر سیاسی سپرده شد.

حضور ایران و آمریکا نمی توانست در یک زورآزمایی فوری به نتیجه برسد. پس کشمکش آن دو مدام وضعیت را آشفته تر می کرد. از انواع و اقسام نیروهای نظامی تربیت شده و پول دریافت کننده ایرانی تا سفرهای زیارتی میلیونی همه و همه برای تثبت و توسعه موقعیت ایران در عراق بود. آمریکا هم نمیتوانست به کسی در آنجا تکیه کند. سیاستورزان مستقل عراقی اگر توسعه طلبی رژیم ایران را برنمی تابیدن، به آمریکا هم روی خوشی نشان نمیدادند. اما آرزوی بیرون راندن هر دو را در سر می پروراند، گرچه امکان عملی نداشتند. شطرنج سیاسی کشور برای همه سوی ماجرا پات شده بود. طرفین می بایستی یا قائده بازی را برهم میزدند و چراغ های خاموش خود را روشن میکردند و به طور علنی با هم به مخالفت می پرداختند، یا یکی تسلیم می شد و کشور عراق را ترک می کرد.

در چنین فضایی اوضاع سیاسی عراق سخت دچار آشفتگی شد. مردم به خیابان ها ریختند و بسیاری هم پس از هدف قرار دادن ناکارآمدی و فساد دولتی به حضور و دحالت رژیم ایران اعتراض کردند. رژیم ایران که یک عمر سرمایه گذاری در کشور عراق کرده بود، یکباره برآشفت و پیش از همه خامنه ای این خشم را در سخرانی مربوطه ی خود علنی کرد و اعتراضات مردم عراق را „دست ساز” دانست! چه بسا شماری در این اعتراضات از سویی دستور یا پولی گرفته بودند که خشم مردم را جهت خاصی دهند، اما هزاران مردم را نمی توان به سویی برد که دل و جانشان از آن آسیب ندیده باشد آن هم برای مدت طولانی. پس رژیم ایران نگرانی دیگری داشت. ما باید با این همه امید و سرمایه گذاری کشور عراق ترک کنیم؟ هرگز!

تسخیر کنسولگری ایران در عراق اعتراض و تصویری علنی از اوضاع را به رخ سیاست ورزان کشید و رژیم ایران را تحقیر کرد و دیگر وقت تعلل نبود. رژیم ایران باید فکری می اندیشید و این بازی را به نفع خود تمام می کرد. پس رایزنی نیروهای امنیتی و طرح و توطئه ای با یا بدون امثال سردار سلیمانی (؟) شکل می گرفت. اگر در اشغال کنسولگری رژیم برخی „فریب خورده” بودند، پس ایران خامنه ای هم چند „فریب خورده” را همراه شماری مردم راهی سفارت آمریکا کرد. شکی نیست که نیروهای پلیس در این کار همراهی کردند وگرنه وقتی می توانند مردم عراق در اعتراض به فساد را به تیر و تفنگ نشانه بگیرند، حتمن می توانستند جلوی حمله وران را هم بگیرند. اما شاید چون خودشان دل پری از آمریکا داشتند؟ یا چون فکر تعادل سیاسی و بیطرفی باید ثابت میکردند؟ یا چون فکر میکردند اینگونه خشم „مردم” می خوابد، دست به جلوگیری نزدند. هر چه باشد، تسخیر سفارت آن هم با آن همه خسارت تحقیر آمریکا را همراه داشت. در کشوری این همه مدت باشی و حالا „دستمزدت” را اینگونه بپردازند؟ همانطور که رژیم ایران همه حمله به کنسولگری خود را „دست ساز” دید، امریکایی ها هم حمله به سفارت کشورشان را کار رژیم ایران دانستند. گرچه واقعیت ممکن است به گونه ی دیگری باشد: مردم عراق به چندین دسته تقسیم شده اند. از طرفداران ایران و آمریکا و مستقل و شایدم بسیاری دیگر. از همین رو همه طرف های بازی به قدر کافی یار و همراه دارند. برای همین باید گفت که نتیجه ی فعلی بازی در عراق برای همه سوی ماجرا پات است.

