اکنون رسما اعلام شده است آقایان پزشگیان، پورمحمدی، جلیلی، زاکانی، قاضی زاده هاشمی و قالیباف برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری رقابت خواهند کرد.
- سقوط کابینه رئیسی
شیوه خشن مهندسی انتخابات ۱۴۰۰ برای نظام و کشور هزینه ای کمر شکن داشت. آن انتخابات درهای مشارکت را به روی اکثریت بزرگ مردم، و بخش بزرگی از حامیان جمهوری اسلامی، بست تا راه را برای کارآمدن ناکارآمدترین دولت در جمهوری اسلامی بگشاید. این بی تدبیری از یک سو حکومت را به مقابله گسترده و خونین در خیابان ها با معترضان، آنطور که در اعتراضات زن زندگی آزادی دیدیم، سوق داد و از سوی دیگر فساد و ناکارآمدی حکومت به تورم لجام گسیخته، به کاهش بنیه اقتصادی کشور و رها شدن تمام طرح های توسعه، به ریزش سنگین ارزش پول ملی و خانه خرابی میلیون ها شهروند زحمتکش کشور منتهی شد.
ترکیب تائید صلاحیت شدگان نشان می دهد که این بار مهندسی انتخابات سه ضلعی خواهد بود و به دلیل درماندگی کشنده دولت سیزدهم، و نظر به تحولات بنیادین در توازن قوا در منطقه و جهان، این بار راه گشوده شده است که کسی جز همفکران و همدستان دولت رئیسی، دولت چهاردهم را تشکیل دهد.
- وضعیت انتخابات در جمهوری اسلامی
انتخابات در جمهوری اسلامی، جز در نخستین سال، هیچگاه آزاد نبوده و همیشه طوری مهندسی شده است که حاصل رای مردم با اراده حاکم بر حکومت تقابل نداشته باشد. انتقال از خاتمی به احمدی نژاد، برای تمرکز بیشتر قدرت حول رهبری با هدف ایستادگی موثرتر در برابر امریکا بود. انتقال از احمدی نژاد به روحانی برای ترمیم شکاف در حکومت و تنش زدایی با امریکای اوباما بود. انتقال از روحانی به رئیسی برای یکپارچه سازی اراده حاکم، برای تکیه بر مقاومت در برابر امریکا و اسرائیل، بود. و تمام این موارد انتقال قدرت با رای و تلاش و مدیریت راس نظام صورت گرفت. از خرداد ۷۶ تا امروز هیچ انتخاباتی در ایران برگزار نشده که معنای آن شکست دستگاه رهبری در برابر مردم باشد. تنها انتخاباتی که امید میرفت اراده مردم دستگاه رهبری را به عقب نشینی وادارد انتخابات ۸۸ بود. انتظار این نیست که انتخابات ۸ تیر نیز نوع دیگری برگذار شود.
- تغییر بنیادین توازن قوا در منطقه و جهان
کاهش تمایل ایالات متحده به مداخله نظامی در منطقه و گسترش توان نظامی و سوق الجیشی ایران و بلوک نیروهای همسو با آن تناسب قوای تازه ای در منطقه پدید آورده که قدرت هایی که هستی خود را در گرو حضور و حمایت نظامی امریکا تعریف می کردند را به تغییر در استراتژی دفاعی فراخوانده است. کشورهای عرب نفتی خط مشی کاملا تازه ای، به ویژه در قبال ایران را در پیش گرفته اند. دولت دست راستی اسرائیل اما خیره سرانه از هرگونه انطباق با وضع تازه امتناع می کند. واکنش رهبران دست راستی اسرائیل به حمله ۷ اکتبر، آن کشور را به مسیری بی بازگشت، و خود آن رهبران را به سوی سقوطی ناگزیر سوق داده است. آنها که تا ۷ اکتبر خود را پیروز میدان می دیدند، اکنون خود به اتهام نسل کشی و ارتکاب جنایات جنگی تحت پیگرد قرار گرفته اند.
این تحول اما محال بود بدون حمایت و نقش آفرینی فعال جمهوری اسلامی رخ دهد. حضور و نقش آفرینی نیروهای نظامی متکی بر حمایت نظامی و لجستیک جمهوری اسلامی در سوق اسرائیل به مسیری بی بازگشت نقشی تعیین کننده داشته است.
اکنون، پس از ۸ ماه از آغاز جنگ خونین، جهان آموخته است که بدون مشارکت و همراهی جمهوری اسلامی نه پایان دادن به این جنگ خونین متصور است و نه حل و فصل دیگر بحران های منطقه.
- انتخابات ۸ تیر سه ضلعی است؟
شکست فاحش دولت رئیسی و سیاست های وی از یک سو، و شکل گیری توازن قوای تازه در عرصه جهانی و منطقه ای و فرصت های گرانبهای ناشی از آن از سوی دیگر، عملا امکان تشکیل دولت چهاردهم توسط همراهان رئیسی را منتفی کرده است. ترکیب ۶ نامزد موجود و تصمیم شورای نگهبان نیز کاملا محرز می کند که خروجی انتخابات دولتی متشکل از همفکران و همراهان دولت رئیسی نخواهد بود. جلیلی، زاکانی، قاضی زاده و پورمحمدی عملا شانس پیروزی ندارند. بنابراین تا اینجا انتخابات سه ضلعی است:
- ضلع حامی جلیلی: بنیادگرا
- ضلع حامی قالیباف: عملگرا
- ضلع حامی پزشگیان: اصلاح طلب
چنانچه مهندسی آراء مستثنی شود، با توجه به حجم سبد رای هر یک از این سه نامزد و سطح پائین مشارکت تا این لحظه، به نظر نمی رسد در دور اول رای گیری به نتیجه برسد. و اگر در دور اول نتیجه قطعی نشود احتمال رفتن پزشگیان به دور دوم بیش از نرفتن اوست.
- مهمترین مسائل پیشاروی حکومت
تحکیم موقعیت کشور با بهره گیری از فرصت های ناشی از کاهش سطح مداخله امریکا در خاورمیانه و موقعیت تازه اسرائیل، احیای برجام، لغو تحریم ها و دسترسی سهل به بازارهای جهانی، و تنظیم رابطه با شرق و غرب شاخص ترین مساله پیشاروی حاکمیت در سیاست خارجی است. در عرصه سیاست داخلی دشوارترین چالش پیشاروی حکومت گشودن بن بست جانشینی رهبری و اصلاح نظام حکمرانی است. اما علیرغم اختلاف نظر فاحش در راس حکومت در دو عرصه فوق گمان نمی رود مسایل فوق مهمترین مبنای مهندسی سه ضلعی انتخابات و تائید صلاحیت ها بوده باشد.
هر کس مسئولیت امور اجرایی حکومت را عهده دار شود، قبل از همه با بی اعتمادی عمیق و خشم جوانان، با رسوخ فراگیر و درمان ناپذیر فساد در تمام اندام های حکومت و رانتخواری لجام گسیخته، با تعدد توانفرسای مراکز قدرت و تصمیم سازی و عدم تبعیت آنها از دولت، با خزانه ای تهی، تورمی خفه کننده، و اقتصادی واقعا درمانده مواجه خواهد بود.
