دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳

دوشنبه ۲۸ خرداد ۱۴۰۳

کن ۲۰۲۴: «دانه انجیر معابد» ساخته محمد رسول اف، سرودی برای آزادی


گزارشگر اعزامی اومانيته به کن: کارگردان ایرانی که برای اجتناب از زندان کشورش را ترک کرده است، فیلمی قوی و عمیق ارائه می‌دهد که با واقعیت هم‌خوانی دارد؛ بدون تعصب است و می‌تواند برای او نخل طلای کن را به ارمغان بیاورد

محمد رسول اف با در دست داشتن پرتره های میثاق زارع و سهیلا گلستانی در کن، ۲۴ مه ۲۰۲۴. © سمیر الدومی – خبرگزاری فرانسه

گزارشگر اعزامی اومانیته به کن: کارگردان ایرانی که برای اجتناب از زندان کشورش را ترک کرده است، فیلمی قوی و عمیق ارائه می‌دهد که با واقعیت هم‌خوانی دارد؛ بدون تعصب است و می‌تواند برای او نخل طلای کن را به ارمغان بیاورد

محکوم به هشت سال زندان و شلاق، محمد رسول‌اف تبعید را انتخاب کرد. پس از عبور مخفیانه از کوه‌های کشورش، ایران، به آلمان رسید. امروز او توانست در نمایش فیلم آخرش، «دانه انجیر معابد»، که در بخش مسابقه در تئاتر بزرگ لومیر به نمایش درآمد، حضور یابد.

از زمانی که «به امید دیدار» (۲۰۱۱)، «دست نوشته ها نمی‌سوزند» (۲۰۱۳)، «لِرد» (۲۰۱۷) که در بخش نگاه ویژه به نمایش درآمد و به ویژه با «شیطان وجود ندارد» که خرس طلایی برلین را در سال ۲۰۲۰ دریافت کرد، می‌دانیم که رسول‌اف جزو آن دسته از کارگردانانی است که با استفاده از مهارت‌های سینمایی خود، فیلم هایی با مفاهیم جهانی و فراگیر خلق می‌کند. حضور او در کروزت [جشنواره کن] نه تنها از نظر آزار و اذیت‌هایی که در کشورش متحمل می‌شود – که متأسفانه برای همه کسانی که از قوانین جمهوری اسلامی پیروی نمی‌کنند، مانند جعفر پناهی، صادق است – بلکه باید به عنوان یک کارگردان با استعداد در نظر گرفته شود. آخرین اثر او گواهی است بر این موضوع. این فیلم با وجود اینکه در پایان جشنواره به نمایش درآمد، می‌تواند شگفتی بیافریند.

استعاره درخت انجیر

درخت انجیر وحشی گیاهی است که پس از اینکه دانه‌هایش توسط پرندگان خورده و دفع می‌شود ابتدا روی درختان دیگر رشد می‌کند، ریشه‌هایش به سمت زمین می‌رود، سپس درخت انجیر دور تکیه‌گاهش می‌پیچد، مانند یک بوا کونستریکتور [مار بوای بزرگ]، تا آن را خفه کند و بتواند آزادانه قد بکشد. استعاره‌ای برای شروع این داستان که در زمان حال در یک خانواده از طبقه متوسط کوچک در تهران رخ می‌دهد.

به چشم دو دخترش، یکی رضوان (مهسا رستمی) ۲۱ ساله و دیگری سانا (ستاره ملکی) که هنوز نوجوان است، پدرشان، ایمان (میثاق زارع)، کارمند رسمی است. او در واقع یکی از اجزای ماشین سرکوبگر ایرانی است، یک کارمند کوچک وزارت دادگستری که وقتی با او آشنا می‌شویم، می فهمیم به تازگی به عنوان قاضی تحقیق منصوب شده است. یک عنوان برای کسی که نقش او تحقیق و بنابراین بازجویی کردن است (از فیلم‌های مهران تمدن، کارگردان ایرانی که اکنون در فرانسه زندگی می‌کند و این بازجویی‌ها را به تصویر کشیده، می‌دانیم که این بازجویی به چه معناست). اداره‌ای که او در آن کار می‌کند، می‌داند که این پست چقدر برای امنیت نظام اهمیت دارد، به همین دلیل ارتقاء او به این مقام با اهدای یک طپانچه به او همراه است. او مردی مذهبی است که بلافاصله پس از ارتقاء مقام، برای شکرگزاری به خاطر مأموریتی که آن را در خدمت نهادهای سیاسی و مذهبی می‌داند، به دعا می‌پردازد. این موضوع او را به فردی خطرناک تبدیل می‌کند، حتی اگر در امضای احکام اعدام که به دستور دادستان صادر می‌شود، تردید داشته باشد.