گریز از این بازی پات برهم زدن قائده بازی بود: به قتل رساندن سردار سلیمانی را باید در چنین فضایی دید. ما سالهاست که با تصمیم های نابخردانه ی رژیم ایران آشنا هستیم و رنج آن را هم همگی کشیده ایم. اما ادامه ی آن را نه برای مردم ایران و نه برای منطقه مفید نمی دانیم. وضعیت اقتصادی و انزوای سیاسی رژیم ایران این خطر بزرگ را دارد که برای برد این بازی دست به هر کاری بزند. انتقام گیری و منطق انتقام را جایگزین تدبیر سیاسی کردن از روش های آزموده شده ی رژیم است. پس از این به بعد ایران و منطقه روزهای پرتلاطمی را شاهد خواهد بود. منافع آمریکا و شخص ترامپ در این است که از جمله در عراق و زورآزمایی با ایران برنده بیرون برود. پس از یک سو رژیم را با تحریم پر از خشم می کند، از سوی دیگر تلافی جویانه سران „فتنه” را به قتل میرساند.

باز با قتل سردار سلیمانی هم ما ایرانی ها به دو دسته تقسیم شدیم. کسانی که خرسند بودند از این قتل و کسانی که ناخشنود. در این راه هم شماری فقط تبریک و شماری به تسلیت بسنده میکردند. اندک شماری هم شیرینی پخش کردند و شادی سر دادند و در آن سوی هم شماری اشک ریختند. رژیم هم که هنوز شمار کشته شدگان اعتراضات آبان ماه را نتوانسته (؟) معلوم کند توانست سه روز عزای عمومی برای یک سردار اعلام کند. این بهترین نشانه ی احترام به سردار سلیمانی و بی احترامی به مردم کشته شده ایران بود!

اما از این سطح که گذر کنیم به لایه ی پایین تر و شاید اندکی عمیق تر می رسیم به شماری که سعی داشتند کشمکش های امریکا و رژیم ایران را در عراق به لحاظ انسانی و حقوقی توضیح یا بهتر گفته باشم توجیه کنند و قتل سردار سلیمانی را هم از همین منظر ببینند. اما واقعیت قضیه این است که هر دو رژیم بارها و بارها نشان داده اند که مقید به هیچ یک از ضوابط و روابط انسانی و حقوقی نیستند. در این راه آنقدر نمونه داریم که شمارش آن کاری عبث است و وقت تلف کردن در این وادی به قول کانت، بسان اثبات وجود خدا از راه برهان میماند! وگرنه توجیه قتل کُردهای ایرانی در رستوران میکونوس همانقدر دشوار است که قتل سلیمانی در عراق! قتل مخالف در کشوری بیگانه! پس تلاشی برای توجیه عقلی، انسانی و حقوقی چنین بازی های خون باری تنها به قصد طرفداری از یک سوی ماجراست و زیانش هم تنها و تنها متوجه ی مردم آسیب پذیر. البته اندکی هم مواد سرگرمی برای رسانه ها. بماند که همین رسانه ها در درج اخبار آنقدر مغرض هستند که فقط سبب ناامیدی انسان ها می شوند. سه روز اعتراض مردم ایران در رسانه های آلمان با سکوت سختی روبرو شد. اما قتل سردار سلیمانی ساعت ده صبح روز جمعه در همه رادیوهای المان غربی WDR) ) پخش شد! بماند که اعتراضات مردم هنگ کنگ مانند بازی فوتبال بارسلونا گزارش لحظه به لحظه می شد!

اما یک نکته مهم را در اینجا باید گوشزد کنم. صدمات اصلی قتل سیلمانی و جنگ اشغال سفارت ها!!! نه تنها متوجه مردم هر دو کشور خواهد بود، بلکه مهمتر از همه موجب فراموشی اعتراضات پرشکوه مردم ایران و عراق خواهد گشت. قتل و مرگ مردم بیگناه با جسد سیلمانی به خاک سپرده خواهد شد. اگر امریکا در این کار انتقام خود را گرفته باشد و رژیم ایران هم در پی انتقام بعدی، اما گردوخاک برپا شده این دو به چشم مردم خواهد رفت و اندکی هم به هواداران جهانی رژیم ایران افزوده خواهد شد! تازه اگر این انتقام گیری به یک توافق با چراغ خاموش نیانجامد. هرچه باشد کشور عراق تله ای ست برای آمریکا و رژیم ایران در عرصه ی توافق یا „جنگ جنگ تا پیروزی”. اولی جای نفس کشیدن و استراحت به طرفین می دهد و دومی باتلاقی برای یک جنگ نیابتی خواهد شد!

