روی سفیدی چشمانم
رگ های بسیاری ست
که تنها می توانند
از پشت کلمات بیرون بیایند
و به زبان کودکی
بغض کنند.
زبان باز نشده ی تو اما
حکایتی ست از رگ های سربی ات.
من به سکوت عادت کردم.
تو چطور؟
![](https://www.akhbar-rooz.com/wp-content/uploads/2024/07/942.jpg)
روی سفیدی چشمانم
رگ های بسیاری ست
که تنها می توانند
از پشت کلمات بیرون بیایند
و به زبان کودکی
بغض کنند.
زبان باز نشده ی تو اما
حکایتی ست از رگ های سربی ات.
من به سکوت عادت کردم.
تو چطور؟
https://akhbar-rooz.com/?p=32507 لينک کوتاه
خبر اول سايت
آخرين مطالب سايت
مطالب پربيننده روز