انتظار می رود نقد دولت رئیسی در زمینه عدم مهار تورم و ریزش ارزش پول ملی، رها کردن طرح های توسعه، توسل به خشونت علیه معترضان به حجاب اجباری، بستن فضای مجازی و ضعف مفرط اینترنت، مهاجرت نخبگان، تشدید بحران محیط زیست، از راستاهای اصلی چالش نامزدهای اعتدالی و اصلاحی علیه جناح های حاکم باشد.
امری که بیش از همه ناشی از درماندگی غم انگیز نظام انتخاباتی کشور و حکومتی کردن تمام نامزدهاست. بدون لغو کامل نظارت استصوابی، بدون تضمین حق احزاب قانونی کشور برای معرفی مستقیم نامزد در انتخابات، بدون به رسمیت شناختن حق موجودیت و فعالیت احزاب قانونی در میان مردم و دیدبانی و نقد حکومت است. اما چون تمام نامزدها وجودشان محصول نظارت استصوابی است، بعید است علل راستین نهادینه شدن فساد در تمام ارکان حکومت مورد بحث قرار گیرد.
- پیش بینی سطح مشارکت
علیرغم رقابتی شدن انتخابات ۸ تیر، تا این لحظه تخمین زده نشده است سطح مشارکت از حدود %۵۰، یعنی کمی بیش از ۴۸.۸% در انتخابات گذشته بالاتر رود. بالاترین نرخ مشارکت برابر ۸۴.۸% در خرداد ۸۸ بوده است. و میانگین سطح مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری در ۳۰ ساله اخیر حوالی ۷۰ درصد بوده است.
سطح پائین مشارکت در انتخابات ماه آینده دلایل واضح دارد:
- در هم شکسته شدن باور مردم به قدرت نهاد ریاست جمهوری و هیچ کاره دیدن آن در مقابل دستگاه رهبری،
- مقابله خشن حکومت با اعتراضات ۹۶ و ۹۸، به ویژه با اعتراضات پس از قتل مهسا در ۱۴۰۱
- تحقیر خشن رای دهندگان باورمند به جمهوری اسلامی به ویژه در انتخابات ۸۸، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲
- باور عمومی به آلودگی عمیق نهادهای حکومتی به فساد، از قماش کاظم صدیقی، اکبر طبری و غیره.
از این نظر قابل پیش بینی است که اکثریت بزرگ مردم تحقیر شده و آسیب دیده از حکومت، بخصوص جوانان و دیگر حامیان جنبش زن زندگی آزادی، توجهی به انتخابات نکنند، هیچ تفاوتی میان نامزدها نبینند، بازی اصلاح طلب اصول گرا را تمام شده بپندارند، و باور کنند که رای دادن هیچ تاثیری بر زندگی ایشان ندارد و فقط سرکوبگران را در ادامه حکومت امیدوارتر می کند.
اما نگاه گروه های اجتماعی ذینفعان، از جمله صاحبان کسب و کارها، جامعه دانشگاهیان، روزنامه نگاران و فعالین فرهنگی، جامعه پزشگان و وکلا، تشکل های معلمین و کارگران و غیره، و حتی بخش عمده ای از ایرانیان مقیم خارج، به یک انتخابات رقابتی، با شهروندان زخم خورده و تحقیر شده، متفاوت است. آنها علیرغم بی اعتقادی عمیق به حکومت فقیهان، و بیگانگی مفرط با حکومتگران، حس می کنند که بین تندروها و میانه روها، بین جلیلی و قالیباف و پزشگیان، تفاوت ها واقعی است. آنها به تجربه دیده‌اند نفع آنهاست مهار دولت دست تندروها نباشد و در دست میانه روها باشد. هشیاری و چالاکی سیاسی گروه های ذینفعان در ایران در منطقه واقعا بی نظیر است. آنها به دقت تفاوت رفتار جناح های تندرو و میانه رو در سیاست خارجی، امر جانشینی، سیاست اقتصادی، شیوه مهار فساد، رفتار با ناراضیان به ویژه زنان، کارآمدی اجرایی، و غیره را روزمره رصد می کنند. حالا با اعلام اسامی نامزدها بسیاری از این گروه ها که می بینند حکومت منعی یا مقاومتی در برابر پیروزی اصلاح طلبان ندارد، ممکن است ریسک بزرگی در اعلام حمایت از پزشگیان احساس نکنند.
- تقویت چشمگیر موقعیت جبهه اصلاحات
ابتکار و چالاکی جبهه اصلاحات ایران در معرفی آقایان آخوندی، پزشگیان و جهانگیری به عنوان نامزدهای اختصاصی جبهه قبل از اعلام نظر شورای نگهبان ابتکاری مدبرانه، هوشمندانه و بسیار به موقع بود. واکنش قاطع آقای خاتمی در اعلام حمایت از تصمیم نهایی جبهه اصلاحات، جایگاه جبهه در سپهر سیاسی کشور را ارتقا داده و به ویژه نشانه ای شد بر توانمندی و عزم جبهه برای روزنه گشایی و راهگشایی از راه انتخابات.
در روزهای گذشته، ۱۵۱ نفر از فرهیختگان دلسوز و فعالین سیاسی شاخص، که همه دغدغه ایران دارند، و عموما همراستا با اصلاح طلبان گام برداشته اند، ضمن انتشار بیانیه مبسوطی با عنوان «راهگشایی کنیم» بر عزم خود برای کاهش شکاف حکومت و مردم، افزایش مشارکت، و حمایت از نامزدهای اعتدالی و اصلاح گرا تاکید کرده اند. آنها در انتخابات اسفند گذشته هم بیانیه «روزنه گشایی کنیم» را منتشر کرده بودند. با انتشار بیانیه «راهگشایی کنیم» در شبکه اجتماعی و رسانه ها بسیاری گمانه زنی کردند که آنان ممکن است در انتخابات پیش روی با رویکرد مصوب جبهه اصلاحات و نظر آقای خاتمی همراهی نکنند.
اما اکنون با انتشار فهرست نامزدهای مورد تائید نظام قطعی است که همه امضا کنندگان به اتفاق از نامزد جبهه اصلاحات، آقای پزشگیان، حمایت خواهند کرد. این حمایت وزن و اهمیت جبهه اصلاحات در میان نیروهای سیاسی کشور را باز هم ارتقا خواهد داد.
طیفی از اصلاح طلبان که برای تغییرات ساختاری در جمهوری اسلامی مبارزه می کنند و تحولخواه نامیده می شوند، هنوز درباره این انتخابات زود هنگام اظهار نظر نکرده اند. با شناختی که از آقایان موسوی و تاجزاده و مدنی، یا خانم ها رهنورد و وسمقی و فائزه هاشمی، یا فعالین نهضت آزادی و ملی مذهبی در دست است، آنها در این انتخابات علیه مشارکت موضع گیری نخواهند کرد و در مقابل تصمیم جبهه اصلاحات نخواهند ایستاد. گمانه غالب این است که آنها در قبال آقای پزشگیان برخوردی مثبت و روشی مطالبه گرانه خواهند داشت. شاخص ترین چهره‌های تاثیر گذار مبارزات مدنی، از جمله خانم ستوده، فرهاد میثمی، نیز اگر موضع گیری کنند روشی مطالبه گرانه خواهند داشت.