اصغر نصرتی (چهره)

کلن، چهارم ژانویه ۲۰۲۰

https://akhbar-rooz.com/?p=17016 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

13 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
امیر ایرانی
امیر ایرانی
4 سال قبل

دنباله بحث با آقا کیا
هرمدلی که برای رسیدن به آزادی و دمکراسی طراحی شود
بدون احزاب میسر نمی شود؛
اما احزابی می توانند تاثیرگذار و پیش برنده باشند:
علاوه بر دفاع از ایده خود
اولویت اول کاریشان آزادی و دمکراسی باشد.
آن حزب که حقانیت را فقط به طبقه خودش بدهد و دیگران را نادیده بگیرد
می تواند مانع تحقق آزادی و دمکراسی شود.

حمید
حمید
4 سال قبل

به جای این چرت وپرتا مردباشید آمریکا با خون من و شما آمریکا شد جوونهای ما را قتل عام کردن پشت پرده این جنایات آمریکاست برادر چرا خودتونا گول میزنید در دلتون میدونید واقیت کدومه توزندگیتون مردباشید ازادمرد همش به این دنیا ختم نمیشه این امتحانی است برای من وتو بچسبید به حق خدا چی میگه

کیا
کیا
4 سال قبل
پاسخ به  حمید

آقای حمید ما جهنمی ها را با شما کاری نیست
ما چپاولگر و برده دار ومزدور اسلامی نیستیم که دیگران را به بهشت میخواهند ببرند و نه آمریکایی و ترامپ پرست و ضد میهن می باشیم
برو روزیت را جای دیگر طلب کن.

جاوید
جاوید
4 سال قبل

از قدیم گفتن سیاست پدر و مادر نداره
اینها همه از دیدگاه شماست پس مشخص کردن درست یا اشتباه بودن همش یا قسمتیش کار ساده ای نیست وبازی سیاسی قاعده وقانون نداره حتی سیاست داخلی چه بسا که این مسله سیاست داخلی و فرا منطقه ای هست

امیر ایرانی
امیر ایرانی
4 سال قبل

در یک جامعه مفاهیمی برجسته می شوند و این مفاهیم بازیگرانی می یابند که بر اساس صداقت و یا خیانت این بازیگران، بازیگران ارزشگذاری می شوند؛ مفاهیمی مانند: تمامیت ارضی، استقلال، آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی، حقوق زنان و حقوق های دیگر که این مفاهیم گاهی در طول هم قرار می گیرند گاهی موازی با هم.
این فرد(سلیمانی) بازی گری در خدمت تمامیت ارضی و حفظ عمق استراتژی بود که رفتارش در رابطه با عمق استراتژی پرسش برانگیز شده بود و در رابطه با سایر اعمالش پرسش هایی است اما در کلیتش
،خصلت عملگرائیش که او را از سایر همقطاران هم دوره ایش و یا رشد یافتگان بعدی که سیستم ولایی پرورش داد در رفتار این شخص گونه ای از صداقت مشاهده می شد که همین مقدار از صداقت باز خورد لازم را از طرف بخشی از جامعه خواهد داشت چه ما بخواهیم و چه نخواهیم.
اما
آنکه یک هویت مبارزاتی تعریف می کند و به امید این نشسته است که از بیرون قلدری بیاید کشور را چنان ویران کند که یا سرزمین تقسیم شود و یا دهه ها باید کشته جدید داد تا یک وضعیت حداقلی برای بقا یافت این گونه مبارزان و یا مبارز پنداران در ذیل کدامیک از مفاهیم قرار می گیرد خودش پرسشی است.
عجب حکایتی شده
مبارزه کردن در سرزمین مان

کیا
کیا
4 سال قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

فراموش کردی که برای سرکوب های داخلی نیرو زیر فرمانش را در داخل کشور هم علیه مردم به حق معترض بکار گرفت!
فراموش کردی که برای آزادی گروگانهای عرب با داعش ۵۰ میلیون به جیب زد.
میتوانی یک عملیات درگیری بین ایشان با داعش را با تاریخ و مکان مشخص عنوان کنی جز ادعا ؟
اینکه روحانیان این ملت را هزار ساله زیر تسلط دارند و از هر امکانی فاشیست وار عده ای را علیه عده دیگر بر می انگیزند ،ضعف فرهنگی امان، نشان حقانیت مهره های حلقه بگوششان نیست.
این دید ناسیونالیستی اسلامی غلیط که با هم هیچ همگونی ای ندارد ،ایران وایرانی را نابود خواهد کرد .

