“ارزش فیزیکی و روانی شرکت در حرکت های اعتراضی” – مهران رفیعی

قابل توجه میلیون ها ایرانی خارج نشین

فرض کنید در میدانی هزار نفر جمع شده باشند تا برعلیه علی خامنه ای افشاگری کنند و شعار بدهند، و شما هم یکی از آن هزار نفر باشید، و فرض کنید که کف آن میدان با هزار موزاییک سنگی فرش شده باشد.

ممکن است فکر کنید که حضور یا غیبت شما تاثیرمهمی در آن حرکت اعتراضی ندارد، زیرا تفاوت بین ۱۰۰۰ نفر و ۹۹۹ نفر هرگز به چشم نمی آید. در این نوشته  نشان می دهم که چنین نیست و تفاوت فاحشی بین نقش انسان هایی که میدانی را پر می کنند و موزاییک هایی که سطح آنرا می پوشاند وجود دارد.

برای فرش کردن میدان، کافی است  1000 قطعه موزاییک سفارش دهید تا یک شرکت فروشنده، آن ۱۰۰۰ جسم سنگی یا سیمانی را به میدان حمل کند. اگر در پروسه حمل و نقل و کار گذاشتن یکی از آن ها شکسته شود، به جای آن موزاییک معیوب می توان از یک موزاییک دیگر استفاده کرد. پس ارزش و کارآیی همه موزاییک ها مساوی است و مقدار آن عدد (۱) برای نوع سالم و عدد (۰) برای موزاییک شکسته می باشد.

حال به آن هزار معترض در میدان فکر کنید.

اولا- نمی توان با یک سفارش ۱۰۰۰ نفر را به میدان کشاند. پروسه چنین است، برگزار کنندگان فراخوان می دهند و مردم را به مشارکت دعوت می کنند. اما حضور هر نفر بستگی به تصمیم خودش دارد، پس حضور هزار نفر حاصل هزار تصمیم و اراده شخصی است.

دوما-  در هر حرکت اعتراضی متوجه می شویم که نقش افراد شرکت کننده یکسان نیست. مثلا نقش کسی که با سخنانی سنجیده و شورانگیز مردم را به حرکت در می آورد با آن که در گوشه ای تاریک می ایستد و صورت خود را می پوشاند، یکسان نیست. به همین ترتیب با نقش هر عضوی از گروه برگزار کننده، کسانی که تعدادشان ممکن از تعداد انگشتان دست ها هم کمتر باشد. اگر ده نفر از محافظ کاران به میدان نیایند تغییر قابل ملاحظه ای ایجاد نمی شود در حالیکه اگر آن ده نفر اصلی فعالیت نکنند آن حرکت اعتراضی  انجام نمی شود. پس ارزش عملکرد افراد یک یا صفر نیست.

سوما- نوع دیگری هم وجود دارد. کسانی که ارزش شان کمتر از صفر است. آن هایی که به روش های گوناگون خللی در شکل گرفتن هر اعتراضی ایجاد می کنند. مثلا با طرح این نظریه که اعتراض مردم بیفایده است زیرا دوام  یا سقوط علی خامنه ای در دست قدرت های بزرگ است. مثلا می گویند همان هایی که خمینی را آوردند هر وقت بخواهند خامنه ای را هم خواهند برد، همانگونه که رضاشاه  را بردند. یا اینکه در مورد زمان و محل تظاهرات اطلاعات غلط بین مردم پخش می کنند. و یا در مورد تیم برگزار کننده حرکت اعتراضی شایعه می سازند و بدگمانی و تردید را تقویت می کنند.

حال ببینیم از چه راههایی فرد می تواند ارزش خود را بالاتر ببرد؟

بدون شک همه افراد نمی توانند سخنران های آتشینی باشند. همچنین هر کسی اطلاعات فنی لازم برای تنظیم دستگاه های صوتی و تصویری را  ندارد. بیشتر افراد خطاط و نقاش هم نیستند و نمی توانند در ساختن پلاکاردها و بنرها نقش موثری بازی کنند. اخذ مجوز های لازم و تماس با مقامات شهری و رسانه ها نیز از عهده عده قلیلی بر می آید.

پس آیا بقیه افراد فقط تماشاچی هستند و ارزش آن ها یک است؟

جواب این پرسش منفی است، زیرا روش های تقویت جنبش اعتراضی بسیار متنوع هستند و انجام بعضی از کارها فقط از عهده شمایی بر میاید که فاقد تمام مهارت های بالا هستند. چگونه؟

هر فرد دوستانی دارد و می تواند در مورد حرکت اعتراضی به آنها خبر بدهد، زیرا همه افراد به اینترنت و شبکه های ماهواره ای دسترسی یا اعتماد ندارند. کسانی هستند که مایلند در تظاهرات شرکت کنند ولی به دلایلی نمی توانند، شما می توانید دو یا سه نفر را همراه خودتان و یا از طریق دوستان تان به محل اعتراضات برسانید و ارزش خودتان را به سه و چهار برسانید.

شما می توانید پیشنهاد دوستی را برای رفتن به پارک و جنگل و ساحل رد کنید و بگویید که قصد دارید در تظاهرات آخر هفته شرکت کنید.

شما می توانید چند بطری آب در کوله پشتی خود بگذارید و عطش چند تشنه را در محل تظاهرات بر طرف کنید. شما می توانید با انداختن چند سکه در صندوق حمایت از اعتراضات توان مالی حرکات اعتراضی را بالا ببرید.

شما می توانید به همکلاسان، همسایگان و یا همکاران خود در مورد نقض حقوق بشر در ایران اطلاعات مفیدی بدهید.

شما می توانید به دوستی که در فکر ساختن استخر در حیاط خانه خود و یا ویلایی ییلاقی در اطراف شهر می باشد بگویید که در مورد اولویت هایش بیشتر فکر کند.

شما می توانید به دوستی که قصد دارد برای دیدار بستگان خود به ایران برود و نگران مزاحمت نیروهای اطلاعاتی در فرودگاه ها می باشد اطمینان خاطر دهید که با افزایش اعتراض ها احتمال آن مزاحمت ها کمتر می شود. در ضمن تذکر دهید که مادر نوید افکاری و پویا بختیاری و مهسا امینی هم مشتاق دیدار فرزندان خود بوده و هستند.

ممکن است دوستی بگوید که در جنبش سبز امیدهایش را لگد مال کرده اند و حوصله شکست دیگری را ندارد. به ایشان می توانید به دریافت چهار نوبت واکسن کرونا اشاره کنید و بگویید که به علت ادامه مبارزه و تحمل سختی های فراوان، بالاخره انسان بر این بیماری خطرناک غلبه کرد و اینک انسان ها به رستوران ها و استادیوم ها می روند و نیازی به زدن ماسک هم ندارند. برای شکست دادن دشمن گاهی به حرکات متعدد نیاز داریم.

نتیجه اینکه در حالیکه ارزش یک قطعه موزاییک بین صفر و یک است اما ارزش هر فرد می تواند از منهای بی نهایت تا بینهایت باشد. آرش، بابک، و کاوه بر زندگی میلیون ها انسان اثر مثبت گذاشتند در حالیکه   اشخاصی مثل خمینی، خامنه ای، چنگیز، و هیتلر موجب آزار میلیون ها نفر شدند. پس این ما هستیم که با تصمیم خود ارزش خود را تعیین می کنیم.

از سوی دیگر مشارکت در بهبود کیفیت زندگی دیگران،  به زندگی خودمان معنا می بخشد و از رنج جانکاه بیهودگی و بی هدفی مان می کاهد.

مهران رفیعی

چاپ کن