تصمیم نظام به حذف مجدد آقای لاریجانی حامیان ایشان و طیف اصول گرایان میانه و اعضای دولت روحانی را ملزم کرده است که حالا درباره موضع گیری خود در انتخابات تصمیم گیری کنند. تشخیص این که این طیف کنار جلیلی یا قالیباف خواهند ایستاد یا پزشگیان اصلا دشوار نیست. حذف آقای لاریجانی نه فقط موجب ترمیم شکاف در طیف اصلاح طلبان شد، بلکه زمینه را مساعد کرده است که این بار که بخش عمده ای از اصول گرایان میانه به سود اصلاح طلبان برآمد کنند.
تا این لحظه زندانیان سیاسی در مورد انتخابات ریاست جمهوری هیچ واکنشی نداشته اند. حالا که، با ورود رسمی جبهه اصلاحات، صحنه انتخابات آرایشی تازه به خود گرفته، باید دید آیا زندانیان سیاسی، به ویژه زندان زنان، چگونه موضع گیری خواهند کرد. در هر حال این موضع گیری فقط بر موقعیت پزشگیان موثر است و بر وضعیت جلیلی و قالیباف هیچ تاثیری نخواهد داشت.
عموم نیروهای سیاسی مقیم خارج کشور، هفته پیش، قبل از نهایی شدن فهرست نامزدها، انتخابات جاری را با دلایل متفاوت تحریم کردند. انتظار نمی رود آنها طی هفته های آتی تغییر روش دهند.
- مسئولیت تاریخی جبهه اصلاحات
چنانکه گفتیم اگر مهندسی آرا در کار نباشد، بر پایه تحلیل داده های موجود اگر مشارکت حدود ۵۰ درصد باشد آقای پزشگیان به احتمال قوی به دور دوم خواهد رفت و اگر از ۵۵ درصد بالاتر رود، وی در همان دور اول پیروز می شود. وضعیت او با وضعیت همتی در انتخابات ۱۴۰۰ کاملا متفاوت است. پزشگیان اکنون نه تنها از حمایت منسجم، متحد و کارآمد جبهه اصلاحات برخوردار است، بلکه از حمایت مستقیم یا ضمنی طیف گسترده ای از نیروهای اعتدالگرا یا تحولخواه کشور هم برخوردار است. به علاوه او در آذربایجان و کردستان با فاصله زیاد نفر اول است. در سطح مشارکت فعلی آقای پزشگیان نفر اول یا دوم صحنه انتخابات است و هرچه مشارکت بالاتر رود امکان برد او هم بالاتر خواهد رفت.
بنا به تجارب دولت خاتمی و دولت روحانی، کاملا قابل پیش بینی است که هرگاه پزشگیان پیروز شود اختیاراتی بیش از بقیه دولت های جمهوری اسلامی نخواهد داشت. تصمیم سازی های استراتژیک و حیاتی برای کشور در جای دیگر صورت خواهد گرفت. تا ساختار قدرت در ایران به گونه ای هست که هست، انتظار این نیست که حالا با آمدن دولت پزشگیان راه حل مشکلات اساسی کشور گشوده شود.
مسئولین جبهه اصلاحات بنا به تجربه اکنون می دانند که تدابیری که با هدف تغییر تناسب قوا میان دستگاه های انتخابی و انتصابی در دهه ۷۰ و ۸۰ طراحی شده بود نه تنها پاسخگو نیست بلکه بحران سیاسی را مکرر و ناگزیر می کند. این بار انتظار نمی رود نظریه «فشار از پائین – چانه زنی در بالا» مسئولیت اصلی یا راهبرد محوری جبهه اصلاحات را تعریف کند. این بار انتظار می رود اصلاح طلبان بر توافق های مساله محور با نهادهای قدرت تکیه کنند و برای برنامه های توسعه سیاسی، برای دموکراتیزه کردن ساختار قدرت، به ویژه حزبی کردن نظام انتخاباتی، با دیدی درازمدت تر بستر سازی کنند.
بدنه اجتماعی جبهه اصلاحات همچنان تقویت ارکان جمهوریت نظام و بسط مردم سالاری، کاهش تبعیض های جنسیتی، قومیتی، مذهبی و نسلی را مسئولیت تاریخی و بنیادین جبهه اصلاحات تلقی می کنند. و این عمده ترین خط تمایز میان مطالبات حامیان جبهه و و حامیان اقتدارگرائی است. روزنه گشایی، راهگشایی و بستر سازی برای گذار تدریجی از انتخابات مهندسی شده به انتخابات آزاد یک مسئولیت تاریخی و تعطیل ناپذیر جبهه اصلاحات است. فعالین و حامیان میدانی جبهه اصلاحات دریافته اند که این راهگشایی و بستر سازی نه با تحریم انتخابات پی گرفته خواهد شد و نه از راه اکتفا به شرکت ناسازمان یافته و هدایت نشده در هر رای گیری.
روی این سخن با کسانی نیست که اصل انتخابات را برای ایران راهگشا نمی دانند. خطاب این سخن به کسانی است که می فهمند در کشور ما اهداف توسعه پایدار بدون توسعه سیاسی ناممکن شده است. کسانی که می بینند مشکل اصلی کشور ما فقدان احزاب سیاسی نیرومند و قدرت ساز است. تا زمانی که حزبیت دموکراتیک در کشور ما بستر اصلی سیاست ورزی نیست، نه مبارزات برای دموکراتیزه کردن ساختار حکومت ثمر خواهد داد و نه مبارزات برای برداشتن حکومت به هوای استقرار جمهوریت و دموکراسی. راه گذار به دموکراسی تنها زمانی گشوده خواهد شد که تشکل های سیاسی دموکراتیک در کشور ما شکل گیرند و قوام یابند. رهبران کشور تنها زمانی به انتخاب مستقیم مردم خواهند بود که آن رهبران خود عضو احزاب و منتخب احزاب باشند.
هر کس رئیس جمهور چهاردهم شود تغییر مهمی در بالا، در ساختار حکومت یا سیاست راهبردی آن رخ نخواهد داد. اما، چه آقای پزشگیان رئیس جمهور شود چه نشود در ۴ سال آتی تلاش در پائین، در بطن جامعه، تلاش ها تجهیز کشور به حزبیت دموکراتیک و قانونی، و قبل از همه برای تبدیل جبهه اصلاحات به یک تشکل سیاسی مردمی، سراسری، و مجهز به مکانیسم های تصمیم سازی دموکراتیک، رونق تازه‌ای خواهد گرفت.
