یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

چرا کنفرانس دانشگاه جرج تاون تفرقه افکنانه و محکوم به شکست است؟ – حسن شیرازی

هشت فرد در این گروه یا شورا شرکت داشتند:

۱. یکی مدعی سلطنت که خود را سکاندار اتوبوس انقلاب می داند، و تا امروز و در عمر ۶۲ ساله اش یک ساعت هم کار اقتصادی نکرده است.

 ۲. یکی جادوگر فوتبال، که به دلیل زیبا بازی کردن، طرفداران زیادی در دنیای مجازی دارد.

 ۳. یکی هنرپیشه ای توانا، که به همین دلیل دنبال کنندگان قابل توجهی در فضای مجازی دارد.

۴.  یکی دادخواه و به قول خودش غیرسیاسی است.

۵.  یکی روزنامه‌نگاری که از مایک پمپئو و جان بولتن تقاضای کمک برای آزادی ایران را داشت و دارد.

۶. یکی خانمی اهل چانه زنی با کاخ سفید و کنگره آمریکا.

۷. یکی حقوق دانی دارای وجاهت بین المللی که در امر سیاست کم سواد است.

۸. یکی دبیر کل حزبی سیاسی که بطور فردی و بدون موافقت همراهان سیاسی اش در کنفرانس شرکت کرده است.

نکته مهمی که در ابتدا باید در باره ی این گروه گفت این است که با جمع شدن مکانیکی چند فرد ناهمگون نمی توان یک جریان سیاسی ساخت.

 یک سازمان سیاسی تحت هر نام و عنوانی از مجموعه ای از افراد، شخصیت ها یا احزاب سیاسی با هدف مشخص، برنامه و اساس نامه مورد توافق، شکل می گیرد.

خودشان (اعضای این گروه) می گویند جمع شده اند که با دولت های غربی مذاکره کنند برای معرفی انقلاب ایران و جلب همکاری آنان برای پشتیبانی از مردم ایران.

معنای این حرف چیست؟

یعنی این که ما نمایندگان مردم ایران هستیم که می خواهیم این کارها را انجام دهیم. این نمایندگی مردم را اینها از کجا به دست آورده اند؟

 در این گروه تنها فردی که دارای سابقه ی فعالیت سیاسی است، دبیر کل کوموله است که شرکتِ او هم با مخالفت مرکز هماهنگی احزاب کرد و مشخصا حزب دموکرات کردستان ایران مواجه شد. پس بین کردها تفرقه ایجاد کرده اند.

سکاندار اتوبوسِِ رهبری انقلاب، رسما اعلام کرد که ما از کسی دعوت نمی کنیم تا به ما بپیوندد، این اتوبوس به راه افتاده هر کسی که خواست می تواند سوار شود، بلیت هم لازم ندارد، معنی این حرف چیست؟ پاسخ واضح است ما رهبریم و اتوبوس رهبری براه افتاده و هر کس یا هر جریان سیاسی، اگر خواست، می تواند پشت سر ما راه بیفتد. 

باید پرسید: نماینده ی اقوام مختلف ایران، نماینده ی جمهوری خواهان، نماینده ی ملی – مذهبی ها، نماینده ی چپ ها و… کجا قرار می گیرند؟

ملاحظه می شود که جایی برای دیگران نیست. آیا این بی اعتنایی به دیگران، ایجاد تفرقه نیست؟ 

ممکن است بگویند، ما دعوت کردیم دیگران نیامدند، در پاسخ باید گفت پس اختلاف نظر وجود داشته که دیگران نیامده اند، برای چنین کاری، ابتدا باید اختلاف نظرها را رفع کرد تا زمینه برای ائتلاف یا همبستگی فراهم شود، نه این که فورا دست به تشکیل شورا زد.

خانم هنرپیشه، در بیانیه خود و به نمایندگی از فوتبالیست همراهِ خود، اعلام می کند که هر کس بخواهد در باره ماهیت حکومت آینده ایران بحث کند خائن است.

آیا اگر این سخنان اعلام تفرقه در جنبش مردم نیست، چه نتیجه دیگری دارد؟

ایشان هنوز کار را شروع نکرده، به جمع کثیر جمهوری خواهان ایران نسبت خیانت می دهد.

