دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳

 گزارشی از گوتنبرگ (سوئد) – امیر جواهری لنگرودی

به یاد یاران دررنگارنگی بیمانند، در بی بنیادی  سال های سیاه حاکمیت خون، جنون وجنایت،خیزش انقلابی زن-زندگی- آزادی!

همه چیز در رنگارنگی بیمانندی ازپیش توسط فعالان « کانون همبستگی با مبارزات انقلابی مردم ایران – گوتنبرگ» در جمعه شب ششم (۶) اکتبر آماده شده بود .

رفقایی با دقت و وقت شناسی مسئولانه، چیدمان سالن اجتماعات را به عهده داشتند، جا دادن باندرول ها وعکس های جانفشانان راه آزادی درسالن، یادمان یاد یاران را ازگذشته های دور تا جنایات امروزحاکمیت اسلامی با یکدیگرهمراه می کرد. امورفنی سالن را رفقای همراه کانون برای وصل  ارتباط آنلاین با سخنرانان ، پیوند رابطه ما با دوستان سخنران را با سالن ممکن ساخت. یادمان یادیاران امسال درهمگامی با خانواده رفیق سالیان مان «عالم جوادی»که به تازه گی او را در شهر گوتنبرگ ازدست داده ایم، گره خورد وجا دادن عکس رفیق عالم روی میزنشانی از یادمان بود. 

نیکی میرزایی رفیق شاعر، فعال فرهنگی و اجتماعی وهمراه همیشه گی ما، به حاضرین خوَشامد گفتند و سخنان خویش را به شرح زیر با حاضرین تقسیم داشتند. 

به نام آزادی  به نام مشعل داران شریف آگاهی

به نام و یاد قهرمانان و جان فشانان راه آزادی دهه ۶٠ و قتل عام شدگان سال ۶٧ 

به نام مهسا به نام آرمیتا به نام عشقی بی همتا در مقابل شقاوتی بی نظیر.

اینک که منادیان نیستی در سرزمین ما بودن را باور ندارند و عشق و انسانیت و آزادی را قربانی قدرت می کنند.اینک که فصل های ما بوی بغض و اشک و انتقام می دهد.اینک که سالیان درازی ست گیسوان دخترکان و کاکل پسران مان را به خون آغشته اند، اینک که کابوس عزا بر هلهله ی زیستن سایه افکنده ،اینک که آخرین عکس آرمیتا یاد آور چهره ژینا بر تخت بیمارستان است ، پیامی عریان تر از هر وقتی به ما  است که ژینا ،نیکا ،حدیث یا آرمیتا و صدها نام دیگر آخرین کشته های این نظام زن ستیر و انسان ستیر نیستند و نخواهند بود.پس باید با خشم طغیانی ملتی به ستوه آمده، داغ درون را در مشتهای محکم گره بزنیم و به کنشی جمعی برای تغییر این خشونت و سرکوب بدل کنیم و فریاد دادخواهی و آزادی خواهی مان را با فریاد ملتی به جان آمده در آمیزیم و به گوش جهانیان برسانیم و نگذاریم خون مهسا ،مینو ،نیکا ،حدیث و آرمیتا و هزاران شکوفه برخاک افتاده پایمال شود و بیش از این داغ بر داغ بیفزایند تا جوانانی که مشعل آرزوی بهترینها و خدمت به خلق را با شعارچون زیستن نه چند زیستن درکوچه و خیابان و میدان های شهر به قیمت جان جوان شان برافروخته اند، لبخند پیروزی بر لبان جوان و نجیب شان بنشیند. حضور پرشکوه مردم خشمگین در سالی که گذشت در خیابان های سقز،دیواندره ،سنندج و زاهدان تا رشت،اصفهان،تهران و تبریز ودیگرشهرها نشان می دهد، خواست زندگی،آزادی و عدالت در زیر پوست جامعه می طپد.

فریادهایی که این روزها درخیابان های ایران و جهان می شنویم تجلی آن است که شعار«زن-زندگی-آزادی» به هرزبان و از هر دهانی لرزه براندام حاکمان جهل و جنایت و هراس می اندازد!  

هنگامی که پنداشتی گوشت زندگی او را از استخوان های پیکرش جدا کرده ای  چگونه او طبل سرخ زندگی اش را به نوا در آورد و حماسه طوفانی شعرش را آغاز کرد:

با سه دهان / صد دهان، هزار دهان/ با سیصد هزار دهان/  با قافیه ی خون / با کلمه ی انسان / کلمه ی حرکت / کلمه شتاب   با مارش فردا که راه می رود / می افتد بر می خیزد / بر می خیزد /    بر می خیزد /می افتد / بر می خیزد / بر می خیزد!