- در این ۱۸ روزی که باقی است
از امروز تا ۸ تیر فرصتی طلایی برای عمل میدانی است. این فرصت بسیار کوتاه و به همان اندازه نادر است. در ۳۰ ساله اخیر تنها دوبار، در خرداد ۷۶ و در خرداد ۸۸، برای فعالان اصلاح طلب این فرصت پیدا شد که کاملا متحد برای انتخاب نماینده منتخب خود به میدان بیایند، ستاد بزنند، و در تمام شهرها و روستاهای کشور، برای بردن شعارها، امیدها و آرزوهای خود به میان مردم شب و روز نشناسند. آنچه در این ۱۸ روز می توان ساخت در وضعیت عادی در ۱۸ سال هم ساخته نخواهد شد. در همین ۱۸ روز است که بذر تشکل و سامان یابی های نو در بدنه اجتماعی افشانیده می شود. هر گامی که در این روزها برای بیداری شهروندان و تزریق امید به آینده برداشته شود خشتی خواهد شد که از ایرانی که همه ما ایرانیان یکصد و بیست سال است برای ساختن آن آستین بالا زده ایم: ایرانی برای همه ایرانیان.
- خود چه خواهم کرد؟
انتخابات ۸ تیر در حساس ترین لحظات از عمر ۸۰ ساله خاورمیانه برگذار می شود و نتیجه آن قطعا نه فقط بر جایگاه ایران و بر سرنوشت مردم، که بر اوضاع منطقه و جهان، تاثیر گذار است. جای تاسف بسیار است که در این لحظات حساس جای زخم های به جا مانده بر قلب و روح بخش عمده ای از شهروندان ایران چنان عمیق، و جای تمایل حاکمیت به درمان این زخم ها چنان خالی است که بیگمان در ۸ تیر یکی از بی رمق ترین انتخابات ها در تاریخ جمهوری اسلامی ثبت خواهد شد. من و تمام همراهان و همرزمانم در نیم قرن اخیر پاره ای از تن این قشرهای تحقیر شده و زخم خورده از حکومت بوده ایم. در صف بلند شناسنامه بدستان در مقابل وزارت کشور هیچ یک از ما حضور نداشت. بیشترین سهم بر جای مانده ی برای ما در این ۴۵ سال، بیش از یک خاوران نیست. و این در حالی است که هرگاه کسانی در خرداد ۷۶، در خرداد ۸۸ در خرداد ۹۲ و در خرداد ۹۶ کوچکترین روزنه ای به سوی امید گشودند، همان تحقیر شدگان و زخم خوردگان، در پاسخ به ندای همان جانباختگان، برخاسته اند و با انداختن رای خود به صندوق ها برای ایران روزنه گشایی کرده اند.
و من در روز هشتم تیرماه نیز در کنار اکثریت بزرگ مردم تحقیر شده و زخم خورده ایران خواهم ایستاد. و همه ما در دل آرزو خواهیم کرد، که از پی این انتخابات، روزنه ای گشوده شود برای کاهش تبعیض ها و رنج و تحقیر مردم، برای رفع تحریم ها و بازگشت به تعادل در سیاست خارجی، برای تعالی جایگاه ایران در منطقه و جهان، و برای آغاز تصحیح نظام حکمرانی، برای رسیدن به ایرانی برای همه ایرانیان.
فرخ نگهدار
لندن – یکشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۳
فرخ خان هنوز انتظار معجزه از این امامزاده های شیاد را دارد! ملاهای شرور بوقچی به اندازه کافی دارند اما این جناب سالها پیش یقه برای خط امامی ها ی رژیم پاره کرد و هنوز هم دوست دارد برای بخش ظاهرا کمتر شرور این شیادان یقه پاره کند! عاقبت رهبر سازمان اکثریت چه تراژیک هست!
مردمی که از رأی‌گیری در انتخابات خودداری میکنند، به طور هوشمندانه باور دارند که با تعییر مهره ها راه نجاتی ازاین وضعیت بدتر نیست. شکاکیت آنها از این تجربه های مکررسالیان ناشی میشود که تغییرات انتخاباتی به طور قابل توجهی زندگی روزمره آنها را بهبود نمی‌بخشد یا به دستیابی به یک استاندارد اولیه زندگی کمک نمی‌کند. به عنوان مثال، برادر رفرمیست خاتمی در بازار سیاه خیابان ناصرخسرو دخالت داشت. این نشان میدهد که قدرت اغلب بدون بهره‌مندی چشمگیر مردم عادی دست به دست میشود، که موجب تقویت عدم اعتماد مردم ایران به این شخصیت‌های سیاسی میشود که به دیکتاتور بزرگ خدمت میکنند در حالی که خودشان و همکارانشان را ثروتمند میکنند.
آمارمشارکت درانتصابات رئیس جمهور (تدارکچی ) تا دوردوم هاشمی رفسنجانی سیرنزولی داشت به ۵۰ درصد رسید.
استثناء اول ـ دوم خرداد ۷۶ زنان و جوانان متولد بعداز انقلاب چُرت سران جنایتکار حکومت را پاره کردند و میران مشارکت به رکورد ۷۹ درصد رسید. منتهی نه رئیس جمهور و نه همفکرانش که اسم خود را گذاشتند «جبهه مشارکت ایران اسلامی » با وجود دراختیارداشتنن مجلس با رهبر بی خرد حکومت مماشات کردند وباندهای آدمکش رهبرو سپاه به کمک قالیباف هادانشگاه را به خاک و خون کشیدند.
دردوره دوم ۱۳۸۰ مشارکت دوباره کاهش پیدا کرد. در ۸۴ دیگر رمقی از «اصلاح طلبان» حکومتی باقی نمانده بود و مشارکت به قبل از دوم خرداد برگشت.
استثناء دوم ـ در سال ۸۸ اکثرواجدین شرائط درداخل وخارج تصمیم گرفتند مانع انتصاب مجدد احمدی نژاد شوند و مشارکت به رکورد۸۵ درصد رسید! ولی رهبربی خرد بازهم احمدی نژاد را منصوب کرد!
دوباره سیرنزولی مشارکت در۱۴۰۰به۴۸ در صد رسید. رکورددر جمهوری نکبت.حالا عده ای مردم را به زیر جنازه حکومت دعوت می کنند.
