یک شهر تعطیل و ولی
تعطیلی ندارد
کار ما دو نفر
من و این پرنده خوشخوان
که بر تک بالادرختِ این پارک
آشیانه دارد.
من هر صبح
می روم و آه می کشم
برای غیبتِ بچه ها
از زمین بازی
بچه هایی که هیچ کدام
بچه من نبودند.
و او همزمان می خواند
برای جوجه هایش
که هنوز در تخم اند
نه، من و این پرنده تعطیل نداریم
حتی در این
عیدِ پاکِ تعطیل.
او خواننده است و من شنونده
پرنده من آواز می خواند
برای جوجه هایی که می داند
تا سر از تخم درآرند
پرواز و آشیانه اش را
خالی می کنند.
و من همزمان
که تخمِ نیستی در تنم می بالد
می روم و تا پاک نشده ام
از زمین بازی
آه می کشم برای بچه و یا
یکی نوه.
/
نیلوفر شیدمهر
۱۴ اپریل ۲۰۲۰
تارنما: https://nilofarshidmehr.com/