دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳

رستگاری در دقیقه‌ی آخر، عشق، «کومسومول» و بهار – فرشین کاظمی‌نیا

«اتحادیه‌ی جوانان کمونیست متحد پیرو لنینیسم» یا به عبارت مخفف: «کومسومول»، نام نهاد سیاسی جوانان در اتحاد جماهیر شوروی بود که در واقع، شاخه‌ی جوانان «حزب کمونیست شوروی» به شمار می‌رفت.

کومسومول یکی از سازمان‌های فرهنگی-اجتماعی مهم در اتحاد جماهیر شوروی محسوب می‌شد و در حدود سال ۱۹۸۰، تقریباً چهل میلیون عضو داشت. هدف غایی این نهاد، چنین بود که جوانان را به شهروندان «خوب» مورد نظر نظام شوروی تبدیل کند. حداقل سن عضویت در آن ۱۴ سال و حداکثر سن ۲۸ سال بود. بر حسب اطلاعات «ویکیپدیا»، فعالیت‌های اعضای آن در  دامنه‌های اجتماعی و ایدئولوژی- سیاسی جای می‌گرفت و جلساتی از جمله «عصرهای باشگاهی»، نمایش فیلم‌های سینمایی، سخنرانی‌ها و غیره به طور برنامه‌ریزی شده، در اکثر شهرهای اتحاد جماهیر شوروی برگزار می‌شد. در قالب «اتحادیه‌ی سراسری کومسومول» کوشش می‌شد جنبه‌‌های اجتماعی با جنبه‌‌های آموزشی حزبی ترکیب شود. این فعالیت‌ها اغلب در خانه‌های جوانان انجام می‌‌گرفت و به نوعی مشق سیاست برای کسانی‌ بود که می‌خواستند به شغل‌های خوب دست یابند.

این «اتحادیه» من را به یاد «بسیج حزب الله» در ایران یا «سازمان جوانان کمونیست چین [Communist Youth League of China] » می‌اندازد که وظیفه‌ی ساختن «انسان کامل اسلامی» یا «انسان تراز نوین» را برای خود قائلند. البته نهادهایی مانند «کومسومول» و «سازمان جوانان کمونیست چین»، کادرسازی می‌کردند و با بسیجی‌های ایران که اغلب فرهنگ مذهبی حاشیه‌نشینی، روستایی و لمپنی دارند، از نظر اعضاء و ساختار فرهنگی قابل مقایسه نیستند؛ امّا، نگره‌ی حاکم بر تأسیس همه‌ی این «سازمان‌های ایدئولوژی محور» یکی است.

هر شهروند شوروی که در حال رشد بود می‌بایست یک مسیر ایدئولوژیک را دنبال می‌کرد، که با مرحله «پیشگامان» آغاز می‌شد. آن‌ها سپس در نوجوانی به «کومسومول» منتقل می‌شدند و تا حدود ۲۸ سالگی در آنجا عضو باقی می‌ماندند. پس از آن، اعضای با استعداد می‌توانستند بکوشند که به «حزب کمونیست» بپیوندند، که شرط لازم برای رسیدن به مقام‌های ارشد دولتی بود؛ بنابر این «کومسومول» همچون مخزنی برای استعدادهای جوان و به عنوان یک سکوی پرش برای رسیدن به درجات بالاتر شوروی خدمت می‌کرد.

***

ترانه «عشق، کومسومول و بهار*[Love, Comsomol and spring] »، اثری از موسیقی‌دان معروف شوروی خانم «الکساندرا پاخماتوا »[Alexandra Pakhmutova]  است.

 «پاخماتوا» که در سال ۱۹۲۹ در نزدیکی «وُلگوگراد» (استالینگراد بعدی) به دنیا آمد و اکنون حدود ۹۳ سال سن دارد، و آن‌قدر با استعداد بود که در سال ۱۹۴۳، یعنی در گیر و دار جنگ، در کنسرواتوار مسکو به عنوان دانشجوی موسیقی پذیرفته شود، در دوران شوروی کارنامه‌ی پُر و‌ پیمانی داشت: از آهنگسازی برای اپرا و باله و ارکستر سمفونیک گرفته تا موسیقی متن فیلم و موسیقی برای کودکان.

