شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

شنبه ۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

فاشیسم ژورنالیستی یا سرکوب دگراندیشی – رضا فانی یزدی

جای نگرانیست که فاشیسم ژورنالیستی ایران اینترنشنال و نوچه های شاهزاده بن سلمان موفق شده اند که گفتمان سرکوب دگراندیشی در فضای رسانه ای را از هم اکنون چنان جاانداخته که هر نظر متفاوتی و از جانب هرکسی را به شدت سرکوب کرده و صاحب نظر را به بدترین شکل ترور شخصیتی می کنند و از آن بدتر اینکه بخش قابل توجهی از فعالین سیاسی و روشنفکران دمکرات کشور نیز در این فضای آلوده رفتاری را نشان می دهند که هرگز از آنها انتظار نمی رود

شارلاتانیسم و فاشیسم رفتاری ایران اینترنشنال متاسفانه دامن گیر همه شده و به نظر می رسد همه تصمیم گرفته اند که فقط یک‌روایت از آنچه در ایران در جریان است را آنهم روایت بن سلمان را بشنوند. طرفداری از اعتراضات به حق مردم و مبارزه برای سرنگونی نظام اسلامی و‌ تحقق یک نظام دمکراتیک فقط از طریق گفتمان شارلاتانیسم ژورنالیستی ایران اینترنشنال نمی گذرد. ایران اینترنشنال و نوچه های حقوق بگیر او که تا دیروز در رسانه های ایرانی در تایید جنایت قلم می زدند امروز به نظر می رسد که فقط جا عوض کرده و به جای مزدوری برای نظام اسلامی ایران برای ارتجاع شیوخ مرتجع وهابی سعودی گلو پاره می کنند. از امثال مسعود سفیری ها و مراد ویسی ها و رمضان زاده ها که از بنیانگذاران این پروژه هستند بپرسید در تابستان ۶۷ که رئیسی و رهبری نظام حکم قتل عام هزاران زندانی سیاسی را می دادند کجا نشسته بودند و چه می کردند و برای چه کسی قلم می زدند ‌و به کدام حکم اعدام در آن دهه از جنایت های نظام جنایت اعتراض کردند؟.
شرم آور است که ما فقط به های و هوی‌ امروز‌ آنها توجه می کنیم و دیروز آنها را به کلی فراموش می کنیم، همانطور که شرم آور است که پروژه محمد بن سلمان که تحمل کمترین انتقادی از مخالفان خود را ندارد و قاشقچی را به خاطر نوشتن مقاله ای با اره در سفارتخانه خود حتی در خارج از کشور تکه تکه می کند تصور کنیم که قرار است برای ما دمکراسی به ارمغان آورد. پی آمدهای سرمایه گذاری بن سلمان در این پروژه را از همین الان در رفتارهای فاشیستی ژورنالیست های مزدور در این شبکه به خوبی می توان دید که هیچ صدای دیگری را تحمل نمی کنند و به گونه ای یادآور شکل گیری فاشیستم دوران پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ هستیم که همه صداها را خمینی و طرفداران او تحت عنوان وحدت کلمه در هم شکسته و زمینه های فاشیسم بعدی را بنا نهادند. فاشیسم ژورنالیستی از نوع بن سلمانی آن در شبکه ایران اینترنشنال از یک سو به ترور شخصیت دگراندیشان پرداخته و از سوی دیگر با ایجاد جو ترور ژورنالیستی و امکان دادن به دلقک های سیاسی دست آموز به تخریب چهره رنگین کمان مخالفان کمر بسته و در صدد تقویت گرایشات فاشیستی در اپوزیسیون برآمده است.
رسانه شبه فاشیستی بن سلمان ساخته چه آسان موفق شده است که صدای خودش را صدای مردم قلمداد کرده و هر مخالفتی با این صدا را با شیوه های شرورانه  سرکوب کرده و همه را وادار به  تکرار صدای این رسانه کند و چه تاسف آور است که همه ما تحمل مان را از دست داده ایم و حاضر نیستیم صدای متفاوت دیگری را بشنویم.

جای نگرانیست که فاشیسم ژورنالیستی ایران اینترنشنال و نوچه های شاهزاده بن سلمان موفق شده اند که گفتمان سرکوب دگراندیشی در فضای رسانه ای را از هم اکنون چنان جاانداخته که هر نظر متفاوتی و از جانب هرکسی را به شدت سرکوب کرده و صاحب نظر را به بدترین شکل ترور شخصیتی می کنند و از آن بدتر اینکه بخش قابل توجهی از فعالین سیاسی و روشنفکران دمکرات کشور نیز در این فضای آلوده رفتاری را نشان می دهند که هرگز از آنها انتظار نمی رود.

من نه طرفدار و نه حامی نظرات آقای زیدآبادی هستم و نه می دانم سیاست هایی که حامد اسماعیلیون دنبال می کند قرار است به کجا رفته و پشت او به کجا گرم شده که این روزها در گردهمایی های لابی نظامی و امنیتی کشورهای غربی به عنوان نماینده مردم ایران حضورش می دهند. اما من هم مانند بسیاری از فعالین سیاسی که سال ها بر علیه نظام اسلامی برای تحقق دمکراسی و فروپاشی نظام دینی در کشورمان مبارزه کرده ام نگرانم که به چه سمت و سویی می رویم و فردای ما چه شکل و شمایلی خواهد داشت. احمد زیدآبادی هم یکی مثل ما با این تفاوت که در داخل کشور زندگی می‌کند و حق دارد که نگران وضعیت آینده کشور، مردم، خود و خانواده اش باشد و نباید هیچ مانعی برای طرح نگرانی ها نه برای او و نه هیچ فرد یا گروه دیگری  چه در داخل و چه در خارج از کشور وجود داشته باشد.

من تعجب می کنم دوستان ما با شناختی که از احمد زیدآبادی دارند چرا چنین بی رحمانه به او حمله می کنند و بیشتر نگران هستم که وقتی ما تحمل شنیدن نگرانی های افرادی چون زیدآبادی را که خود سال‌ها بر علیه نظام اقتدارگرای جمهوری اسلامی ایران مبارزه کرده و بهای آن را با تحمل سالها زندان و شکنجه و سرکوب و از دست دادن کار و زندگی اش پرداخته است را نداریم پس چگونه قرار است با مخالفان خود در جریان مبارزه و یا پس از فردای پیروزی رفتار کنیم.

رفتار امروز ما بیانگر رفتار و کردار فردای ما خواهد بود.
مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی ایران فقط یک رنگ و شکل ندارد و در انحصار هیچ فرد  و گروه خاصی هم نیست. همه گروه ها و افراد و جریان های سیاسی و اجتماعی، فرهنگی و دینی و قومی و ملی از هر جنسی و با هر سن و سالی که در تمام چهار دهه گذشته به هر شکلی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند حق دارند که با زبان و فرهنگ و رفتار و نگرانی های خودشان در این مبارزه همراه دیگران باشند.
شاید نگرانی های من و شما با نگرانی های احمد زیدآبادی تفاوت داشته باشد ولی مطمئنم که احمد زیدآبادی کمتر که نه، شاید بیشتر از بسیاری از دوستان و آشنایان ما که ادعای مبارزه برای دموکراسی را در خارج از کشور در سر دارند بیشتر به رفتار دمکراتیک پایبند باشد و در آینده نیز به احتمال بیشتر به تحمل دیگران در رفتار و کردار پایبند بماند چرا که نه فقط خودش قربانی نظام و رفتاری بوده است که تحمل نظرات دیگران را نداشته و او و بسیاری دیگر را به حبس و بند کشیده که در فردای یک ایران دمکراتیک مطمئنا از زندگی بهتری برخوردار خواهد بود. بپذیریم که مردم داخل کشور بیشتر از من و شما در دنیای غرب از مواهب دمکراسی در ایران و فروپاشی نظام اسلامی بهره خواهند برد تا من و شما که در این کشورها سالهاست از مواهب این نظام ها بهره برده ایم.
نگرانی او و توصیه اش به اسماعیلیون فقط این است که مبادا خشم از دست دادن همسر و فرزند، او را به آلت دست پروژه های امنیتی دیگر کشورها تبدیل کرده و نهایتا رفتار سیاسی او به افزایش خشونت و فاجعه در کشور منتهی گردد.