خانم روزنامه‌نگار می گوید آقای میرحسین باید محاکمه شود، یا آقای موسوی را کِرمِ درخت ج. ا. می نامد آیا این مواضع، تفرقه افکنانه نیست؟

میرحسین موسوی و همسرش، سیزده سال است که به خاطر پافشاری بر حقوق مردم در زندان خانگی هستند و در مقابل حکومت ایستاده اند.

 امروز کاملا روشن شده (البته برای من از روز اول روشن بود) که تشکیل چنین گروهایی قبل از توافق با سایر گروه ها و شخصیت های سیاسیِ  مخالف ج.ا. حاصلی جز تفرقه در بین مردم نداشته است و خود پس از چندی ناکام خواهد بود.

هنوز چندی نگذشته که در بین خودشان نیز اختلاف ایجاد شده، چون قرار بود تا پایانِ ماه فوریه ۲۰۲۳ منشوری منتشر کنند که نتوانستند و فعلا می گویند که به دلیل اختلاف با کردها این کار عملی نشده است، این عدم توافق آغاز شکست این پروژه است. 

از نظر من، آقای پهلوی فقط زمانی می تواند در جمع ائتلاف اپوزیسیون ایران قرار بگیرد که به عنوان نماینده ی حزب مشروطه خواهان ایران حاضر شود و ادعای رهبری نیز نداشته باشد، یکی به میخ و یکی به نعل زدن ایشان چیزی جز فریب دادنِ مردم نیست. ایشان در یک مصاحبه هم از جمهوری حرف می زند و هم از مشروطه سلطنتی! آدم قسم حضرت عباس را باور کند یا دُم خروس را؟!

رضا پهلوی در سال ۱۹۸۰ (۱۳۵۹) در مصر بر خلاف قانون اساسی ملغی شده ی مشروطه ایران سوگند پادشاهی یاد کرده و خود را پادشاه ایران اعلام کرده است. اولا طبق متمم قانون اساسی مشروطه ایران، ایشان باید ابتدا در مجلس شورای ملی حاضر شود و سوگند پادشاهی یاد بکند (هر چند آن قانون در سال ۱۳۵۷ توسط مردم ایران لغو شد) در ثانی به فرض آن که مردم ایران حکومت مشروطه را بپذیرند، رضا پهلوی با قبول تابعیت آمریکا نمی تواند پادشاه ایران شود، تا کنون ایشان سوگند خود را باطل نکرده و در مورد ان هم چیزی نمی گوید.

در هر حال ایشان اگر عشقِ سلطنت ندارد باید بیانیه ی رسمی بدهد و به صراحت اعلام موضع کند و تکلیف خودش را با شاه الهی های چماق بدست خارج نشین به طور صریح، روشن کند، اگر هم سودای پادشاهی دارد (که به نظر من دارد) پس تشکیل چنین جمع هشت نفره ای بلاموضوع است. می ماند رهبری مشروطه خواهان، که توضیح داده شد.

در پایان باید به این نکته اشاره کنم که خوش بختانه منشور منتشر شده از سوی تشکل های فرهنگیان، کارگران، بازنشستگان و … در داخل کشور راه را بر سواستفاده دیگران برای سوار شدن بر امواج اعتراضی مردم با پشتیبانی کشورهای دیگر بسته است. هر چند همراهی گروه های اپوزیسیون خارج از کشور با مردم و رهبران در داخل را بسیار مفید می دانم.

حسن شیرازی – ۱۱ اسفند ۱۴۰۱

تهران

https://akhbar-rooz.com/?p=195268 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

10 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
Kourosh
Kourosh
1 سال قبل