او در جریان بحران موشکی کوبا در سال ۱۹۶۲، ضمن سفر به کوبا موسیقی «Mon Amour» را ساخت که بسیار معروف شد. در سال ۱۹۷۴، «الکساندرا پاخماتوا» برای احترام به لنین و انقلاب اکتبر ، آهنگ «همچنین مبارزه ادامه دارد» را ساخت که در اختتامیه‌ی هفدهمین کنگره‌ی میهنی «کومسومول» اجرا شد. همچنین او در سال ۱۹۸۴ برنده‌ی مدال «هنرمندان خلق» اتحاد جماهیر شوروی شد.

ترانه‌ی «عشق، کومسومول و بهار»، را «نیکلا دوبرونراو» [Nikolaï Dobronravov] شاعر و ترانه‌سرای مشهور و همسر «الکساندرا» سرود و اولین بار در سال ۱۹۷۸، توسط «لِو لِشچنکو» [Lev Leshchenko] اجرا شد.

«لِو لِشچنکو» که از محبوب‌ترین خواننده‌های اتحاد جماهیر شوروی در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به شمار می‌رفت و نزد جوانان اقبال بسیار داشت. 

اما، علیرغم سوابق درخشان حزبی «الکساندرا پاخماتوا» و همسرش، پس از اجرای این موسیقی در اختتامیه‌ی کنگره‌ی کومسومول سال ۱۹۷۸، در کمال ناباوری، اجرای مجدد این ترانه در مراسم دولتی ممنوع شد!

آهنگساز، بعداً در گفتگویی گفت که برای اولین بار در زندگی حرفه‌ای او، به موسیقی‌ای که ساخته بود، ایراد گرفتند. پیش‌تر بارها سابقه داشته که ممیزهای «کمیته‌ی امنیتی دولتی» به برخی عبارات و متن‌های او ایراد گرفته باشند، اما، «ایراد به موسیقی» آن‌ هم برای کسی چون «پاخماتوا» بعید به نظر می‌رسید!

«الکساندرا» در مورد این محدودیت چنین گفته است:

چنین کلیشه‌ای [برای موسیقی‌های حزبی] وجود داشت که در کنگره‌های رسمی می‌باید از آهنگ‌های آهسته، محکم و باصلابت استفاده شده و توسط خواننده‌های باریتون‌ «تئاتر ‌بالشوی» اجرا شود. امّا ما [در سال ۱۹۷۸] یک کنگره‌ی کومسومول داشتیم و  جوانان پرانرژی! پس تصمیم گرفتم که یک آهنگ جدید برای جوانان بنویسم.

به هر حال، ما با اعضای اتحادیه- بعنی جوانان- مشکلی نداشتیم و آنها آهنگ را پذیرفتند؛ بلکه سانسورچی‌ها آهنگ را بسیار دیوانه‌وار تشخیص دادند! چیزی شبیه درام‌های راک، با ریتم‌های تند و پرانرژی…»*.

علیرغم کارشکنی‌های بسیار، «عشق، کومسومول و بهار» به سرعت به یکی از پرطرفدارترین موسیقی‌ها در شوروی بدل شد و «لِو لِشچنکو» آن را ضبط کرد و تا امروز ده‌ها بار بازخوانی شده است.

***

در ادامه ، ضمن ترجمه‌ی متن این ترانه، از انگلیسی، پیوند دو ویدیو را می‌گذارم:

ویدیوی نخست ، که توسط خواننده‌ی گروه Silenzium در سال ۲۰۱۷ اجرا شده، راوی یک ماجرای عشقی و قهر و آشتی و «رستگاری در دقیقه‌ی آخر» است. گویا نسل جدید روسیه که دوران شوروی را ندیده‌اند، مفاهیم و علاقه‌مندی‌های خودشان را به موسیقی‌های قدیمی اعمال می‌کنند.