بسیاری از جمله خود من هم بر این باورم که افرادی که به شدت آسیب دیده اند و خشم در وجودشان به دلیل از دست دادن عزیزانشان انباشته شده است شاید بهتر باشد که در موقعیت های تصمیم گیری و حساس در رهبری سیاسی کشورها قرار نگیرند، چرا که خشم نهفته در آنها در شرایطی می تواند حس تلافی جویانه و انتقام را در وجودشان تحریک کرده و دست به اقداماتی بزنند و یا تصمیماتی بگیرند که  می تواند فاجعه آفرین باشد و به همین دلیل بارها در صحبت ها و نوشته هایم گفته و نوشته ام که بهتر است زندانیان سیاسی بخصوص آنهایی که تواب شده و یا به مصاحبه تن داده و تنفر نامه نوشته اند و یا شخصیت آنها به هر دلیلی در زندانها در هم شکسته است در نظام های بعدی حداقل در موقعیت مامورین و مسئولین نظام اطلاعاتی و امنیتی کشور و به خصوص در بخش سرپرستی زندانها قرار نگیرند، شکنجه های دوران زندان و یا شخصیت در هم شکسته افراد واداده در زندانها متاسفانه می تواند آن‌ها را به لحاظ روحی در موقعیتی قرار دهد که در نتیجه آن می توان شاهد جنایاتی بود از نوع جنایاتی که امثال لاجوردی ها در زندان ها در دهه شصت مرتکب آن شدند.

امیدوارم آن دسته از دوستان ما که هدفشان وادار کردن نظام جمهوری اسلامی ایران به عقب نشینی و نهایتاً تسلیم قدرت است توجه کنند که این جنبش اگر فراگیر نشود ره به جایی نخواهد برد و تنها راه فراگیر شدن آن این است که همه نیروهایی که مخالف نظام کنونی هستند با همه نگرانی هایشان امکان حضور پیدا کنند. این تنها و تنها راه فراگیرتر شدن جنبش اعتراض و انقلابی مردم و تضمین پیروزی آن در آینده است.

بسیار متاسفم که فضای سیاسی‌ما تحت تاثیر فشارهای تروریسم ژورنالیسی شبکه هایی چون اینترنشنال به اینجا رسیده است که نه تنها صدای دگراندیشانی‌ چون‌ زیدآبادی را که خود از قربانیان ظلم و ستم استبداد در این‌ مملکت است را بر نمی تابد‌ که چنان به ترور شخصیت آنها اقدام‌ می کند که افرادی چون او را وادار به ترک‌ فضای سیاسی می‌کند. شرم آور است که بسیاری از ما تسلیم این فشارهای تروریستی و فاشیسم ژورنالیستی نوچه های بن سلمان شده ایم‌ و‌ جرات مقابله با آنها را فقط‌ و‌ فقط‌ از ترس اتهام دفاع از نظامی که سالها بر علیه آن مبارزه کرده ایم را ‌نداریم و افرادی چون احمد زیدآبادی را در این شرایط بحرانی تنها می گذاریم. شیوه های تروریستی و تمامیت خواهی که به خروج زیدآبادی ها از جبهه مبارزه بر علیه نظام دینی منتهی شود و اتهام و افترا به آنها خواست نظام دینی و خدمت به خامنه ای و حسین شریعتمداری های کیهان نویس ساکن تهران است که متاسفانه به دست نوچه های بن سلمان و به اشکال گوناگون از تریبون شبکه های چون ایران اینترنشنال طراحی و به اجرا در می آید.
خانه نشین کردن امثال زیدآبادی در حقیقت پس زدن بخش خاکستری جامعه از ورود به میدان مبارزه بر علیه دیکتاتوری دینی است که بدون حضور آنها جنبش اعتراضی جوانان در میهن ما ره به جایی نخواهد برد و محکوم به شکست و سرکوب است.

https://akhbar-rooz.com/?p=181018 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

48 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
peerooz
peerooz
1 سال قبل

ادامه,
زمانی که جناب فانی یزدی در زندان, کمتر از یک قدم با مرگ فاصله داشت خیلی ها هنوز “پهن پا میزدند”. و طبق معمول عده ای هم که در آشوب ها شیشه مغازه ها را شکسته و غارت میکنند, از بوی پهن به هیجان آمده و امتیاز مثبت و منفی میدهند. 

همانطور که ذکر شد زمانی کار امتیاز دادن به کامنت ها در ایران گلوبال به چنان گندی کشید که عطای آنرا به لقایش بخشیدند. به گمانم وقت آن رسیده است که اخبار روز نیز چنان کند.

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل
پاسخ به  peerooz

پیروز عزیز، این جماعت به قول معروف مثال گربه مرتضی علی هستند که هر جور پرتشان کنی چهاردست و پا پایین می آیند. اشاره این آقا به کشتار کودکان و مقایسه او با کشتار کودکان فلسطینی هم حرف مفتی بود که بدون اطلاع و برای شلوغ کردن انداخت وسط و بعد که دید بی اطلاع اعلام وجود کرده باز برگشت به اصل خویش.
عده ای بیماری چپ ستیزی دارند و هرچه بگویی مرغ أنها یک پا دارد.
ممنون از محبت شما عزیز و اشاره شما به نکات خوبی که أگاهی بخش است.

یحیی انوری
یحیی انوری
1 سال قبل
پاسخ به  peerooz

جناب پیروز گرامی
۱-فرض کنید که
من یکی از آنهایی هستم که وقتی آقای فانی در آستانه اعدام بودند داشتم بقول شما پهن پا میزدم(یعنی چی!؟نمیدونم،بگذریم) حالا اگر ایشان زبانم لال اشتباهی کرده باشند حق ندارم به ایشان تذکر دهم ؟ اگر این استدلال درست باشد که ما همگی باید در برابر مجاهدین سجده کنیم!
۲-در این وانفسای از دست دادن صدها جوان و نوجوان،بازداشت و شکنجه هزاران هم میهن آیا رواست که دغدغه یک مبارز قدیمی این باشد که به آقای زیدآبادی نازکتر از گل گفته نشود!؟
البته با این گروه از مبارزان قدیمی خیلی حرفهای دیگر هم هست که بماند برای وقتش

peerooz
peerooz
1 سال قبل
پاسخ به  یحیی انوری

جناب انوری,
قصد و کامنت های من در پای این مقاله مربوط به خود مقاله نیست و اصولا به علت عیب کم حوصلگی, من اکثرا ابتدا کامنت ها را مرور و گاه به مرور خود مقالات که اکثرا تکرار مکرر انشاء هاست میپردازم. کامنت من ابتدا مربوط به کلمه “زیر سبیلی” بود که در فرهنگ عامیانه ما, معنی بسیار بدی دارد و سعی کردم وارد جزئیات نشوم. و سعی من در این بود که به طرفین توصیه کنم که آداب گفتگو را مراعات کنند که با واکنش “شیشه شکن ها” روبرو شدم. 
زمانی که “به نعل و میخ و سم زن” تعداد تلفات کودکان را ذکر کرد, در اینترنت به دنبال حقیقت گشته و یافته هایم را بیان کردم. زمانی که “ماله کش” – که معلوم نیست در آن زمان در کدام طویله پهن پا میزده – با حقیقت روبرو شد زنجیر را بریده و به کسی که بخاطر مبارزه با رژیم سابق و یا لاحق تا پای مرگ رفته, بدون رعایت احترام, نا جوانمردانه حمله کرد به اراجیف او پاسخ دادم. بنا بر این من چیزی درباره مقاله ای که مستقیما نخوانده ام نگفتم و سعی من در توصیه به اتحادی بود که برای ما به قول معروف “حکم کیمیا را پیدا کرده است”.

peerooz
peerooz
1 سال قبل

تصمیم گرفته بودم که برای جلوگیری از اتلاف وقت, به توهمات ماله کشی که به نعل و میخ و سم میزند و با هیجان از “….توافق دیروز امریکا و آلمان[اشغالی] برای حمایت[!!!] از مردم ایران,,,,,,,” – بعد از تخریب کامل و فرار از افغانستان و عراق- از شادی به هوا میپرد چیزی نگویم جز این که با ارایه آمار های مستدل آب سردی بر هزیان های “…….تعداد کودکان قتل عام شده توسط رژیم در دو ماه گذشته بیش از هفتاد سال رژیم اسراییل است, سه شنبه, ۱ آذر, ۱۴۰۱ ۱۵:۴۱” بپاشم. 
اکنون پس از اثبات اراجیف او در مورد تعداد کودکان قربانی,مستقیما طوری به جناب فانی یزدی حمله میکند که گوئی پی انتقام خون پدر آمده است. خوشبختانه بعضی ها زمانی از رمز وجود طناب مفت اخبار روز با خبر میشوند که مانند ایشان کار از کار گذشته است.