خیابان‌های شهرهای ایران از احساسات و خشم پس از مرگ ژینا مهسا امینی در یک مرکز پلیس اخلاقی سرشار است. این جنبش «زن، زندگی، آزادی» است. وضعیتی که زندگی روزمره دو دختر و مادرشان، نجمه (سهیلا گلستانی)، را مختل می‌کند.

مادر می‌خواهد پایبند به ارزش‌های سنتی باشد و به شوهرش که همیشه معتقد است حق با اوست و در مورد رعایت اخلاقیات زنان بسیار سختگیر است، وفادار بماند. برخلاف زنانی که مثل «فاحشه ها» در خیابان روسری خود را برمی‌دارند و رفتار آزادانه‌ای دارند، او این رفتارها را ناپسند و غیراخلاقی می‌داند. او می‌خواهد به تلویزیون دولتی اعتقاد داشته باشد، در حالی که رضوان و سانا نه تنها وقایع را در شبکه‌های اجتماعی دنبال می‌کنند بلکه مستقیماً آن را در دانشگاه و دبیرستان تجربه می‌کنند. سرکوب به خانه خودشان هم می آید، همراه با دوست رضوان که گلوله ساچمه‌ای به چشمش خورده. مادر قبول می‌کند او را درمان کند، زیرا بیمارستان به معنای دستگیری دختر جوان است. ناپدید شدن تفنگ معروف، که استعاره‌ای برای قدرت است، ساختار خانواده و نظم موجود را به هم می‌زند. نیازی به بیان بیشتر نیست.

خلاقیت در قاب‌بندی

همه چیز دست به دست هم می‌دهد تا «دانه انجیر معابد» یک فیلم مهم باشد. ابتدا فیلمنامه که با هوش و بدون تعصب به مسئله‌ای مرکزی در زندگی ایرانیان و شکاف میان نسل‌ها می‌پردازد. مانند این دیالوگ بین ایمان و نجمه درباره دخترانشان که دیگر تردیدی در بیان افکار خود ندارند. مادر می‌گوید: «دنیا تغییر می‌کند». پدر پاسخ می‌دهد: «اما خدا و قوانین او نه»

کارگردانی که از تصاویر واقعی اعتراضات که با تلفن‌های همراه فیلم‌برداری شده‌اند، استفاده می‌کند، فضای واقعی ای را می سازد که داستان در متن آن اتفاق می افتد. به تدریج، شخصیت‌ها تحت تأثیر وقایع دچار تغییر و تحول می‌شوند. آن‌ها از نقش‌ها و رفتارهای اجتماعی قبلی خود فاصله گرفته و چهره واقعی خود را آشکار می‌کنند. دختران اراده خود برای آزادی را نشان می‌دهند، مادر با حقیقتی مواجه می‌شود که او را تحت تأثیر قرار می‌دهد و پدر که دیدگاهش محدود و متعصبانه است، ترس و وحشتش را نمایان می‌کند. او با خانواده‌اش همان‌طور رفتار می‌کند که با زندانیان تحت کنترلش، یعنی با سختگیری و بی‌رحمی.

بازیگران به طرز فوق‌العاده‌ای دقیق هستند. کسانی که نقش والدین را بازی می‌کنند، مواضع شجاعانه‌ای در رابطه با حرفه خود و جنبش «زن، زندگی، آزادی» گرفته‌اند. در نهایت، تدوین صحنه‌ها که توسط محمد رسول‌اف انجام شده و خلاقیت در قاب‌بندی، این فیلم را با ریتمی هماهنگ با موضوع آن همراه می‌کند. به خوبی می‌توان درک کرد که «دانه انجیر معابد» مدعی جدی نخل طلای کن است.

منبع: اومانیته – برگردان برای اخبار روز: کمال فرهمند

https://akhbar-rooz.com/?p=242024 لينک کوتاه

3.1 7 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها

خبر اول سايت

آخرين مطالب سايت

مطالب پربيننده روز

0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x