ویدیوی دوم، همان نسخه‌ی اصلی این ترانه است که «لِو لِشچنکو» برای مراسم اختتامیه‌ی کومسومول اجرا کرده است.

این ترانه، علیرغم ضرباهنگ تند و پرشوری که دارد، برایم غم‌انگیز است. شاید به این دلیل که من را به یاد  «آلکسی گریگوریه‌ویچ استاخانوف» [Alekseï Stakhanov] و «جنبش استاخانوفیت» [Stakhanovisme] در اتحاد جماهیر شوروى سابق مى‌اندازد. آمیزه‌اى از کار، عشق، موسیقى و حرکت که صد افسوس؛ همچون «هر چیز صُلب و سخت»، در افق ناپیدائى دود شد و به باد تاریخ رفت.

۸ اکتبر ۲۰۲۳

*به روسی :

Любовь, Комсомол и Весна

** تالار نمایش بالشوی بزرگ‌ترین سالن نمایش مسکو است که از افتخارات فرهنگ و هنر روسیه به شمار می‌رود. تالار بالشوی از مشهورترین تالارهای جهان برای هنرهای اپرا و باله است که در اواخر قرن هجدهم، به دستور «کاترین بزرگ» در مسکو ساخته شد.

** https://radioshanson.ru/news/aleksandra_pahmutova__nadezhda_–_moy_kompas_zemno

—————————————————-

Love, Comsomol and Spring,

Parol: Nikolaï Dobronravov

Composer: Alexandra Pakhmutova

Singer: Lev Leshchenka, 1978

عشق، کومسومول و بهار

شاعر: نیکلا دوبرونراو

آهنگساز: الکساندرا پاخماتوا

خواننده: لِو لِشچنکو، ۱۹۷۸

برگردان به فارسی: فرشین کاظمی‌نیا

Keep on ringing, the bell of bravery!

All those who are young are on the road.

The map of victories is given to us.

The stations of labour glory

will remain as a gift to our Motherland.

Remember their names:

Love, Comsomol and Spring

ناقوس‌ را بنوازید، ناقوس دلاوری!

همه‌ی جوانان در راهند

نقشه‌ی[راه] پیروزی به ما داده شده

[در] ایستگاه‌های افتخارآمیز کار

[که] که به عنوان ارمغانی برای میهن ما

باقی خواهد ماند

نامشان را به خاطر بسپار:

عشق، کومسومول و بهار

The road, leading far away

Is our first step into the future.

And the new soil of ground and stars…

The boundless edges of dream,

Your tender smile…

In the soul, that is full of bravery there are, –

Love, Comsomol and Spring

راه [ما]، به دوردست‌ها می‌رسد

که نخستین گام ما به سوی آینده است

[به سوی] هیأت جدید زمین و ستارگان

و آستان‌های بی‌کران رویا[ها]

لبخند مهربان تو…

در جانی که لبریز از دلاوری است

عشق، کومسومول و بهار

We are the rhythms of Time

And we are entrusted

With the songs and the spleepless nights…

And the blizzards circling again,

And the song teaches courage,

And for all the time with us are

ما ضرباهنگ زمان هستیم

[که] با آوازها و شب‌های بیدارباش‌مان

به ما داده شده است

و کولاک‌های برفی* می‌‌گردند و باز می‌رسند

و نوای شجاعت را [به ما] می‌آموزانند

و همیشه همراهمان هستند

Love, Comsomol and Spring

And for all the time with us are

Love, Comsomol and Spring

عشق، کومسومول و بهار

برای همیشه همراهمان هستند

عشق، کومسومول و بهار

———

*منظور جوانان کومسومول

ویدیوی نخست ⬇️

ویدیوی دوم:⬇️

https://akhbar-rooz.com/?p=219334 لينک کوتاه

2 4 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest

0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x