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل

چون آقای فانی زحمت کشید و کامنت گذشت که اثبات کند اسرائیل بیشتر از ایران کودک کشته پس بدین ترتیب هنوز بیشتر سزاوار محکومیت است تا جمهوری اسلامی، خواستم بار دیگر به ذهنیت جنگ سردی و محوری ایشان که درسراسر مقاله مشهود است اشاره کنم. 

زمانی فقط دیک چینی، مجاهد، سلطنت طلب، و نئوکان ها در میدان بودند و امثال ایشان همین گونه یا به دفاع از بقای رژیم و یا به تخطئه مخالفان ان اکتفا میکردند. ایشان امروز که رژیم شمشیر را در کردستان از رو بسته و با تیربار خانه ها نیز ویران میکند نیز قادر نیست حتی با احساس درد و رنج ایرانیان دست از اشاره به قاشیقچی و بن سلمان بردارد و به کشور خودش بپردازد. این ذهنیت اصولا در هر شرایطی خامنه ای را به بن سلمان ترجیح میدهد. این جزئی لامتقیر از بافت سیاسی ایشان است و با زمان، مکان، و شرایط بی ارتباط است. 

آوردن چند آمار برای اثبات مسابقه کودک کشی فقط یک تله است که امثال ایشان خود به دامش میفتند. 

peerooz
peerooz
1 سال قبل

تصحیح,
احتمالا در زبان عربی ممکن است معنائی داشته باشد. 

peerooz
peerooz
1 سال قبل

با عرض معذرت, اگر سعی و دقت ما در طرز گفتار و رفتار با یکدیگر مانند سعی ما در انتخاب درست کلمات باشد راه درازی در پیش داریم. نویسنده و کامنت گذار از شخصی به نام قاشقچی نام میبرند که گویا مثلا مانند گاریچی, و چایچی کار او مربوط به ساخت و یا فروش قاشق بوده است در حالی که نام درست او Jamal Khashoggi و یا جمال أحمد خاشقجی و احتمالا در ترکی باید معنائی داشته باشد. مجددا, اگر مشت نمونه خروار باشد, با این طرز گفتار و رفتار به کار رفته, راه درازی در پپش داریم.

بهرام خراسانی
بهرام خراسانی
1 سال قبل
پاسخ به  peerooz

جناب پیروز درود بر شما. اتفاقاً خاشقچی درستش همان قاشقچی است.

peerooz
peerooz
1 سال قبل

جناب خراسانی,
با درود, چون “شنیدن ادب است”, باید “به می سجاده رنگین کرد اگر پیر مغان گوید”, ولی من هر سایتی را جهت املای کلمه, من جمله فارسی و عربی و انگلیسی و سایت خود آن مرحوم و غیره را جستجو کردم املا به همان صورتی است که عرض شد. حتی تمام خویشاوندان او نیز به همین نام نامیده میشوند. بهر حال لابد پیر مغان چیزی میداند که بقیه عالم نمیدانند. چنین باد. و بخاطر این “جزئیات” که نباید معامله را به هم زد!

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل

من اگر فامیلی شان را قاشقچی نوشته ام علتش این است که در بسیاری از مطبوعات ایرانی به اینگونه از او یاد می برند. ضمن نمیدانم که آیا نقد مطلبی باید فقط محدود به به کار بردن کلمه باشد حتی اگر به غلط نوشته شده باشد.
از بهرام گرامی ممنونم که به این نکته جواب دادند

peerooz
peerooz
1 سال قبل

جناب فانی یزدی,
اکنون که پس از این همه گفتگوی دوستانه! که همه صاحبنظران و حتی تیر آورانی که با امتیاز منفی به کامنت من داده, شرکت کرده و متحد شده اند , امید که این اتحاد آغاز وحدتی باشد که بدون آن بجائی نخواهیم رسید و باید از مرحوم قاشقی که مسبب این عمل خیر بوده اند نیز سپاسگذار بود. 

peerooz
peerooz
1 سال قبل

مجددا با عرض معذرت و شرمساری به خاطر املای غلط نام مرحوم قاشقچی, که بگمانم در فارسی تلفظ قاشقی خیلی راحت تر از قاشقچی و یا خاشقجی ست. 

ضمنا, بهترین وسیله برای پی بردن به اشتباهات نوشته, مشاهده آن در format و یا صفحه آرائی دیگر است. در سایت ایران گلوبال پس از انتقال نوشته به سایت و پیش از ارسال برای انتشار, فرصت تصحیح وجود دارد. امید که اخبار روز در آینده نیز چنین کند.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل

وقتی تمرکز ما روی تحولات جاری در درون کشور باشد دیگر وقتی پیدا نخواهیم کرد که به عملکرد شومن های سیاسی بعضی از شبکه های خارج کشور توجه کنیم.
تجربه به ما می گوید همیشه حرکات اعتراضی غافلگیرانه ای از طرف مردمان درون کشور با انگیزه هایی- که به زیست مردم در درون کشور مرتبط است – شکل می گیرد. بعد از این حرکات، دکانداران خارج کشور ابتدا دچار شوک سرگیجه آوری می شوند اما وقتی از شوک خارج می شوند گروهی از اینها در پی مصادره حرکت اعتراضی می شوند و بعضی ها چنان بی شرمانه پیش می روند که می خواهند بگویند:
ما بودیم که باعث این حرکت اعتراضی در درون کشور شده ایم و….
فردی بنام اسماعیلیون با اقداماتی توانست یک حرکت متحد کننده ای آنهم بصورت یک راهپیمایی اعتراضی به حمایت تحرکات داخل کشور راه اندازی کند که این حرکت حمایتگرانه ایشان قابل ارج است و نمی شود آنرا نادیده گرفت و مورد پذیرش هر مبارزه واقعگرا هست. اما بعد از آن حرکت راهپیمایی، اگر ایشان
بخواهد ازآن راهپیمایی بهره برداری شخصی کند و یک اعتبار آفرینی کاذبی برای خودش بیآفریند و این اعتبار کاذب را در خدمت اهداف دیگری قرار دهد باید گفت، دیگر این حرکات، او را تبدیل به یک شومن سیاسی می کند .که در این تبدیل شدن به یک مهره شومن آنگاه دیگر رفتار او رفتار دلقک گونه ای مانند رفتار دلقک های مانند مسیح علی نژاد، علی زاده، شاهین نجفی ،فرشگردها ،شهرام همایون، باندخاص رجوی، خواهد بود و بعد از مدتی هم توسط رقبایی به حاشیه پرتاب می شود.
که را باید گفت هرچه به این موجودات مانند علی نژاد و… پرداخته شود این پرداختن ها نوعی تبلیغ برای این موجودات نام برده و امثال آنهاست.
نکته ای که باید به آن اشاره کرد و نمی توان از آن گذشت مربوط به نوشتارها و نظرات بعضی از نظر دهندگان است، مشاهده می شود این نوشتارها و نظرات اگر چه می خواهند روشنگری کند اما کارش روشنگری نیست بل تسویه حساب با دیگرانیست که باید با آنها تسویه حساب کند

سعید یکتا
سعید یکتا
1 سال قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

شما که خیلی بجا و لی« خیلی دیر» در پایان کامنت خود نوشتی :« نکته ای که باید به آن اشاره کرد و نمی توان از آن گذشت مربوط به نوشتارها و نظرات بعضی از نظر دهندگان است، مشاهده می شود این نوشتارها و نظرات اگر چه می خواهند روشنگری کند اما کارش روشنگری نیست بل تسویه حساب با دیگرانیست که باید با آنها تسویه حساب کند» نقل از کامنت جنابعالی !!!!