فرخ نگهدار:”خطاب این سخن به کسانی است که می فهمند در کشور ما اهداف توسعه پایدار بدون توسعه سیاسی ناممکن شده است. کسانی که می بینند مشکل اصلی کشور ما فقدان احزاب سیاسی نیرومند و قدرت ساز است. ”
پاسخ:فقدان احزاب سیاسی نیرومند و قدرت ساز بخاطر سرکوب های مستمر، نبود آزادی های اساسی، بازداشت، شکنجه اعدام، ترور، کشتارهای جمعی، کنترل و تجسس در جزئیات زندگی خصوصی، وادار کردن میلیونها نفر به مهاجرت اجباری ست. جمهوری اعدامی نمی خایم نمی خایم
■ ازسرنام این نوشته تا پایان آن چنان از«جبهه اصلاحات» حکومت دینی صحبت شده که گاهی آدم خیال می‌کنه راست راستی درحکومت دینی وایدئولوژیک،اصلاح طلب عرفی، ملی ، سکولارو…. دراین ۴۵ سال درجامعه‌ی شریعت پناهان قاتل حق حیات داشته و درانتصابات شرکت و نقشی درنهادهای مختلف داشته‌اند. به باورمن نقطه صفر برای انتخابات واقعی در این حکومت تمامیت خواه زمانی شروع میشود که تمام شهروندان ایرانی حق کاندید شدن داشته باشند ونه این حکومت وهیچ حکومت ِدیگری نباید به بهانه های عقیدتی کسی را از کاندید شدن محروم کند.
مگر دادگاه‌های صلاحیت‌دار اتهامات کاندید را محرز و محکوم نماید.
می‌بینیم که دانالد ترامپ با تمام «شاهکار»های درخشان سال ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ هنوز برای انتخابات پیش روی تلاش میکند. بعضی را چه میشود که برای این حکومت متهم به جنایت بشری؛ بجای اعتراض سیاسی مدنی علیه انتخابات فرمایشی و خواستار برگزاری انتخابات آزاد توسط نهاد مستقل انتخاباتی بدون دخالت فیلترهای حکومتی طبق معمول همیشگی وضع را ماسمالی می کنند؟
دوستان اخبار روز، با درود! آنچه من نوشتم، چه ایرادی داشت که منتشر نشده است؟ نوشته مرا با مواضع سایر کاربران مقایسه کنید، و توجیهی برای این تبعیض آشکار خود پیدا کنید. در زیر نوشته آقای کریمی هم، چند خظ نوشتم، که یک سوم طول نوشته سایر کابران را نداشت، اما اخطار قرمزی آمد، که متن شما طولانی است. اگر مشکلی با من دارید، آنرا بیان کنید تا من از این پس مزاحم شما نشوم. اگر هم مشکلس نیست، لطفن دست از این تبعیض آشکار بر دارید. سپاس
فرخ نگهدار بند بازی است که صدبارهم از بند بیفتد خودرا مقصر نمیداند بلکه بند را شل تلقی می کند و هربار درصددیافتن بند سفت تری است. من در کنار ملت هستم یعنی چی؟ ایا رای ی دهید؟ یا تحریم می کنید ؟ کدامیک. شما که روزگاری ادعای رهبری پرولتاری ایران را داشتید هنوز نمیدانی رهبر باید در موضع گیری صریح و شفاف باشد
(۲)او مردم آسیب دیده و تحقیر شده که جوانان راهم در برمی گیرد و از نظر او در اکثریت هستند یک طرف قرار می دهد وگروههای اجتماعی ذینفعان را که بازهمان مردم هستند طرف دیگر. از نظر او جوانان و سایر تحقیر شدگان که اکثریت هستند با کارگران و معلمان و دیگر نامبردگان فرق دارند!باتحلیل او ذینفعان را که هشیاری و چالاکی سیاسی گروه های ذینفعان در ایران در منطقه واقعا بی نظیراست و البته خود نیز جزو آنان است را دارای شم سیاسی پراگماتیستی میشناسد که میدانند حکومت دست تندروها نباسد بهتراست. نگهدار همین جا به عمد فراموش می کند حکومت فرمانش به دست دیکتاتوری ولایت فقیه است. این تحلیلگری ضمن آنکه به شدت مصلحتگراست به غایت هم اپورتونیست است و جایگاه خود را بین اصلاح طلب و اصولگرا تعیین می کند اگر اصلاح طلبان سازماندهی درستی کردند و آرا را به سود کاندیدای مورد نظر بردند او هم وظیفه مند است با رای خود و با توصیه به دیگران که فکر میکند هنور آنها را نمایندگی می کند تنور انتخابات را داغ کند. اودارد معامله گر میکند
فرخ نگهدار حتی شرایط ایران را بدرستی نمی شناسد تا براساس آن تحلیل درست بدهد و شک دارم درصورت شناخت شرایط هم تحلیل درستی میداد. من از زخم خوردهای سازمانی هستم که او در راس آن بود و بخوبی فرخ را میشناسیم او فاقد درک درست از مردم است. اوبا درک نادرست از صف بندی نیروهای مردمی با ضدمردم و براساس ظاهر روحانیت که نعلین دارد و چکمه پوش نیست پس فاشیست نخواهد بود به همراه دیگر همفکرانش بزرگترین سازمان چپ ایران را به فنا داد. همان شعور ظاهر بین او اکنون تحلیلی میدهد که در هیچ جای دنیا محلی از اعراب ندارد. تفسیم مردم به جوانانی که فقط خشمگین اند وگروه های اجتماعی ذینفعان! این تقسیم اوج سطحی نگری است. غیر ازاینکه این تحلیل بارطبقاتی ندارد و به شدت درآمیزی بر مبنای ذینفع بودنی که بلاموضوع است (و اگر موضوعیتی داردبا معیارهای فرخ ناروشن و فاقد ارزش تحلیلی است) تکیه دارد. از این دسته بندی از مردم که حدود وثغورشان را نمی تواند توضیح دهد چه معیاری برای سنجش درک و انتظار آنها از انتخابات ارائه می دهد؟(۱)
رای دادن در انتصابات حکومت جنایتکار اسلامی، انگشت در خون جوانان میهن زدن است….خون مهسا، خون نیکا، خون نوید، خون پویا، خون حدیث، خون مهرشاد، ….!
دنباله نظر قبلی
اما از آنجا که این ولایت بخشان خود فرصت طلبان اجتماعی و چپاولگران خاص بودند
برای بقای خودشان به بعد از خامنه ای نیز می اندیشیدند و پروژه هایی را طراحی و اجرایی می کردند اماخامنه ای برای کنترلش بر اوضاع بسمت مهار و حذف آنها رفت
اگر چه احمدی نژاد هنوز در خدمت خواسته های خامنه ایست
اما خامنه ای بگونه ای به او تفیهم می کند حد خودت را نگهدار فقط به ماموریت ها ادامه بده؛
که یکی از این ماموریت ها مقابله با خاندان هایست که در مقابل خاندان خامنه ای قرار دارند
و یا افراد خاصی که خامنه ای احساس می کند آنها رقیبش هستند.
ولایت بخش بعدی رئیسی بود که محوریتی یافت آنهم با پشتوانه مالی فراوان که
حذف شد. در کل خامنه ای متوجه شد
از نظر افکار عمومی خود او در تمام چپاولگری و فسادهای ولایت بخشان شریک بحساب می آید
پس چاره ای ندارد
که اقدامات ریسکی انجام دهد تا خود را تا حدودی از چپاولگریشان ولایت بخشان دور کندکه در چینش اخیر
حذف زاکانی و جلیلی قالیباف رقم خواهد خورد با توجه به
اگر از قسمتی از نوشتار که تعریف از روش های حکومت است بگذریم
نکته اصلی در نوشتار کودتا ۸۸ است که نقطه عطفی در عملکرد خامنه ای بود.
