میرشمسالدین ادیبسلطانی درگذشت
میرشمسالدین ادیبسلطانی، انسانی والا و فروتن، با دانشی استثنایی و توانمندیهای بس گسترده ــ پزشک، فیلسوف، زبانشناس، منطقدان، نقاش، ریاضیدان، نویسنده، مترجم ــ در ۲۰ مهرماه ۱۴۰۲ در تهران درگذشت.
او در اردیبهشتماه سال ۱۳۱۰ در خانوادهای اهل شعر و ادب پا به جهان گذاشت. به واسطهی شغل پدر، کودکی را در شهرهای مختلف گذراند و در همان اوان زبان فرانسه را بدون معلم آموخت و زبان انگلیسی را از رادیو فرا گرفت. این اشتیاق زبانآموزی که از ذهن پرسشگر و آزاداندیش ادیبسلطانی خبر میدهد در سراسر عمر ادامه یافت و نتیجهی آن تسلط او بر زبانهای انگلیسی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، لاتین، یونانی باستانی، عربی، روسی، ارمنی، پارتی، اوستایی، پارسی میانه و پارسی باستان بود.
پس از پایان دبیرستان در سال ۱۳۲۸ وارد دانشکده پزشکی دانشگاه تهران شد و سپس برای تحصیل در رشتهی روانپزشکی بالینی و تحقیقات بیوشیمی به وین رفت. اما روانپزشکی را نیمهکاره رها کرد. او که از نوجوانی به سازمان جوانان حزب توده ایران پیوسته بود تا پایان عمر به عقاید اجتماعی و سیاسی خود وفادار ماند.
از کارنامهی سترگ او میتوان به این نمونههای تألیفی اشاره کرد: «مسئلهی چپ و آیندهی آن» (به زبان انگلیسی)؛ «مسئلهی تصمیم در منطق: طرح چند خوارزمیک تحلیلی – معنایی»؛ «درآمدی بر چگونگیِ شیوهی خط فارسی؛ «راهنمای آمادهساختن کتاب»؛ «رسالهی وین: بازنمود و سنجش مکتب فلسفیِ تحصلگرویِ منطقی یا آروینگرویِ منطقیِ حلقهی وین»؛ و از ترجمههای کمنظیرش: «ارسطو، منطق ارسطو (ارگانون)»؛ «سنجش خرد ناب» اثر ایمانوئل کانت ؛ ویراکامپست دوزبانهی «رسالهی منطقی- فلسفی» از لودویگ ویتگنشتاین ؛ «جستارهای فلسفی» اثر برتراند راسل؛ «سوگنمایشِ هملت شاهپور دانمارک»، «سوگنمایش شاه ریچارد سوم» و «بودن یا نبودن» تکگفتار هملت از شکسپیر.
نظر به تسلطی که بر زبانهای گوناگون داشت، جای شگفتی ندارد که تمامی ترجمههای او با دقتی مثالزدنی از زبان مبدأ به فارسی درآمدهاند. ادیبسلطانی نثری ویژهی خود داشت که، بهرغم پافشاری بر بهرهگیری از تمامی ظرایف و ظرفیتهای زبان فارسی و نیاکانش، با «سرهنویسی» یکی نیست.
درباره او گفتهاند که [«راهنمای آمادهساختن کتاب» را هنگامی نوشت که هنوز شیوهنامهی ویرایش در ایران به شکل امروزی وجود نداشت و عجبا که پایان تألیف این کتابِ سترگ همزمان شده بود با انتشار ویراستِ سیزدهم شیوهنامهی شیکاگو، معتبرترین شیوهنامهی ویرایش و آمادهسازی کتاب و مقاله در جهان. اما ادیبسلطانی، که شیکاگو را هنوز ندیده بود، کتاب خود را چنان از آب درآورده بود که انگار این دو کتاب ساختار مشابه دارند. خودش میگفت که علت این تشابه آن بود که ما از دو مسیر منطقی پیش رفتیم و به یک نتیجهی واحد رسیدیم.]
این نکته هم افزودنی است که آخرین چاپِ «راهنمای آمادهساختن کتاب» ضمیمهای مفصل درباره کاربردهای کامپیوتر دارد؛ به نشانهی توانایی استاد در آشنایی سریع با فناوریهای روز و کاربرد آنها. از این رو طراحی جلد تمامی آثارش تراویده از سرپنجهی خود اوست که در نقاشی و طراحی نیز چیرهدست بود.
یاد این استاد بیبدیل مانا و یادگارانش جاودان
کانون نویسندگان ایران
۲۰ مهر ۱۴۰۲
کانون نویسندگان ایران، شما آورده اید که ایشان : تسلط بر زبانهای انگلیسی، فرانسه، آلمانی..ارمنی، پارتی، اوستائی، پارسی میانه و باستانی داشت.
نمی دانم از کی و توسط چه کسی واژه “پارتی” وارد فرهنگ ما شده است. اما روشن است که برگردان واژه انگلیسی “Parthian” که خود لاتین شده “پارسیان” می باشد، است.
“th” هیچگاه درانگلیسی صدای “ت” نمی دهد. آن صدای صاد (think ،Thursday ,three) می دهد و یا دال خفیف(Father, brother, mother) و یا ذ(though). بنابراین برگردان درست “Parthian” همانا پارصیان، پاردیان ویا پارذیان می شود و نه “پارتیان”.
نمی دانم واژه زیبای اشکانی چه ایرادی دارد که شما از “پارتی” استفاده می کنید. در نظر داشته باشید که چند صد هزار نفر ایرانی به خوبی انگلیسی می دانند و ۀتگاه اشتباهات اینچنینی از شما می بینند شگفت زده می شوند!