آیا خودتان این توصبه و انتقاد را رعایت کردید؟
از آن جا که نوشتی : «ٰفردی بنام اسماعیلیون با اقداماتی توانست یک حرکت متحد کننده ای……»
معلوم نیست چه روشنگری ای کردی؟
این ها که در زیر این پاراگراف نوشتی روشنگری نیست .
شما می توانستید با نقل قول هائی از کسانی که نام بردید : «…مانند رفتار دلقک های مانند مسیح علی نژاد، علی زاده، شاهین نجفی ،فرشگردها ،شهرام همایون، باندخاص رجوی، ..» دیدگاهها و اهداف آنها را به چالش بکشید.
ولی نگارنده فکر نمی کند که در ایران مردم به نامبردگان اهمیت بدهند. این ها دعوا های خارجی ار کشور ست.
حرف من این ست که نزاکت ها را رعایت کنیم تا لحن مبتذل ارتجاع حاکم و شکست خوردگان حکومت گذشته برجسته تر شود.
این جا را برای «سایت خبری سیاسی ـ جپ » متمایز و پاسداری کنیم.

امیر ایرانی
امیر ایرانی
1 سال قبل
پاسخ به  سعید یکتا

هموطن گرامی اگر نظرم را سه قسمت کنیم
قسمت اولش یک کلیات است که هدفش همان روشنگری از شرایط میدانی می تواند باشد اگر خیلی واضح نبود می توانید آنرا به حساب بی دقتی و اکابری بودن نظردهنده که من باشم بگذارید
البته بشرطی که شما فارغ از اکابری بودن باشید نه اینکه فکر کنی اکابری نیستی.
قسمت دوم که نام بردن از افراد و گروه هایی خاص است( که باید بگویم دلقک هایی بنام استبداد خواهان پهلوی خواه را از قلم انداخته بود که در اینجا آنها را اضافه کنم )
این نام ها و گروه ها را می توان مصداق هایی برای قسمت اول نظرم بدانید.
اما ظاهرن این نام بردن را شما نپسندیده ای
آنهم با صفت دلقک گفتن اشان.
پرداختن به اینکه این موجودات چگونه آنهم براساس پروژه اپوزیسیون سازی هوشمندانه توسط بازیگران امنیتی و اطلاعاتی حاکمیت
به خارج فرستاده شدند و آنها هم به مقتضیاتی تغییر شکل و رنگ داده اند و می دهند و
هرکدامشان شرح حالشان و بیوگرافیشان کتابیست که خواندن این سرگذشت ها و سرنوشتهایی که برایشان رقم زده شده است هم اتلاف وقت است وهم ارزش توجه ندارند.
بهترین صفت برای اینها همان لفظ دلقک است که دارند بنمایش می گذارند و….
از اینجانب خواسته ای نزاکت را رعایت کنم
من هم می گویم چشم چون کارم و ملکه ذهنم ادبیات پاک است اینکه شما عریان گویی در مورد بعضی ها را دور از نزاکت می دانید
برای من پرسش برانگیز است.
فکر می کنم بزرگواران سایت مفید اخبار روز خود آنچنان دقیق و هوشیار هستند که تفاوت لحن عریان گویی را از ادبیات بی نزاکتی تشخیص دهند.
از آوردن نکته ای در مورد قسمت سوم نظرم بخاطر اینکه وقت بزرگواران گرفته نشود خودداری می کنم

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل
پاسخ به  امیر ایرانی

ممنون به این مسئله توجه کردید امیدوارم دوستان به جای تسویه حساب های شخصی به اصل موضوعی که � مطالب به آن اشاره می‌شود بپردازند

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل

تعداد کودکان قتل عام شده توسط رژیم در دو ماه گذشته بیش از هفتاد سال رژیم اسراییل است البته این برای شما ملموس و محسوس نیست چون ان دیگری “صهیونیست” است. برای شما مهم نیست که رژیم با تیربار در مهاباد مرتکب جنایات علیه بشریت میشود یا به دختران و پسران ایران در بازداشت تجاوز میشود چون تربیت و تفکر کهنه و جنگ سردی سیاسی به شما یاد داده در کنار ارتجاع بایستد.

شما از درک اینکه چرا ایرانیان دیوانه وار به اخبار مخالفین رژیم گوش میدهند عاجزید.  با حمایت بی واسطه و بدون قید و شرط جامعه جوان ایرانی از اینترنشنال و توافق دیروز امریکا و آلمان برای حمایت از مردم ایران حق دارید نگران باشید. حتی سر تیتر های همین سایت شما را آزار میدهد.

peerooz
peerooz
1 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

طبق گزارش B’Tselem, تعداد تلفات کودکان اسرائیلی و فلسطینی در اسرائیل و کرانه غربی و غزه بین سالهای ۱۹۸۷ تا ۲۰۲۲, یعنی ۳۵ سال:
کودکان اسرائیلی ۱۵۷
کودکان فلسطینی ۲,۴۶۲ 
نفر میباشد. بتسیلم سازمانی حقوق بشری در اسرائیل است.

کودکان در منازعه اسرائیل–فلسطین
https://en.wikipedia.org/wiki/Children_in_the_Israeli%E2%80%93Palestinian_conflict#Israeli_children

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

در سال ۲۰۲۱، نیروهای امنیتی اسرائیل ۳۱۳ فلسطینی از جمله ۷۱ خردسال را کشتند: ۲۳۶ نفر در نوار غزه و ۷۷ در کرانه باختری (از جمله بیت المقدس شرقی). سه فلسطینی دیگر یا توسط شهرک نشینان مسلح یا توسط سربازانی که آنها را اسکورت می کردند کشته شدند. یک نوجوان فلسطینی نیز توسط یک غیرنظامی اسرائیلی و سپس توسط افسران پلیس مرزی هدف گلوله قرار گرفت و دو فلسطینی توسط شهرک نشینان مسلح کشته شدند.
https://www.btselem.org/press_releases/20220104_in_deadliest_year_since_2014_israel_killed_319_palestinians_in_opt#:~:text=Nine%20Israeli%20civilians%2C%20including%20two,forces%20were%20killed%20by%20Palestinians.

peerooz
peerooz
1 سال قبل

جناب فانی یزدی,
حامد محق است که اقلا برای جلوگیری از تکرار این جنایت در مورد دیگران, سعی در نابودی رژیم داشته باشد.
شما هم به درستی پس از مقاله قبلی, علاج واقعه قبل از وقوع کردید و گرنه چگونه میتوانستید “……گزارش جدید در مورد تجاوز به زنان در بازداشت توسط سرکوب گران کشور خودتان را زیر سیبیلی [!!] رد ..کنید…..”؟

peerooz
peerooz
1 سال قبل
پاسخ به  peerooz

دفاع مشروع – رضا فانی یزدی
https://www.akhbar-rooz.com/170202/1401/07/02/

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل
پاسخ به  peerooz

گزارش تجاوز به دختران در بازداشتگاه ها اگر دقت کنید بعد از چاپ مطلب من نشر یافته ضمن اینکه وقتی کسی مطلبی را می نویسد قرار نیست به همه مسائل و اخباری که در آن دوران می گذرد حتماً اشاره کند