درود جناب نیک،
با شما کاملاً هم نظر هستم. دست مریزاد.
هیچ گروه و سازمانی به تنهایی قادر به سرنگونی و نابودی حکومت جنایتکار اسلامی نمیشود، نه چپ ، نه سلطنت طلب، نه ملی و…! این شعار “اگر باهم یکی نشیم، یکی یکی کشته میشیم ” در اصل باید راهنمای همه ی مبارزین راه آزادی باشد.
جناب کهنسال گرامی و جناب امیدوارپور گرامی، شما گرامیان بر نوشتار من انتقاد کرده اید که چرا به جریان چپ انتقاد کرده ام؟ خوب من خود را یک چپ گرای طرفدار رئال پولیتیک real politics می‌نامم و معتقدم که نابودی حکومت جنایتکار اسلامی بدون ائتلاف و اتحادی ملی، فراگیر و فراجناحی بین همه‌ ی گروه ها و احزاب ، از چپ و راست و جمهوری خواه و پادشاهی خواه و ملی و… ناممکن است. ما باید با خواسته های مشترک حد اقلی متحد شویم والا که ۴۴ سال دیگر نیز در بر همین پاشنه خواهد چرخید. من نیز تعلق به نسلی دارم که مانند بسیاری دیگر از ازادیخواهان ، کف خیابان بوده ام، مبارزه کرده ام، دستگیر شده ام، کتک خورده ام و …! اینرا از این بابت خدمتتان عرض کردم که بگویم، چندان نو پا نیستم و از سیر مبارزات چپ و فداکاری ها و نیز خطا هایش مطلع هستم.
با این وجود متأسفانه در فرهنگ ما ایرانی ها، با هر نوع طرز تفکری، چیزی به نام انتقاد از خود ، یا وجود ندارد و یا بسیار کم رنگ است. این انتقاد طبیعتا شامل حال اینجانب نیز می‌شود.
کافیست که ما پروسه ی اتحاد احزاب چپ در آلمان پس از اتحاد آلمان‌ را ، با پروسه ی اتحاد احزاب چپ ما، که البته هنوز پس از ۴۴ سال در گام های نخستین میباشد، مقایسه کنیم تا به عمق فاجعه پی ببریم. من پروسه ی اتحاد احزاب چپ آلمان‌ را در آن زمان همراهی کرده ام و مشاهده کرده ام که چه سریع آن‌ها در اینراه پیش رفتند. اما متأسفانه ما قهرمان جهان در انشعاب زدن بوده ایم و حرکت مان برای اتحاد ، حرکتی به معنای واقعی کلمه “لاک پشتی” بوده است.
در اروپا و دیگر کشورهای دموکراتیک مرسوم است که احزاب و گروه های سیاسی پس از هر شکستی در انتخابات، اقدام به تحقیق و پژوهش علمی برای یافتن دلایل گوناگون شکست در فلان انتخابات می‌کنند. اما در فرهنگ سیاسی ایران زمین، در بین تمامی احزاب، چپ و راست و میانه و… ، متأسفانه ما با چنین ساز و کارها، متد ها و روش های پزوهشی علمی بیگانه ایم. به همین دلیل نیز ما با پدیده ای به نام “رهبران مادامالعمر” روبرو هستیم. ما فقط پادشاه مادام‌العمر نداریم، دیدیم که یه آخوند چوسکی هم، با پوزش، خود را با هزار هیله و خدعه رهبر مادام‌العمر کرد و متأسفانه همین فرهنگ به نوعی در احزاب سیاسی مان هم مشهود است. این را من رفتاری “جهان سومی” نامیده ام. اما در فرهنگ ما متأسفانه هر که بر خلاف جریان آب شنا کند و انتقادی بکند با این مثال روبرو می‌شود: “خواهی نشوی همرنگ، رسوای جماعت شو ” !
در این موضوع هیچ شکی نسیت که هم جریان های چپ گرا و هم مجاهدین خلق و…فداکاری بسیار کرده اند و بسیاری قربانی حکومت جنایتکار اسلامی شدند و جانشان را فدای آزادی ایران زمین کردند، اما در خارج از کشور، در کشورهای دارای دموکراسی نیز اپوزیسیون ما تلاشی درخور وشایسته برای اتحاد نکرد و بدین ترتیب نتوانست از مبارزات درون جامعه حمایت لازمه را بکند و هنوز هم متأسفانه کم یا بیش، در بر همان پاشنه می‌چرخد. متأسفانه این ضعف فرهنگی ماست!