امیر ایرانی
امیر ایرانی
4 سال قبل
پاسخ به  کیا

بلی هموطن مبارز کیا گرامی و گاهی احساساتی

با توجه به شکل گیری اجتماعات در واحدهای جغرافیایی و تاثیر شرایط زیست بومی در روحیات،
گاهی مفاهیم خاص که در ادبیات اجتماعات تعریف می شوند آن مفاهیم اولویت بندی خاصی برایشان شکل می گیرد.
اما در این شکی نیست ، در تمام جوامع انسانی و تمام موجودات، مفهوم آزادی اولویت اول است.
هر انسان باید اول آزاد باشد تا بتواند خلاقیت های خودش را در مدت زمان زیندگیش بروز دهد و در زمان های خاص عمرش با توجه به توانایی های بدنی اش و فیزیولوژیکیش اعمال خلاقانه اش را متناسب با نیاز هایش را انجام دهد.
باید گفت عینیات جوامع متشکله در واحد های جغرافیایی مختلف مفاهیمی مانند ناسیونالیسم و استقلال خودشان را بر انسان تحمیل کرده اند.
بایدگفت
مفهومی به نام استقلال، دامنه وسیعی دارد که یک سرش ممکنه است به دیکتاتوری و خونریزی ختم شود
و سر دیگرش می تواند مقدمه آزادی و دمکراسی در واحد های جغرافیایی باشد.
شاید پرسیده شود مطالب بالا چه ربطی به اعمال فردی به نام سلیمانی _ که گروهی آنرا جنایت کار می دانند و گروهی هم رفتار ملی در اعمالش دیده اند ومتناسب با اعمالش هم عکس العمل نشان می دهند و هم او را قضاوت می کنند- دارد؟
باید گفت
حکایت استقلال در این سرزمین حکایت چند وجهی است گروهی از این استقلال خواهی می خواهند دیکتاتوری مورد نظر خودشان را در آورند
و گروهی در جواب گروه قبلی می گویند: خیر
رسیدن به آزادی و دمکراسی پایدار که خواسته اصلی است باید حداقلی را از استقلال داشت و باید برای تحقق این استقلال نیز تلاش کرد.
بازی استقلال خواهی در دوران جدید از زمان فتحعلی شاه پی گیری شد؛ آنهم وقتی که پای روسیه تزاری در تعیین سیاست های اتخادی که از طرف حکمران ایرانی انجام می گرفت باز شد.
که در دوره ناصرالدین شاه سیاست موازنه مثبت مطرح شد. که این سیاست موازنه مثبت، باعث شد پای قدرت های دیگر و تاثیر آنها در تصمیمات اتخادی سیاستمداران وقت ایرانی گشوده شود و دخالت هایشان هم بقورت علنی نمایان شوند.
در دو دوره تلاش شد که این سیاست موازنه مثبت به کنار گذاشته شود: یکی دوره مشروطه دیگری دوره زنده یاد دکتر مصدق
که در دوره مصدق، روش به سیاست موازنه منفی شهرت یافت که با کودتای امریکایی آن سیاست موازنه منفی جایش را به وابستگی محمد رضا شاهی داد.
در سال ۵۷ شعار اولیه استقلال بود که بگونه ای شعار موازنه منفی خودش را نشان داد.
که می رفت به
سیاست برد برد منتهی شود
با موافقت گروهی از درون امریکا روش برد برد به شکل برجام در آمد که کامل شدن آن و موفقیت آن می توانست مقدمه تحقق آزادی و‌دمکراسی شود.
اما با برآمدن ترامپ و با یک هماهنگی با گروه های استبداد خواه وطنی برجام به حاشیه رفت
و برای زدن تیر خلاص
و بگونه ای هماهنگ با داخل
ترامپ رسمن دستور به کشتن سلیمانی می دهد
و بازی در این مملکت بگونه ای نامشخص در آمده است
آیا این دخالت ترامپ مقدمه استبداد وحشتناکی خواهد بود
و یا مقدمه حذف استبداد خواهان وطنی.
بررسی وضعیت سلیمانی که عقبه ای خاص در حاکمیت دارد
آیا در راستای ناسیونالیسم استقلال خواهی اسلامیست خطرناک است یا روش او به مسیر دیگری منتهی می شود.
ظاهرا” جواب سخت است!؟

