چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳

قیام مردمی در ایران رژیم ملاها را به لرزه درآورد – ” ایلکای مِریچ ” فعال سیاسی چپ ترکیه 

تظاهرات اعتراضی که پس از بازداشت و قتل مهسا امینی، از ۲۵ شهریور در ایران آغاز شد به یک خیزش مردمی تبدیل گردید که مانند آتش سوزان گسترده شد. آتش برافروخته ی مهسای جوان که به دلیل نمایان شدن موهایش از لابه لای روسری تحت تعقیب پلیس گشت اخلاق قرار گرفته بود، فریاد شورش میلیون ها ایرانی، به ویژه زنان و جوانان شد.

شعار زن، زندگی، آزادی با درهم شکستن تعصبات ناسیونالیستی و درهم شکستن تحریکات حاکمان در این راستا به فریاد قیام علیه رژیم ملاها در تمامی استانهای ایران تبدیل شده و توجه ها را بر انگیخته است. به ویژه در ده سال اخیر، با بدتر شدن وضعیت معیشتی، سیاست های نظامی گری رژیم در سوریه و عراق، شرایط سخت را تشدید کرد. رژیم اسلامی حتی به کوچکترین اصلاحی تن نداده بلکه برعکس با تشدید ظلم و ستم، میلیون ها کارگر ایرانی را متحد و از همینطور کردها، آذری ها، بلوچ ها هویت قومی خود را کنار گذاشتند تا یکپارچه و در کنارهم با رژیم بجنگند. شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و «مرگ بر جمهوری اسلامی» در سراسر ایران طنین انداز شده و این به تنهایی نشانه ی آشکاری است که رژیم ایران تا پایه های خود متزلزل شده است. جملات «این یک اعتراض نیست، یک انقلاب است» که توسط کارگران ایرانی فریاد زده می شود در واقع به این واقعیت اشاره دارد. بلی، در ایران یک وضعیت انقلابی وجود دارد که با یک خیزش مردمی مواجه است که هم از نظر کمیت و هم از نظر کیفیت با جنبشهای مختلفی که در سال‌های اخیر انجام شده بود متفاوت است. البته این بدان معنا نیست که شورش انقلابی آغاز شده به انقلابی تبدیل شود که رژیم ملاها را در مدت کوتاهی سرنگون کند. اما اکنون مشخص است که غول از بطری خارج شده است و نمی توان آن غول را دوباره به بطری باز گرداند.

در پنج سال اخیر تداوم اقدامات توده ای شکل گرفته از مطالبات اقتصادی و سیاسی کارگران، رژیم ملاها را به طور غیر قابل برگشتی تضعیف کرده و هر بار با بالا رفتن سطح جنبش، اعتماد به نفس ستمدیدگان را افزایش داده است. با وجود حملات وحشیانه نیروهای رژیم و کشتار نزدیک به ۱۰۰ نفر توسط بالگرد و تیراندازی زمینی در شهر زاهدان ، شکنجه ی دستگیرشده گان در بازداشتگاه ها، تهدید و ارعاب خانواده های شرکت کنندگان در تظاهرات، مردم اصلا خیابان ها را ترک نمی کنند. برداشتن بی باکانه ی روسری توسط زنان، تخریب مجسمه های خمینی، تحریم کلاسهای دانشگاه برای هفته ها، و اینکه جنبش در نهایت مستقیماً به مناطق تولیدی و طبقه کارگر سرایت کرده و با اعتصابات توده ای به اوج می رسد، نتیجه همین اعتماد به نفس است. نه تنها زحمتکشان از دیوارهای ترس گذر کرده اند بلکه قشر وسیع اجتماعی نیز از کارگر گرفته تا مغازه دار، از زن تا دانشجو در ایران به پا خواسته و بر دیوارهای ممنوعه غلبه کرده و آنها را فرو ریخته اند. 

رژیم سعی دارد با نیروهای نظامی و شبه نظامی که بسیج کرده است این شورش را سرکوب کند. این رژیم فریبکار و وحشی که به دنبال ایجاد مشروعیت در داخل و همچنین نزد حکومت های منطقه ای اسلام گرا است، شورش مردمی را “بازی قدرت های خارجی” توصیف می کند، “غرب امپریالیست”، اسرائیل و سازمان های “تروریستی” کرد در عراق را متهم می کند. از اواخر شهریور ماه، به دلیل موشک هایی که رژیم به مناطق تحت کنترل سازمان های کرد در کردستان عراق پرتاب کرده، افراد زیادی جان خود را از دست داده و مجروح شده اند. بنابراین، رژیم برای سرکوب شورش مردمی به ترور دولتی علیه کردها دامن می زند. اما جنبش به جای عقب نشینی، با فراگیر شدن در بین مردم قدرت و مشروعیت کسب می کند..