فرید ب
فرید ب
1 سال قبل

جدا از زبان بد و تحریک کننده در نقدتان نسبت به گویندگان ایران انترنشنال، باید بگویم جهت گیری مبارزه را از رژیم جمهوری اسلامی به طرف رسانه ای برده اید که به طور روشن تریبون جریان راست افراطی هوادار ناتوست.
آقای فانی یزدی! ایران انترنشنال بدین دلیل چنین جایگاهی پیدا کرده که رژیم جمهوری اسلامی فعالیت کلیه رسانه های آلترناتیو بویژه چپ و دمکرات را سرکوب کرده، فیلتر می کند و در اختناق قرار داده، اما چنین سانسوری را در مورد تلویزیون ماهواره ای ایران اینترنشنال و موارد مشابه اعمال نکرده است (یا نتوانسته اعمال کند). تصور کنید حتی برای اعتدال بین مخالفانش هم که شده، سانسور رسانه های داخلی را بر می داشت یا کم می کرد. اینترنت داخلی اش را بروی نشریات و رسانه های چپ و دمکرات نمی بست. خبرنگاران صادق گزارشگر واقعیت های جامعه را زندانی نمی کرد، در چنین شرایطی، ایران اینترنشنال چنین جایگاهی را داشت؟ مسلما نه. بانی و باعث چنین وضعی در درجه ی اول رژیم پلید جمهوری اسلامی است. چرا چنین امر مهمی در مقاله ی هیجان زده و پر از کینه و خشم شما خالی است و سر توپخانه را به جای دیگری کج می کنید.
اگر به شیوه ی برخورد این رسانه های سرمایه گذاری شده ی هدفمند انتقاد دارید که به جا هم هست، نباید همان شیوه و زبان و … را برگزینید. انتقادهای آقای زیدآبادی هم خیلی انتقاد نیست و نوعی تخریب شخصیت حامد اسماعیلیون بوده است. مگر می شود جنایت کشتن زن و بچه ی کسی توسط جمهوری اسلامی را وسیله ای برای حذف سیاسی او کرد، چون مثلا خشمگین است. کجا خشمگینی نشان داده است؟ این شیوه را قبل از آقای زیدآبادی، شاهین نجفی بکار گرفت که بعدا اعلام کرد سلطنت طلب است. امروز خبری بود که جبهه ی پایداری هم جلسه ای داشته و بحث شده حامد اسماعیلون را باید ساکت کرد. سلطنت طلبان هم دارند همین سیاست را پیگیری می کنند. به رسانه های آقای داریوش همایون مراجعه کنید!
می دانید اینکه بگوییم کسانی که اعضای خانواده شان کشته شده یا شکنجه شده اند و یا سرکوب شده اند و … نباید مسئولیت سیاسی داشته باشند، قرار دادن مبارزان و عزیز- از- دست دادگان در کنار صغیران و سفیهان و… است که حق انتخاب شدن ندارند. در کدام کشور جهان چنین روالی وجود دارد؟ بر اساس چه استنادی چنین حکم سنگینی را بکار می گیرید؟ می دانید با اینکار دارید حق پذیرش مسئولیت را از چه حجم عظیمی از آدم ها سلب می کنید؟
اگر با سیاست های حامد اسماعیلیون مخالفیم، باید همان سیاست ها را نقد کنیم. با شیوه های بدنام سازی رسانه ها یا جریان های سیاسی مشخصی مخالفیم، باید این شیوه ها را با روشی درست و اصولی نقد کنیم.
متاسفانه این یکی از بدترین مقالاتی بود که از شمایی دیدم که همیشه جانب عقل و انصاف را رعایت می کردید. فکر می کنم دو ماه کم خوابی و بی خوابی و فشار روانی فضای دردناک کشتار و سرکوب در کشور، در شما هم خشم زیادی را برانگیخته است.
به امید تداوم نوشته های معتدل تر شما.
موفق باشید

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل
پاسخ به  فرید ب

فریده گرامی اول از همه تشکر می کنم از نکاتی که اشاره کردید اما هدف این مقاله زدن حامد اسماعیلیون نیست در مورد حامد اسماعیلیون در آینده مطلبی جداگانه خواهم نوشت. هدف این مطلب شیوه های اعمال نظر به دیگران اشکال فاشیستی و با ادعای ژورنالیستی می باشد که شبکه این ایران اینترنشنال در تمام دوران وجودش به کار گرفته و در این روزها به شدت این سیاست فاشیستی در حوزه ژورنالیزم را � کار می‌برد و فضایی را به وجود آورده است که همه یا باید با او هم صدا باشند و یا اگر صدای متفاوتی مطرح شود آن صدا حتماً باید همسو با جمهوری اسلامی ایران باشد و متاسفانه عده‌ای از ما به این دلیل که رسانه دیگری در اختیار ما نیست یا در این رسانه جا خوش کرده ایم و آنچه را که آنها می خواهند را برایشان تکرار میکنیم و مدعی می شویم که از این رسانه برای خودمان استفاده میکنیم در حالی که این رسانه یک پروژه اطلاعاتی و امنیتی در حوزه جنگ سرد میان ایران و عربستان سعودی است و سازمان های اطلاعاتی عربستان سعودی پشت این پروژه بوده و آن را هدایت می‌کنند.
به نظر من اشتباه محض است که ما تصور کنیم از یک پروژه امنیتی عربستان سعودی می توان در جهت استقرار دموکراسی در کشورمان سود ببریم

حمید
حمید
1 سال قبل

شما میگویید طرفدار زید ابادی نیستید اما در پشتیبانی از قهر بچه گانه وی تا انجا پیش میروید که به ایران اینترناشنال که در موقعیت کنونی موثر ترین خبرگزاری برای انعکاس کشتار و مبارزات مردم ایرتن است چنین بی محابا حمله میکنید. بهتر نیست که در این زمان که به مردم مبارز ایران کمکی نمیگنید به انها که دارند کاری در جهت کمک به مبارزین ایرانی میکنند حمله نکنید؟!!

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل
پاسخ به  حمید

من طرفدار زیدآبادی نیستم ولی از حضور او در دنیای رسانه ای دفاع می کنم و برای او این حق را قائلم که نگرانی های خودش را بدون ترس و واهمه ابراز کند و مورد هجوم رسانه های دیگر و افراد قرار نگیرد در ضمن معتقد نیستم شبکه ایران اینترنشنال در موقعیت کنونی به مبارزه مردم ایران در راه دموکراسی تامین حقوق بشر و آینده بهتری کمک می کند گرچه در انعکاس کشتار و سرکوب در جامعه ایران نقش دارد و در آن زمینه هم با اغراق و با تشویق شیوه های خاصی را تجویز کرده و جهت معینی را در مقابل جوانان در کشور ما می گذارد و از آنجا که از کمک های مالی چند صد میلیون دلاری بن سلمان برخوردار است صدایش این روزها از همه بلندتر بوده و بیشتر تاثیر می گذارد اما به نظر من تاثیر آن در دراز مدت به ضرر جنبش دموکراسی‌خواهی صلح و آرامش در کشور ما و در منطقه بوده و هدفش تنها و تنها پیشبرد جنگ رسانه‌ای مابین عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران است

کارون اهوازی
کارون اهوازی
1 سال قبل

رطب خورده منع رطب چون کند !!!
آقای فانی یزدی
شما خودتان جز کسانی هستید که از همین شیوه شارلاتانیسم برای کوبیدن مخالفین دیدگاهتان استفاده می کنید.
همین نوشته تان را یکبار خودتان بخوانید و زبانی را که در آن بکار برده اید توجه بکنید:
– نوچه های شاهزاده بن سلمان
-شارلاتانیسم و فاشیسم رفتاری ایران اینترنشنال
-نوچه های حقوق بگیر او ۰۰۰۰۰۰۰ از امثال مسعود سفیری ها و مراد ویسی ها و رمضان زاده ها…..( این افراد همان افراد اصلاح طلبی بودند که تا دیروز شما سنگشان را به سینه میزدید )
– حامد اسماعیلیون دنبال می کند قرار است به کجا رفته و پشت او به کجا گرم شده که این روزها در گردهمایی های لابی نظامی و امنیتی کشورهای غربی به عنوان نماینده مردم ایران حضورش می دهند. ( خود اذعان داری که اطلاع نداری اما با با زبان بی زبانی داری القا میکنی که پشتش به لابی نظامی و امنیتی غرب گرم است )
ووووو

الف باران
1 سال قبل

” مبارزه بر علیه جمهوری اسلامی ایران فقط یک رنگ و شکل ندارد و در انحصار هیچ فرد و گروه خاصی هم نیست. همه گروه ها و افراد و جریان های سیاسی و اجتماعی، فرهنگی و دینی و قومی و ملی از هر جنسی و با هر سن و سالی که در تمام چهار دهه گذشته به هر شکلی مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند حق دارند که با زبان و فرهنگ و رفتار و نگرانی های خودشان در این مبارزه همراه دیگران باشند ” .
آقای یزدی ؛ پیام شما هم که همان شعار ” همه باهم ” در یک جبهه‌ی واحد می‌باشد !
در نوشتار شما مرز میان ارزشهای مترقی و ارتجاعی، انقلابی و ضد انقلابی ، تروریست و ضد خشونت را هم می‌زداید . این شعار برای جلب سیاهی لشگر بیشتر و کیج کردن اعتراضات مردم ایران طرح شده است !