درود به شما حضار گرامی ، و همه آنانی که در جای جای ایران و جهان با حضور خالصانه خود پرچم بیداری ،پرچم یاد و خاطره بیشمار جان فشانان راه آزادی را بر افراشته نگه می دارند.با سپاس از همه رفقای عزیزی که در تدارک این برنامه همراه ما شدند و همچنین رفقای سخنران که دعوت ما را پذیرفتند و رفیق هنرمند همیشه همراه ما فریبرز کرمی 

با بار هزاران هزار رنج بر دوش

خمیده نشد هرگز قامت سترگ شان

ایستاده و استوار ایستادگی را فریاد زدند

به یاد آنانی که درکشتار دهه ی  خونین ۶۰، تابستان ۶۷، در سی و پنج سال پیش تا کنون برای رهایی از ستم سرمایه جنگیدند و تا پای جان ایستادند. از همه حاضرین در نشست دعوت نمودند به پا خیزند و به یاد همه آن جان های عاشق زندگی و جانفشانان راه آزادی و خیزش انقلابی زن- زندگی – ازادی یک دقیقه کف بزنیم!

برنامه را با یاد رفیق عالم جوادی عزیز آغاز می کنیم . از رفیق مان محسن سبحانی عزیز شریک و همراه همیشه گی رفیق عالم برای ما ازعالم جوادی عزیز سخن می گوید:

محسن عزیز یادداشت های کوتاه خود عالم را که بیان تمنیات او بود برای جمع بازگو کرد. بیشک اگر عالم در میان مان می ماند، یکی ازدست اندرکاران این شب می بود،چرا که او درتمامی این سال ها بعنوان زندانی سیاسی دهه شصت درکنارمان جای داشت وما امشب یاد او را درمحیطی رفیقانه گرامی داشتیم .محسن عزیز نیزدرصمیمی خویشتندارانه یاد همراه زندگی اش را در میان جمع گرامی داشت .

پس آنگاه جمعیت سالن با موسیقی نوازنده و خواننده همیشه گی برنامه هامان فریبرز کرمی همراه شد . اومی نواخت ومی خواند وسالن رادرهمخوانی با ترانه و سرودهای سالیان مان ، جمع حاضر را با خود همراه کرد.ترانه های فارسی ولری و کردی درهمراهی جمعی با هم، شبی به یاد ماندنی را تداعی نمود

بعد ازموسیقی، با دعوت از رفیق‌مان گلنارخواجه‌گیری فعال سیاسی سوسیالیست و یکی از خانواده‌های خاوران، جایی که اجساد فعالین سیاسی دهه ۶۰ را در آن‌جا دفن کرده‌اند، دعوت به صحبت شد. گلنار بحث خود را پیرامون جنبش دادخواهی متمرکز نمود – امید آنکه درفرصتی عین گفتار او را انتشار دهیم – رفیق مان تعریف دادخواهی مورد اشاره خود را در سه مشخصه برشمرد. او دادخواهی را در زمره جنبش مطالبه‌گری طبقاتی ارزیابی نمود. دیگر اینکه، بر آن بود که عرصه این جنبش را باید از کاسب‌کاران و سوداگران قدرت که دادخواهی را بر فراز بهره گیری از “حقوق بشر” در سطح ابر رسانه‌های رسمی مطرح می کنند، می بایستی جدا نمود و آن را از جنس جنبش از پائین دید. رفیق گلناز ضمن اشاره به بحران استراتژی در سطح جنبش جهانی چپ و اشاره به بازگشت به آرمان رهایی بخش و مقاومت، یاد آور گردید؛ می باید پیوند انترناسیونالیستی حول جنبش دادخواهی در فرازه‌های بهر گیری از تجربیات موجود جهانی را باید در این جنبش لحاظ نمود. در پایان، وی اشاره کرد که مبارزه و پیکار مبارزات طبقاتی رادیکال، و پیوند جنبش‌ها اجتماعی و تقاطع فرودستی های موجود تنها راه نیل به دادخواهی رهایی بخش است.

به پیشنهاد خود رفیق گلناز و پذیرش جمع حاصر، بخش پرسش  پاسخ از رفیق به بخش دیگر برنامه یعنی در اینهمانی با دیگر سخنرانان یادمان واگذار گردید

پس آنگاه استراحت و پذیرایی از مهمانان صورت گرفت . سپس مجری برنامه همه دوستان را به صندلی هایشان دعوت کرد تا امکان تماس با سخنرانان دیگر ماکه آنلاین با جلسه صحبت داشتند بر قرار گردد .