به موضوع کودتای ۸۸ اشاره می شود تا برسیم به شرایط فعلی که شخصی بنام پزشکیان که برای ریاست جمهوری تائید شده است.
بر گماری احمدی نژاد در سال ۸۴ باعث شد ، در سال ۸۸ عکس العمل جنبشی بنام جنبش سبز شکل بگیرد که خامنه ای برای نگهداشت موجود ملیجک گونه اش مجبور به کودتایی شد.
در آن کودتا نیرو های خاصی مجری سیاست های کودتایی شدند و این مجریان خود را ولایت بخشان ولایت معرفی کردند و مدعی شدند که اگر ما نبودیم
هم ولایت خامنه ای حذف می شد و هم بیت و عواملش به تاریخ می پیوستند
این ولایت بخشان را می توان
تکرار شاه بخشان کودتا ۲۸ مرداد شاه دانست.
خامنه ای برای قدر دانی از این ولایت بخشان دست آنها را در تمام چپاولگری ها و شیادی باز گذاشت و حامی آنها شد و او متوجه شد براب پیش برد اهداف خاصش فقط می تواند روی همین نیروهای ولایت بخش حساب باز کند و…
با درود
تمام تحلیل شما بر اساس اینکه *اگر مهندسی آرا در کار نباشد *، استوار است .
آیا تجربه ۴۵ ساله از حاکمیت در مهندسی انتخابات در تحلیل شما ، جایی ندارد؟
در ضمن جدا کردن *شهروندان زخم خورده و تحقیر شده* از *گروه های اجتماعی ذینفع…………* ، ساخته ذهن شماست و غیر واقعی .
اتحاد ، بهترین راه مبارزه برای گذار از جمهوری اسلامی و رسیدن به آزادی و عدالت اجتمایی است. من می ترسم به علت نبود اتحاد و جبهه ای فراگیر ، و همینطور مماشات با حاکمیت ، جمهوری اسلامی ۴۵۰ سال دیگر حکومت کند .
با آرزوی پیروزی و سلامتی
با والاترین آرزوها برای ایران.
آقای فرخ نگهدار عزیز! با احترام به شما و شناختی که از شما دارم، میدانم که جز آرزوی نیک برای ایران چیز دیگری در مخیله شما جای ندارد. اما منتقد نگاه و رویکرد شما طی این سالهای اخیر به اوضاع سیاسی ایران هستم. نادیده گرفته شدن خامنه‌ای به عنوان مسئول اول کشور و عامل تمام نابسامانی‌های کشور و به قول شما ” تحقیر مردم” از نوشته‌ها و گفتارهای شما جای تعجب نیست و علت را باید در ادامه همان سیاست همیشگی شما جویا شد که هنوز امیدوار هستید، ایشان از خر شیطان پایین بیاید و رفتار خود را تغییر دهد. اینکه این نگاه تا چه اندازه میتواند در هم‌افزایی با تعقل جامعه همراه باشد، تاکنون همه شواهد نشان داده است که منفی بوده و اینکه شما اینبار در جایگاه و در قالب سخنگوی جبهه اصلاحات در اروپا و به ویژه در نوشته فوق وارد عمل شده اید تا با دادن رهنمودهای خود به نرگس محمدی و دیگران، آنان را از در مخالفت با انتخابات دور نگهدارید! چرا؟ خوب است که خود پاسخ دهید.
فرخ نگهدار ۴۵ سال پیش گفت شکوفایی جمهوری اسلامی و امروز ۲۵ سال است که میگوید اعتلای جنبش اصلاحات! همانگونه که تاریخ ابطال این نظریه را در طی ۲۵ سال گذشته با حیف و میل کردن زمان وخنثی کردن رهبران جنبش اصلاحات اثبات کرد، ایشان این بار برای حفظ اعتبار از ان پیش بینی های عجولانه فاصله میگیرد و منتظر تصمیم اکثریت مردم است تا بار دیگر دچار خجالت نشود.
۴۵ سال پیش سچفخا در همه پرسی ۱۲ فروردین ۵۸ شرکت نکرد.
در سال ۵۹ انشعاب صورت گرفت.
در سال ۶۰ رهبری اکثریت و نگهدار «شکوفا» کردند.
این رژیم استحاله پذیر نیست و مخصوصا ملل غیر فارس دنبال حیله و نیرنگ رژیم نروند دولت ایران توسط انگلیس ها با روی کار آوردن رضا میر پنجه دارای یک فلسفه دولت مداری است و این بینش و فلسفه بر محور فاسیت استوار است و رژیم آخوند ها نیز به همان فلسفه دولت مداری ایران وفادارند و برای غیر فارسها هیچ حق و حقوق مدنی و ملی و آموزشی شناخته نشده و دهنتان آب نیفتد که پزشکیان تورک است و متولد مهاباد و کوردی میداند پس وضع ملل غیر فارس تغیر خواهد یافت . پزشکیان اگر دلش به آذربایجان میسوزد احیای دریاچه اورمیه را پروژه اصلی برنامه اش قرار دهد و مثل حاتمی و روحانی برنامه تبلیغاتی انتخابات نکند که بعد از انتخابات از یاد بردند . سخن کوتاه این رژیم استحاله پذیر نیست و اصلاح نمیشود و ملل غیر فارس دنبال معجزه پزشکیان نروند و آب را در هاونگ نکوبند چرا که سر و صورتشان آلوده میشود . در تبریز ما مثلی داریم که میگوید – عینالی نجه زیاتگاه دیر – باخ اورایا گئدنلره
دفاع از متجاوز، حمایت از انقلاب فرهنگی: پزشکیان پیش از برافراشتن علم اصلاح، باید پاسخگو باشد https://www.sedayemardom.net/?p=136645
بازی «انتخابات» در حکومت مشروعه ۴۵ سال تکرار شده ، بخشی از خط امامی ها و چناح چپ حکومت مشروعه فرصت طلبانه بعداز دوم خرداد۷۶ به «اصلاح طلب » حکومتی معروف شدند که در همان زمان رفوزه شدند.
در این ۲۷ سال میدان در قُرق کوتوله های سیاسی حکومت مشروعه دوران امام راحل بوده ست . «اصلاح طلبان» حکومتی محلی از اعراب نداشتند که حالا قرار ست «اعتلا» داشته باشند.
یکی از وظایف نیروهای سکولار از سال ۵۸ اعلام جرم علیه سران حکومت مشروعه بوده ست که با شورای نگهبان خود حق کاندید شدن دگر اندیشان عرفی و سکولار را ۴۵ سال پایمال کرده اند.
امروز هم این وظیفه خصلت نمائی می کند . جدا از این که طرفداران حکومت ایدئولوژیک دینی با کدام یک از تائید شدگان حکومت مشروعه بیعت کنند.
اقای نگهدار اساسا تحلیلش بر مبنا واقعیت موجود در ایران ،شرایط زندگی کارگران، فرو دستان ، زنان و جوانان نبوده و نیست !