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل
پاسخ به  الف باران

تعجب می کنم به شما از پاراگراف بالا همه با هم در آورده اید.
آنچه را من گفته‌ام مبارزه گروه های مختلف با صدای مختلف و رفتار و کردار و نگرانی های آنها در مسیر واحد براندازی نظام جمهوری اسلامی است که باید مورد توجه قرار گیرد و نه شعار همه با هم یا به تعبیر بهتری همه با من

مهرداد
مهرداد
1 سال قبل

شما که برای قاشقچی اشک میریزید و گزارش جدید در مورد تجاوز به زنان در بازداشت توسط سرکوب گران کشور خودتان را زیر سیبیلی رد میکنید میتوانید به جای اینهمه توهین و انگ از جمله “فاشیست های مزدور و شارلاتان” کمی از بخل و کینه نسبت به نسل جوان که شما را پشت سر گذاشت بکاهید و چیزی یاد بگیرید.

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل
پاسخ به  مهرداد

مهرداد عزیز من هرگز جنایت های نظام جمهوری اسلامی ایران را زیر سیبیلی رد نکرده و نخواهم کرد چرا که خودم یکی از قربانیان جنایت شکنجه و زندان این نظام هستم من وقتی مواد را نوشتم در این مورد هنوز گزارشی چاپ نشده بود ضمن اینکه موضوع مقاله من نیز پرداختن به همه مسائلی که این روزها در جریان است نبوده و نیست در این حال هیچ بخل و کینه ای نسبت به نسل جوان ندارم و خوشحالم که نسل جوان خودشان پا به میدان گذاشته و همان کاری را می کنند که وقتی که ما جوان بودیم همت کرده و در مقابل دیکتاتوری به خیابانها آمده و انقلاب کردیم و همیشه وقتی نسل جوان امروز در سال های گذشته ما را برای انقلاب کردن سرزنش می کردند و مدعی بودند که انقلاب چیز خوبی نیست و از انقلاب جز حکومت سرکوب گر و دیکتاتوری چیز بیشتری در نمی آید به آنها توصیه می کردم که این گفتمان حکومت را نپذیرید چرا که آنها از انقلاب می ترسند و این مفاهیم را به شما فروخته اند تا از انقلاب بترسید و به آن فکر نکنید.
من همیشه گفته ام که وقتی همه راه ها بسته می شود در همه کشورها آن راهی که باز می ماند قیام و در نتیجه آن انقلاب سیاسی و در مواردی انقلاب سیاسی و اجتماعی است که تمام بنیان نظام قبلی را دگرگون کرده و دنیای جدیدی را بنا می کند.
امیدوارم که شما به ما به مطالب گذشته من نگاه کنید و چنین ادعایی را که کاملا نادرست است به دور بریزید

Azad
Azad
1 سال قبل

خیلی قدیما وقتی یک خانواده پر اولاد،سر سفره شان بساط کلّه پاچه بود،بچّه ها کم سن وسال از همه بیشتر ضرر می کردند.
سیرابی وشیردون به صورت عددی بهشان میرسید.
وقتی به مغز گوسفند که میرسید
دیگه اینجا ،مغز برای بچّه ها مضرّ بود.
همه پدر و مادر ها به طور تصادفی!! از این دستور پزشکی آگاه بودند

آقای فانی
وقتی نوبت گفتگو با اینتر نشنال یا بی بی سی می رسه
دوستان حیّ و حاضرند و بیان نظر می کنند.
ولی نوبت ما که شد، مریضمون می کنه؟؟؟
اینترنشنال و ….چه دخلی به کامنت گذاران به نوشته آقای زید آبادی داره.
در این عصر اطّلا عات و در این نوع جنبش مردم باهوش تر از آنی هستند که شاید شما فکر کنید.
با همه احترامی که برای آقای زید آبادی قائلم،نه به سبب ۵ سال حبس و نه به خاطر اینکه رویکرد ایشان ،شاید روزی به نفع جنبش باشد.
بلکه صداقت و درستی کردار و گفتار ایشان است.

اگر آقای اسماعیلیون و امثالهم توانستند مثمر ثمر باشند،فبها

وگرنه سطح مطالبات خیلی بالاست واز همه گذر می کند.

رضا
رضا
1 سال قبل

جناب فانی یزدی:
بعنوان یک مزدور بن سلمان و از آن هم بدتر مزدور نتانیاهو، از شما خواهش می کنم لطف کرده بفرمائید عیب و ایراد این دو در ارتباط با رویکردشان نسبت به جمهوری اسلامی چیست که من هم آگاه شده از مزدوری هر دو دست بکشم؟

رها از قید و بند سرمایه
رها از قید و بند سرمایه
1 سال قبل
پاسخ به  رضا

آقا رضای عزیز در لازم نیست مزدور باشید. کمی مطالعه و دیدن حقایق برای اگاهی هر کسی مفید خواهد بود. دوست محترم به یاد داشته باش که دشمنان واقعی مردم محروم و دردمند و زحمتکش با هرحیله و نیرنگی حنی بنام مردم و ملت در کمین قروپاشاندن خواسته های مردم هستند. بازی کردن در زمین بی بی سی و اینترنشنال و غیره نابودی را به ارمغان میآورد.

نصرت درویش
نصرت درویش
1 سال قبل

آقای فانی یزدی، جنابعالی در مقاله قبلی خودتان با تیتر : «ما، حامد اسماعیلیون و روزهای آینده»
نوشته بودید: «به فراخوان حامد اسماعیلیون در تظاهرات برلین شرکت کردم و چقدر خوشحالم که در این تظاهرات که در نوع خود بی مانند بود در کنار ده ها هزار نفر ایرانی دیگر که از سراسر دنیا آمده بودند حضور داشتم»

در آن مقاله ،انتقاد کرده بودید از افرادی که با بدبینی به اسماعیلیون نگاه می کنند.تاکید کرده بودید که باید منتظر آینده باشیم که اسماعیلیون چه رویکردی را در پیش خواهد گرفت.

بهتر نبود که در نوشته اخیرتان که نشان می دهد موضع خود را نسبت به اسماعیلیون تغییر داده اید، به صراحت از خود انتقاد می کردید و می گفتید که در گذشته صرفا بر اساس احساسات برخورد کردید ؟

اسماعیلیون را فقط یک داغدار دانستید و افرادی را که به اسماعیلیون اعتماد ندارند، محدود کردید به رقبای سیاسی و افراد بدبین و در واقع طرفدار تئوری توطئه و نوشتید : « افراد و گروه های دیگری نیز هستند که همیشه با ظن و تردید در پشت هر حرکتی و یا هر فردی دست پنهان سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی دیگر کشورها و یا حتی دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی ایران را می بینند. دلیل این نوع نگرش بیشتر شاید سرخوردگی سیاسی و یا عدم اعتماد به توانایی های افراد و یا گروه های سیاسی باشد که در واقع پیامد سالها سرکوب وحشیانه جمهوری اسلامی ایران در چند دهه گذشته بوده و سازمان های امنیتی و ژورنالیست های وابسته به دستگاه های امنیتی در ایران نیز در این زمینه نقش جدی ایفا نموده اند.»

بنده در قالب کامنت از جنابعالی انتقاد کردم و شما پاسخ دادید: « او تازه واردیست در دنیای سیاست و دارد جای خودش را پیدا می کند. ما کمک کنیم که در کنار جنبش عدالت خواهانه و دمکراتیک مردم ایران بماند»

اقای فانی یزدی تصور نمی کنید که بسیار ذهنی و غیر واقعی برخورد کرده بودید؟ تصور شما این بود که «ما» می توانیم اسماعیلیون را به مسیر دیگری بکشانیم.

اقای فانی یزدی ، دنیای سیاست، دنیائی نیست که تنها بر اساس آرزوهای نیک شکل می گیرد.
ضروری نیست تا از دنیای پیرامون خودمان شناخت منطبق با واقعیتی داشته باشیم؟

آقای فانی یزدی ،اسماعیلیون پیش از شرکت در کنفرانس امنیتی بین المللی اخیر هم نشان داده بود که در کدام مسیر گام بر می دارد.

