سايت سياسی - خبری چپ - تريبون آزاد

فراز و نشیب های مرگ یک جنایتکار! – اردشیر قلندری

نوشتار فوق محرکی در راستای به چالش کشیدن عقاید در شرایط سخت دستگاه حاکم  است. کوششی جهت بررسی تئوری های احتمالی اتاق فکر دستگاهی که در آستانه غرق شدن، میباشد.

اتاق فکر خامنه ای پس از بازی با کارت اصلاح طلبی و در آخر حسن روحانی (اعتدال)، بهمراه از دست دادن شدید پایگاه مردمی، دست به یک بازی خطرناک یکدست سازی مجلس و دولت زد، که موجب افت بی سابقه آرا متعاقبا حمایت عمومی، شکست روندهای اقتصادی کشور، گستردگی فقر، بیکاری در پی آن افزایش تنفر عمومی، شکست قداست خامنه ای در پی سرکوب، تجاوز، شکنجه و قتل معترضین شد. اینک پس از نزدیک شدن به ابرتورمها، افشاگری دزدیهای بزرگ، فساد اخلاقی، ریزش شدید خودیها، شکست سیاستهای خارجی، در راستای حفظ خود، ضرورت اتخاذ رویکردهای نوین خواب را از چشم خامنه ای و همراهان گرفته است. در چنین شرایطی:

ابراهیم رئیسی، حسین امیرعبداللهیان، وزیر امورخارجه، محمدعلی آل‌هاشم، امام‌جمعهٔ تبریز، مالک رحمتی، استاندار آذربایجان شرقی، سیدمهدی موسوی، سرتیم حفاظت رئیسی، یکی از محافظان رئیسی، و کادر پرواز بالگرد حامل آنان، روز یکشنبه ۳۰ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳، در راه بازگشت به تبریز در سانحه‌ای هوایی کشته شدند.

چکیده خبر فوق پایان زندگی یک جنایتکار بود، که برپایه برخی اخبار و عقاید جهت نشستن بر تخت ولایت مطلقه خیز برداشته بود.

گرچه رئیسی گماشته گوش بفرمان ولی فقیه بود، اندیشه خاصی جهت ابراز و متعاقبا انجام نداشت، تنها ملیجک دربار به حساب می امد، اما مرگ وی میتواند علل های گوناگونی را در پی داشته باشد.

نمی توان براحتی مرگ وی را سانحه هوایی نامید و از کنارش گذشت. مرگ ها در چنین جایگاهی مطابق روال تاریخ خبر از درگیریهای منافع پشت پرده میدهند.

کافیست ترورها و مرگ های مشکوک در دربار خلفای بنی امیه و عباسی … رو در نظر بگیریم، تا ژرفای حذف رقیب با توجه به اینکه دستگاه حاکم از آن بی بهره نبوده است، بار دیگر موردی برای گفتمان گردد.

در شرایط بحرانی ایران و دولت “از این ستون تا آن ستون”، رژیم پیوسته بحران ساخته و از بحرانها در راستای انحراف افکار عمومی بهرمند بوده است. از مرگ قاسم سلیمانی تا سایر سران پاسدار نفع کلی به حساب رژیم رفته، اعتراضات مردمی نیز به عناوینی تحت شعاع قرار گرفته است.

اگر در پی مرگ جنایتکار رئیسی به بررسی ذینفعان آن مرگ بپردازیم، ممکن است مساله زیادی طرح گردد، که کوششی در راستای یافتن پاسخ بیهوده، نخواهد شد.

در تاریخ، مرگ افراد در چنین جایگاهی پیوسته ارتباط مستقیم با منافع گروه های درگیر زدوبندهای اقتصادی-سیاسی در درون حکومتها داشته است.

برهمین پایه مرگ رئیسی جنایتکار نیز بالفعل و بالقوه میتواند اجرای یک توطئه احتمالی باشد. در همین راستا تنها جهت طرح موضوع به بررسی چند سناریو مینشینیم:

سناریوی نخست

کشور در استانه یک مهابانگ بزرگ است، رژیم بر امر فوق کاملا واقف میباشد. بدین خاطر دو راه در پیش دارد، راه سخت و راه نرم:

یا باید بطور کاملا دستگاه را تغییر دهند، رویکردهای اقتصادی –سیاسی نوینی را جایگزین کنند، راه سخت، امری کاملا غیر ممکن در ساختار فوق. یا نیاز و ضرورت برخی جابجایی ها راه نرم را پیش بگیرند. استیضاح گماشته دستگاه، تحت هیج شرایطی به سود خامنه ای: وجه و اعتبارش نبود و نیست. روی اوردن به چنین گامی، پایه های پوک رژیم را کاملا در هم میشکند، هرگونه ابتکار آتی را از دست اندرکاران سلب میکند. تصور کنید مجلس دست نشانده، رئیس جمهور گماشته را استیضاح کند!.

بنابر این حذف فیزیکی در راستای تزیق الکسیر حیات و بن بست زادیی از شرایط حال، یکی از راه های احتمالی پیش رو میباشد، حرف رمز چنین رویکردی به میدان آمدن نامزد آتی پست ریاست جمهوری با شعارهایی کاملا متفاوت از رئیسی خواهد بود.

سناریوی دوم

وضعیت کشور چنان است که اعم سیاستهای غلط و ویرانگر چه در داخل و چه در خارج متوجه خامنه ای است، اگر رژیم نجنبد، ممکن است در آینده نزدیک شاهد انقلابی باشد که بنیانکن برای حاکمان خواهد شد، بنابراین، در چنین صورتی پرواضع است که جنگ گرگها در هرم فوقانی قدرت آغاز شده باشد، از انجایی که طبق شایعات رایج، رئیسی یکی از گزینه های پست ولایت مطلقه بود، برپایه چنین نگرشی مسیر حذف وی مهیا میگردد، تا مهره مورد نظر راه در پیش را به آسانی بپیماید.

مطابق سناریوی دوم در آینده نزدیک باید منتظر حذف هایی بیشتری از متقاضیان بالقوه بود.

سناریوی سوم

شکستهای رژیم در منطقه و تلاش اسرائیل در تلاشی کامل حماس، حزب الله، تلاش های قولدورانه خراج سپاه از سوریه، خالی کردن پشت رژیم توسط روسیه … در بسیاری از موارد، نیاز به تغییرات در وزارت امور خارجه و دولت رئیسی را فراهم میسازد، که مطابق سناریوی نخست میسر نمی شد.

انتخاب وزیر امورخارجه متفاوت و رویکرد دگرگونه احتمالی در این وزارتخانه در آیند نزدیک تائیدی بر سناریوی فوق میباشد.  

سناریوی چهارم

موروثی کردن پست ولایت در دوره خمینی برپایه شرایط جامعه هواداران رژیم و نظرات شخص خمینی ممکن نمیشد. خامنه ای اما، خمینی نیست و جامعه هواداران رژیم نیز در آن موقعیت نیستند، بنابراین هموار سازی جاده برای مجتبی خامنه ای میتواند مورد توجه قرار گیرد، پای وی را در حذف رقبا به میدان بکشد.

نامزدی مجتبی خامنه ای بر پست ولایت مطلقه و گزینش وی در آینده، پیش یا پس از مرگ خامنه ای تائید قطعی این سناریو می باشد.

https://akhbar-rooz.com/?p=241892 لينک کوتاه

2.6 5 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز


0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x