با امکان ارتباط آنلاین با دوسخنران دیگر برنامه یادمان یاد یاران ،رفیق مان مهرزاد دشتبانی ازجانب کانون همبتسگی گوتنبرگ از رفقا مهرنوش اشترانی فعال سیاسی وازخانواده های دادخواه ورفیق فریبا امیرخیزی فعال جنبش کمونیستی و فعال زنان ،تشکرکردند وبه رفقا خوش آمد گفتند ودعوت به گفتگونمودند. دوسخنران ضمن سلام به جمع حاضروابرازخوشنودی ازحضور رفیق گلناز در سالن ، فریبا امیرخیزی،پیشنهاد نمودازآنجایی که بحث مهرنوش اشترانی به بحث گلناز در حوزه دادخواهی نزدیک تراست، ایشان شروع نمایند.

مهرنوش با جمع وارد بحث شد … نکته ی مهم بحث ایشان در ارائه امر مقاومت و مبارزه متمرکز بود. او با بیانی قدرتمند از شعار و خواست: نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم جنبش دادخواهان  به دفاع برخواست و یاد آور شد : مبارزه علیه فراموشی و اینکه نگذاریم بر جنایات سرپوش گذاشته شود ،انکارنکردن و مخدوش نشدن حافظه جمعی بود . او تاکید داشت همانگونه که نباید جنایات صورت گرفته را فراموش کنیم ، به همان نسبت  بر ضرورت نبخشیدن تاکید داشت. مهرنوش یاد آور گردید : دعوت به بخشیدن  آن هم در دوره  که هنوز طرف مقابل ،جنایتکار اصل جنایت را نپذیرفته و انکار می‌کند که همان همدستی برای پنهان کردن فاجعه  است . حاصل کلام اینکه تا هنگامی که فاجعه و حقیقت  کشف نشده و امکان متحقق شدن عدالت وجود نداشته باشد ، من بر انم : نه فراموش می‌کنیم و نه می‌بخشیم . با امید به اینکه بعد تر بحث کامل رفیق مهرنوش اشترانی را به چاپ برسانیم .

پس آنگاه فریبا امیرخیزی با تمرکز به فرازه های جنبش انقلابی “ژینایی” زن،زندگی، آزادی، وبا برشماری دستآوردهای این جنبش ، آنرا دنباله انقلاب ناکام ۵۷ و عدم دستیابی مردمان جامعه ما به مطالبات خویش ارزیابی نمود.سخنران تاکید داشت: زنان جامعه پاشنه آشیل حاکمیت دین سالار، پدرسالار کشورند که هیچگاه از طرح مطالبات خود عقب ننشستند و همواره برای دست یابی با آن به مبارزه بلند شدند . فریبا تاکید داشت : فروکاست جنبش انقلابی زن،زندگی،آزادی، هر چند با حدّت یابی فشار حاکمیت فراهم آمد، ولی زنان و مردان و جوانان دختر و پسر ایران بر آنند که جامعه ما هیچگاه بازگشت به شرایط ماقبل قتل عمد “ژینا” را با خود نخواهد داشت، پاسخ به عدم بازگشت به شرایط قبل از شهریور،ازما مطالبه سازمابی و قدرتمندی جنبش مطالباتی و همسویی آنان با هم و همصدایی ما در این سوی جهان دردفاع از مبارزات متشکل درون جامعه تعریف می گردد .

 با امید به اینکه بعد تر بحث کامل رفیق فریبا امیرخیزی را به چاپ برسانیم .

بعد از گفتگوی دو رفیق باجمع ، نوبت پرسش و پاسخ از سه سخنران به مدت بیش از یک ساعت جلسه را به خود اختصاص داد که فضایی بغایت دلپذیر از دریافت نظرات  رفقای حاضردر سالن و طرح مسائل فی مابین جنبش و وظایف امروزین ما در میان حاضرین با سخنرانان رد و بدل شد .

پایان بخش برنامه با عنوان سخن آخر ازجانب رفیق نیکی میرزایی ، مجری برنامه با خواندن سروده ای از خویش :

رهروان سپیده‌دمان 

و بامدادانیم 

 رهروان خورشید‌ها 

و سحر‌گاهان 

 نه از شب مان پروایی‌ست 

 نه از روزگاران غمزده 

 و نه از ظلمات 

ما را که رهروان 

خورشیدها و سحر‌گاهانیم…

یقین أست که:

حتے تاریک ترین 

شب نیز پایان خواهد یافت

و خورشید خواهد درخشید 

روزهای خوب خواهند آمد

به امید فردایی روشن که 

به آرزوهای امروزمان برسیم.

سرنگون باد حکومت جهل و جنایت اسلامی ایران

برقرار باد آزادی  برابری سوسیالیسم 

سپاس از همه شما عزیزان که تا این لحظه همراه ما بودید. با پخش سرود انترناسیونال و همراهی جمع سالن با سرود ، نشست  یادمان یاد یاران – گوتنبرگ پایان رسید

https://akhbar-rooz.com/?p=219097 لينک کوتاه

5 1 رای
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x