شما توجه نکرده بودید. در عوض، آنانی را که هشدار می دادند، تحلیل روانشناسی کردید و نتیجه گرفتید که هشدار دهندگان به دلیل سرکوب سال ها ، بدبین هستند و ذهن توطئه اندیش دارند.

اما واقعیت این است که شما ارتباط نزدیک اسماعیلیون با کاوه شهروز و ارادت کاوه شهروز به اروین کاتلر و تلاش کاتلر برای خروج مجاهدین از لیست تروریستی را نادیده گرفته بودید.

آیا لازم بود که اسماعیلیون به طور رسمی در یک کنفرانس امنیتی در کنار مسیح علی نژآد بنشیند تا شما متوجه بشوید؟

امروز نباید حداقل به این مسئله اشاره کنید که بسیار شتابزده نوشته بودید که هشداردهندگان به دلیل سرکوب سال ها ، به افراد سیاسی اعتماد ندارند.

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل
پاسخ به  نصرت درویش

دوست عزیزم نصرت گرامی، من در مطلب قبلی از حامد اسماعیلیون و پروژه او که نمیدانم چیست حمایت نکردم ولی از تظاهرات باشکوهی که در برلین برعلیه سرکوب مردم در خیابان های ایران به دست نظام جمهوری اسلامی انجام گرفته بود شرکت کردند و آن را باشکوه خواندم و اشاره کردم که این تظاهرات به دعوت حامد اسماعیلیون انجام شده است.
اما در مورد حامد اسماعیلیون و سیاست های او همانجا هم اشاره کردند او بهتر است به عنوان یکی از اعضای خانواده دادخواهان سیاست دادخواهی را در پیش گرفته و در بازی های سیاسی بین المللی وارد نشده و خود را آلوده به سیاست های کشورهای دیگر نکند و در کنار جنبش دادخواهی فعالیت خود را ادامه دهد و همانجا اشاره کردم که نباید او را قضاوت کرد چرا که هنوز در دنیای سیاست تازه واردی بیش نیست و امروز هم مطمئنم او تازه واردی بیش نیست اما متاسفانه وارد بازی هایی شده داستان بازی ها از او چهره دیگری را در دنیای سیاست می آفریند و او با خشم و انتقام جویی که در وجودش انباشته شده است دارد به سمت و سویی �کت می‌کند که متاسفانه دشمنان کشورمان � را هدایت می‌کنند گرچه به ظاهر مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران است اما آن سیاست ها همه مردم و آینده کشور را مورد هدف قرار داده و اسماعیلیون هم در این بازی خود را آلوده کرده است.
درمورد اسماعیلیون و سیاست های او تا آنجا که � به امروز می دانیم در مطلب جداگانه‌ای در روزهای آینده اشاره خواهم کرد.
قبلا هم گفتم در نقد افراد نباید عجله کرد به خصوص تازه واردها در دنیای سیاست مگر اینکه اسناد و مدارکی داشته باشیم که با اتکا به آنها بتوانیم به طور دقیق و مشخص و به دور از حدس و گمان صحبت کنیم.

جعفر بهکیش
1 سال قبل

رضا فانی عزیز تنها می توانم در مورد توصیه ات به حامد اسماعیلیون در مورد انتقام جویی بازماندگان قربانیان جنایت های دولتی و پرهیز از رهبری جریانات سیاسی بگویم که “رطب حورده منع رطب کی کند؟”

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل
پاسخ به  جعفر بهکیش

جعفر عزیزم نمیدانم که این اصطلاح زیبا را چرا در مورد من به کار برده اید.
من گرچه به عنوان فعال سیاسی در حوزه عمومی حضور دارم اما هرگز تصور رهبری یا موقعیت های سیاسی در آینده ایران را نداشته و ندارم،به خصوص که فضای سیاست در ایران بسیار آلوده است و حتی با فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران نیز این فضا تمیز و بهداشتی نخواهد شد و من متاسفانه یا شاید هم خوشبختانه مرد میدان سیاست آلوده نیستم و به همین دلیل هم فعالیت سیاسی من در احزاب و سازمان ها همیشه پس از دوران کوتاهی در مقابله با افرادی که اهداف دیگری را دنبال می کردند به تنش و تقابل کشیده شده و خود را کنار کشیدند پس بنابراین اگر توصیه ای برای اسماعیلیون کرده ام یا برای زندانیان سیاسی و رنج دیده ها که بهتر است در آن موقعیت های حساس قرار نگیرند خودم بیشتر از هرکس دیگری به آن باور دارم و هرگز در این میدان بازی نخواهم کرد گرچه در دنیای سیاست نگرانی هایی را که داشته و دارم همیشه بدون تعارف و به‌دور از وحشت از اتهام زدن دیگران بیان می کنم و به قول معروف آنرا که حساب پاک است ازمحاسبه چه باک است.
برایت آرزوی سلامتی و تندرستی دارم و دلم بسیار برایت تنگ شده.

جعفر بهکیش
1 سال قبل

رضای عزیز، من عضویت در رهبری “اتحاد جمهوری خواهان” را به معنی رهبری و یا تمایل به مشارکت در رهبری سیاسی تلقی می کنم. از بد یا خوب حادثه اتحاد جمهوری خواهان به رغم آرزوی موسسین و رهبران و به رغم شروع پر سر و صدای آن به یک جریان سیاسی قدرتمند تبدیل نشد. اما فکر می کنم که با من موافق باشی که چنین تمایلی و چنین رویایی در ذهن اعضا به ویژه موسسین و رهبران آن وجود داشت.

کیا
کیا
1 سال قبل

لپ کلام! نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم.
“این جنبش اگر فراگیر نشود ره به جایی نخواهد برد و تنها راه فراگیر شدن آن این است که همه نیروهایی که مخالف نظام کنونی هستند با همه نگرانی هایشان امکان حضور پیدا کنند. این تنها و تنها راه فراگیرتر شدن جنبش اعتراض و انقلابی مردم و تضمین پیروزی آن در آینده است.”

بابک
بابک
1 سال قبل

آقای فانی یزدی عزیز

 هدف این نوشته کوتاە ،دفاع از ایران انترنشنال نیست بلکه نقد داوری شما نسبت به کسانی است که زمانی در تلویزیونهای ایران کار می‌کردند و امروز در لندن گویندە و کارمند این تلویزیون هستند. برای نمونه نوشته‌اید که ” ایران اینترنشنال و نوچه های حقوق بگیر او که تا دیروز در رسانه های ایرانی در تایید جنایت قلم می زدند امروز به نظر می رسد که فقط جا عوض کرده و به جای مزدوری برای نظام اسلامی ایران برای ارتجاع شیوخ مرتجع وهابی سعودی گلو پاره می کنند. “

در جای در رابطه با خود می‌نویسید”: …. اما من هم مانند بسیاری از فعالین سیاسی که سال ها بر علیه نظام اسلامی برای تحقق دمکراسی و فروپاشی نظام دینی در کشورمان مبارزه کرده ام …:

آقای فانی یزدی ای کاش کمی در داوریتان منصف‌تر بودید، چرا که خود شما جزو کادرهای حزبی بودید که با قرار گرفتن در جبهه دفاع از جمهوری اسلامی ایران در فاصله سالهای ١٣۵٧ تا ١٣۶٢ نقش بزرگی در دفاع و توجیه سیاست‌های فاشیسم اسلامی داشت و با قرار گرفتن در جبهه ارتجاع، ضربه بزرگی به جنبش چپ و ترقیخواە در ایران زد. اگر فراموش کردەاید لطفا نگاهی کوتاە به روزنامه‌های حزب تودە ایران، دنیا، پرسش و پاسخ دکتر کیانوری و … بیندازید تا ببینید که شما هم چون عضو این حزب و آخرین مسئول سازمان ایالتی حزب تودە ایران در خراسان در کدام جبهه ایستادە بودید، در جبهه ارتجاع جمهوری اسلامی یا مخالفین مدافع سکولاریسم، پلورالیسم و دمکراسی؟

متاسفانه منطق این نوشته شما کاملا منطبق با شیوە تحلیل‌های حزب تودە ایران در سالهای نامبردە دارد که سرشار از انگ و اتهام‌های ناروا به این و آن بود. از شما انتظار میرفت که با توجه به آزمون آن سال‌ها، یک کمی منصفانه‌تر برخورد میکردید.