وی انتصاب ۸ تیر را مهم می انگارد، زیرا خود را در سطح دیگری می پندارد !
مبارزات بی امان مردم را در نظر نمی گیرد و بدون توجه و در نظر گرفتن جنبش مترقی، هوشمند و با شکوه زن ، زندگی، آزادی، یاوه میگوید و مزخرف می‌بافد.
اگر حاکمان فاسد و جنایتکار اسلامی که با نیرنگ و وقاحت اسلامی به شیوه جنایتکارانه و کاملا فاشیستی حقایق جامعه ، سرکوب و کشتار ها را انکار میکنند.،
یاوه گویان بر خلاف انها ان را انکار نمیکنند،انها از جنایات چشم پوشی و ان ها را بفراموشی می‌سپارند!
اشاره به بخشی از فاجعه موجود در ایران،دلیلش نمیتواند همدلی با سرکوب شدگان و فرو دستان باشد !
اقای نگهدار از این طریق فقط میخواهد خواننده را بهتر گمراه کند و مخاطب را برای مقاصد خود فریب دهد !
سالها پیش دوستی به بحث ها و برخوردهای من با دیگران اعتراض داشت . فرصتی پیش آمد و از او پرسیدم اشکال برخوردهای من در کجاست ؟! گفت ببین ، تو کلی وقت میگذاری و با آدمی بحث میکنی که به او بفهمانی روبروی او دیوار است . گفتم آره و میدانم عمومآ هم موفق نیستم . گفت همین دیگه . میدونی راه صحیحش چیه ؟ گفتم نه . گفت هان ، یکبار دست ببر پشت گردن طرف و محکم سرش را بزن به دیوار و بگو : عزیز حان ، این دیوار است .
راستی آقای نگهدار ، میدونید دیوار چیه ؟!
جناب نگهدار چشم های عالم بسوی شماست ، در ۸ تیر برو رای بده خیال بندر انزلی را راحت کن .
اصلاح طلبان مرتبا مردم را فرا می خوانند که به صورت مسالمت آمیز اعتراض کنند و دست به خشونت نزنند.آنها خشونت را بعنوان یک تاکتیک گذرای مبارزه،نه متکی بر شرایط مشخص و بویژه با توجه به شرایط هر جنبش، بلکه خشونت را بطور کلی و در ھر شرایطی تقبیح می کنند. بنظر آنها استفاده از قهر بطور کلی مذموم است. اصلاح طلبان اعم از مذھبی و یا باصطلاح ملی- مذھبی و یا چپ ( رای من کو ؟ ) استعمال قهر را تکفیر میکنند.آنها نام خود را جنبش مدنی گذارده اند که گویا جنبشی است عاری از قهر و باید در متن قانون اساسی جمهوری اسلامی درجا زند . یعنی جنبشی عاری از قهر و متکی بر قانون. مبارزه مدنی آنها در چارچوب قانون اساسی و در تبعیت از آن است. ساختار شکنی در برنامه انها نیست. جنبش مدنی آنها مدنیت را نه در مقاومت در مقابل زور و خودسری و قانون شکنی، بلکه در تبعیت از قانون صرفنظر از ماھیت این قانون مطرح میکنند. قبل از اینکه این عده برای کارشان استدلال علمی داشته باشند که بتوانند از نظر جامعه شناسی به آن استناد کنند..
…تیز طبقاتی آنها ناشی می شود. آنها از نظر منافع طبقاتی میدانند که توده مردم نباید با این روحیه تربیت شوند و تحمل زورگوئی را برنتابند و زور را با زور پاسخ دھند. این رھبران اعم از خارجه نشین و یا داخله نشین آنها، ھمان ھایی ھستند که در بکاربرد قهر ضد انقلابی در سرکوب جنبش کردستان و ترکمن صحرا، سرکوب دانشگاهها و
مبارزات آزادیخواهانه مردم ایران از ھمان سالهای نشستن بر مسند قدرت و نه آنطور که ھمدستان دیروزشان مطرح می کنند تنها از سال١٣۶٧ ،دست داشته و آنرا علیه مردم بکار برده اند. خشونت وحشیانه ایکه تا سالها قبل از جانب آنها مجاز به حساب می آمد، بیکباره حرام شده است و تلاش میشود این تئوری تسلیم طلبانه را در مغز جوانان ما به نام “تمدن”، “مدنیت”بزور حقنه کنند.
من رای نمی‌دهم ولی به شما قول می‌دهم که مردم مشارکت بالایی خواهند داشت. و این نه به فرموده این و آن، بلکه بیشتر بخاطر درس گیری از وقایع ده سال گذشته.
شناخت مردم از خارج نشینان باعث شد که بدنبال راهکارهای داخلی بگردند، حتی بقیمت انتخاب از بین گزینه های دستچین شده.
با چینش کنونی کاندیداها و کنار رفتن نامزدهای حاشیه ای، من شانس اول را جلیلی و سپس پزشکیان حدس میدانم.
پزشکیان خود را اصولگرا میداند و این شلوغ بازی های اصلاح طلبان برای گرفتن نفسی دوباره از فضای موجود است.
میخواهم بگویم در صورت پیروزی پزشکیان باید یقین داشت که بین او و هسته اصلی قدرت هماهنگی‌های لازم پیشاپیش صورت گرفته است.
نویسنده تنها واله جبهه اصلاحات و رای یواشکی به پزشکیان نبوده وحال به آرمان خود یعنی تسلیح سپاه به موشک و..هم رسیده(هواپیمای اوکراینی؟..)
ف.ن:”حضورونقش آفرینی نیروهای نظامی متکی برحمایت نظامی ولجستیک ج.ا در سوق اسرائیل به…”
انتصابات اخیر بهانه ای شده برای حمایت چندین باره از نقش سپاه؛یعنی گردانندگان اصلی نظام و بازوی سیدعلی در تاراج وغارت اقتصاد ودارایی های متعلق به مردم و چنددهه ترورمخالفان در خارج؛تشکیل وتجهیزگروههای تروریستی درمنطقه؛قاچاق اسلحه؛کالا؛ارز؛اسکله های خاص؛فساد درهنر؛ورزش و..
نظر ف.ن درمورد سپاه به پسرشاه و در مورد حفظ نظام به ترامپ نزدیکترست.
ف.ن:“در پی انتخابات؛آغاز تصحیح نظام حکمرانی…”
ترامپ هم بارها تاکید کرده با تغییرنظام درج.ا مخالف بوده و تنها به دنبال فشاربرآن برای تغییررفتاراست.
بازنشستگان:خیلی دروغ شنیدیم،مادیگه رای نمیدیم!ونه صندوق،نه آراء،تحریم انتخابات ودیوارنویسی:رای ما سرنگونی
من از حکومت تمامیت خواه و مطلقه ولایت فقیه شیعی صحبت می کنم که ۴۵ سال ست ادای انتخابات در میاورد و میلیونها بار حقوق اساسی تائید شده درمنشور جهانی حقوق بشریعنی حق انتخاب شدن درانتخابات را زیر پا گذاشته ست ازهمان سال ۵۸ باید علیه آن اعلام جرم می شد.