کیا
کیا
4 سال قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

سلیمانی از طرفی سمبل جهانگشایی کورش کبیر است که خواب ایران بزرگ هخامنشی را برای ناسیونالیست های وطنی مژده میدهد و از طرفی جهانگشایی اسلامی شیعه را یاد آوری می کند. هر دو گروه مبارزان واقعی علیه امپریالیسم و آزادی طبقات زیر سلطه نیستند.
متاسفانه این خرابی فرهنگی ،جامعه ما را به فرمی فاشیستی هدایت کرده است و برون رفت از آن زمان وکار علمی میطلبد

امیر ایرانی
امیر ایرانی
4 سال قبل
پاسخ به  کیا

پس با بودن فرهنگی خاص که یک عقبه نیرومندی دارد که متاسفانه این عقبه گونه ای از استبداد خواهی و استبداد پروری را در خودش دارد نگرش طبقاتی و مبارزه طبقاتی حلال مشکلات این جامعه خاص نیست.
تنها الگویی که ریشه در ایرانیت نیز دارد که می تواند جامعه را به آزادی و دمکراسی رهنمون شود مدلی است که زنده یاد دکتر مصدق آنرا پی ریزی کرد
( البته منهای چیزی به نام سلطنت )
آنهم مدل
ایران مال همه ایرانیان
آنهم با دمیدن روح ملی ایرانی در جامعه
آنهم روحی که بیان کننده اینست که تمام ساکنین این سرزمین شهروند ایرانی با حقوق برابر هستند.
که در این روش
دیگر مبارزانی، دنبال حق ویژه برای دارو دسته خودشان نخواهند بود.

کیا
کیا
4 سال قبل
پاسخ به  کیا

نظر شما را میتوان اینجوری هم تئوریزه کرد.
۱.ایران کشوری ثروتمند است و در آمدهای طبیعی اش میتواند مبارزه طبقاتی را تحت فشار بگذارد.
۲. طبقه کاگر و سر مایه تولیدی بعلت وابستگی و توانایی واردات از قدرت و تشکل کافی برخوردار نیست یعنی همان شماره قبلی.
۳. عدم آزادی احزاب هم به مشکل تشکل و پیشترفت جامعه کمکی نمی کند باز هم به شماره ا می رسیم
.
در هر حال اول آزادی احزاب و تشکیل حکومتی دمکرات راه حل بنظر می آید.

کیا
کیا
4 سال قبل

پدیده های عمده جامعه را با وقایع کوچک نمیتوان ناپدید کرد ولی میتوان برای لحظه ای متوقف کرد!
بزرک کردن سلیمانی با ۵ کلاس سواد بعنوان پدیده منطقه و مرگ ایشان به عنوان فراموشی حرکت عمده مردم منطقه و ایران را نمیتوان به این سادگی پدیرفت.
این جابجایی اصل و فرع است.

Nosrati
Nosrati
4 سال قبل
پاسخ به  کیا

بی‌شک حق با شما بود اگر خرد و‌ کلان کردن وی توسط نگارنده انجام می‌گرفت. اما واقعیت همین امروز رسانه‌ها و هوارداران راه دیگری از آرزوهای ما طی می‌کنند. اگر توجه به تبلیغ ترامپ و هوادارانش از سویی و دستگاه حکومت ایران و هوادارانش از دیگر سو کنیم به نتیجه دیگری می‌رسیم.
البته در مواردی وقایع کوچک‌ تاثیری بزرگ در تحولات داشته‌اند. در ضمن برای تحلیل وقایع سیاسی توجه به کارنامه تحصیلی افراد به مراتب خردتر و فرعی‌تر است! اینطور نیست؟!
با سپاس از توجه شما به نوشته و بیان نظرتان.

کیا
کیا
4 سال قبل
پاسخ به  Nosrati

حکومت اسلامی برای پر جمعیت کردن تظاهراتش از همه امکانات استفاده می کند و کرده است،همین تجهیز جمعیت در اهواز که از عراقی ها هم استفاده شده است آوردن جسد انها و یا با اتوبوس و قطار و پول جمعیت جمع کردن در زمانیکه مردم ۲۰ شهر در هفته های پیش تو دهنی بزرگی را با دادن خون ها نسببشان کرده اند ،نشان حمایت مردم زیر سلطه و یا قدرت حاکمیت نیست.
خواهیم دید که چگونه داستان انتقامجویی از امریکا را جمع می کنند و به وظیفه غارت وگشتار همیشگی‌اشان و سرکوب فرزندان دلیر این مملکت ادامه خواهند داد.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


13
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x