کامران امیدوارپور
کامران امیدوارپور
1 سال قبل
پاسخ به  Kourosh

شما بی مناسبت اسم مرا در یادداشت خود آورده اید.
من انتقادی به کامنت اول شما نداشتم . ولی چون غیرمسئولانه نوشته بودی چند سئوال مطرح کردم
که خوانندگان بدانند شما برای چه اسم مرا اینجا آورده ای .
[ هر وقت مثل آدم عاقل در مورد افراد و گروههای ی مختلف چپ با فاکت نوشتی برایت توصیح میدهم که دلیلی ندارد که اصولا چپ «خیالی» جنابعالی را با «نسل جوان » مقایسه کرد؟
آیا «نسل جوان» یک دست ست؟
آیا شما خواسته ای آنها را می شناسید؟
این ها را بنویسید و استدلال کنید که چپ «خیالی» شما عقب تر «نسل جوان » ست.
در ضمن همین که در این ۵ ماه سلطت طالبان «هنر» های خود را نشان دادند کافیه .] ( نقل از کامنت قبلی من)

نیک
نیک
1 سال قبل

جناب شیرازی من کاری به معرفی این ۸ نفر از سوی شما ندارم و نفهمیدم که بازیکن خوب فوتبال بودن و یا هنرپیشه خوبی بودن و یا وکیل خوبی بودن نکاتیست مثبت یا منفی ولی مهم نیست. آنچه عجیب است زدن انگی از سوی شما به آنها و سپس کوبیدن آنان بر اساس آن انگ است. میفرمایید ” خودشان (اعضای این گروه) می گویند جمع شده اند که با دولت های غربی مذاکره کنند برای معرفی انقلاب ایران و جلب همکاری آنان برای پشتیبانی از مردم ایران.” اینکه شما معرفی انقلاب ایران و جلب پشتیبانی از مردم را ” یعنی این که ما نمایندگان مردم ایران هستیم” ترجمه میکنید مشکل شماست وگر نه هم نماینده ایرانی تبار پارلمان نروژ و هم مسیح علینژاد در مقابل دوربینها گفتند که رهبران کشور های مورد بحث, اینان را نماینده اکثریت ملت ایران نمیدانند و اینان خود نیز چنین ادعایی ندارند. موضوع پتیشن یا گرفتن وکالت نیز بر همان اساس بود. آیا اگر وزارت امور خارجه کشوری که شما ساکنش هستید شما را دعوت کند تا در مورد انقلاب ایران با نظرات شمای ایرانی آشنا شوند شما باید از دیگران اجازه بگیرید و یا بگویید خیر متاسفم من نماینده مردمم نیستم؟ نه هموطن گرامی اینان تفرقه نیفکندند. اینان توانستند بزرگترین تظاهرات ایرانیان خارج کشور را سازمان دهند و پارلمان اروپا و مردم اروپا را از آنچه در ایران میگذرد آگاه کنند. جمع کردن هزاران ایرانی در سرمای زمستان از کشور های مختلف تفرقه افکنانه نیست. آسان است که نشست و از این کلمه و یا آن جمله فعالی ایراد گرفت. فکر کنید اگر تلاش همین گروه ۸ نفره نبود آیا جنبش ” زن, زندگی, آزادی” اینچنین در سراسر جهان بازتاب مییافت؟ باید دست هرکس که قدمی در راه سرنگونی جمهوری اسلامی برمیدارد را فشرد چه موسوی , چه ولیعهد و چه یک ورزشکار. اگر شما نگران تفرقه بودید و هستید میباید پیام گلشیفته را با طلا مینوشتید وقتی به درستی گفت که بحث بر سر نوع حکومت آینده در این زمان تفرقه ایجاد میکند و خیانت است به این جنبش. هنگامی که جوانان در کف خیابان از نوع حکومت حرف نمیزنند میدانند که چه چیزی تفرقه انداز است.  