آشکار است که جوانان و زنان ستون فقرات قیام در ایران را تشکیل می دهند. خیابان ها و محله ها هفته هاست که در آتش شورش می سوزد. این آتش به دانشگاه‌هایی که مدت‌ها سکوت کرده‌ بودند، و برای اولین بار از زمان استقرار رژیم ملاها به دبیرستان‌ها سرایت کرده است. بیش از ۱۰۰ دانشگاه به فراخوان برای تحریم عمومی دانشجویان در ایران پیوسته اند، جایی که حمله رژیم به دانشگاه ها و دستگیری هزاران دانشجو نتوانسته است جلوی جوانان را بگیرد و مشارکت دانش آموزان دختر در این حرکات توجه ویژه ای را به خود جلب کرده است. شعارهای «مرگ بر دیکتاتور»، «زن، زندگی، آزادی» و «مرگ بر حکومت اسلامی» از محیطهای دانشگاه بلند می‌شود. عکس های خمینی در مدارس پاره می شوند و شبکه های اجتماعی مملو از فیلم های اعتراضی است. 

رژیم اسلامی که وحشیانه به اعتراضات حمله می کند، با کشتار ده ها کودک سعی در سرکوب جنبش دارد در حالی که هر روز مهسا و نیکایِ دیگری را می کشد، نمی خواهد که کشته شدگان مثل مهسا به پرچم انقلابیون تبدیل شوند، ملاها سعی در پنهان کردن قتلهای خود دارند. 

از سوی دیگر، سرایت شورش به مغازه داران و بازار که شاخص مهمی از گسترده گی قیام است. تعطیلی مغازه ها که از هفته ها پیش در شهرهای کردنشین در حال انجام است، به بازارهای بزرگ تهران نیز سرایت کرده است. مغازه داران بازاری که از ارکان اصلی رژیم اسلامی بودند به عنوان محافظه کارترین و مرتجع ترین قشر هم به میدان آمدند. اما مشاهده می‌شود که تخریب اقتصادی که به حد غیرقابل تحملی رسیده است، در این بخش نیز نارضایتی زیادی ایجاد کرده است. نه تنها این قشر، بلکه همه اقشار جامعه نیز تحت تأثیر بحران اجتماعی ایجاد شده توسط رژیم تئوکراتیک ملاها هستند که تضادهای سرمایه داری را چندین بار تشدید می کند. فرزندان این خانواده ها نیز در آن جامعه زندگی می کنند و از این حیث این جوانان نیز در نارضایتی و واکنش به آن شریک هستند. در حالی که پایه های رژیم فاشیستی اسلام گرا سست شده و در حال از هم پاشیدن است، با از دست دادن اقشار اجتماعی خود، به زمینی که رژیم بر آن گام گذارده نیز می لرزد.

طبقه ی کارگر متشکل، مسیر وضعیت انقلابی را تعیین خواهد کرد

در ایران وضعیت انقلابی وجود دارد و مسیر این جنبش را طبقه کارگر متشکل تعیین خواهد کرد.  در هفته های اخیر اعتصابات اعلام شده (یکی پس از دیگری) در بسیاری از بخش ها از اهمیت بالایی برخوردار است. بدون شک بحرانی ترین بخش در این میان، بخش نفت است که قلب اقتصاد ایران را تشکیل می دهد. در ایران کارگران بسیاری از پالایشگاه ها و پتروشیمی ها دست به اعتصاب زدند، ۴۰۰۰ کارگر سه کارخانه بزرگ وابسته به مجتمع پتروشیمی عسلویه، یکی از بزرگترین شرکت های پتروشیمی جهان، برای حمایت از این جنبش اعتصاب عمومی نامحدود اعلام کردند. کارگران با شعارهای «مرگ بر دیکتاتور» و «به این نگو اعتراض، بهش بگو انقلاب»، راه‌ها را مسدود کرده و ساختمان‌های حراست را به آتش کشیدند. کارگران کارگاه های اطراف نیز از فراخوان اعتصاب حمایت کردند و علیرغم تمام تلاش های پلیس برای جلوگیری از آنها به کارگران نفت پیوستند. ساعاتی بعد کارگران دو پالایشگاه کنگان و آبادان به اعتصاب پیوستند. این نشان می دهد که دوره ی مهمی در مسیر سرنگونی رژیم آغاز شده است. کارگران نفت همچنین در انقلاب ۱۹۷۹ که شاه سرنگون شد، نقش مهمی ایفا کردند. اعتصاباتی که آنها در آن دوره شروع کردند گسترش یافته و به اعتصاب عمومی تبدیل شد.

