یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳

رضا پهلوی آلترناتیوی نیست که اسراییل دنبال آن است! – مهرزاد وطن آبادی

نوشتۀ  حاضرنگاهی دارد به سفر اخیر رضا پهلوی به اسراییل.  قبل از هر چیز جهت تبری جستن از انتساب خصومت نگارنده با رضا پهلوی، سعی شده است در حد مقدور بدون تعصب ، بدون جانبداری در باره چرایی و اهداف این سفر که چندان هم مشخص نیست، بدان پرداخته شود  در این یادداشت تلاش شده که با رجوع به رسانه‌های معتبر و منابع تاریخی به تحلیل و تبیین این سفر بدون پیش‌فرض، پرداخته شود.

در خبرها آمده بود که رضا پهلوی روزیکشنبه ۱۷ آپریل برابر با ۲۷ فروردین در توییتی نوشت هدفش از سفر به اسراییل ، «ابلاغ پیام دوستی ملت ایران ، گفت‌وگو با متخصصان آب اسراییلی در بارۀ چگونگی مواجهه با بحران منابع آب ایران ، ناشی از سوءاستفادۀ رژیم جمهوری اسلامی، و ادای احترام به قربانیان هولوکاست است». اما جالب توجه است که در این سفر جز همسرش که فاقد  تخصص و کارشناسی لازم در حوزۀ آب است، فرد دیگری همراه ایشان نبود.

بازتاب سفرشاهزاده چنان واضح و آشکارشد که نیاز به شرح ندارد . به گفتۀ منشه امیر، مدیر رادیو اسراییل ، رضا پهلوی را از درب عادی فرودگاه بیرون آوردند و پروتکل‌های شخصیت‌های بزرگ را در مورد او اجرا نکردند و برایش فرش قرمزهم پهن نشد . منشه امیر ادامه می‌دهد : « اصولا” وقتی شخصیت بزرگی وارد فرودگاه شود، او را به سالن  وی.آی.پی  منتقل و سپس از درب مجزا منتقل می‌کنند . اما این اتفاقات روی نداد. حتی کنفرانس مطبوعاتی هم برای ایشان ترتیب داده نشده است.» هم‌چنین بنا به اخبار رسانه‌ای اسراییلی دیدار نتانیاهو با رضا پهلوی در دفتر کارش انجام نشد، بلکه در حاشیۀ مراسم هولوکاست و در اطاقی بدون مبلمان ، با او به گفت‌وگو نشست. شکل و نحوۀ استقبال عادی از شاهزادۀ سرگردان، جای بحث دارد و نشانۀ جدی نگرفتن ایشان را آشکارتر ساخت.

از زمره دیگر اقدامات رضا پهلوی این‌که یک روز خود را رانندۀ اتوبوس انقلاب می‌خواند؛ اتوبوسی که ۶ الی ۸ نفر لیدر انقلاب خیالی را سوار می‌کند و بعد حتی فرصت نفس تازه کردن به خودش نمی‌دهد  و بلادرنگ منشورنویسی راه می‌اندازد . مدتی هم از عبارت «من وکالت می‌دهم » یعنی وکالت مردم به خودش سخن ‌می‌راند. تبلیغات علنی او جهت لیدر شدن چندان  کم نیستند. سلسله حرکات مضحک ایشان حتی صدای سرسخت‌ترین حامیانش را هم در آورده است.

و اما از این سفر چه نتیجه‌ای به دست آمد، جز این‌که علاوه بر به نمایش گذاردن خطای سیاسی محض رضا پهلوی ، عجزاو را بعد از شکست‌ها و افتضاحات اخیر و گذشته آشکارترنمود . کاش ایشان می‌دانست امروزه در سپهر سیاست ، تقریبا هیچ سیاست‌مداری را نمی‌توان یافت که مشاور و یا تیمی از مشاورانی در کنار خود نداشته باشد . آیا شخص رضا پهلوی واقعا مشاور سیاسی دارد؟ یا نه، شاید تصمیماتش را شخصا” وبدون هماهنگی با کسی می‌گیرد. اگر پاسخ منفی است و ایشان مشاور سیاسی ندارد، جای تاسف است و اگر هم دارد چرا از خیل اندک سلطنت‌طلبان هیچ صدای اعتراض به مشاور احتمالی او، پرویز ثابتی تازه ظاهر شده در نیامد تا به او گوشزد کنند.

برنامۀ سفر رضا پهلوی به اسراییل در آینده چالشی بر چالش‌های بزرگ او خواهد افزود . به گمان من افتضاحات سیاسی شاهزادۀ بی‌تاج وتخت، ناشی از فقر دانش سیاسی اوست . ایشان  اگر درایت سیاسی داشت ، با پرویز ثابتی قدم در راه بی‌بازگشت نمی‌گذاشت  که در نهایت به ضرر او تمام شده و خواهد شد.  