کهنسال
کهنسال
1 سال قبل

Kourosh گرامی:
در نظر خود ۵ بارعبارت “ما چپها” را بکار برده اید. فرموده اید ۴۴ سال ما چپها چکار کردیم؟
چند نکته :
شما از چپ بودن خود مطمئن هستید؟ از کدام چپ نام میبرید؟
– تا زمانی که سرمایه داری و استثمار وجود دارد چپ نیز وجود خواهد داشت و خواهد جنگید مانند قرون گذشته .
علی کریمی ها وگلشیفته ها و… مصداق این بیت شعر هستند: ما همه شیریم؛ شیران علم //// حمله مان از باد باشد دم بدم.
آقای رضا پهلوی هم تازه از پرویز ثابتی رونمایی کرده است.
– مبارزان اصلی در شهر و روستا و کارخانجات و مدرسه و دانشگاه (کارگر؛ فرهنگی و بازنشسته …..) بدون اتکا به هیچ نیروی خارجی انقلاب را به ثمر خواهند نشاند.
– چپها در ۴۴ سال اخیر به دو دسته کلی تقسیم شدند : قسمت عمده آنها از ۲۳ بهمن ۵۷ به اسارت گرفته شدند و در کردستان و ترکمن صحرا و …. به خاک و خون غلطیدند و در سالهای ۶۳-۶۰ در زندانهای سراسر کشور قتل عام شده (تا کنون حدود ۵۰۰۰ نفر نام وجود دارد) و در تابستان ۶۷ کشتار شدند. (سلطنت طلبان؛ پادشاهی خواهان و پهلوی پرستان و… باید قدردان حاکمان ولایت فقیه باشند که کار آنان را تا اندازه ای “راحت” کردند). و باقیمانده در تبعید در توان خود به مبارزه ادامه میدهند .
– بخش کوچکی از “چپ” که در چند سال اول (۶۲-۵۸) قیام و انقلاب شکست خورده ۵۷ از خط امام حمایت می کردند نیز در سا لهای بعد از گزند حکومت آدمکشان در امان نماندند .
تعدادی از آنان نیز حالا با اصلاح طلبان حکومتی و رانده شده از حکومت و مشروطه خواهان و سلطنت طلبان همکاری صمیمانه دارند ( در شورای گذار و تصمیم و…..). پس نباید جای هیچ نگرانی برای شما وجود داشته باشد.
سلامت و پایدار باشید .

Kourosh
Kourosh
1 سال قبل

ما برای نجات ایران و مردم ایران از چنگال حکومت جنایتکار اسلامی نیاز به مبارزه ای در سطح ملی و با هر گرایشی داریم. از چپ و راست و جمهوری خواه و پادشاهی خواه و ملی گرا و سوسیال دموکرات و …!
جمهوری جنایتکار اسلامی به خاطر همین رفتارهای تفرقه افکنانه و نابخردانه ی ما توانسته ۴۴ سال قتل و غارت و جنایت بکند.
بسیار عالی می‌بود چنانچه جریان چپ به تنهایی آنقدر قوی بود و نیرو می‌داشت، تا به تنهایی حکومت جنایتکار را سرنگون کند …ولی واقعیت چیز دیگری است.
جناب امیدوارپور نوشته اند ، کدام رفتار جهان سومی؟
فقط کافیست بدانیم که سازمان فدائیان خلق، که پس از بهمن ۵۷ بزرگترین سازمان چپ خاورمیانه محسوب میشد، آنقدر انشعاب زد که اکنون متأسفانه باید گفت که “علی مانده است و حوضش” !
تعداد این انشعاب ها بسیار بالاتر از تصور است. یکی از شماره های نشریه ی وزین آرش، به سر دبیری قهرمان ملی مان آقای پرویز قلیچ خانی ، به این انشعابات پرداخته بود. اگر اشتباه نکنم، چیزی حدود ۳۰ تا ۴۰ انشعاب درون گروهی…. متأسفانه تعداد دقیق این انشعابات را به خاطر ندارم. در اصل نوعی رکورد جهانی انشعابات!
اگر به چنین رفتاری ، رفتار جهان سومی نگوییم، پس چه بگوییم؟
مشکل اصلی در نام گذاری این رفتار نهفته نیست، بلکه در نفس کار.
جوانان ایران که با دست خالی در مقابل حکومت جنایتکار تا به دندان مسلح اسلامی، در کف خیابان‌ها مبارزه میکنند، فریاد میزنند: ” اگر باهم یکی نشیم، یکی یکی کشته میشیم ” ولی متأسفانه اپوزیسیون ما، نمی‌خواهدداشت آنان را بشنود و یا از آنان‌ درس بگیرد. این جوانان در کف خیابان‌ها از یکدیگر نمی پرسند که تو آیا چپ گرا هستی و یا ملی گرا و یا سلطنت طلب…، آن‌ها در عمل در میدان مبارزه هستند و فداکاری و جان فشانی می‌کنند و…اما اپوزیسیون ما، هنوز اندر خم یک کوچه هست.
تا کی باید کشته بدهند تا ما صدایشان را بشنویم و مانند آنان متحد بشویم؟ متأسفانه ما با عدم اتحادمان باعث دوام و بقای عمر حکومت جنایتکار اسلامی می‌شویم.
متأسفانه ما به جای مبارزه برای نابودی حکومت جنایتکار اسلامی ، جنگ هژمونی طلبی و سهم خواهی راه انداخته ایم و بدین طریق در دام جمهوری جنایتکار اسلامی افتاده ایم و آنها ما را برین طریق مهندسی میکنند.
هیچ شکی نیست که باید با رادیکال ها ، از هر گروه و جناهی، مخالفت کرد، چه از جناح سلطنت طلبان و چه چپ و ملی و..!
اما به راه انداختن جنگ پرچم و رنگش و شکلش و علم و کتل و جنگ وکالت و نشست ۸ نفر و … به بیراهه رفتن است و باعث بقای حکومت جنایتکار اسلامی. چشمانمان را باز کنیم. آیندگان ما را نخواهند بخشید.

