سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳

سه شنبه ۱ خرداد ۱۴۰۳

  “انگار حق با روزا بود” – بهروز رحیمی

تا  دهه هشتاد میلادی اغلب مورخان و تحلیل گران  روند جهان را به سوی آزادی و عدالت پیش بینی می کردند و مشخصات این روند  که به “دوران گذار” معروف بود با آمار نشان می دادند که  توازن قوا در کفه مدافعان آزادی و عدالت  ونیروی ترقی خواه است .

اکنون بعد ازنزدیک چهل سال از فروپاشی بلوک شرق و شکل گیری جهان چند قطبی جامعه جهانی در کجا ایستاده است ؟ .

  اگرسیرتکامل را صرفا درتکنولوژی و فن آوری و پیشرفت علم وایجاد شهر های بزرگ با ساخت ساختمانها و پل و سدها و پروژه های عظیم صعنتی علمی و پزشکی با تکنولوژی دیجتال  وکامپیوتر و شبکه های متنوع از تسخیر فضا و هوش مصنوعی خلاصه کنیم. شاید پاسخ مثبت باشد .

اما اگر به عملکرد سیاسی و اقتصادی  دولت ها و در صد بیکاران ،گرسنگان ،  فحشا ، مواد مخدر…. نگاهی آماری داشته باشیم و این مصائب جهان  را ،  با  نقض فاحش حقوق بشر، اعدام ، سرکوب و کشتار بی رحمانه دهها هزار  انسان  به خصوص کودکان منظور کنیم . پاسخ نمی توا ند مثبت باشد .

  به نظر می رسد پیامد سلطه نولیبرالیسیم و فروپاشی بلوک سوسیالیستی حتی  همان به اصطلاح ” سوسیالیسم واقعا موجود” به شکل گیری حکومت های ملی و  توتالیتر  … به تقویت بلوک سرمایه و سیاست های نئولیبرالی  و رشد احزاب راست افراطی انجامیده است .

جهان سرمایه و شرکا و قدرتهای بزرگ جهانی و منطقه ای با ظاهر و شکل متمدنانه و موضع گیر های ظاهرا  اخلاقی  و انسانی…  بر بریتی را  اشاعه و شکل می دهند  که  امروزه در بسیاری از مناطق جهان به خصوص  از ایران تا غزه شاهد هستیم ، آن هم با پیش رفته ترین  تکنولوژی و پهباد  و موشک و با آخرین فن آوری کنترل و جاسوسی و سرکوب ….

این دولتها هم زمان با  جنگ وکشتار و سرکوب ، با کمک کارتل های بزرگ ، در کنار سیاست های جنایت کارانه خود ، جنگ های منطقه ای و  نیابتی راه می اندازند که دول بزرگ سرمایه و  وابستگان منطقه ای آنها در آن نقش دارند .

این سیاست ها  باعث حاکم شدن  بربریتی شده  که نسبت به رنج و کشتار زحمتکشان،  تجاوز و کشتن  زنان و کودکان  ودر یک کلام  نقض فاحش حقوق بشر  بی تفاوت باشند .

به عیان  شاهد هستیم،همه  قطع نامه ها ی ارگان های حقوقی و بین المللی  جهان سرمایه  از سازمان ملل و سازمان های نظامی ودفاعی گرفته تا  اقتصادی و مذهبی …..  در جهت  سود  و منافع آنان خلاصه شده است ،کافی است نگاهی شود به  استاندارهای متناقض در مورد سرکوب و جنگ گرفته  تا مواد مخدر و فحشا ….

دوستی در مقاله خود در مورد وتوی امریکا و ادامه جنگ در غزه به درستی نوشته بود  ”  اگر کشتار هم اینک و تا همینجای فاجعه…. در همین چند روز آینده باز به عنوان خبری «فوری» از ۲۰۰۰۰ نیز بگذرد، چه اندازه از آن تکان خواهیم خورد؟… این خوگرفتگی آیا درام نیست و چنین عادت کردنی جای شرم بشری ندارد؟”

روند رو به رشد  این بربریت  وجدان همه انسان های درد مند و آگاه  را معذب کرده است.  وتمامی احزاب و  گروهها ی ترقی خواه و عدالت جو و مدافع آزادی  را وا می دارد که با اتحاد و همدلی بیشتر در پی اندیشه و راهی باشند که این روند وحشتناک در جهان به خصوص خاورمیانه  متوقف شود.

 انگار حق با روزا بود  که روزی نوشت: “یا سوسیالسیم . یا بربریت .”

بهروز رحیمی –  اذر ۱۴۰۲

https://akhbar-rooz.com/?p=227082 لينک کوتاه

3 3 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
farhad farhadiyan
farhad farhadiyan
5 ماه قبل

لنین در امپریالیسم به مثابه …. بخش نقد امپریالیسم متذکر می شود که انحصار دیگر دموکراسی و آزادی لیبرالیستی را تبدیل به افسانه می نماید و چنان استبداد و دیکتاتورئی پدید آورده که جای نفس کشیدن باقی نخواهد گذاشت و مارکس و انگلس هم از تمرکز و انحصارو سمت و سوی سرمایه بارها اشاره نموده اند امروز یا استبداد و دیکتاتوری در انحصارات و یا در دولتهای توتالیتر سخت ترین شرایط بردگی را بر تولید کنندگان و سازمان اجتماعی کار تحمیل نموده اند . امروز مافیاها در همه ی جای جای جهان سخت ترین شرایط فقر گرسنگی و بی حقوقی را با بدترین اشکال دیکتاتوری تحمیل نموده اند و جنگ تنها راه حل آنها برای مناقشات جهانی شده است و سرمایه بنابر خاضیت خود ویرانگرش نه تنها بشریت که کل کره ی زمین را تهدید می کند

نسیم
نسیم
5 ماه قبل
پاسخ به  farhad farhadiyan

مارکس دو ستون اصلی سرمایه داری را تولید کالایی و رقابت آزاد تعریف کرده و هیچ صحبتی از تسلط انحصار به میان نیاورده است. تحلیل غلط لنین از سرمایه داری عقب مانده آلمان (تنها کشوری بجز روسیه که لنین شناخت ناقصی از آن داشت) چه ارتباطی به مارکس و انگلس دارد؟ بدون رقابت آزاد سرمایه داری وجود ندارد و تراشیدن مرحله و زیر مرحله های متعدد مشکلی را حل نمی کند.
تحول جامعه به سمت بالاتر و سوسیالیسم قطعی اما نه در آن قالب درستی که مارکس ترسیم کرد و امروز وفق با شرایط ندارد و نه در آن قالب خشن و دیکتاتوری که لنین ترسیم کرد و همان روز هم غلط بود.
کلیشه ها را رها و دنیای مادی واقعی را ببینید.

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

2
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x