کارگران نفت ایران مدتهاست که با اعتصابات خود در سالهای اخیر و تلاش برای داشتن سندیکاهای مستقل به میدان آمده اند. در این بخش که با معمول شدن قرارداد موقت کاری حقوق کارگران غصب شده، در گذشته نیز اعتصابات بسیار جدی صورت گرفته است. کمیته سازماندهی حرکت کارگران قراردادی نفت که رهبری این اعتصابات را بر عهده داشت، اعتصاباتی را که در حال حاضر در جریان است رهبری می کند. با وجود این، ساختارهای مستقل سندیکایی در بسیاری از بخش‌ها در ایران سازماندهی می‌شوند که اتحادیه‌ها در آن‌ها غیرقانونی تلقی می‌شوند. رانندگان اتوبوس شرکت واحد، معلمان، کارگران هفت تپه، کارگران نفت، سندیکاهای مختلف صنفی و کمیته‌های خود را ایجاد می‌کنند و با وجود همه ی فشارهای رژیم ملاها، دست به اعتصاب می‌زنند. 

کمیته سازماندهی حرکت کارگران قراردادی نفت، در بیانیه ای که یک روز قبل از اعتصاب در صفحه تلگرام خود منتشر کرده و برای بهبود شرایط کاری بسیار بد کارگران (ساعات کاری طولانی، اضافه کاری اجباری، دستمزد پرداخت نشده، حق بیمه پرداخت نشده، بد بودن محیط کار، وعده های غذایی، خودروهای خدماتی قراضه و…) اعتصاب کرده و همه ی کارگران نفت را به اعتصاب و همبستگی ملی با کسانی که در تظاهرات شرکت کردند فراخواند. مطالبات اعتصاب همبستگی به شرح زیر است: آزادی فوری و بدون قید و شرط بازداشت شدگان اخیر و کلیه زندانیان سیاسی، فراخواندن نیروهای سرکوب از خیابانها، پایان دادن به انواع سرکوب، پیگیری و محاکمه ی همه ی مقامات مسئول قتل مهسا امینی و تمامی کسانی که توسط نیروهای سرکوبگر رژیم در جریان این روند کشته شده اند. 

کارگران کارخانه نیشکر هفت تپه که با اعتصابات و اقدامات شجاعانه متعدد، نام خود را بر سر زبان ها انداخته اند نیز با صدور بیانیه ای اعلام کردند که بلافاصله پس از کارگران نفت دست به اعتصاب خواهند زد.

در ایران که اعتصابات کاملاً سیاسی شده است، کارگران نیز با هویت و تشکل طبقاتی خود به میدان آمده اند. رژیم  کارگران و جوانان انقلابی را تهدید و سرکوب می کند. در ایران که زندانها بصورت وحشتناک به شکنجه‌گاه تبدیل شده اند، بسیاری از کارگران سوسیالیست در این سیاهچال‌ها به قتل رسیده اند. اما این ترور دولتی برای ارعاب مبارزان، کارگران انقلابی و جوانان اثری ندارد. فراخوان های گسترده ای از سوی تشکل های مختلف کارگری، محافل سوسیالیستی، جوانان انقلابی دانشگاه و معلمان از کارگران برای ایجاد کمیته ها و شوراها و تبدیل اعتصابات به اعتصاب عمومی نامحدود شنیده می شود و به نظر می رسد که تلاش هایی در این راستا در حال انجام است.

جنبش انقلابی در ایران رژیم ملاها را به لرزه در می آورد. اما اگر این جنبش فقط به سرنگونی رژیم ملاها محدود شود، به معنای ناتمام ماندن مبارزه ی میلیون ها کارگر به قیمت جانشان خواهد بود. بی شک سرنگونی رژیم ملاها دستاورد بزرگی برای طبقه کارگر و کارگران ایران خواهد بود. اما رهایی طبقه کارگر، جوانان، زنان، از ظلم، تبعیض، استثمار و نابرابریها، تنها با سرنگونی سرمایه داری همراه با رژیم ملاها محقق می شود. چنین انقلاب اجتماعی تنها می تواند تحت رهبری انقلابی طبقه ی کارگر، با برنامه ی انقلابی آن و مبارزه ی جوانان، همراه با نیروی انقلابی زنان صورت گیرد.

درود بر زنان، کارگران و جوانان دلاور ایران! 

درود بر مبارزات انقلابی آنها!

مرگ بر رژیم ملاها! 

مرگ بر سرمایه داری!

۱۸ اکتبر ۲۰۲۲

بخاطر طولانی بودن مطلب بخشهایی از آن حذف شده است.

منبع سایت: موضعِ مارکسیستی

https://marksist.net/ilkay-meric/iranda-halk-isyani-molla-rejimini-sarsiyor

https://akhbar-rooz.com/?p=188925 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x