سفر رضا پهلوی به اسراییل  در گزارش  خبرگزاری آسوشیتدپرس این‌گونه بازتاب یافته است:  «رضا پهلوی که هنوز ساکن آمریکاست می‌خواهد پادشاهی پارلمانی را جایگزین روحانیون حاکم کند . معلوم و روشن نیست که او برای بازگشت به قدرت می‌تواند چقدر حامی داشته باشد.» به نظر می‌رسد رضا پهلوی و مشاوران احتمالی پشت صحنه‌اش پس از دیدار معصومه علینژاد قمیکلا در پاریس با امانوئل ماکرون و نازنین بنیادی با کامیلا هریس و تونی بلینکن در امریکا، گمان می‌کردند از او هم در سفر به اسراییل به گرمی استقبال خواهد شد. لیکن استقبال سرد و غیر رسمی و غیر دیپلماتیک از ایشان چنان بود که حتی شاه‌الهی‌ها را هم در بهت و حیرت فرو برد. تنها نتیجۀ عینی و غیرقابل انکار سفر شاهزادۀ ۶۲ ساله ، تحت عنوان سفر برای آب و تاج این شد که نقاب دروغین میهن‌دوستی و دمکرات بودنش کنار برود و بار دیگر سیمای ضد ایرانی لیدر پهلویست‌ها و حواریون‌اش آشکارتر شود . اشتباه محاسباتی رضا پهلوی ناشی از آن بود  که فکر می‌کرد  چون لابی اسراییل در امریکا حامی اوست، با سفر به اسراییل می‌تواند تبلیغ کند که دولت اسراییل هم از وی حمایت می‌کند.

آخرین ابتکار رضا پهلوی در سفر به اسراییل  حضور در دیوار ندبه و ورد خوانی با عباراتی که تداعی کنندۀ افکار منسوخ شدۀ ضد عربی، آن‌هم در دورۀ سلطۀ دولتی افراطی، نژاد پرست و با سابقۀ تروریستی است که منجر به انقطاع  پهلوی از واقعیات ایران ومنطقه و جهان شد و نقطۀ پایانی حیات سیاسی اوست .

سفر آقای پهلوی به اسراییل نوعی دریوزگی برای رسیدن به تاج و تخت به درگاه کسانی بوده که رضا پهلوی آنان را به چشم «صاحبان واقعی قدرت جهانی» می‌بیند. اما واقعیت نشان از آن دارد که حمایت مالی و رسانه‌ای غرب از ایشان ، تنها به این خاطر است که از وی به عنوان ابزاری برای امتیازگیری از جمهوری اسلامی استفاده کنند . با این اوصاف رضا پهلوی باید دست به پاک‌سازی تصورات غلط در نقش شاه آتی بزند. یعنی یک نکته به صورت ضبط شده در حافظۀ تاریخی خود را فراموش کند که آمریکا و انگلیس یک بار دیگر خاندان پهلوی را به تاج و تخت می‌نشانند.

سفر وارث سلسلۀ مدفون شده زیر بهمن ۵۷  به اسراییل، بر شکست خوش‌باوری آن دسته از عناصر چپ دموکرات و جمهوری‌خواه که خواهان پیوند جمهوری‌خواهان با پهلویست‌های با ماسک مشروطه‌‌اند، تاثیر بسزا دارد و ممکن است آنان را از یک خطای تاریخی باز دارد. تمام اقدامات بی‌حاصل رضا پهلوی ثابت می‌کند که او فقط و فقط به دنبال حمایت قدرت‌های غربی به‌ویژه آمریکا و اسراییل است . لیکن به خاطر فقدان شم سیاسی متوجه گردش به شرق رژیم جمهوری اسلامی نمی‌شود.

و کلام آخر :

رضا پهلوی در مصاحبه‌ای می‌گوید: ” از آن زمان نزدیک به ۳۹ سال می‌گذرد  من اون موقع ۲۰ سال سن داشتم و تجربه بسیار کم . امروز ۵۷ سالمه  با یک کوله بار تجربه، اندیشه، تفکر و دیالوگ. ” صرف‌نظر از ریاضی ضعیف او که ۲۰ به اضافه ۳۹ میشود ۵۹ نه ۵۷، .باید از او پرسید اگر واقعا یک کوله بار اندیشه ، تفکروتجربه بر دوش داری، چرا فریب خوردی و در بد ترین زمان ممکن به اسراییل سفر نمودی؟

بر خلاف ادعای همه‌چیزدانی ، شاهزاده بسیار بی‌تجربه و به میزانی فاقد دانش سیاسی است که متوجه نشد وفریب پرویز ثابتی را خورد و در شرایطی به اسراییل سفر کرد که دولت افراطی ناتانیاهو به خاطر سرکوب جنبش مدنی مردم اسراییل در سطح جهان مورد اعتراض قرار گرفته و حتی جو بایدن با همۀ علاقه به حمایت از اسراییل، اکنون حاضر نیست به اسراییل سفر کند و یا ناتانیاهو را به کاخ سفید دعوت کند. رفتن به اسراییل نهایت خبط سیاسی مدعی تاج وتخت کیانی بود.