کهنسال
کهنسال
1 سال قبل
پاسخ به  Kourosh

آ قا Kourosh ؛ جون هرکی دوست داری بیخیال روسای جمهور و سیاسیون کاخ نشین و پارلمان نشین خارج از کشور شو. برو بچسب به منشور حداقلی ۱۲ ماده ای بیست تشکل؛ صنف ؛ سندیکاهای مستقل داخل کشور و ….که تازه اولشه.
معلوم نیست چرا هرکس برای شناسنامه دار شدن و اعلام هویت نمودن ناسزایی نثا ر این چپ میکند. مگر شیخ و شاه تمامی آنان را قتل عام نکردند؟ و باقیمانده هم پیر و فرتوت در تبعید نیستند ؟ از چه میترسید؟
در این طرف: پسرشاه سابق با عناصر تازه از راه رسیده و انتصابی در واشنگتن (هیئت ۸ نفره ) جلسه ای تشکیل داده اتوبوسی را مشخص کرده که نه تنها مجانی نیست بلکه مبلغی هم تشویقی برای سوار شدن به آن پرداخت میکنند. اتوبوس خراب است و آن را سوار هواپیما کرده و در مونیخ و سپس بروکسل و رم و آکسفورد و…میگردانند. برگزار کنندگان و پیغام دهندگان : راست ترین افراد و جریانات و احزاب شناخته شده اروپایی و…. که به تک تک شرکت کنندگان در تظاهرات به صورت برگه رایی به حزب خود می نگرند (شاید زمان انتخابات فرا رسیده).
گوادلوپ در ۵۷ فراموش شد؟ نوفل لوشاتو یادتان رفت ؟
خر اینان که از پل بگذرد کسی را بنده نخواهند بود. فراموش کرده اید که محمدرضا پهلوی بعد از فرار از ایران چگونه در امریکا و پاناما و مکزیک و مصر ….سرگردان بود؟ چه بسا بر سر فرزندش نیز همان آید که بر وی رفت.
مبارزان : یعنی نسلی که امروزدرداخل کشوربا شعارهای : فقر؛ ستم؛ گرونی – میریم تا سرنگونی و…… به دنبال سرنگونی نظام ارتجاع دینی هستند . کارگران؛ فرهنگیان؛ دانش آموزان و دانشجویان؛ دادخواهان جنایت چند دهه ؛ بازنشستگان و….
جوانان در کف خیابان‌ها شعا ر میدهند : نه سلطنت نه رهبری – آزادی – برابری
ختم کلام.   