دوم خرداد ۷۶ حرکت اصیل زنان و جوانان متولد بعداز انقلاب ۵۷ بود که در مدرسه ها و زندگی، حکومت خامنه ای ها ، رفسنجانی ها ، ناطق نوری ها ، حسن روحانی ها ، قلاحیان ها و دیگر باندهای مافیا را تجربه کردند وخواستند تکانی و تغییری به حکومت تک صدائی بدهند که جزشکنجه وزندان وجنگ و ترورواعدام کار دیگری بلد نبود.
بعداز یک سال ازانتخاب محمد خاتمی بخشی از رادیکال ترین نیروهای حکومت« جبهه مشارکت ایران اسلامی» را راه انداختند که ادعای« اصلاحات» نمودند. ولی پس ازدو دوره کاری از پیش نبردند و قالیباف ها خود را نشان دادند و دانشگاه را به خاک و خون کشیدند.بهمین دلیل زنان و جوانان فهمیدند که حکومت ولایت فقیه اصلاح پذیر نیست ولی حکومت نگهدار ها ول نمی کنند.
امروز ستادانتخابات وزارت کشور شرایط شرکت مردم در انتخابات را اعلام کرد؛انتخابات الکترونیکی و ثبت اینترنتی نخواهد بود،وتنها با شناسنامه و کارت ملی
رای گیری خواهد شد بدون مهر درشناسنامه،با این
شرایط احتمال رای گیری متعدد از هرفرد بصورت
مهندسی شده خیلی بالا خواهد بود.و این مسئله
میتواند به تشبسات وادعاهای رژیم مبنی براینکه
مردم بصورت گسترده در انتخابات شرکت کردند،
بیفزاید.این نظام به ریسک انتخاب پزشکیان
باهیچ عنوان تن نخواهد داد.
کشتار هزاران انسان فقط بین سالهای۶۷-۵۸(دهه های۷۰؛۸۰؛۹۰وخیزش مهسا….که جای خود دارند) هیچکدام مانعی برای رای دادن به رجایی و خامنه ای(اوج اعدامهای سال۶۰) و حضور در مقابل سفارت در لندن نبود.وبدنبال آن موعظه به شرکت در رای گیری که تنها راه جنگ با ج.ا است.
و حال شاکی که چرا“درصف بلند شناسنامه بدستان درمقابل وزارت کشور هیچ یک از ما حضور نداشت”
واقعا جای فرخ ها وجلایی پورها(جلاد-فرماندارمهاباد) درکنار پورمحمدی وقالیباف…خالیست.
اینست نتیجه گیری ف.ن بعد از نیم قرن جنایات بیشمار حکومت:
“همه ما در دل آرزو خواهیم کرد،که از پی این انتخابات،روزنه ای گشوده شود برای کاهش تبعیض ها و رنج و تحقیر مردم….”
ولی:
مبارزات کارگران؛ معلمان؛ پرستاران؛ بازنشستگان و فرزندان دانشجوی آنان وجنبش دادخواهی خاورانهای سراسر کشور پاسخ حکومت و حامیان شرمگین آن را خواهد داد.
شما را قصه دیگرگون نوشتند///حساب کار ما، با خون نوشتند(پروین)
آقای نگهدار در کنار مردم یعنی چه ؟ رأی نمیدهید ؟
کمال گرامی
هر سخن جائی و هر نکته مکانی دارد. باید دید چه میشود.
جناب آقای نگهپار شرایط امروز نه شرایط ۷۶ است و نه ۸۸… حتی شرایط ۴ سال پیش نیز نیست. کسانی که‌فجایع ۹۶٫ ۹۸ و خیزش عمیق ژینا را تجربه‌کرده اند تن به این مصحکه‌نخواهند. داد. شما پیشاپیش سر سپردگیتان را به ورشکستگان اصلاح‌طلب اعلام‌کردید پی اکنون با بهنود و‌رفقا در صف انتصابات ظاهر شوید. ما تکلیف خودمان را بهتر میدانیم.
پزشکیان فرد بست که‌فقط بیست سال حرف زده. داستان تفکیک‌جنسیتی کادر پرثزشکی در بیمارستانی که ایشان و‌لانوی محترمه به‌تن‌مبادرت‌ورزیدند و اهانت آبشان به کادر پرستاری از بسیاری یادها نرفته کسی که‌حتی کف زدن را بر نمیتابد و با اهانت به‌کادر پرستاری کف زدن‌را با رقص روی صحنه کخ‌ان‌هم جرمی نیست یکسان پنداری میکند و این تازه جوانب این فرد ایت. شما رای دهید ما نیز تحریم می‌کنیم . اصلاح طلب اصول گرا دیگه‌تمومه‌ماجرا
آقای نگهدار همیشه کارچاقکن انتصابات رژیم در طول چهار ده بوده و حال زودتر از همه بدون اینکه برنامه انها را بداند بیشتر از نیروهای رژیم برای شرکت تبلیغ می کند. من در تعجب هستم آقای نگهدار و طرفداران شرکت در انتصابات در خارج از کشور چرا در داخل کشور زندگی نمی کنند
من که متوجه نشدم باالاخره شما ۸ تیر رأی میدهید یا انتخابات را تحریم می کنید ، روشن و شفاف بیان کنید و لطفا” از کلمات دو پهلو و استعاریه ای استفاده نکنید .
حسین گرامی
هر سخن جائی و هر نکته مکانی دارد. فعلا باید مه با هم ترصد کنیم. باید با هم حرف بزنیم و بالا وائین کنیم نظرهائی را که می‌شنویم.
من فقط در آخرین روزها تصمیم خواهم گرفت رای بدهم یا ندهم.
با نهایت شرمندگی آبشان شرکت خواهند کرد .
“من در روز هشتم تیرماه نیز در کنار اکثریت بزرگ مردم تحقیر شده و زخم خورده ایران خواهم ایستاد. و همه ما در دل آرزو خواهیم کرد، که از پی این انتخابات، روزنه ای گشوده شود ”
خلاصه مشخص نشد که در انتخابات شرکت میکنید یا نه!
اگر منظور از این مقاله شرکت در انتخابات است ،بزرگترین اشتباه تاریخی به حسابتان واریز خواهد شد،
خیر جناب نگهدار ، نیروی های چپ و مردمی همان گونه که مضحکه های انتخاباتی سال های ۱۳۸۸ به بعد یعنی کودتای انتخاباتی آن سال را تحریم کرده اند بار دیگر با خشم و قهر انقلابی در خانه هایشان باقی خواهند ماند و تن به بازی مشمئزکننده ی دیکتاتور و سرسپردگان او و اصلاح طلبان ذوب در ولایت نخواهند داد .
«با خشم و قهر انقلابی در خانه ها ماندن» چه مبارزه سهمگین و خطرناکی! آزادی و عدالت را یکجا با هم به دست آوردن است