از تاریخ که موضع ضد اسراییلی پدر رضا پهلوی را ثبت کرده یاری می‌گیرم. شاید آشنایی ایشان با نگاه  پدرش نسبت به اسراییل باعث شود هشیاری خود را بازیابد . روزنامۀ اطلاعات در سال ۱۳۵۵ از قول محمدرضا پهلوی می‌نویسد: “شاهنشاه آریامهر: اماکن مقدس اسلامی نباید در دست اسراییل باشد”.(۱)  پدر ایشان در  در مصاحبۀ مطبوعاتی دیگری با روزنامه‌نگاران فرانسوی می‌گوید : “ایران به کشورهای عربی برای جنگ با اسراییل کمک می‌کند.”(۲) و یا  در ضیافت شام به افتخار حافظ اسد می‌گوید: “ایران موضع قاطعی برای احقاق حقوق فلسطین دارد.”(۳)

شاید برخی‌ها موضع‌گیری‌های محمد رضا شاه را صوری بدانند و حتی رضا پهلوی آن را نپذیرد. ولی چند نقل مستند از پدر می‌تواند نشان دهد که منتظرالسطنه چندان درایت سیاسی و استقلال فکری نداشت و ندارد که حداقل در این سفر به دیوارندبه نرود و وردخوانی نکند. آیا تا حالا آدم باهوشی را دیده اید که با دیوار صحبت بکند؟! تازه کسی که می‌خواهد رهبر آتی ایران هم بشود. رضا پهلوی شاید گمان برده است با چشمان بسته و وردخوانی دعای عبور از جمهوری اسلامی او اجابت می‌شود . دعایی که تصویری از او را نشان می‌هد که بفرمایید این هم از سکولاریسم رضا پهلوی!

سفر رضا پهلوی به اسراییل و استقبال غیر رسمی و دیدارچند دقیقه‌ای در آبدارخانۀ محل کنفرانس هولوکاست ، نشان داد  که این سفر نه تنها حمایت اسراییل از او را به همراه نداشت، بلکه افتضاح دیگری بر پروندۀ مفتضحانۀ او افزود . چرا خود رضا پهلوی خودشاه‌پندار متوجه خطاهای سیاسی خود نمی‌شود؟ واقعا چرا؟

مهرزاد  وطن آبادی

پانویس:

روزنامه اطلاعات . پنجشنبه ۲۰ خرداد ۲۵۳۵ شماره ۱۱۵۰۳۲  

خاطرات اسدالله علم، وزیر دربار شاه و نزدیک‌ترین شخص به شاه جلد پنجم ص ۲۲۷۳   

خاطرات اسدالله علم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌،  جلد ششم ص ۳۳۵۸

https://akhbar-rooz.com/?p=201010 لينک کوتاه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
هرمز همتی
هرمز همتی
1 سال قبل

شرکت پرویز ثابتی در تجمعات اخیر در خارج از کشور ، نشانه ای از این بود که می خواهد نقش فعالی داشته باشد.
زمانی که ثابتی در ساواک مسئولیت داشت با اسرائیل روابط نزدیک داشت و خودش هم در اسرائیل دوره دیده بود.
اما دیدار نتانیاهو با رضا پهلوی در آبدارخانه ، در کنار سطل های زباله و آب سرد کن و عدم استقبال رسمی از رضا پهلوی در فرود گاه نشان داد که ثابتی هم پارتی کلفتی برای رضا پهلوی به حساب نیامده است.

farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
1 سال قبل

آنچه که دوستان این عباسقلی خان می گویند مانند پرویز ثابتی و انصاری این عباسقلی خان و مادرش هنوز از سازمان سیا مستمری دریافت می کنند پس دلیل اینکه اینهمه اشتباهات را پشت هم تکرار می کند علاوه بر ماهیت اولترا راستش استفاده از او بعنوان اهرم فشار علیه جمهوری اسلامیست . هم امریکا و هم اروپا از لحاظ استراتژیک به این نتیجه رسیده اند که حکومتهای متمرکز بسیار خطرناک تر از حکومتهای غیر متمرکز با حداقل دموکراسی هستند در چنین حکومتهائی مانند شاه یا ولایت فقیه بازی با جناحها برای پیشبرد اهداف این کشورها در برخی مواقع مانند سال ۱۳۵۴ برای کاهش قیمت نفت اپک و انرژی اتمی یا در موضع انرژی اتمی نظام خامنه ای اوضاع به شکلی بحرانی و خارج از کنترل می شود که حتی ممکن است ابرقدرتها را روبروی هم قرار داده و خسارات بیشتری را متوجه ی آنها نماید از اینرو هیچ حمایتی برای به قدرت رسیدن رضا پهلوی یا هر دیکتاتور دیگری نمی نمایند از اینروست که ما در کنفرانس اخیر کلن در باشگاه ورزشی از همه ی اپوزسیون دعوت شد تا تمرکز قدرت را به چند صدائی تبدیل نمایند خمینی یا طالبان وقتی قرار شد به قدرت برسند مشاورینشان را انتخاب کردند چند ماه آموزش دادند تا صحبتهای دیپلماتیک قابل دفاع از آنها مطرح شود در حالی که عباسقلی خان بجای ایجاد آرامش در منطقه از همان روز اول عرب ستیزی و ناسیونالیسم فارس را بعنوان ایدئولوژی حکومتش مطرح کرد تا نشان دهد دست کمی از پدرش و همچنین در جنگ طلبی و ایجاد آشوب دست کمی از خمینی و خامنه ای نخواهد داشت . پس عباسقلی خان نباید در عرصه ی قدرت مطرح شود و به همین دلیل علیرغم پرداخت مستمری او فقط به درد اهرم فشار می خورد عباسقلی برای پر کردن این خلع چون قادر به بسیج مردم طی یک برنامه ی منسجم دموکراتیک نیست تلاش دارد تا با اعلام حفظ سپاه پاسداران و نیروهای سرکوب حکومت امکان قدرت گیری از طریق این نهادهای سرکوب را فراهم نماید در حالی که در این امر هم متوجه نیست که بدنه ی سپاه از رده ی دوم به پائین نه تنها طرفدار جمهوری اسلامی نیستند بلکه آنها هم خواهان انحلال سپاه پاسداران هستند و از روی ناچاری و درآمد و امتیازات اندک با سپاه همکاری می کنند و دائم اطلاعات درون سپاه را به ما می دهند و ریزش آنها بسیار زیاد است به گونه ای که ما به انها گفته ایم فعلا بمانید تا به موقع خبرتان کنیم . لذا تمام سر و صداهائی که اطراف عباسقلی خان راه افتاده صرفا تبلیغی فقط برای فشار در مذاکرات با جمهوری اسلامیست . البته خود عباسقلی خان تمام این شرایط تبلیغی را برای قدرت انجام می دهد در حالی که از نظر اربابان او فقط مهره ای موقتی برای سیاستی موقتی ست . به همین دلیل به اندازه ی طالبان هم برایش ارزش قائل نیستند و اتفاقا بیشتر ابتکار سفرهایش هم با خودش است مثلا دوستی پرویز ثابتی با وزیر اطلاعات اسرائیل و درخواست های دیگر و می بینیم که تعداد افرادی که دورش جمع می شوند در اسرائیل هم به ۵۰ نفر ایرانی نمی رسد . حتی روزنانه ها و رسانه های اسرائیل هم به چنین دعوتی اعتراض داشته اند اما رسانه های عباسقلی تلاش دارند تا مسئله ی فلسطین و موضع چپ ها در رابطه با فلسطین را بعنوان آنطرف گفتگو قرار دهند در حالی که موضع چپ ها در رابطه با فلسطین ربطی به مواضع فاشیستی و ضد مردمی نتانیاهو که در حین سفر عباسقلی هم شاهد اعتراضات مردم اسرائیل بودیم نداشته است . و دخالت ما در مسئله ی فلسطین مطابق قطعنامه های سازمان ملل و با سیاست عدم مداخله در سرنوشت دیگر ملتهاست . پس در اینجا هم نتوانستند موضعی قابل دفاع برای خودشان بسازند . اگر در برخی ورزشگاههای ایران هم اخیرا شاهد برخی تبلیغات هستیم همگی توسط ماموران نیروهای انتظامی که ۲۰ درصد تماشاگران را تشکیل می دهند در جهت تفرقه بین مردم و ایجاد شرایطی ست که منجر به جنگ داخلی گردد را فراهم می نمایند مقامات جمهوری اسلامی تلاش دارند تا با علم کردن عباسقلی خان در داخل همان تفرقه ای که در خارج ایجاد کردند را به داخل هم منتقل نمایند لذا از تمام مردم هوشیار می خواهیم مانند همیشه همبستگی را رعایت و آلت دست ماموران نشوند و اتفاقا بیشتر این شعارها در یک ورزشگاه در تربت یا … توسط پسران جوان داده می شود یعنی هر جا که زنان نیستند چنین شعارهائی داده می شود و وقتی زنان وجود دارند ماموران قادر به ایجاد چنین جوی نخواهند بود

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x