Kourosh
Kourosh
1 سال قبل

بدون شک آقای رضا پهلوی باید با سلطنت طلبان چماق بدست برخورد کند، تا اعتماد بین جمهوری خواهان و پادشاهی خواهان ایجاد شود. اما ما نباید فراموش کنیم که برای آزادی ایران از چنگال خونین حکومت جنایتکار اسلامی، ما نیاز به هر یک نفر داریم و ایرانیان با هر گرایش گروهی و ایدئولوژیک و قومی و …با ما در این مبارزه سهیم هستند.
از طرفی نیز بپذیریم که از ماست که بر ماست. مگر ما چپ گراها در این ۴۴ سال حکومت ننگین اسلامی کدام گل را به سر مردم زده ایم که تا حرکتی گروهی شکل میگیرد، آنها را به باد انتقاد میگیریم. احزاب سیاسی ما، به خصوص جریان چپ ، تا به حال در جا زده است و به معنای واقعی کلمه غیر مسئولانه و جهان سومی رفتار کرده است و بسیار عقب تر از نسل جوان ایران ، که با دست خالی در کف خیابان‌ها با حکومت جنایتکار اسلامی مبارزه میکند، رفتار کرده است. ما به عنوان جریان چپ، پس از ۶ر تظاهراتی در ایران فقط چند تا بیانیه صادر کرده ایم ، همین و بس. ۴۴ سال است که مثل بچه ها فقط تو سر و کله ی همدیگر زده ایم، همدیگر را تخریب کرده ایم و انشعاب پشت انشعاب داده ایم. حالا به چه دلیلی نسل جوان دنبال ما بیفتد و روی ما حساب باز کند؟
در مورد تشکیل گروه ۸ نفره باید خوشحال بود و آنرا
به فال نیک گرفت و تبریک گفت و راهی برای همگرایی جستجو کرد و نه تخریب انها. خوب ما هم می‌توانستیم و می‌توانیم چنین حرکتی، چنین گروهی را در بین جمهوری خواهان انجام و تشکیل بدهیم و بعد ائتلافی ملی، فراگروهی و فراجناهی تشکیل داد. چه کسی جلوی مان را گرفته است ، غیر فرهنگ سیاسی جهان سومی مان؟
زمانیکه آقای علی کریمی به عنوان فوتبالیست تیم ملی با برخی دیگر ورزشکاران تیم ملی در مسابقات جهانی فوتبال در فرانسه با بازوبند سبز وارد زمین شدند، همه ی ایران و ما نیز، از این حرکت آزادیخواهانهی آنان‌ خوشحال شدیم. حالا همه ی ما نیز می‌دانیم که علی کریمی نقش مهمی در این حرکت داشته و محرک دیگر بازیکنان تیم ملی هم بوده است، اما حالا که دار و ندار خود را در ایران گذاشته و در خط مقدم این مبارزه قرار گرفته است، ما به جای قدر دانی از این حرکت ارزشمند او، دست به تخریب او میزنیم ، که او تجربه ی سیاسی ندارد و…جرا ؟ چونکه او در کنار رقیب مان نشسته است،
در مورد خانم گلشیفته ی فراهانی نیز ما همین رفتار را داریم، همانند برخورد زشت و بی شرمانه ی عبدالکریم سروش، اما با رنگ و لعاب سکولار!
شما در این مقاله همه ی این هموطنان گرامی و آزادیخواه مان را زیر سئوال برده اید، اما اگر آن‌ها در کنار ما می نشستند، ، هرگز دست به تخریب آن‌ها نمیزدیم.
اگر آن‌ها با ما چپ ها همگروه می‌شدند آیا باز هم با دید منفی با آن‌ها برخورد میکردیم ؟ مطمئنن جواب منفی است، حتمن آن را در بوق و کرنا میکردیم تا حقانیت خود را به نمایش بگذاریم.
نقشی که چهر ه های سلبریتی، ورزشکاران و هنرمندان در مبارزات آزادیخواهانه بازی میکنند، بسیار پر اهمیت است و هر جریانی که بخواهد آنها را تخریب کند، فقط خود را تخریب میکند.

کامران امیدوارپور
کامران امیدوارپور
1 سال قبل
پاسخ به  Kourosh

تو هم که مثل گلشیفه فراهانی حرف میزنی !

