می بوسمت ای سپیده گلگون
ای فردا ای امید بی نیرنگ
پیش از آن که واپسین نفس را برآرم
پیش از آن که پرده فرو افتد
پیش از پژمردن آخرین گل
برآنم که زندگی کنم
برآنم که عشق بورزم
برآنم که باشم
سپیدهیمان را ازدست دادیم. رفیق مقاوم روزهای مقاومت از دی ماه ۹۶ به این سو. رفیق عزیزتر از جانی که هیچ گاه در پی دیده شدن نبود و آرام و بیصدا میرزمید.
چگونه حبس کشیدنِ ایستاده با مُشتش را همبندانش میتوانند روایت کنند. سپیده یک مبارز محکم اما بیادعا بود. او برای رفیقانش پُر از زندگی بود.
سختی بسیار کشید اما ضرورت ادامه دادن را میشد در چشمان و کلامش دید.
این روزها زیاد از دست میدهیم و هر دم عزادار به امید خالی کردن جایشان در انقلاب علیه کثافت و توحش وضع موجود، علیه یکی از نمودهای زندهی آن یعنی جمهوری اسلامی ادامه میدهیم.
سپیده بر آن بود جهانی بسازد برابر، آزاد و انسانی. یادش را گرامی میداریم، غمگینترین و حماسیترین سرودها را برایش زمزمه میکنیم و برای آرمانهایش که آرمانهای ماست میرزمیم.
سرخط