با درود

نصرت درویش
نصرت درویش
1 سال قبل
پاسخ به  بابک

جناب بابک ، این مسئله که بودجه ایران اینترنشنال از سوی عربستان سعودی تامین می شود، انگ و اتهام زنی است؟
مقاله روزنامه گاردین را در این ارتباط نخوانده اید؟

البته به نظر می رسد که مسئله اصلی شما، ایران اینترنشنال نیست.
طبق معمول از این فرصت هم استفاده کردید برای حمله به حزب توده ایران.

می گوئید که نمی خواهید از ایران اینترنشنال دفاع کنید.
اما زمانی که اشاره نمی کنید که این رسانه چگونه حمایت می شود ، در واقع این رسانه را یک رسانه مستقل محسوب می کنید.

آرش
آرش
1 سال قبل
پاسخ به  نصرت درویش

بادرود
جناب نصرت درویش شما بهتره از راه توده دفاع کنی نه از حزب توده .
حزب توده با جنبش است و اگر انتقادی به حزب میشه به گذشته ی حزب است .
الان” را توده “و بقیه جریانهای جدا شده از حزب در قمر جمهوری اسلامی در گردش هستند و بر علیه جنبش زن زندگی و آزادی .
امیدوارم که حداقل شما به جنبش بپیوندید .
با آرزوی سلامتی

نصرت درویش
نصرت درویش
1 سال قبل
پاسخ به  آرش

جنابعالی که حتی نام حزب توده ایران را به درستی ادا نمی کنید و «حزب توده» می گوئید، به نظرم بحث با شما در مورد حزب توده ایران محلی از اعراب ندارد.

رها از قید و بند سرمایه
رها از قید و بند سرمایه
1 سال قبل
پاسخ به  بابک

آقای بابک لطفا بفرمایید در ابتدای انقلاب یعنی درهمان فاصله زمانی مورد اشاره شما راه و روش سایر سازمانهای سیاسی و یا عملکرد شخصی شما و نتایج آن برای مردم چه بوده است؟ اما تا آنجا که من میدانم سیاستهای کلی حزب توده ایران برای تعمیق دستاوردهای انقلاب یعنی مرحله اجنماعی انقلاب بوده و اگر هر انقلابی نتواند از این مرحله عبور کند محکوم به شکست خواهد بود. چنانچه سرنوشت انقلاب ۵۷ در رسیدن به اهداف ملی و دمکراتیک خود شکست بوده است. از اینرو سیاستی کاملا درست در آن مقطع بوده . شایان ذکر است در هر انقلابی راه پیروزی و تعمیق انقلاب همانا مرحله اجتماعی آن است و بناگزیر همان سیاستهای کلی حزب توده ایران را در هر انقلابی می طلبد.

رضا فانی یزدی
رضا فانی یزدی
1 سال قبل
پاسخ به  بابک

دوست عزیز من اگر حزب توده ایران از جمهوری اسلامی ایران دفاع کرده است که چنین بوده حتما اشتباه سیاسی کرده است و حتی اگر چشم خود را در جنایت های نظام جمهوری اسلامی ایران در چند سال اولیه پس از انقلاب بسته است و یا از آن جنایت ها حمایت کرده باز هم اشتباه کرده و باید خود را نقد کند و من هم به عنوان یک توده ای جوان در آن دوران اشتباهات اقرار کرده و خود و سیاستهای حزب توده را مورد نقد قرار داده و متاسفم که حزب توده ایران از چنین سیاستهایی حمایت کرده است.
اما شما باید توجه داشته باشید که حمایت از سیاستهای یک نظام سیاسی آنهم پس از انقلاب که تقریباً تمام گروه های سیاسی در کشور به استثناء تعداد معدودی از افراد از آنها حمایت می کردند و بسیاری از گروه های دیگر در یکی دو سال اولیه بسیار بیشتر از حزب توده ایران طرفداره شدت عمل بیشتر جمهوری اسلامی ایران در رابطه با سلطنت طلب ها ساواکی ها و سرمایه داران و زمین داران بودند اما باید توجه کنید که هیچ کدام از آنها مرتکب جنایت این شدند و بخشی از نظامی که به جنایت دست زده است نیز نبودند همه آنها اشتباه سیاسی کردند و متاسفانه آن اشتباهات گاه بسیار بزرگ بوده و به عنوان نقطه سیاهی در پرونده آنها برای همیشه باقی خواهد ماند ولی هیچکس و در هیچ دادگاهی کسی آنها را مجرم نمی شناسد بنابراین تفاوت کیفی است بین آنهایی که در دستگاه حکومت جمهوری اسلامی ایران بوده اند و آنهایی که از آن حکومت دفاع سیاسی کرده اند.
هیچکدام از احزاب و سازمانهای سیاسی که در سالهای اول انقلاب از جنایت های جمهوری اسلامی ایران حمایت کرده ایا چشم بر آن ها بسته اند را نباید و به لحاظ حقوقی نمیتوان مجرم دانست درچه همه اشتباه کردند بعضی ها بیشتر و بعضی ها کمتر بعضی ها اعدام سلطنت طلبها ساواکی ها و ملاکین و سرمایه داران را تایید می کردند بعضی ها از سرکوب و اعدام همه مخالفین نظام جدید حمایت می کردند به نظر من همه آنها اشتباه کردند اما هیچکدامشان مجرم نیستند. جنایت ها را جمهوری اسلامی ایران و دست اندرکاران این نظام از رهبری آن گرفته تا آنهایی که در دادگاههای انقلاب احکام را صادر می‌کردند و یا بازجوها و یا دادستان هایی که با پرونده سازی موجبات مرگ هزاران نفر را ممکن کردند.

آ.بزرگمهر
آ.بزرگمهر
1 سال قبل

شما بخاطر این که در حزب توده ایران مسئولیت داشتید مورد انتقاد قرارگرفتید.
حالا وقتی پاسخ شما را می خوانم شگفت زده میشوم.
«اما شما باید توجه داشته باشید که حمایت از سیاستهای یک نظام سیاسی آنهم پس از انقلاب که تقریباً تمام گروه های سیاسی در کشور به استثناء تعداد معدودی از افراد از آنها حمایت می کردند و بسیاری از گروه های دیگر در یکی دو سال اولیه بسیار بیشتر از حزب توده ایران طرفداره شدت عمل بیشتر جمهوری اسلامی ایران در رابطه با سلطنت طلب ها ساواکی ها و سرمایه داران و زمین داران بودند…»

یک ـ نوشتید :«پس از انقلاب که تقریبا تمام گروههای سیاسی در کشور به استثناء تعداد معدودی از افراد از آن حمایت می کردند»
نه خیرچنین نبود ، یعنی چه « تعداد معدوی » ؟؟؟
علاوه بر سازمان چریکهای فدائی خلق ایران ( بزرگترین سازمان چپ) و جبهه دموکراتیک مردم ایران و دیگر گرو ههای چپگرا ، بسیاری از مردم در سراسر ایران در همه پرسی ۱۲ فرودین شرکت نکردند. بعولاه در تمام مدت همایش های باشکوه زنان و دختران علیه حجاب اجباری و تعطیل روزنامه و … وجود داشت.

دو ـ بعداز اشغال سفارت آمریکا ۱۳ ابان ۵۸ در سچفخا بحران شد که در سال ۵۹ انشعاب صورت گرفت.
پس فقط حزب توده ایران و سازمان اکثریت از حکومت اسلانی به آن صورت حمایت کردند.

( ولی مجاهدین خلق که تا آن زمان از خمینی و حکومت اسلامی حمایت می کرد با بنی صدر در ۱۴ اسفد ۵۹ رسما به مخالفت برخاستند که شکاف در بین نیروهای مدهبی بود. حزب رنجبران نیز که از حکومت اسلامی حمایت میکرد موضع خود را عوض کرد.)
این ها را نوشتم که یادآوری کنم وقتی می نویسید «تمام گروههای سیاسی در کشور به استثناء تعداد معدودی از افراد از آن حمایت می کردند» متاسفانه متاسفانه انکار و توهین به هزاران جان باخته ی بعداز انقلاب تا سال ۱۳۶۰ ست که بعد تا ۱۳۶۷ ابعاد وحشتناکی به خود گرفت و شامل حزب توده نیز گردید.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


48
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x