دست از فلّه گوئی بردار که نوشتی “جریان چپ ، تا به حال در جا زده است و به معنای واقعی کلمه غیر مسئولانه و جهان سومی رفتار کرده است و بسیار عقب تر از نسل جوان ایران ، “

«جهان سومی » را دقیقا از گشیفته فراهانی رونویسی کردی که جنجالی شد!
هر وقت مثل آدم عاقل در مورد افراد و گروههای ی مختلف چپ با فاکت نوشتی برایت توصیح میدهم که دلیل ندارد که اصولا چپ «خیالی» جنابعالی را با «نسل جوان » مقایسه کرد؟
آیا «نسل جوان» یک دست ست؟
آیا شما خواسته ای آنها را می شناسید؟
این ها را بنویسید و استدلال کنید که چپ «خیالی» شما عقب تر «نسل جوان » ست.
در ضمن همین که در این ۵ ماه سلطت طالبان «هنر » های خود را نشان دادند کافیه .

بهرام خراسانی
بهرام خراسانی
1 سال قبل

این نوشته با اعلامیهای امامان جمعه چه تفاوتی دارد؟!! زهی پلشتی و سقوط به منجلاب تباهی سالهای پشتیبانی فدائیان از حکومت اسلامی ,

آ.بزرگمهر
آ.بزرگمهر
1 سال قبل

آقای بهرام خراسانی،
شما هم به بهانه ی حضور پرویز ثابتی در تظاهرات پشتیبانی مردم خارج از کشور از جنبش «زن ، زندگی ، آزادی » که متهم به جنایت بشری و نقض حقوق بشر در حکومت تمامیت خواه پادشاهی می باشد و هنوز رسیدگی نشده ست .
طاقت نباورد و مطلبی با عنوان «در دامگه خودپرستی؟؟!!» به تقلید از «نام» کتاب عرفان قانعی فر « در دامگه حادثه» نوشتی که به پشیمان شدگان از انقلاب ۵۷ را «دلداری»دهی .
کاش آن مطلب را برای ستون «مقاله ها» ی اخبار روز می فرستادی تا دوستان بخوانند تا بدانند چرا بهرام خراسانی با این ادبیات در زیر این نوشته «تمرین دموکراسی » کرده ست.
یهرم خراسانی نوشته و «رهنمود» خود را این طور بپایان رسانده ست:

«افشای پرویز ثابتی اکنون هیچکاره نیز، دموکراسی آینده‌ی هنوز نیامده را تضمین نمی‌کند. تا خاک و روش‌های کشت و برداشت دگرگون نشود، محصول و میوه‌ی آن زمین بهبود نخواهد یافت. اگر نمی‌توانیم رقیب را از میدان بدر کنیم، باید راهی سنجیده برای پیروزی خود در میدان بیابیم. به هوش باشیم که با بزرگ وانمود کردن جنایت گذشتگان، جنایت امروز‌ی‌ها را کمرنگ نکنیم. اگر هنوز کسانی می‌توانند از «ثابتی»ها دفاع کنند و کار خود را ننگ نمی‌دانند، باید کمی بیشتر بیندیشیم.»

آقای بهرام خراسانی !!
جنبش دادخواهی مردم ایران شامل مرور زمان نخواهدشد.
ما همزمان و به موازات هم کارهای زیادی باید انجام بدهیم ، توجه کنید به موازات هم !!!

شما که در کامنت خود امروز می نویسی : « زهی پلشتی و سقوط به منجلاب تباهی سالهای پشتیبانی فدائیان از حکومت اسلامی» لابد بخاطر کارهائی که باید می کردند نوشته ای !! غیر از اینه؟
ایا متوجه هستی که خودت داری مثل ۴۴ سال پیش بازیگوشی می کنی ؟
چرا باید دادخواهی از جنایتکاران و شکنجه گران کنار گذاشته شود؟
هر چیز بجای خود و باید یاد بگیریم کارهای ضروری را بموازات پیش ببریم.
شما فقط برای نزدیکی به پشیمان شدگان از انقلاب ۵۷ و سلطنت طالبان ، چپ ستیزی می کنی.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


10
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x